شمس‌الدین حسینی، وزیر امور اقتصاد و دارایی روز گذشته، ۲۲ فروردین‌ماه گفت که حذف صفرها از پول ملی ایران قطعی است.وزیر اقتصاد و سخنگوی اقتصادی دولت، با طرح این نکته در جمع خبرنگاران گفت چون طی چندین دهه‌ شاخص بهای مصرف‌کننده رشد کرده و واحد پول قدرت خود را از دست داده، در کارگروه طرح تحول اقتصادی تصویب شده که واحد پول ملی اصلاح شود.


به گفته آقای حسینی، اگرچه بانک مرکزی متولی این امر و تهیه گزارش‌های کارشناسی در این زمینه است، اما تصمیم نهایی درباره حذف سه یا چهار صفر از پول ملی توسط کارگروه تحول اقتصادی انجام خواهد شد.

وی هفته گذشته نیز در گفت‌وگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی با اشاره به تصویب بسته‌های سیاست نظارتی در بانک مرکزی در روزهای پایانی سال ۸۹ گفت: «در این بسته اقداماتی در جهت ثبات، کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری در حوزه بانکی و پولی کشور پیش‌بینی شده است که بر همین اساس در سال جاری می‌تواند بیشتر روی سیاست حذف سه صفر تمرکز کرد.»

جهانگیر لقایی، کارشناس مسائل اقتصادی در مورد تأثیرات چنین پدیده‌ای می‌گوید: «حذف سه صفر از پول کشورها به عنوان پدیده‌ای در خود نمی‌تواند اثری روی اقتصاد داشته باشد، بلکه فقط یک جنبه روانی برای جامعه دارد که ارزش پول از نظر عددی نسبت به ارز سایر کشورها کمتر است. معمولاً بسیاری از کشورها می‌خواهند تعداد صفرهای‌شان زیاد نشود. پول‌های با ثبات کشورهای جهان یا کشورهای پیشرفته صفرهای‌شان بسیار کم است.»

در چه شرایط اقتصادی یک کشور می‌تواند دست به چنین کاری بزند و بخشی از صفرهای پول ملی را کاهش دهد؟

جهانگیر لقایی: در اینجا باید به دو عامل اشاره کرد: باید نرخ تورم کنترل شده باشد. همانند کشورهای پیشرفته جهان که نرخ متوسط تورم‌شان مابین یک و نیم تا حداکثر دو و نیم درصد سالانه نرخ تورم است، می‌بایست در این حد قرار گیرد.

عامل دوم اشتغال و نرخ بی‌کاری است. در عمل وقتی نرخ تورم پایین باشد، می‌بایست اشتغال و نرخ رشد بی‌کاری هم پایین باشد. یعنی کشورهایی که دارای اقتصاد پویا و دارای درصد بیکاری پایین هستند، می‌توانند نرخ تورم‌شان را کنترل کنند.

مشاهدات در ایران نشان می دهد چنین چیزی وجود ندارد. مسئله دیگری که باید آن را نیز در نظر گرفت، مسئله کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری در زمینه اشتغال است. حال این مسئله ثبات که وزیر اقتصاد عنوان کرده است، ثبات پولی و تورم، براساس آمارهای خودشان و آمار بانک مرکزی است، در بهمن ماه سال ۸۹ قیمت‌ها نسبت به بهمن ماه سال ۸۸، یعنی نسبت به سال مشابه قبلش، ۱۸ درصد افزایش داشته است. در همین بهمن‌ماه سال ۸۹ افزایش قیمت‌ها نسبت به ماه قبل، یعنی نسبت به دی‌ماه، ۲/۵ درصد افزایش داشته است.

در نتیجه اینها حتی در یک‌ماه هم نمی‌توانند نرخ تورم را کنترل کنند. این آمارهای رسمی خود بانک مرکزی جمهوری اسلامی است. در حالی که آمارهای واقعی به طور قطع بیش از این است. در زمینه کاهش هزینه‌ها بودجه سال ۹۰ دولت نسبت به بودجه سال ۸۹، ۴۶ درصد افزایش داشته است. یعنی نه تنها دولت هیچگونه هزینه‌ای را کاهش نداده، بلکه هزینه‌های دولت نسبت به سال قبل ۴۶ درصد هم افزایش پیدا کرده است. این به این معنا است که بازهم میزان نقدینگی یا میزان پول در گردش در ایران افزایش پیدا خواهد کرد. رشد نقدینگی یا رشد میزان پول در گردش افزایش پیدا می‌کند، بدون این که ناشی از ایجاد کار و رشد اقتصادی باشد. این نکته در عمل باعث خواهد شد که دوباره قیمت‌ها بیش از سال گذشته افزایش داشته باشند و نرخ تورم بیش از سال ۸۹ بالا برود.

