فضای سیاسی ایران پس از روز ۲۵بهمن و گردهمایی‌های اعتراضی مردم در شهرهای مختلف ایران، بسیار ارعاب‌آلودتر و بحرانی‌تر از گذشته شده است.در این مدت نه تنها میزان انتقادهای مخالفان و منتقدان داخلی و سیاستمداران و کشورهای خارجی افزایش یافته است، بلکه دامنه‌ی اعتراض روحانیون بلندپایه و مراجع تقلید نیز بیش از پیش گسترش یافته است.


آیت‌الله موسوی اردبیلی، از مراجع تقلید شیعه در قم، روز ۱5 اسفند در بیانیه‌ای از رواج توهین و افترا در ایران انتقاد کرد. پیش از او نیز آیت‌الله سیدعلی‌محمد دستغیب، مرجع تقلید، با ارسال نامه‌ای خطاب به اعضای مجلس خبرگان خواستار پایان دادن به «سانسور»، «سرکوب»، «حصر خانواده‌های موسوی و کروبی» و «آزادی زندانیان سیاسی» شد.


آیت الله یوسف صانعی و آیت الله اسدالله بیات، از مراجع تقلید منتقد نیز پیشتر به رفتار حکومت با میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعتراض کرده بودند.


در گفت‌وگو با محمدجواد اکبرین، روزنامه‌نگار و دین پژوه مقیم پاریس، از او پرسیده‌ام: اطلاعیه‌ی آیت‌الله موسوی اردبیلی پس از یک دوره‌ی سکوت آن‌هم همراه با کمی احتیاط را دارای چه پیام و مفهومی می‌دانید؟

محمدجواد اکبرین: من فکر می‌کنم که آیت‌الله موسوی اردبیلی در ادامه‌ی اعتراض‌های مراجع مستقل حوزه‌ی علمیه‌ی قم و در کنار مراجع منتقد پیامی را به‌همراه دارد که تا به‌حال به صراحت به آن اشاره نشده بود. ایشان در پیام خود تصریح می‌کند که هیچ ضابطه‌‌ی شرعی اجازه نمی‌دهد که به متهم و حتی مجرم بعد از صدور حکم توهین شود و آیه‌ای که در بیانیه‌اش به‌کار می‌برد، هشدار به نزول عذاب الهی است و با استفاده از آیه واتقوا الله، حکومت را به تقوا و پرهیزکاری دعوت می‌کند و به آن یادآوری می‌کند که در مقابل این وضعیت مسئول است؛ با اشاره به آیه‌ی کل اولئک کان عنه مسؤولاً.

به‌ویژه اگر هشدار به نزول عذاب الهی را در کنار بیانیه‌ی آیت‌الله صانعی بگذاریم که در آن از آیه‌ی‌ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَار استفاده کرده بود و حکومت را به ظالم بودن توصیف کرده بود، به این نتیجه می‌رسیم که این روند جدیدی است که بیانیه‌های مراجع ما و اظهارنظرهای آنان را به صراحت و شفافیت بیش‌تری نزدیک کرده است. این می‌تواند در آینده تبدیل به یک موضع تمام عیار، شفاف و دور از احتیاط در مقابل حکومت شود.

پیش از این اطلاعیه، شاهد ایجاد تنگناهای جدیدی برای مراجع تقلید سنتی نیز بودیم؛ ازجمله نصب دوربین‌های نظارت در برابر دفتر آیت‌الله وحید خراسانی. به نظر شما حکومت از جانب این طیف از مراجع تقلید سنتی چه احساس خطری می‌کند؟

