اصطلاح “اقتصاد جهانی”، امروز نه تنها بیا‏نگر یک کلیت، بلکه معیار بررسی وضعیت اقتصادی در هر نقطه دنیاست؛ مقولاتی مانند تورم، رشد، رکود و رونق را نمی‏توان بدون توجه به آن‏‏چه در بازارهای بزرگ جهان می‏گذرد، در هیچ نقطه‏ای به تنهایی بررسی کرد. در این میان، ارتباط مستقیم بازارهای بورس جهان با یکدیگر، انعکاس بیشتری دارد.

به موازات رشد این پدیده اما در اقتصاد ایران، اغلب شاهد اخبار و اطلاعاتی هستیم که به نظر می‏رسد در ارتباط معین با اقتصاد جهانی اتفاق نمی‏افتد. به‏ویژه بازار بورس ایران همواره وضعیت ویژه خود را داشته و رکود یا ثبات در بازارهای جهانی، کمتر در وضعیت آن مؤثر بوده است.

این روزها نیز، به‏ویژه در دو هفته اخیر، بازار بورس تهران با رشد به نسبت چشمگیر یازده و نیم درصدی، شرایطی متفاوت از بازار جهانی بورس را می‏گذراند.

با دکتر پدرام سلطانی، فعال اقتصادی و عضو هیئت نمایندگی اتاق بازرگانی تهران، در مورد جوانب مختلف این مسئله گفت‏وگویی انجام داده‏ام.

آیا رونق بازار بورس ایران، بیانگر رونق اقتصادی در ایران است؟

دکتر پدرام سلطانی: اصولاً رونق بورس، نشان‏دهنده رونق اقتصاد کشور نیست؛ نه در ایران، در همه‏ جای دنیا. به‏هرحال تحقیقات و مطالعات بازار سرمایه این را نشان داده که رونق بورس، الزاماً معنایش رونق اقتصاد کشور نیست. به‏خصوص که آمار و ارقام نشان می‏دهد که نرخ رشد اقتصادی ما در سال ۸۸، حدود یک درصد بوده و بنابراین وضعیت مناسبی نداشته است. در صورتی که بازار بورس در شش‌ماه دوم سال رشد قابل توجهی داشت و امسال هم بسیار بیشتر از آن بود. در حالی‏که تخمین‏ها و برآوردها نشان‏‏دهنده‏ی رشد اقتصادی بین سه تا چهاردرصد برای امسال است. به همین جهت، رشد اقتصادی، همین سه چهاردرصد هم حلال مشکلات اقتصادی ما نخواهد بود. ضمن این‏که بازار سرمایه رشد چشمگیری داشته است.

دلایل رشد بازار بورس ایران چیست؟ چون به نظر می‏آید این اتفاق در حال حاضر در بازارهای بورس جهان نمی‏افتد.

به نظر من چند دلیل عمده دارد؛ دلیل نخست این است که بورس ایران خیلی مشابه بورس اوراق بهادار کشورهای دیگر نیست. از این حیث که در آن بورس‏ها، به غیر از سهام شرکت‏ها، اوراق قرضه دولتی و خصوصی هم معامله می‏شود، ولی در بورس ایران تا امسال فعلاً این معاملات رخ نداده است. از امسال بحث‏هایی در هسته سیاستی- نظارتی بانک مرکزی هست که معامله ثانویه اوراق مشارکت هر روز انجام بشود که حال باید اثرات آن را دید.

دلیل دوم این است که بورس ایران را شاید بتوان بیشتر به یک بورس کالا تشبیه کرد تا بورس اوراق بهادار. به جهت این‏که عمده شرکت‏هایی که در بازار بورس ایران قرار دارند، شرکت‏های تولیدکننده محصولات معدنی، مواد اولیه، کالاها و ارزاقی هستند که به اصطلاح مواد اولیه Commodity می‏نامند. سود و زیان این شرکت‏ها هم پیوند و ارتباط مستقیم با افزایش و کاهش قیمت مواد اولیه در کشور و طبیعتاً در دنیا دارد.

در چندماه گذشته، قیمت مواد اولیه در دنیا، بعد از بحران اقتصادی، رو به افزایش گذاشته و این موضوع باعث شده که سودآوری شرکت‏های بورس ایرانی و به همان میزان انتظار سود از این شرکت‏ها نزد سهامداران افزایش پیدا کند و ارزش سهام‏شان بالا برود.

در بورس‏های توسعه‏یافته دنیا اما، وقتی به ترکیب شرکت‏هایی که در بورس هستند یا ترکیب شرکت‏هایی که شاخص را به‏وجود می‏آورند نگاه کنید، می‏بینید که این شرکت‏ها عموماً شرکت‏های تولیدکننده کالاها و خدمات پیشرفته هستند. یعنی در حوزه آی‏پی، آی‏سی‏پی، خودرو، خدمات و پیمانکاری‏های بین‏المللی‏ مانند نفت، گاز، پتروشیمی، سدسازی و … یا در حوزه سرمایه‏گذاری امور بانکی، بیمه‏ای و … فعال هستند. طبیعتاً این حوزه‏ها، به‏ویژه در وضعیت کنونی اقتصاد دنیا، چالش‏های بیشتری دارد.

بنابراین شاخص بورس ایران به واسطه این‏که یک بورس متکی بر کالا است، با افزایش قیمت کالا، افزایش پیدا می‏کند. یعنی یک ارتباط مستقیم و شاید تا حد زیادی خطی دارد و با کاهش قیمت کالا‏ها، قیمتش کاهش پیدا می‏کند.