مضاف براین که اقتصاد ایران الان با رکود دست به گریبان است و افزایش این گونه هزینه‌ها و رشد نقدینگی فشار بیشتری را به مردم و جامعه ایران خواهد آورد و آثار تورمی بسیار مخربی خواهد داشت. از زمانی که جمهوری اسلامی روی كار آمده است تا به امروز، ارزش پول ایران نسبت به ارزهای معتبر جهانی بیش از دویست برابر کاهش داشته و این نشان می‌دهد که نرخ تورم و افزایش قیمت‌ها در فاصله این چند سال چه اندازه زیاد و چقدر فاجعه‌‌بار بوده است.

شما به دو نکته اشاره کردید، برای این که چنین حرکتی بتواند موفق باشد. یکی کنترل تورم و دومی کنترل بی‌کاری. حال با توجه به این که ما در هر دو زمینه مشکل داریم، یعنی هم نرخ تورم‌مان بالاست و هم بی‌کاری در حد قابل ملاحظه‌ای است، فکر می‌کنید این حرکت چه تأثیری بتواند روی اقتصاد ایران و روی قیمت‌ها در آینده بگذارد؟

به محض این که صفرها کم شود، دومرتبه در آینده‌ای نه چندان دور، اول باز یک صفر اضافه خواهد شد و بعد صفر دیگری و بعد سومی نیز اضافه خواهد شد. چون به طور مرتب ارزش پول ایران نسبت به ارزهای خارجی به طور مداوم کاهش پیدا می‌کند و در عمل صفرها بالا می‌روند. مسئله اساسی این است که وقتی صفری برداشته می‌شود، باید تورم کنترل شود و بیش از سالانه ۱/۵ تا ۲/۵ درصد در نرخ تورم نباشد یا قیمت‌ها کنترل شود. از سوی دیگر نرخ متعارف بی‌کاری هم ۴ تا ۵ درصد بیشتر نباشد. در نتیجه وقتی اقتصاد جامعه‌ نتواند این دو مسئله را کننترل کند، باز در عمل به طور مرتب قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کنند و هیچ تأثیری در زندگی افراد نخواهد داشت.

چون مسئله اساسی اقتصاد بهینه کردن زندگی مردم و ایجاد رفاه در جامعه است. دولت جمهوری اسلامی، هیچکدام از این دو مسئله را با برداشتن صفرها نمی‌تواند حل کند. یعنی برداشتن صفر هیچ تأثیری در روند رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال و کنترل تورم نخواهد داشت.

سید شمس‌الدین حسینی از وزارت امور اقتصادی و دارایی در تشریح تمهیدات مورد نیاز برای حذف صفرها، گفته است که در روزهای پایانی سال ۱389 بسته‌های سیاستی- نظارتی در بانک مرکزی به تصویب رسیده است که آنها برای ثبات و کاهش هزینه‌ها و همچنین افزایش بهره‌وری در حوزه بانکی و پولی کشور است تا بتوانند سیاست حذف سه صفر را تحقق دهند. فکر می‌کنید که این بسته‌های سیاستی تأثیری بر ثبات قیمت‌ها خواهد داشت؟ چون فکر می‌کنم به خاطر این که بتوانند قیمت‌ها را ثابت نگهدارند، می خواهند این بسته‌های سیاستی نظارتی را در بانک مرکزی به تصویب برسانند.

به اعتقاد من نمی‌تواند تأثیر داشته باشد. این فقط یک حرف و گفته است. در عمل دولت نمی‌تواند این مسئله را پیاده کند. چون الان حتی در بودجه سال ۸۹ آن‌چه در مجلس گفته شد، ۶۰ درصد از بودجه‌ای است که به بخش عمرانی، یعنی به بخش زیرساخت‌های جامعه اختصاص داده شده بود. این مبلغ صرف هزینه‌های بخش عمرانی نشده، بلکه رفته در بخش‌های دیگر و فقط ۴۰ درصد از آن بودجه صرف شده است. در عمل از همان بودجه اندکی که دولت برای بخش عمرانی گذاشته بود، ۶۰ درصد آن را هم هزینه نکرده است.

