جنبش آزادیخواهی مردم ایران از ۲۵ بهمن‌ماه وارد مرحله‌ی نوینی شده است. انگیزه‌ی نخست گردهمایی‌های اعتراضی سال ۸۸، تقلب انتخاباتی بود، ولی رفته رفته سطح مطالبات تغییر یافته و مطالبات پایه‌ای‌تر شده است.

شعارهای ماه‌های نخست مثل «رأی من کو؟»، بیانگر نوعی درخواست از حاکمیت بود؛ در حالی که شعارهای دوره‌های اخیر که بر نفی اصل ولایت فقیه و دیکتاتوری دلالت می‌کند، خصلت درخواستی از حاکمیت ندارد و خواهان تحول است.

دکتر کورش عرفانی، جامعه‌شناس معتقد است که این جنبش در عین اینکه خصلت مسالمت‌آمیز خود را حفظ کرده اما دچار تغییر و تحول درونی نیز شده است: «سال گذشته بسیاری از تظاهرکنندگان و معترضین این توهم را داشتند که با مبارزهای که از آن به عنوان مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز نام می‌بردند، و صدالبته با تعریف افراطی آن، می‌توانند به خواسته‌هایشان دست پیدا کنند. در حالی که در سال ۸۹ مبارزه همچنان خصلت مسالمت‌آمیز خود را حفظ کرده، اما جنبه‌ی افراطی آن برطرف شده است. در شرایط کنونی مسئله‌ی دفاع از خود به عنوان یک امر بدیهی نه تنها پذیرفته شده، بلکه برای تبلیغ و اینسو و آنسو پیرامون آن آموزش داده می‌شود. این نشاندهنده‌ی توهم‌زادیی است که در این عرصه‌ی مشخص درباره‌ی نوع برخورد حاکمیت با معترضین در جمعیت و مردم حاصل شده و دارد خودش را نشان می‌دهد.

بنابراین در حالی که سال گذشته خشونت رایگان و بدون هزینه از طرف دولت اعمال می‌شد، امسال این خشونت هزینه‌ی بالایی دارد؛ چون مردم از خودشان دفاع می‌کنند و این کاملاً مشخص است که دفاع از خود روش مناسبی برای پایان بخشیدن به خشونت دولتی است.

نکته‌ی چهارم این که بسیاری از مردم سال گذشته برای نخستین‌بار بود که وارد عرصه‌ای به اسم اعتراضگری اجتماعی و شهری می‌شدند و بنابراین عنصر مشخصه‌ی آنها به‌خصوص در نسل جوان بی‌اطلاعی از طریق و روش‌های مبارزه‌ی نافرمانی مدنی، مبارزه‌ی شهری و مبارزه‌ی اعتراضی در خیابان‌ها بود. در حالی که می‌بینیم امسال کسانی که در این اعتراض‌ها شرکت می‌کنند از خطرات و روشها آگاه هستند.

به‌طور نمونه سال گذشته فیلم‌های بسیاری گرفته می‌شد از تظاهرکنندگان که چهره‌ی آنها را نمایان می‌ساخت، در حالی که امسال خیلی با دقت و حساب شده دوربین‌ها از پشت سر فیلم می‌گیرند که چهره‌ی معترضین مشخص نشود. همین‌طور خود معترضین و تظاهرکنندگان هم در خیابان‌ها حواسشان هست که جلوی هر دوربینی نروند و نسبت به کسانی که عکس و فیلم می‌گیرند بسیار دقیقتر هستند.

سال گذشته حساسیتی در این زمینه وجود نداشت.

سال گذشته حرکت نوعی حرکت تجربی محسوب می شد، در حالی که حرکت ۸۹ حرکت تجربه شده است. حرکت سال ۸۸ برای به دست آوردن تجربه بود، ولی حرکت سال ۸۹ در حال به کار بستن این تجربه‌ها بود. یکی از دلایل کلافگی نیروهای سرکوبگر هم این است که این بار با یک جمع معترضین با تجربه روبه‌رو هستند.»

حداقل‌های سازماندهی

تجربه‌ی بعدی در حیطه‌ی سازماندهی جنبش است. جنبش اعتراضی مردم ایران امسال برخلاف سال گذشته به حداقلی از سازماندهی رسیده است.

کورش عرفانی، در این زمینه می‌گوید: «کسانی که نسبت به جنبش‌ها و اعتراض‌های شهری- خیابانی دید و شناخت دارند، می‌توانند حداقل سازماندهی را در این حرکت ببینند. همچنین در گفتمان و فعالیت‌هایی که در دنیای مجازی صورت می‌گیرد، ما به تدریج شاهد بروز حداقل عنصر سازماندهی در جنبش هستیم.

