نوشین شاهرخی – یک سال از خاموشی پروفسور نصرت پزشکیان (۱۹۳۳ کاشان) روانپزشک نامدار ساکن آلمان و بنیانگذار روش «رواندرمانی مثبت» میگذرد. پزشکیان برای درمان بیماریهای روانتنی از مثلها و داستانهایی از میان گنجینهی ادبیات فارسی استفاده میکرد. او این داستانها و مثلها را با همکاری همسرش منیژه پزشکیان جمعآوری کرده و نگاشته بود و در کتابهایی توسط ناشران معتبر آلمانی منتشر کرده بود. از آن میان «بازرگان و طوطیاش» با اقبال عموم مردم در آلمان مواجه شد. به بهانهی این داستانها با خانم منیژه پزشکیان به گفتوگو نشستیم تا از این روانپزشک برجسته که در میان آلمانیان بیش از ایرانیان شناخته شده است، یادی کنیم. از آنجا که خود پزشکیان در گفتوگویی در سال ۸۸ به جمعآوری این داستانها اشاره کرده بود، صدای وی را نیز در این گزارش رادیویی خواهیم شنید.
بازرگان و طوطیاش در بیمارستان روانی
در وهلهی نخست این پرسش مطرح میشود که چه تجربهای باعث شد که نطفهی ایدهی رواندرمانی از طریق قصه در پروفسور پزشکیان شکل بگیرد؟ منیژه پزشکیان، همسر زندهیاد نصرت پزشکیان در اینباره میگوید: «[همسرم] در «بازرگان و طوطیاش» توضیح میدهد که چطور اوایل وقتی که خودش در کلینیک شبهایی که کشیک داشت میدید که بعضی بیماران در بخش بیماران روانی سخت بیمارند. بعضی وقتها، شبها آنها خیلی احساس ناآرامی میکردند. او میخواست آنها را بهطریقی آرام کند. روش جالبی ابداع کرده بود و آن هم این بود که بیماران ناآرام را میبرد توی حمام کلینیک، آنها را توی وان میگذاشت و در اثر آب آرامشی پیدا میکردند. بعد از موسیقی برایشان استفاده میکرد یا برایشان داستان میگفت. بعداً دید این روشها در بیماران خیلی اثر میکند و روزهای بعد آرامتر هستند.»
منیژه پزشکیان در ادامه دربارهی چگونگی جمعآوری مثلها و حکایتهایی از ادبیات کهن فارسی میگوید: «از همان زمان که ما در ایران زندگی میکردیم، همینطور که صحبت میکنیم همیشه شعر یا یکضربالمثل میآوردیم. به این عادتهای زبانی توجه کردیم و سعی کردیم پی ببریم که در گفتوگوهای روزانهمان از چه مثلهایی استفاده میکنیم. برای مثال میگوییم: کار نیکو کردن از پر کردن است. این یک شعر است فقط، اما در آن داستانی نهفته است. سعی کردیم این داستان را پیدا کنیم و به آن شکل دهیم. شوهرم به ادبیات ایران علاقمند بود و اشعار مولوی، سعدی، حافظ، پروین اعتصامی و شاعران دیگر را مطالعه میکرد. از برخی از اشعار شاعران ایرانی هم برای درمان بیمارانش استفاده میکرد.
نصرت پزشکیان در گفت وگویی که در زمان حیاتش با او انجام دادم، دربارهی چگونگی گردآوری داستانهایی از ادبیات کهن فارسی که در روانکاوری میتواند مورد استفاده قرار گیرد، گفت:«[صدای نصرت پزشکیان] تقریباً نود درصد این داستانها را با همسرم از مثلها استخراج کردیم. من به همهی دوستانمان در استرالیا، در آمریکا، در ایران و آلمان نامه نوشتم که اگر ضربالمثلی برایتان در زندگی مهم بوده بنویسید و برایم بفرستید. اینها را نوشتند و برایم فرستادند. مثلاً چه ضربالمثلی میشود برای کسی که به بیخوابی مبتلاست بهکار برد، یکی آلرژی دارد و یکی سردرد دارد، یکی معدهدرد دارد، یکی ناراحتیهای جنسی دارد… بهتدریج در طی ۹ سال این مثلها را گرد آوردیم و از آن داستانهایی پرداختیم.»
