پیام باراک اوباما، رییس جمهور امریکا، به مناسبت نوروز به ایرانیان، انعکاس گسترده‌ای در رسانه‏‌های جهانی به ویژه فارسی داشته است. در این پیام، لحن و گفتار آقای اوباما نسبت به گذشته کمی متفاوت بود. در مقطعی پس از انتخابات، ایشان مسائل جنبش مردم ایران را مسئله‌‏ای داخلی دانستند، ولی در این پیام، آن را مسئله‏‌ای بین‏‌المللی ذکر کردند.

در گفت‌وگویی با مهرداد خوانساری، تحلیل‌گر سیاسی و استاد دانشگاه در انگلستان از او پرسیده‌ام: آیا این تغییر لحن را احساس می‌‏کنید؟

بله؛ بدون تردید تغییر فاحشی در لحن و برخورد آقای اوباما با دولت ایران و به همین صورت با مردم ایران، در آخرین پیام ایشان مشاهده می‌‏شد که کاملاً با پیام اول متفاوت بود.

آقای اوباما در این پیام، بخشی از فعالین سیاسی و زندانیان را نام برده‏اند. این را چگونه ارزیابی می‌‏کنید؟ آیا فکر می‌‏کنید ذکر نام فعالان و زندانیان سیاسی پس از انتخابات، به جنبش اعتراضی ایران کمک می‌‏کند یا خیر؟

من فکر می‌‏کنم مسئله را باید از این دیدگاه نگاه کرد که آقای اوباما به علت نداشتن تجربه و به علت شاید خوش‏خیالی و این‏که ممکن است موفق ‏شود کاری را بکند که رؤسای جمهور قبلی در قبال جمهوری اسلامی نکرده بودند، در اولین پیام نوروزی خودشان به دولت و مردم ایران، با هم و یک‏جا و یک‏کاسه اشاره کردند.

بعد از ماجراهایی هم که در پی انتخابات دوره‏ی دهم در ایران رخ داد، آقای اوباما برخلاف خیلی دیگر از رهبران قبلی، به لحاظ این‏که کماکان امیدوار بود که بتواند رشته‏ای از مذاکرات را با ایران آغاز کند و به نتیجه‏ای برسد، مقدار زیادی خویشتن‏داری از خود نشان داد و از سرکوبی که نظام علیه مردم اعمال می‌‏کرد، نمی‌‏خواهم بگویم حمایت کرد، اما از مردم هم حمایت نکرد و اعتراضی هم به آن معنا از خودش نشان نداد و به‏‌هیچ‏وجه در راستای انتظاراتی که مردم از او به عنوان فردی روشنفکر و مترقی داشتند، قدم برنداشت.

ولی امروز، با توجه به تجربیاتی که در دو سال گذشته پیدا کرده، با توجه به این‏که متوجه شده هرکاری بکند، به‏هرحال در زمینه‏ی مذاکرات در ارتباط با حل بحران هسته‏ای ایران، نمی‌‏تواند به نتیجه‏ای با حاکمان فعلی ایران برسد و با توجه به میزان سرکوبی که از سوی حاکمیت علیه مردم مشاهده شده، لحن او عوض شده است. مثلاً با قرائت شعری از خانم سیمین بهبهانی و اشاره به برخی از زندانیان سیاسی، خواسته به نوعی از تمام گروه‏هایی که بر علیه‏شان خشونت اعمال شده است، حمایت کند. قصد داشته پیام شفاف و قاطعی را به مردم ایران بدهد و بگوید امروز، برخلاف گذشته، در کنار آن‌ها ایستاده است.

آیا می‌‏شود این برداشت را از پیام آقای اوباما به مناسبت نوروز داشت که او به نوعی از روش تلاش برای کنار آمدن و مذاکره و گفت‏وگو و حل دیپلماتیک مسائل ۳۰ ساله با ایران، ناامید شده است؟

تردیدی نیست. تا حدود بسیار زیادی این‏که اوباما فکر می‌‏کرد، به قول ما ایرانی‏‌ها می‌‏تواند یک تخم دوزرده بگذارد و در پیوند با مسائلی که برای بقای یک نظام اسلامی حیاتی است، پیشرفتی داشته باشد که دیگران نداشته‏اند، نوعی خوش‏خیالی بود. او امروز تا حدود زیادی متوجه این نکته هست که قادر نخواهد بود از طریق مذاکرات مواضع ایران را عوض کند؛ و آن پرستیژ بین‏المللی‏ای هم که به‏خصوص بعد از جورج بوش در عرصه‏ی بین‏المللی داشت و آن حمایتی که افکار عمومی دنیا با روی کار آمدن او، از دولت جدید امریکا می‌‏کرد، به‏هیچ‏وجه کافی نبودند که باعث بشوند رهبران ایران تغییر جهت بدهند. او امروز می‌‏داند که منصرف کردن مقامات اسلامی از ادامه‏ی راهی که در ارتباط با برنامه‏ی هسته‏ای طی می‌‏کنند، تقریباً غیر ممکن است.