نکته‌ی بعدی جغرافیای جنبش است. جغرافیای اعتراضی جنبش ۸۸ بسیار محدود بود و خودش را در نوعی می‌توانیم بگوییم فضای شمال شهر تهران محصور کرده بود و حداکثر در برخی موارد به مرکز کشیده می‌شد. امسال اما شاهد هستیم که هرچند هنوز در آن مناطق اعتراض‌هایی وجود دارد، ولی یک جبهه‌ی جغرافیایی جدید هم باز شده و آن مناطق به معنی خاص کلمه مرکزی تهران هست که در فاصله‌ی خیابان انقلاب و آزادی قرار می‌گیرد.

به‌طور مثال می‌توانیم به خبرهای فراوانی که در اعتراض‌های ۲۵ بهمن، یک اسفند و ۱۰ اسفند در مناطقی مثل رودکی، اسکندری و نواب داشتیم اشاره کنیم. در ۱۰ اسفند حتی خبرها و گزارش‌هایی بود مبنی بر اینکه اعتراض‌هایی در اسلامشهر صورت گرفته که یک منطقه‌ی محروم و جنوبی تهران محسوب می‌شود. این نشاندهنده‌ی این است که جنبش در حال خروج از فضای محصور جغرافیایی خودش است و جغرافیای اعتراض در حال گسترش و انبساط است.

اسلامشهر درواقع یک منطقه‌ی کارگری هم هست. می‌توانیم بگوییم منطقه‌ی محروم‌نشین تهران است که سابقه‌ی چند اعتراض اجتماعی را در اوایل دهه‌ی ۷۰ خورشیدی هم داشته است.»

همبستگی مردم خاورمیانه

دکتر کورش عرفانی معتقد است که سال گذشته چهره‌هایی در تظاهرات‌ها بودند که نقشی بسیار شاخص داشتند. امسال از این نقش کاسته شده است. جنبش سال ۸۸ به دنبال رهبر بود، ولی امسال حتی در پی دستگیری دو تن از چهرههای شاخص جنبش، خللی در حرکت مردم ایجاد نشده است.
این کارشناس درباره‌ی جایگاه جنبش در سطح بین‌المللی، می‌افزاید: «سال گذشته زمانی که مردم روز ۲۳ خرداد شروع به اعتراض کردند، یک حالت تنهایی داشتند. احساس تنهایی می‌کردند. چون جای خبررسانی نبود. بنابراین اگر رسانه‌ها به هر دلیلی به آن نمی‌پرداختند، نوعی احساس مظلومیت و بی‌توجهی در آنها ته‌نشبن می‌شد. امسال اما جنبش جدید دارد در یک بستر منطقه‌ای انجام می‌شود. یعنی این کل خاورمیانه است که در غلیان و جوشش است. شمال آفریقا شاهد حرکتهای بزرگ است. بنابراین یک نوع احساس همبستگی منطقه‌ای بین کسانی که از ۲۵ بهمن بدینسو به خیابان‌ها آمده‌اند، با سایر ملت‌های منطقه احساس می‌شود.

سال گذشته حرکت‌هایی که مجموعه‌ی جنبش ۸۸ را تشکیل داد، از حیث زمانی بسیار پراکنده بودند. شاهد بودیم که در مواردی مثلاً فاصله‌های یکماه و نیمه می‌افتاد برای این که دو تجمع اعتراضی برگزار شود. امسال شاهد هستیم که از ۲۵ بهمن تا ۱۰ اسفند، یعنی در طول ۱۵، ۱۶ روز، سه فراخوان و سه تجمع اعتراضی انجام می‌گیرد. جالب این است که در هر سه آن جمعیت جواب می‌دهد و این گونه نیست که مثلاً یکی از آن سه خیلی تفاوت کمی با دیگری داشته باشد. این نشاندهنده‌ی پویایی و دینامیسمی است که بر حرکت ۸۹ از ۲۵ بهمن کلید خورده است. این حرکت نسبت به سال گذشته، بسیار قویتر است؛ به طوری که توانسته است در شرایط کنونی تداوم و استمرار آن را تأمین کند.

… و اما نکته‌ی اساسی دیگر: سال گذشته زمانی که در خرداد ۸۸ جنبش اعتراضی آغاز شد، ما شاهد بودیم که بستر اجتماعی و اقتصادی و کشش برای رفتن به سمت موضوع‌های دیگری جز موضوع تقلب در انتخابات بسیار کم و ضعیف بود. به تدریج با وخامت اوضاع اقتصادی بود که در درون جنبش و بین فعالان و نظریه‌پردازان این موضوع مطرح شد که باید خواسته‌های اجتماعی- اقتصادی هم کمکم مطرح شود.