درمان تجاوزشدگان و تجاوزگران جنسی
پزشکیان در گفتوگویی برای درمان تجاوزشدگان جنسی پس از انتخابات ۸۸ تأکید ورزید که تجاوزگران به درمان فشردهتری نیاز دارند تا تجاوزشدگان و این مقوله را در حکایتی شنیدنی به تصویر کشید. او در اینباره گفت:[صدای نصرت پزشکیان] شخصی آمد و گفت که من میخواهم بروم پیش پادشاه، خبر خیلی خوبی برایش دارم، گفتند نمیشود. کجا بروی پیش پادشاه. رفتند و به پادشاه گفتند، گفتند تا آمد و یک خبر خوبی را به پادشاه داد و پادشاه خیلی خیلی خوشحال شد و گفت تو من را با این خبر خوب خیلی خوشحال کردی. میخواهم هدیهی بزرگی به تو بدهم، چه هدیهای بدهم؟ گفت صد ضربه شلاق میخواهم. گفت: نه! میخواهم به تو هدیه بدهم. گفت: نه، من صد ضربه شلاق میخواهم. بالاخره دو نفر آمدند، او را دراز کردند و شروع کردند به شلاق زدن. بعد از پنجاه ضربه شلاق گفت: دست نگه دارید. آن پنجاه ضربهی دیگر شلاق را به وزیر مخصوص شاه بزنید. شاه گفت: چرا؟ گفت: من با او شرط بسته بودم هرچه که از پادشاه بگیرم نصفش را بدهم به او. تجاوز جنسی هم مثل همین داستان است. کسی را بازداشت میکنند، پولش را میگیرند و به او تجاوز میکنند، غافل از آنکه با اینکار به خودشان آسیب میرسانند. »
اهمیت آموزش و پرورش و نقش دین در شکلگیری شخصیت فرد
پزشکیان فقدان پرورش درست را نیز دلیلی بر خشونت و سلب زندگی و آزادی دیگری میداند و با ادبیات تلنگری بر ذهنهای وحشی میزند. او در همان گفتوگویی که در زمان حیاتش با او انجام دادم، در اینباره گفته بود: [صدای نصرت پزشکیان](…) آنوقت بهوسیلهی داستانها سعی میکنیم به تجاوزدیدگان روحیه دهیم که بعداً یاد بگیرند از موقعیت خودشان بهگونهای مثبت استفاده کنند و اشتباهات گذشته را حل و فصل بکنند. مردم را نمیشود همانطوز که وحشی هستند به حال خود رهاشان کرد. اینها به تربیت صحیح احتیاج دارند و تربیت وقتی درست نیست، آدم احتیاج دارد به رواندرمانی و مشاوره و مشورت. درمانگر به این اشخاص کمک میکند تا بهتدریج بفهمند «بنیآدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند / چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار / تو کز محنت دیگران بیغمی، نشاید که نامت نهند آدمی.»
زنده یاد نصرت پزشکیان در همان گفتوگو به تربیت دینی هم اشارهای کرده بود. بهویژه که او به عنوان یکی از پیروان بهائیت دههها وطنش ایران را ندیده بود. پزشکیان دربارهی تربیت دینی و نقش و تأثیر آن در آثارش گفت: [صدای نصرت پزشکیان] من از کودکی با هشت دین بزرگ شدم. این خیلی در من اثر کرد و دیدم عجیب است که ادیان همه یک چیز مشترک دارند و در واقع با یکدیگر یکسانند. هر دینی برای یک مدتی بوده و الان میتوانند با هم همکاری کنند. این نکته در روحیه و کار من بسیار اثر کرده. دین اگر سبب الفت و همکاری و محبت نباشد، بیدینی بهتر است.»
منیژه پزشکیان دربارهی تعلقش به مذهب بهاییت و سختگیری نسبت به بهائیان در ایران میگوید: «ما به دیانتی ایمان داریم که هدفش وحدت عالم انسانیست، ولی متأسفانه سختیهایی که در ایران دوستان و فامیل ما میکشند، خیلی آدم را ناراحت میکند.»
پروفسور نصرت پزشکیان سال گذشته در چنین روزی در آرامش و سکوت به خواب مرگ فرورفت. او تا آخرین روز زندگی شاداب و تندرست بود. منیژه پزشکیان دربارهی چگونگی درگذشت همسرش میگوید: «به بچههایم میگویم، این یک فوتی بود که شاهانه بود. کسی که در زندگی اینجور فعال است، نمیتوانست دورهی ناراحتی و در تختخواب بودن و این چیزها را بگذراند. به او سخت میگذشت و به این طریق اوج گرفت.»
او دربارهی حس و حالش یک سال پس از درگذشت همسرش میگوید:«تصمیم گرفتیم که دیگر دورهی سختی باید فراموش شود، حالا دیگر باید به طرف نور رفت و خوشحال باشیم که همسرم همچین زندگی پرباری داشته. واقعا در حالت اوج هم سقوط کرد.»
در همین زمینه:
از خانم منیژه پزشکیان خواهش میکنم بطور مرتب و سیستماتیک بخش های مهم کتاب های شوهرشان و مثل ها و حکایات استفاده شده را به ما خوانندگان زمانه که آلمانی نمیدانیم ، منتقل کنند باشد که اینکار حتی از طریق خوانندگان زمانه پیگیری شود و تکامل یابد
شهناز / 02 May 2011
kash mishod in kaetab ro dar iran tarjome kard
کاربر مهمانsimin / 03 May 2011
خانم شهناز گرامی
با سلامی گرم
کتاب بازرگان و طوطی به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است. تا جایی که من اطلاع دارم، بیشتر این قصه ها را میتوان در این کتاب خواند.
با مهر و درود
نوشین
نوشین شاهرخی / 03 May 2011
سلام. کتاب بازرگان و طوطی به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است؟ من اینترنت رو گشتم نتونستم پیدا کنم از کجا باید تهیه کنم؟ممنون
ali / 08 April 2012