فروپاشی حکومت حسنی مبارک، پیروزی بزرگی برای دموکراسی است. این پیروزی به طور خاص از آنِ مردم مصر است، اما به صورت عمومیتر به همهی خاورمیانه و جهان اسلام تعلق دارد.
روح دموکراسی در شور و اشتیاق شهروندان آن است و تجربهی مصریِ حرکت به سوی دموکراسی، یک بار دیگر این را ثابت می کند. این فرآیند گذار به سوی دموکراسی، عرصهی سیال و متحرکی است که در طی آن جامعه باید چالشهایی غیر قابل پیشبینی برآمده از درون و بیرون خود را پشت سر بگذارد.
رابطهی اسلام و دموکراسی در چشماندازی که هم فضای جهانی حرکت به سوی دموکراسی و هم مفاهیم و تجربههای شاخص مسلمانان را در منظر داشته باشد به بهترین نحو قابل درک است. تجربههای تونسیها و مصریها از دموکراسی نشان داد روند گذار به سوی دموکراسی در جهان اسلام بیشتر در سطح جوامع مدنی این کشورها اتفاق میافتد تا چهارچوب نظامهای موجود.
پیش از ظهور پارادایم جدید دموکراسیخواهی در دنیای عرب و مسلمان بسیاری از ناظرین ضعف جوامع مدنی در کشورهای خاورمیانه را به نوع فرهنگ این جوامع مربوط میدانستند. این نوع نگاه از دو عامل اساسی در این کشورها غفلت میکند: اول، سرکوب شدید در رژیمهایی است که هیچ فضایی را برای تمرین حقوق خود به جامعه نمیدهند. جوامعی که در آن اتحادیههای صنفی آزاد، اپوزیسیون واقعی و مطبوعات آزاد وجود ندارد و حداقل تحمل برای ابزار عقیدهی مخالف نیز دیده نمیشود.
دوم، معجزهای است که جامعهی مدنی در کشورهایی مانند مصر و تونس زنده ماندهاند. حتی پس از چند دهه حاکمیت فردی با حمایتهای دیپلماتیک و اقتصادی دیگر کشورها، فعالین شجاع در این کشورها به کارشان ادامه دادند و زمینهی مساعدی را برای جنبشهای دموکراتیک فراهم کردند.
علاوه بر آن، تجربهی ایران نشان میدهد حتی در قالب جامعهای که گویش مسلط آن مذهب است «تکثرگرایی مدنی» قابل دستیابی است. اگرچه سایر مدلهای مدنیت و گفتمانهای مدنی در جوامع مسلمانان وجود دارد این تکثرگرایی مدنی- که ریشه در یک قرائت مبتنی بر معنویت از تکثرگرایی دارد و در برابر «یگانهانگاری» اخلاقی و سیاسی میایستد – یک مدل کارآمد برای آنانی است که به دنبال پایدارسازی تغییرات دموکراتیک هستند.
توان بالقوهای برای تمرین سیاست در میان مسلمانان وجود دارد که هم مدنی است، هم دموکراتیک و هم نسبت به انتخابی که ظرف دههی گذشته وجود داشته است برتری دارد. انتخابی که میان قرائت جزماندیشانه از قرآن (آنچه اسلامگرایان متعصب ادعا میکنند) و برداشت سطحی از هنجارهای غربی (که از سوی یک تفکر انتزاعی و به دور از واقعیتهای جهان عرب حمایت میشود) وجود داشته است، اما برای پی بردن به عمق این توان بالقوه هر جامعهای باید مفاهیمی نظیر تکثرگرایی نهادینه شده، احترام به حقوق فردی و تحملِ مدنی را بر اساس واقعیتهای درونی و در چهارچوب اصول و عقلانیت سیاسی مختص به آن جامعه بازسازی کند. این مسئولیت بزرگی برای فعالین مدنی در جوامع مسلمان است. آنچه باید به کار آنها قوام دهد پذیرش تکثرگرایی در قالب یک افق مشترک بشری در فرآیند توسعهی دموکراتیک است و این همان بستری است که میتوان در آن هژمونی دینی و سیاسی بنیادگرایان را به چالش کشید.
آتش امیدبخش
فقدان دموکراسی در منطقهی خاورمیانه هر امیدی برای دستیابی به عدالت اجتماعی را مسدود کرده است و نتیجهی آن چند دستگی فراگیر وغیر قابل اجتناب در این جوامع است. وقایع اخیر تونس و مصر نشان داد که فاصلهی مردم و حاکم به قدری زیاد است که بدون پل جامعهی مدنی و بازیگران آن این شکاف پرشدنی نیست. جامعهی مدنی بیش از آن که ابزار دولت باشد پایگاه اصلی دموکراسیسازی در جوامع مسلمان شده است.
اکنون فضایی برای سیاستهای مدنی و دموکراتیک جدید در جهان اسلام باز شده است. همانطور که این فضا کامل میشود و پیش میرود این احتمال وجود دارد که برخی از ارزشهای غربی را بپذیرد و با تطبیق بر واقعیات درونی خود به کار گیرد و برخی دیگر را رد کند. چه بسا این تجربهی گذار به دموکراسی در جهان اسلام به جدایی دموکراسی از لیبرالیسم بیانجامد. آنچه باقی میماند برداشتی از دموکراسی به مثابه یک اتحاد سیاسی است که به تکثر اجتماعات باور دارد و در همین حال از خرد و معرفت سنتی خاص این جوامع هم چشمپوشی نمیکند.
این فرآیند تنها یک آغاز است. اتفاقها در تونس و مصر و سایر کشورها از سیاستورزی مدنی، تکثرگرایانه و دموکراتیک در جوامع مسلمان خبر میدهد؛ تکثرگراییای که اتحاد تلاش برای آزادی (از جمله آزادیهای مذهبی) و مدلهای حکومت است.
راه طولانیای در پیش رو است و سلیقههای متفاوتی برای جامعهی مدنی وجود دارد. برای آن که بتوان زندگی عمومی درمنطقه را دموکراتیکتر و مناسبتر کرد، پایهریزی و هدایت فرآیند شنیدن و آموختن متقابل در میان نیروهای سکولار و مذهبی از اهمیت زیادی برخوردار است.
فعالین مدنی برآمده از طبقات مختلف اجتماع در محوریت اتفاقهای اخیر قرار دارند. از مصر تا ایران، از یمن تا الجزایر، از تونس تا بحرین، همه و همه مسئولیتهای مهم دموکراتیک را به دوش میکشند؛ مسئولیتهایی چون پیوند آزادی و حاکمیت مشروع، تقویت فرهنگ دموکراسی و تکثرگرایی مدنی؛ به نوعی که دو طیف مذهبی و سکولار بتوانند در کنار هم وجود داشته باشند.
مصر و تونس آتشی امیدبخش را در منطقه روشن کردهاند که امید به پیروزی را در میان سایر ملتهای منطقه گرم و روشن نگاه داشته است.
منبع: اوپن دموکراسی