من ترس حکومت از مراجع تقلید سنتی را جدا نمی‌کنم از ترس حکومت از آن‌چه در مجموع دارد اتفاق می‌افتد. اساساً حکومت اگر با اعتراضی مواجه شود، اگر نتواند آن را به‌عنوان یک سوژه بررسی کند و به معالجه‌اش بپردازد، قاعدتاً دچار هراس از آن اعتراض می‌شود. هر نقدی به‌جای این که فرصتی برای اصلاح‌ حکومت شود، تبدیل به تهدید آن می‌شود. به عنوان نمونه، حکومت بعد از جنبش زنان در ایران، دچار زن‌هراسی شد؛ به‌خصوص بعد از کمپین یک میلیون امضا. بعدها دچار سبزهراسی شد و حتی رنگ سبز می‌دید می‌ترسید. امروز حکومت دچار قم‌هراسی شده است. من فکر می‌کنم تا دیروز مشکلش مراجع اصلاح‌طلب و منتقد بودند، خب نام آیت‌الله را از آنها حذف کرد. رسانه‌های حکومتی دیگر نام آیت‌الله صانعی را با پیشوند آیت‌الله نمی‌آوردند.

سال‌ها در خصوص مرحوم آیت‌الله منتظری همین کار را کردند. امروز می‌بینند که نام آیت‌الله حذف نشده و به مراجع مستقل رسیده است و آیت‌الله وحید خراسانی به‌صراحت در درس خارج فقه‌اش از ابن مسعود، از صحابی پیامبر یاد می‌کند که فقط به جرم نقل روایت و سنت پیامبر او را به زندان بردند. آن وقت در حاشیه‌ی این روایت نقل می‌کند که فقط یک فقیه تمام عیار می‌فهمد که از نظر اسلام، حذف در چه مواردی و با چه دقت و حساسیتی مطرح شده است. زیرا اساس دین حریت بشر است. البته این نخستین‌بار است که مراجع مستقل ما که در سفر آقای خامنه‌ای حاضر به دیدار با او نشدند، وضعیت حبس افراد و زندان‌ها را در کشور و همچنین احکام دادگاه‌های جمهوری اسلامی را این گونه به زیر سئوال می‌برند. آنها هم آرام آرام به انتقادهایی می‌پردازند که قبلاً فقط از طریق مراجع منتقد شنیده می‌شد.


بعد از اطلاعیه‌‌ی آیت‌الله موسوی اردبیلی، شاهد موضعگیری بسیار تند کیهان بودیم که به نظر می‌رسد حاکی از ترس حکومت از تزلزل بیشتر در میان قشر دیندار است. برخی براین باورند که این تزلزل در میان دینداران جدی است. به نظر شما قشر دیندار سنتی، بین ارعاب و ترسی که حکومت ایجاد کرده و اصول اخلاقی منبعث از متن شریعت، کدام را انتخاب می‌کنند؟

جامعه‌ی دینی ما متون دینی را از طریق مراجعی شناخته است که در طول تاریخ در کنار قدرت نبودند، بلکه در کنار مردم و در مقابل قدرت بودند. شما به این تاریخ هزارساله‌ی فقه و به کسانی که به‌عنوان فقیهان برتر شیعه معروف شده‌اند نگاه کنید. نسبت آنها را، البته به جز اقلیتی از آنها، با قدرت‌ نگاه کنید. همیشه قدرت‌ها از آنها می‌ترسیدند و مراعات آنها را می‌کردند. چرا؟ به خاطر این که آنها در مردم تأثیر داشتند، با مردم پیوند داشتند و لازم بود که قدرتمداران صدای مردم را از طریق آنها بشنوند و مراعات جامعه و مردم را کنند، تا مراجع به نمایندگی از مردم و به‌عنوان حاملان امانت احکام الهی برنیآشوبند.

امروز حکومت جمهوری اسلامی با صرف هزینه‌های بسیار زیاد و با استفاده از اسلامیت نظام سعی می‌کند به جای این که مراجع را در کنار مردم ببیند و سخن‌شان را بشنود، آنها را در کنار خود ببیند و علیه مردم بسیج‌شان کند. این اتفاق هنوز نیفتاده است و گمان نمی‌کنم نه جامعه‌ی دینی مراجعی را بپذیرد که در این شرایط در کنار قدرت ایستاده‌اند و نه مراجع تقلید در پایان راه میان حکومت و مردمع حکومت را انتخاب کنند، حتی اگر این حکومت پسوند اسلامی را با خود همراه کند.