از سوی دیگر ایجاد اشتغال نکرده است. در نتیجه وقتی جامعه‌ای با بی‌کاری بالا و عدم ایجاد شغل روبه‌رو است، عدم ایجاد شغل به این معنا که شما بنگاه‌های اقتصادی جدیدی را چه در زمینه تولید صنعتی و چه در زمینه بخش خدمات و کشاورزی به وجود نیاورده‌اید. در نتیجه چطور می‌توانند در جامعه‌ای که نه اشتغال ایجاد کرده‌اند و نه بنگاه‌های جدید اقتصادی به وجود آمده، نرخ تورم را کنترل کنند؟ به‌خصوص این که بودجه دولت هم افزایش پیدا کرده است؛ یعنی میزان نقدینگی بیشتر شده است، به گونه‌ای که در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۸، ۲۴ درصد رشد نقدینگی داشته‌اند.

یعنی این رشد نقدینگی خود باعث تورم خواهد شد. در بودجه سال ۹۰ دولت باز دوباره ۴۶ درصد بودجه را افزایش داده است. در حالی که ما اگر به بودجه کشورهای پیشرفته اروپایی در سال ۹۰ نگاه کنیم، مثلاً آلمان بودجه‌اش را ۵ درصد کاهش داده و انگلستان بیشتر و نزدیک به ۱۰درصد کاهش داده است. فرانسه به همین شکل. در نتیجه افزایش هزینه بدون این که این هزینه‌ها در بخشهای زیرساختی جامعه به کار رود و ایجاد اشتغال کند، تورم‌زا است و اقتصاد ایران با یک رکود بسیار سنگین در اقتصاد دست به گریبان است و آثارش هم آثاری مخرب از نظر تورم خواهد بود.


واقعی نبودن ارزش ریال در پیوند با ارزهای خارجی، یکی دیگر از دغدغه‌های دولت است. به طوری که خبرگزاری جمهوری اسلامی «ایرنا» در اواخر سال ۸۸ در گزارشی با انتقاد از سیاست تثبیت نرخ ارز در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی، اذعان کرده بود که قیمت واقعی هر دلار در بازار بین سه تا هفت هزارتومان است و نه یک‌هزار تومان. حذف صفر از واحد پول کشورهای در حال توسعه پدیده جدیدی نیست. پایین آمدن ارزش پول این کشورها معمولاً آنها را مجبور به کنار گذاشتن صفر از واحد پول خود می‌کند. پس از دهه ۶۰ میلادی برای مثال کشور ترکیه شش صفر از واحد پول خود حذف کرد و رومانی نیز چهار صفر از واحد پول خود را کنار گذاشت. این موضوع برای کشور آلمان نیز قبل از دهه ۶۰ میلادی اتفاق افتاد. لطفاً در مورد تأثیرات حذف صفر از واحد پول کشورها توضیح دهید
.

این فقط جنبه روانی دارد. مثلاً فرض کنید یکی از آن کشورها کشور زیمباوه است که چندین صفر را از جلوی پولش حذف کرد، ولی نه نرخ تورم در این کشور پایین آمده و نه نرخ بی‌کاری. بعدهم در فاصله کمی این صفرها مرتب افزایش پیدا کرده است. ترکیه جزو کشورهای در حال توسعه و در حال پیشرفت است که گام‌های خوبی در زمینه پیشرفت اقتصادی در این چندین سال اخیر برداشته. این کشور هم چنین کاری کرده و چهار صفراز پول ملی را حدوداً سه سال پیش برداشته است. ترکیه تقریباً تا حدودی موفق بود. علتش هم این بوده که ترکیه توانست نرخ تورم را کنترل کند. یکی از انگیره‌های این کشور نیز تلاش برای ورود به اتحادیه اروپا است. البته نه این که برای ورود به اتحادیه اروپا این صفرها را برداشته باشند، ولی به دلیل این که واقعاً از نظر اقتصادی ترکیه طی این یکی دو دهه اخیر کارهای زیادی کرده و توانسته است که با ایجاد اشتغال نرخ تورم را کنترل کند. می توان گفت در کشورهای در حال توسعه قرار دارد که البته همه‌شان هم در یک رده نیستند؛ مثلاً ترکیه با زیمباوه اصلاً قابل مقایسه نیست. آنها موفق بودند و توانستند، ولی آنها در شرایطی این کار را کردند که تورم را کنترل کرده بودند و اشتغال را بالا برده بودند.