در نگاه اول به رشد بازار بورس ایران، افزایش نقدینگی در بازار، دلیل بدون واسطه‏ای به‏نظر می‏آید، اما به نظر شما این افزایش نقدینگی از کجا می‏آید و چرا به سمت بازار بورس میل می‏کند؟

به دلیل مشکلات بانکی ناشی از تحریم، بسیاری از منابع مالی دولتی یا بخش عمومی ایران که خارج از کشور بوده، به داخل کشور منتقل شده و بخشی از این منابع مالی در بورس به کار گرفته شده است. یعنی الان میزان تقاضا در بورس که ناشی از پول‏های به داخل آورده شده است، افزایش پیدا کرده و طبیعی است که روی عرضه یا قیمت سهام تأثیر می‏گذارد.

دلیل دیگری که باعث این موضوع می‏شود، احساس سرمایه‏گذار از میزان تورم است. علت آن هم این است که نرخ تورم ادراکی، سرمایه‏گذاری در بانک، یعنی سپرده کردن پول‏ها را از جذابیت انداخته است. به همین جهت هم بخشی از پول‏ها به بازار سرمایه سوق پیدا کرده است. باز تاکید می‏کنم که این نرخ تورم الزاماً عدد بانک مرکزی نیست و در سنوات گذشته، عموماً سرمایه‏گذارها نرخ تورم را بالاتر از اعداد اعلام شده تصور می‏کردند. با توجه به این‏که رشد بازار سرمایه ایران در یک سال و نیم گذشته صعودی بوده است، سرمایه‏گذاران نیمه‏حرفه‏ای یا غیر حرفه‏ای هم جرئت پیدا کردند برای این‏که وارد این بازار به ظاهر رو به بالا بشوند و در این‏جا سرمایه خود را به گردش بیاندازند تا میزان سود بالاتری را برداشت کنند.
همین موضوع در خصوص سرمایه‏هایی که در بازار مسکن کشور در گردش بود مصداق دارد. یعنی در زمانی که مسکن رونق داشت، بخش عظیمی از سرمایه‏ها در خرید و فروش و ساخت و ساز مسکن به‏کار می‏رفت و آ‏ن‏ها هم الان از این حیطه تا حدی خارج و وارد جاهایی مانند بازار سرمایه شده است.

به این ترتیب، گرانی اجناس در کشور که نوعی فشار اقتصادی هم هست، می‏تواند موجب رونق بازار بورس بشود؟

موضوع افزایش قیمت‏هایی که من به آن اشاره کردم، موضوعی بین‏المللی است، نه داخلی. قیمت مواد اولیه یا Commodity در سال گذشته در دنیا افزایش چشمگیری پیدا کرده است. شما قیمت نفت و گاز را و بعد از آن فراورده‏های نفتی و پتروشیمی را به عنوان شاخص در نظر بگیرید، بعد هم آن را ادامه بدهید و به افزایش قیمت مواد معدنی مانند انواع فلزات و بعد هم فولاد خام توجه کنید.

ولی گرانی مواد اولیه معمولاً منجر به گرانی کالاهای مصرفی می‏شود. به این ترتیب، گرانی کالاها، از سوی دیگر موجب رونق بازار بورس می‏شود؟

این دو لازم و ملزوم هم نیستند. یعنی ارتباط مستقیمی با همدیگر پیدا نمی‏کنند. تأثیر افزایش قیمت مواد اولیه روی بازار بورس به جهت ارتباط گسترده‏ای است که شرکت‏های بازار بورس با بازار بین‏المللی دارند. بسیاری از این شرکت‏ها محصولات خود را به خارج از کشور می‏فروشند. شاید بخش اعظم مواد اولیه‏ای که من اسم بردم را در عمل شرکت‏های بورس در خارج از کشور به فروش می‏رسانند. به همین جهت، معنای افزایش این قیمت‏ها افزایش همگن قیمت‏های مواد اولیه در دنیا است.

بحث‏های بومی هم در عمل روی آن‏چه ما از آن تعبیر به گرانی می‏کنیم تاحدی تأثیر می‏گذارد. یعنی شاید تورم متوسط جهانی در سنوات گذشته بین سه تا پنج درصد بوده باشد. امسال هم حدود همین عدد و رقم خواهد بود. این میزان روی اقتصادهای دنیا کم‏وبیش تأثیر دارد؛ اما هرچه تورم کشوری از این بیشتر باشد، تاثیر آن برمی‏گردد به سازوکارهای پولی و مواردی که روی نرخ تورم در داخل کشور تأثیر می‏گذارد. طبیعتاً ما مواردی داشتیم که از موضوع تورم جهانی، فاصله داشت؛ ازجمله بحث هدفمندی یارانه‏ها که روی نرخ تورم ما اثر دارد و هم‏چنین بحث سیاست‏های مالی بودجه‏ای دولت که روی سیاست‏های پولی اثر جدی می‏گذارد و باعث افزایش نرخ تورم می‏شود. این‏ها شاخص‏های داخلی ما هستند که باعث افزایش نرخ تورم می‏شوند.

به این ترتیب، افول یا صعود بازار بورس و اقتصاد کشور، دو امر به‏هم پیوسته نیستند و هیچ تأثیری روی همدیگر ندارند؟

اگر در بازار بورسی شاخص رو به افول باشد، این یکی از پیش‏درآمدهای ورود یک اقتصاد به رکود است، اما رونق بازار بورس، نشان‏دهنده رونق اقتصاد نیست. این بر مبنای مطالعاتی است که در دنیا روی بازار سرمایه انجام شده است و اظهارنظر شخصی نیست.