علی‏رغم ژست اولی که آقای اوباما در پرهیز از هرگونه مداخله‏ی نظامی در سایر کشور‌ها گرفت، در روزهای اخیر می‌‏بینیم که آمریکا در کنار متحدان اروپایی، در حمله‏ی نظامی به لیبی مشارکت کرده است. آیا فکر می‌‏کنید این احتمال وجود دارد که مقابله‏ی نظامی امریکا و متحدان اروپایی‏اش با لیبی، در مورد ایران هم اجرا بشود؟ آیا در روزهای اخیر، احتمال حمله‏ی نظامی به ایران که در مقاطعی قوت می‌‏گرفت و در مقاطع دیگری ضعیف می‌‏شد، ممکن است دوباره تقویت بشود؟

مداخلات امریکا در لیبی، مسئله‏ای را به‏طور شفاف نشان می‌‏دهد و می‌‏تواند نکته‏ای باشد که مقامات اسلامی بخواهند به آن توجه کنند. برخلاف گفته‏ی بسیاری از کار‌شناسان که امریکا به لحاظ گرفتاری‏هایی که برای خودش در عراق و افغانستان درست کرده، آمادگی دخالت نظامی در هیچ صحنه‏ی دیگری را در شرایط فعلی ندارد، دیدیم که علی‏رغم تمام این پیش‏بینی‏های کاذب، امروز امریکا به صورت فعال در صحنه‏ی لیبی وارد شده و دارد دخالت نظامی می‌‏کند.

به‏ نظر من، تردیدی نیست در صورتی که آمریکا به این نتیجه برسد که با مقامات جمهوری اسلامی به هیچ عنوان قادر به کنار آمدن نیست و مقامات اسلامی در شرایطی قرار بگیرند که بخواهند معادله‏ی کنونی در خاورمیانه را با دسترسی آنی به سلاح‏های هسته‏ای تغییر بدهند، آقای اوباما یا هر فرد دیگری در امریکا به این نتیجه برسد که مقابله‌ نظامی آخرین راه حل است. آمریکا می‌‏گوید: «برای ما اتمی شدن ایران غیرقابل قبول است» پس به این حرف پای‏بند خواهد بود. البته آن‌ها ابتدا تلاش خواهند کرد که کار به آن‏جا‌ها نرسد.

اتفاق‌‌هایی که امروز در لیبی در شرف رخ دادن است، باید هشدار فوق‏العاده خوبی برای آقای احمدی‏نژاد باشد که حد و حدود اعمال و کرداری را که از خودشان نشان می‌‏دهند، تعیین کنند و بدانند که به‏هرحال امریکا به‏خاطر عراق یا افغانستان و یا تمام مشکلات اقتصادی‏ای که به لحاظ این دو جنگ برایش به‏وجود آمده است، دست از این‏که بخواهد وارد مسائل جدید بشود، نخواهد کشید.

آیت‏‌الله علی خامنه‏‌ای نسبت به پیام آقای اوباما واکنش نشان داده‌‏اند. ایشان معمولاً کمتر پاسخ مقامات خارجی را به طور مستقیم می‌‌‏دهند. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟

پیام آقای اوباما در اصل، حمله‌‏ای غیرمستقیم به آقای خامنه‏‌ای و دولت جمهوری اسلامی ایران است. بدیهی است که آن‌‌ها هم واکنش نشان می‌‏‌دهند، اما این نوع واکنش‏‌‌ها، مانند واکنش‏‌هایی است که ما از امثال قذافی دیدیم. آن‌‌ها می‌‌‏توانند این نوع واکنش‏‌‌ها را از خودشان نشان بدهند و اتفاق ناگواری برای‏‌شان رخ ندهد تا زمانی که یک سلسله خط قرمز‌ها را رد نکنند.

اگر آقای خامنه‏‌ای و یا احمدی‏‌نژاد از آن خط قرمزهایی که برای غرب و به‏‌ویژه برای امریکا و متحدانش مهم است، بگذرند، بی‏‌شک ما وارد‌‌ همان نوع سناریوهایی خواهیم شد که در ارتباط با صدام حسین در گذشته دیدیم و امروز در ارتباط با قذافی می‌‌‏بینیم.