حملات هوایی نیروهای ائتلاف علیه نیروهای نظامی قذافی ادامه دارد. ناتو هنوز بیطرف است، اما باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا، روز دوشنبه ۲۸ مارس اعلام کرد که از روز چهارشنبه، ۳۰ مارس، فرماندهی عملیات به ناتو سپرده میشود. امریکا، بریتانیا، آلمان و فرانسه بر لیبی پس از قذافی تاکید میکنند.
روسیه مخالف حملات هوایی نیروهای ائتلاف علیه واحدهای نظامی قذافی و حمایت از شورشیان است.
آیندهی سیاسی لیبی چه خواهد بود؟ قذافی و نیروهای طرفدار او تا کجا به مقاومت در برابر شورشیان ادامه میدهند؟
اینها پرسشها و موضعگیریهایی است که در کنفرانس روز سهشنبه ۲۹ مارس لندن برای ترسیم آیندهی سیاسی لیبی مطرح شده است؛ کنفرانسی که وزرای خارجی بیش از ۴۰ کشور جهان در آن شرکت دارند و همچنین بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل، ژانپینگ رئیس اتحادیهی آفریقا و راسموسن دبیرکل ناتو از حاضران در اجلاس هستند.
در گفتوگو با مهرداد خوانساری، کارشناس مرکز مطالعات خاورمیانه و تحلیلگر سیاسی در لندن، نخست از او پرسیدهام: نظر شما در مورد کنفرانس لندن چیست؟ آیا این کنفرانس در آیندهی سیاسی قذافی و لیبی مؤثر است؟
مهرداد خوانساری: بدون تردید این کنفرانس میتواند نقش مهمی را در القای این تصویرکه- قذافی بالاخره باید صحنهی سیاسی لیبی را ترک کند-، ایفا کند و قوت قلبی برای مخالفین آن باشد که به پیکار خودشان برای کنار زدن او ادامه بدهند. برای اینکه تردیدی نیست که امروز کشورهای عمدهای در دنیا پشت این ماجرا را گرفتهاند و با رساندن کمکهای لازم به نیروهای مخالف، عرصه را بر قذافی تنگ میکنند.
اینکه آینده و تاریخ به نفع قذافی نیست، امری است که امروز مسجل است، اما اینکه دقیقاً این ماجرا چه زمانی میتواند تحقق پیدا کند، مسئلهای است که در این کنفرانس هیچ تصمیمی در مورد آن گرفته نخواهد شد. چون اعضای این کنفرانس ضمن اینکه خواستار کنار زدن قذافی از صحنهی قدرت در لیبی هستند، این آمادگی را ندارند که بخواهند مسئله را مثلاً با اشغال لیبی و یا با اعمال زور برای کنار زدن عملی او پیاده کنند.
آقای اوباما دیروز در سخنان خود گفت: «چشم بستن به بیرحمی و خشونت، خیانت به امریکاست و تردیدی نیست که لیبی و جهان بدون قذافی، دنیای بهتری است.» فکر میکنید برای تحقق بخشیدن به این سخنان و «جهان بدون قذافی»، باید چه اقدامات دیگری صورت بگیرد؟
سخن آقای اوباما، سخن بسیار زیبایی است. نویدی که آقای اوباما به مردم لیبی میدهد، نوید بسیار خوبی است، اما مسئله این است که آقای قذافی دارای ارتش منظم و قدرتمندی است و در مقابل او نیروهای نامنظمی قرار دارند که بهخودی خود نمیتوانند حداقل در کوتاهمدت، به پیروزی نایل بشوند.
ممکن است به مرور زمان و با ادامهی این بحران و با تضعیف شدن هرچه بیشتر قذافی، این وضع بتواند عوض بشود، ولی تا زمانی که نیروهای مقابل قذافی عملاً پشتیبانی نشوند، عملاً مسلح نشوند و عملاً آموزش نظامی به فرمی که بتواند مؤثر باشد بهدست نیاورند، تا زمانی که منابع مالیای که در دست قذافی است، کاملاً خشک نشود ماجرا همچنان ادامه خواهد داشت. یعنی باید مانع از آن بشوند که مثلاً درآمد نفت بیشتر به کیسهی دولت او ریخته شود یا دست او از امکانات مالیای که در سراسر جهان دارد قطع بشود و او نتواند حقوق و مزایای نیروهای انتظامی خود را بپردازد. همهی اینها مستلزم وقت و زمان است. مگر اینکه در یک حملهی هوایی قذافی کشته شود و تغییراتی به آن فرم صورت بگیرد.