اشاره کردید به موضعگیری روزنامه‌ی کیهان. مهم‌ترین بخش موضعگیری این روزنامه، به اعتقاد من این است که کیهان نوشته: «بعید است که این بیانیه نوشته‌ی آیت‌الله موسوی اردبیلی باشد.» این نشانه‌ی یک هراس تمام عیار از بیانیه‌ی آقای موسوی اردبیلی است. آ‌نها پیشتر هم همین کار را کردند. وقتی آیت‌الله طاهری اصفهانی در سال ۸۲ نامه‌ی سرگشاده‌ای به آقای خامنه‌ای نوشت و به وضعیت دیکتاتوری حاکم بر کشور انتقاد کرد، رسانه‌ها گفتند این نامه را بستگان آقای طاهری برای ایشان نوشته‌اند. بعدها هم که آیت‌الله خامنه‌ای به آیت‌الله طاهری اصفهانی پاسخ داد، پاسخش را با این جمله آغاز کرد که «نامه‌ی منسوب به جانب عالی را خواندم».

آنها حتی نمی‌خواهند در مرحله‌ی اول باور کنند که چه اتفاقی برای مشروعیت و مقبولیت آنها افتاده است. ابتدا نسبت‌ آن را انکار می‌کنند، بعدها در مقابلش موضعگیری می‌کنند و در نهایت توهین می‌کنند. این اتفاقی است که ما در خصوص آیت‌الله منتظری نیز شاهد بودیم؛ در خصوص آیت‌الله صانعی نیز شاهد بودیم. امروز قدم اول را در خصوص آیت‌الله موسوی اردبیلی برداشته‌اند و فردا خواهیم دید که چه خواهد شد.

آیت‌الله خامنه‌ای پس از انتخابات جنجال‌برانگیز حدود دوسال پیش، بارها به قم سفر داشتند و این سفرها اعم از سفرهای رسمی و آشکار و سفرهای غیر رسمی و پنهان بوده است. هدف این سفرها هیچگاه مطرح نشده است، اما به نظر می‌رسد که این رفت و آمدها به قم که همچنان ادامه دارد، نتایجی در برنداشته است. ارزیابی شما از این سفرها چیست؟ آیا می‌تواند در راستای همین بحران مشروعیت دینی در قم ارزیابی شود؟

من ترجیح می‌دهم استناد کنم به گفته‌ی دوستانم در قم که از نزدیک شاهد این رفت و آمدهای پی‌درپی بودند. آنها گزارش می‌کنند که دیدارهای آیت‌الله خامنه‌ای دیگر از سطح مراجع و فقیهان تراز اول و دوم هم تنزل کرده و به روحانیون و اساتیدی با درجات بسیار پایین‌تر رسیده است. از سوی دیگر گفته می‌شود که از دیدارهای هفتگی ایشان با خانواده‌های شهدا کاسته شده و جای خود را به دیدار با روحانیون قم داده است.

این نشان می‌دهد پس از آن که جمهوریت نظام توسط بی‌درایتی حاکمیت مخدوش و مختل شد، آنها به این نتیجه رسیدند حالا که نمی‌توانند با جمهوریت کنار بیایند، پس بهتر است که اسلامیت‌ آن را با توسل به حوزه‌ی علمیه قم و بهترکردن ارتباط با آن تثبیت کنند. وقتی سراغ قم رفتند، در آخرین دیدار رسمی رهبری با قم، متوجه شدند که زحمت بسیاری باید بکشند تا روحانیون قم را متقاعد کنند که از رهبری استقبال کنند.