واقعیت این است که بعد از گذشت یکسال و نیم و انحطاط ساختارهای اقتصادی ایران در طول این مدت و وخامت اوضاع اجتماعی- اقتصادی، باید بگوییم که حرکت سال ۸۹ بستر اقتصادی- اجتماعی مناسب‌تری برای اعتراض و پیوند خوردن با مطالبات سیاسی و فرهنگی دارد. این بستر اجتماعی- اقتصادی مناسب سبب می‌شود که جنبش بتواند برخلاف سال گذشته، که در طول نزدیک به هشت ماه نتوانست نیروهای اجتماعی لازم را بسیج کند این بار تبدیل به یک جنبش فراگیر شود. این بار در صورتی که حرکت ۸۹ بتواند خودش را در روزهای آینده ادامه دهد، یعنی ۱۷ اسفند و بعد ۲۵ اسفند، چهارشنبه‌سوری و … این احتمال که بستر اجتماعی- اقتصادی مناسب جامعه برای اعتراض بتواند تبدیل به آن ابزار لازم برای گسترش وجه اجتماعی جنبش شود و بالاخره تبدیل یک جنبش سیاسی، یک جنبش اجتماعی و طبقاتی شود، کاملاً وجود دارد. این یکی از نقطه امتیازهایی است که در مورد این جنبش می‌توانیم ببینیم.»

با توجه به هزینه‌های سنگینی که مردم باید در ازای این اعتراض‌های اجتماعی- سیاسی بپردازند، فکر نمی‌کنید خطر ایزوله شدن و در نتیجه انزوای این حرکت وجود دارد؟

احتمال این انزوا در سال گذشته خیلی بیشتر بود و حقیقتاً هم عمل کرد. یعنی فراموش نکنیم زمانی که جمهوری اسلامی تصمیم گرفت ماجرای کهریزک را برنامه‌ریزی و بعد به صورت یک برنامه‌ریزی حساب شده آن را علنی کند تا جنایت‌های صورت گرفته در داخل آن افشا شود و همه ببینند، بدانند و بترسند و بنابراین موفق به ایجاد یک شوک روانی شدید شود، هزینه‌اش برای نظام تقریباً هیچ بود. چون به محاکمه کشیدن چند پاسبان و مأموران نیروی انتظامی چیزی نیست که برای جمهوری اسلامی اهمیت داشته باشد.

بنابراین اتفاقی که سال گذشته افتاد، همین است که شما می‌گویید. یعنی این‌ها موفق شدند با میزان بالایی از خشونت معترضین را منزوی کنند و از بدنه‌ی اصلی اجتماعی جدا کنند.

حال نکته‌ای که سبب شده است این قدر آشفتگی و تشویش و نگرانی در سران حاکمیت بعد از آغاز حرکت ۲۵ بهمن به وجود بیاد و کار را به آنجایی رسانده که عضو قوه‌ی مقننه‌ی جامعه، یعنی نمایندگان مجلس، در صحن مجلس مشت هوا می‌کنند و شعار می‌دهند که این افراد را باید اعدام کنید، یک علت خیلی ساده دارد. سال گذشته وقتی جنبش به راه افتاد، جمهوری اسلامی تمام امید خودش را روی این قرار داد که با سرکوب بتواند از این خطر جان سالم به در ببرد.

سئوالی که الان برای سران نظام مطرح می‌شود این‌هاست: سرکوب را که به بدترین و خشن‌ترین شکل آن اعمال و با هر هشت ساعت یک اعدام، وحشت را بر جامعه حاکم کردیم؛ پس چه جوری است که از ۲۵بهمن علیرغم تمام اینها معترضین به خیابانها برگشته‌اند؟ این بار چه جوابی باید به آنها بدهیم؟ نظام جمهوری اسلامی فقط و فقط یک راه را از همان ابتدا برای مقابله با جنبش انتخاب کرد: سرکوب. این حکومت راه دومی را پیش‌بینی نکرده است که بگوید اگر این نشد، به آن پناه ببریم.

به همین دلیل است که به نظر من الان برای معترضین اجتماعی هم این امر کاملاً مسجل شده است که اگر بتوانند از پس دستگاه سرکوب هم برآیند، هیچ چیزی نمیتواند مانع‌شان شود برای این که بتوانند کلیت این نظام را ساقط کنند. به همین دلیل هم هست که از لحاظ کمی جنبش محدود است، اما از لحاظ کیفی بسیار اعتلا پیدا کرده است. افرادی که به خیابان می‌آیند، واقعاً با آگاهی از خطر می‌آیند، با پذیرش خطر می‌آیند. این دلاوری‌ای که به خرج می‌دهند، از سر آگاهی است و نه از سر احساسات مانند سال گذشته.

جنبش ۸۹ به صورت واقعاً بهینه از تمام تجربه‌های سال ۸۸ که تجربه‌ی بسیار گران‌بهایی بود و به قیمت جان بسیاری تمام شد، به قیمت از بین رفتن جسم و روحیه بسیاری تمام شد، دارد استفاده می‌کند. بدیهی است با توجه به این که عنصر کلیدی بقای جمهوری اسلامی در ترس بوده، جنبش ۸۹ در حال عبور از مانع ترس است و به همین دلیل می‌تواند برخلاف حرکت ۸۸ تبدیل به یک جنبش سرنوشت‌ساز شود.