در حال حاضر هیچکس انتظار آن را ندارد که این ماجرا در کوتاهمدت پایان پیدا کند. یک نگرانی بزرگ هم این است که نویدهای آقای اوباما، بهخودی خود، پاسخگوی این نوع مشکلات نیست.
آنطور که آقای اوباما اعلام کرده، قرار است از روز ۳۰ مارس، ایالات متحدهی امریکا، فرماندهی عملیات علیه قذافی را به ناتو واگذار کند. فکر میکنید این واگذاری چه تغییری پیش خواهد آورد؟
بههرحال قدم مثبتی است. برای اینکه حداقل از میزان مخالفتی که با آقای اوباما در درون امریکا برای ادامهی این جنگ شد و از تنشهایی که در این رابطه در درون امریکا بهوجود آمد، جلوگیری میشود. دولت امریکا دارای امکانات مادی کافی برای هدایت این ماجرا نیست و مخالفین اوباما از این موضوع در همین یک هفتهی گذشته، نهایت استفادهی تبلیغاتی را به نفع خودشان کردند و عرصه را برای او به مقدار بسیار زیادی تنگ کردند.
اینکه کشورهای دیگر اروپایی یا در چهارچوب ناتو دارای مسئولیت بیشتری بشوند و این مسئولیت پخش بشود، به تداوم این ماجرا کمک میکند و فشارها را از روی امریکا و اوباما برمیدارد.
این به نظر من، اقدام مثبتی است، اما اصل قضیه این است که مأموریت ناتو یا مأموریتی که امریکا در رابطه با هدایت این ماجرا داشته، مأموریتی محدود و بر مبنای قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل است که در اصل میخواهد از کشته شدن مردم بیگناه و بیپناه لیبی جلوگیری کند. در این مصوبه نیامده است که دولت لیبی باید ساقط شود یا قذافی از کار برکنار شود.
لذا این مأموریت محدود با خواستههایی که از طرف کشورهای عضو ناتو و اوباما اعلام میشود، مغایر است. این مسئلهای است که در عرصهی بینالمللی با توجه به مواضعی که کشورهایی مانند روسیه و چین میگیرند، موضوع را کمی پیچیدهتر از آنچه بهنظر میآید جلوه میدهد.
رئیس جمهور امریکا در پایان سخنرانی دیروز خود به روند تحول در خاورمیانه از تونس و مصر تا ایران اشاره کرد و گفت: «تغییرات در کشورهای مختلف صورتهای متفاوت دارد. در مناطقی مانند مصر، این تغییرات بر امیدهای ما میافزاید، در مناطق دیگری مانند ایران، هرگونه تغییری به شدت سرکوب میشود.» تحلیل شما از این گفتهی آقای اوباما چیست؟
این در اصل امری است که ما نوع دیگرش را در زمانی که جنگ سرد پایان یافت و تحول در اروپای شرقی رخ داد، شاهد بودیم. مثلاً تحول در چکسلواکی از طریق انقلاب مخملی صورت گرفت، در صورتی که تحول در رومانی، بدون نوعی کودتای نظامی، کنار زدن آقای چائوشسکو و اعمال خشونت از سوی ارتش، امکانپذیر نمیتوانست باشد.
عین این شرایط در خاورمیانه هم برقرار است و در کشورهایی مانند مصر یا تونس که غرب روابط نزدیکی با آنها داشت، سلسله اهرمهایی در اختیار کشورهای غربی و دمکراتیک هست که بتوانند کمک کنند تا این تحولات صلحجویانهتر صورت بگیرد، اما در کشوری مانند لیبی، آن اهرمها وجود ندارند و معلوم نیست سرنوشت این کشور دقیقاً در چه تاریخی عوض خواهد شد.