شما نگاه کنید به تصاویری که روز اول در استقبال از آیت‌الله خامنه‌ای در حرم حضرت فاطمه معصومه منتشر شد. قریب به اتفاق روحانیونی که به استقبال او آمدند، از مسئولان حکومتی بودند یا از نمایندگان آقای خامنه‌ای در مسئولیت‌های مختلف. این نکته‌ی بسیار مهمی است و نشان می‌دهد که آنها موفق نشدند قم را با خودشان همراه کنند. من فکر می‌کنم همه‌ی این دیدارها و تلاش‌ها به خاطر این است که این نقیصه را جبران کنند. چون می‌ترسند اگر قم را از دست دهند، این اسلامیت باقی‌مانده‌ را هم، که البته ادعای آن را دارند، از دست بدهند.

ما شاهد اطلاعیه‌ی بسیار تند و صریح آیت‌الله یوسف صانعی در حوادث اخیر بودیم؛ به‌ویژه پس از حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم‌ها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و همچنین اهانت به خانم فائزه هاشمی. ارزیابی شما از این اطلاعیه چیست؟

به طور مشخص اطلاعیه‌ی آیت‌الله صانعی را من یکی از اسناد تاریخی حوزه‌ی علمیه‌ی قم تلقی می‌کنم. این بیانیه، هم در شجاعت و هم در گفتمان دینی و حقوق بشری ممتاز است. علت این که می‌گویم در شجاعت ممتاز است، به خاطر این است که وقتی به محتوای بیانیه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که صدور چنین بیانیه‌ای در قم که آیت‌الله منتظری را پنج سال حبس کردند و پاره‌ای از طلبه‌های عضو «تیپ ۸۳ امام صادق» به‌جای دروس حوزوی مشغول به کارهای نظامی هستند، برای این که حوزه را مهار کنند؛ یا به خیابان‌ها می‌ریزند و دفاتر مراجع را سنگباران و به آن‌ها حمله می‌کنند. در چنان فضایی صدور چنین بیانیه‌ای بسیار شجاعت می‌خواهد.

به لحاظ شرعی و حقوق بشری هم به این جمله‌ها نگاه کنیم تا دریابیم چرا این بیانیه به لحاظ تاریخی ممتاز است. به لحاظ شرعی و حقوق بشری ایشان در این بیانیه تصریح می‌کند که حملات مکرر به معترضان سیاسی و حبس آنها، هم غیر اسلامی است و هم غیر انسانی. یعنی بحث فقط مربوط به آقایان موسوی و کروبی و خانواده‌های‌شان نیست. اساساً ایشان تصریح می‌کند بر این که حبس معترضان سیاسی و حملات به آنها نه ریشه‌ی اسلامی دارد و نه ریشه‌ی انسانی. بعد اشاره‌ی تاریخی می‌کنند. می‌گویند شما نگاه کنید به دادگاه‌های دکتر مصدق و فداییان اسلام و ده‌ها محاکمه‌ی سیاسی دیگر در زمان شاه. حداقل صوری هم شده است، بیایید کسانی را که قبول ندارید و منتقد شما هستند محاکمه کنید.

آیت‌الله صانعی نخستین مرجع تقلید پس از آیت‌الله منتظری است که خطاب به این حکومت می‌گوید شما از شاه بدترید، از حکومت شاه بدترید. دستگاه قضایی شما به مراتب فاسدتر از دادگاه‌های نظامی است که برای معترضان سیاسی در زمان شاه تشکیل می‌شد. به خاطر همین من فکر می‌کنم علت عصبانیت بسیاری از رسانه‌ها که او را «مرجعی متصل به خارج از کشور» می‌دانند (تهمتی که این روزها سکه‌ی رایج همه‌‌ی رسانه‌های دولتی‌ و حکومتی است)، از این زبان صریح است. این شجاعت و این احساس مسئولیت در بیان صریح اعتراض‌ها در تاریخ خواهد ماند.