ما شاهد همین نوع مشکلات امروز در سوریه هستیم و میبینیم آنجا باز میزان خشونتی که احتمالاً از سوی دولت اعمال خواهد شد یا میشود، چیزی نیست که در حیطهی کنترل کشورهای غربی یا کشورهای دمکراتیک باشد. فرم بدتر از آن در ایران است. این کشورها هیچ اهرمی برای جلوگیری از خشونت ندارند و همین هزینهای را که مردم این کشورها باید بدهند بیشتر میکند.
اما از سوی دیگر، تردیدی هم نیست که تب آزادیخواهی و موجی که امروز در خاورمیانه بهراه افتاده است، چیزی نیست که بخواهد در یکجا بهخاطر اعمال خشونت از سوی حکومتهای آن مملکت متوقف بشود. من تردیدی ندارم که در نهایت، به هر قیمت و هر ترتیبی که شده، ما شاهد یک صحنهی کاملاً متفاوتی در ماههای آینده در سراسر خاورمیانه خواهیم بود.
راه خروج شرافتمندانه برای قذافی!
در گفتوگویی کوتاه با علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و کارشناس سیاسی که در کنفرانس لندن شرکت داشتند، میپرسم: جو کنفرانس را چطور دیدید؟ آیا نمایندگان شورشیان لیبی هم در آن شرکت کرده بودند؟
علیرضا نوریزاده: جوی بود که کاملاً نشاندهندهی اختلافنظر دو گروه بود. گروهی معتقد بودند باید این ضربات ادامه پیدا کند تا آقای قذافی برود. ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه جزو گروهی بودند که معتقد بودند اگر این ضربات متوقف شود، قذافی دوباره همان حالتی را خواهد داشت که صدام در پایان جنگ کویت پیدا کرد و مردم را در جنوب کشورش سرکوب کرد. با قطع این ضربات، قذافی دوباره جان میگیرد و او هم همین کار را خواهد کرد.
در کنار این گروه، آلمان، روسیه و برخی از کشورهای منطقه معتقد بودند باید آتشبس را بهطور قاطع برقرار کرد. آمریکا میگفت که لیبی تاکنون دوبار اعلام آتشبس کرده، ولی به آن عمل نکرده است. چه ضمانتی وجود دارد که شورشیان در صورتی که مواضعشان را از دست بدهند، دوباره تحت حمله قرار نگیرند.
بنابراین این نوع اختلافنظر وجود داشت، اما در عین حال کسی نمیتوانست اعتراض کند به اینکه اگر این بمبارانها نبود، قتلعام در بنقازی و دیگر جاهایی که شورشیان بودند، اتفاق میافتاد.
نمایندگان شورای موقتی که به ریاست وزیر دادگستری پیشین لیبی تشکیل شده نیز در این اجلاس حضور داشتند و ملاقاتی با وزرای خارجهی بریتانیا و ایالات متحده داشتند. البته این نمایندگان در کنفرانس، به معنای مشارکت در بحثها، حضور نداشتند، ولی در بیرون تلاش میکردند که نمایندگی خود را به عنوان نمایندهی شورشیان و شورای ملیای که تشکیل شده، تثبیت کنند. همین گفتوگوها عملاً به معنای به رسمیت شناختن این شورا بود که قبلاً فرانسویها و قطریها به رسمیت شناخته بودند و حال در این کنفرانس، ابعاد این به رسمیت شناختن بالاتر رفت.
آیندهی قذافی را چگونه پیشبینی میکنید؟
تصور من این است که قذافی دیگر مجالی برای حکومت کردن ندارد. فاصله بسیار زیاد شده و جهان هم دلش نمیخواهد یک قذافی زخمی را تحمل کند. بنابراین تصور من این است که این فشارها ادامه پیدا کند.
روسیه، آلمان و برخی از کشورهای عربی خواهان آن بودند که یک راه خروج شرافتمندانه برای قذافی ایجاد بشود. میگفتند راهی نشان او بدهیم که چگونه میتواند بیرون بیاید و دچار گرفتاریهای تعقیب بینالمللی و دادگاه رسیدگی به جرایم علیه بشریت نشود.