جنبش سبز پس از یک دورهی رکورد در سطح اعتراضهای خیابانی با فراخوان ۲۵بهمن، با وجود تنگناهای ایجاد شده در داخل ایران، بار دیگر با انبوهی از نوآوریها و ابتکارات به ویژه در زمینهی اطلاعرسانی به عرصهی خیابانها بازگشت.
در گفتوگو با رضا ولیزاده، روزنامهنگار در پاریس، ابتدا از او پرسیدهام: در فراخوانهای ۲۵ بهمن و اول اسفند چه ابتکارات و ابداعاتی در شیوهی اطلاعرسانی فراخوانها مشاهده کردید و کدامیک از این ابداعات به نظر شما بیشترین تأثیر را در فراخوان معترضان در تهران و شهرستانها داشت؟
رضا ولی زاده: ابتکار کسانی که خودشان را عضو جنبش سبز میدانند در آستانهی فراخوان 25 بهمن بسیار گسترده بود. بههرحال ابتکارات زیادی داشتند که بخشی از آن در فضای فیسبوک بروز پیدا کرد که صفحههای خاصی را برای ۲۵ بهمن طراحی کردند و ظرف ۲۴ ساعت فقط ده هزار نفر در فیس بوک ۲۵ بهمن عضو شدند. این صفحه الان نزدیک به ۶۷ هزار عضو دارد. ابتکار بچههای سبز شامل طراحی پوستر تا شعارهای ضد دیکتاتوری میشد که مرتبط با انقلابهایی بود که در کشورهای عربی راه افتاده و حتی راهکارهایی برای حضور کم هزینه در تظاهرات را توضیح میدادند. مانند تاکتیکهای حضور خیابانی کم هزینهتر در مقابل نیروهای سرکوبگر و این که چگونه میشود در خیابان حضور با کمترین هزینه و کمترین دستگیری پیدا کرد. اینها را به صورت ایمیل برای همدیگر میفرستادند یا در سایتها یا در فیس بوک منتشر میشد. اینها ایدهها و ابتکارهای رسانهای پیش از تظاهرات بود که البته با هدف سازماندهی و بسیج دوبارهی جنبش سبز و نیروهای اجتماعی انجام میشد.
کدامیک از این روشها به نظر شما تأثیر بیشتری داشت؟
با توجه به این که گسترهی مخاطبان فیس بوک در ایران هم زیاد است و با توجه به این که کسانی که عضو فیسبوک هستند، دایرهی روابط اجتماعیشان گسترده است و روابط گستردهای هم با جامعه دارند و در لایههای مختلف جامعه هستند، راهاندازی این صفحهی فیس بوک ۲۵ بهمن بسیار اثرگذار بود. در کنار آن کمپینی با عنوان «کمپین تماس سبز» راه افتاد. با توجه به این که ارسال پیامک در داخل ایران یا تماس تلفنی خطر زیادی دارد (به خاطر این که مخابرات در اختیار سپاه پاسداران است و تماسها را کنترل میکند)، ریسک اطلاعرسانی در این زمینه خیلی بالاست. تماسها نیز شنود میشوند و اساماسها پیگیری میشوند. به همین دلیل «کمپین تماس سبز» به این ترتیب کارش را در خارج از ایران شروع کرد که از طریق یکسری شرکتهای خصوصی در کشورهای دیگر، پیامکهایی را که مربوط به اطلاعرسانی روز ۲۵ بهمن بود، از طریق پانلهای تبلیغاتی خود مخابرات برای داخل ارسال میکرد. البته خود مخابرات بعد از این که متوجه شد از طریق پانلهای خودش این پیامکها وارد سیستم میشود، آنها را بست، ولی بچهها بعد از مسئلهی ارسال پیامک به سمت تماس مستقیم رفتند که البته با توجه به بیاعتمادیای که مردم ایران در حال حاضر به تماس مستقیم دارند، شخصاً نمیدانم واقعاً چقدر کار مناسبی بود، اما ارسال پیامکها به داخل ایران که خیلی از مردم هم آنها را دریافت کرده بودند در اطلاعرسانی ۲۵ بهمن اثر خیلی بالایی داشت.
به نظر میرسد حکومت هم بیکار ننشست و در برابر این روند اطلاعرسانی، آنهم با تکیه بر فنآوری، به تحرکات رسانهای برای مقابله با فراخوانها دست زد. بهویژه در خصوص تلاش برای ایجاد تهدید و ارعاب و همچنین لغو این مراسم. در این زمینه چه مشاهداتی داشتید؟
نبرد رسانهای ۲۵ بهمن از سوی هردو طرف ماجرا بود. حکومت در کنار روشهای کلاسیک جلوگیری از شکلگرفتن جریان آزاد اطلاعات، مثل کاهش شدید سرعت اینترنت یا ارسال پارازیت روی شبکههای ماهوارهای خارج از ایران، چند کار دیگر هم داشت. ازجمله این که شب قبل از ۲۵ بهمن تعداد زیادی پیامک برای شهروندان تهرانی به نقل از نهادهای مدیریتی، بهتر است بگوییم رسانههای سبز ارسال کردند که تظاهرات لغو شده و رهبران جنبش هم آن را لغو کردهاند تا به این ترتیب مانع از شکلگیری یک تجمع گسترده و بزرگ شوند. در کنار روشهای کلاسیک و نوین، روشهای چریکی سایبری هم جای خودشان را داشتند که البته از هر دو طرف اعمال میشد. ارتش سایبری که وابسته به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی است، سایتهایی مثل «بالاترین»، «جرس» و «کلمه» را هک کردند.
همچنین یک ابتکار جدید داشتند که قبلاً این اتفاق نیفتاده بود. بهعنوان مثل به «بیبیسی» فارسی افرادی را بهعنوان شهروند- خبرنگار معرفی میکردند که به صورت زنده تجمعات را گزارش کنند، اما ناگهان میدیدیم که آن شهروند خبرنگاری که در تماس با بیبیسی است، صدا و یا پیام دیگری غیر از آن چیزی که معترضان داخل خیابان بیان میکردند، به گوش مردم از طریق بیبیسی میرساند و آن شعار «مرگ بر بیبیسی» بود و یا «بیبیسی حیا کن، مملکتو رها کن» و از این دست مسائل. ابتکارات تازهتری که جدیداً دارند دنبال میکنند، ارسال گزارش تخلف برای یکسری از ویدئوهای تظاهرات جنبش سبز در یوتیوب است که ویدئوهای اثرگذار را شناسایی میکنند و بعد برای آنها و برای مجموعهی بسیار زیادی از آنها به طور گسترده گزارش تخلف رد میکنند. یوتیوب چون به شکل سیستماتیک تخلفات را بررسی میکند، خیلی از این ویدئوها را در حال حاضر از دسترس خارج کرده است.
چرا فکر میکنید حکومت مثل سال گذشته به طور کلی اینترنت و اساماس را قطع نکرد؟ با چه تحلیلی حکومت از آن روشی که سال گذشته اعمال کرده بود امتناع کرد؟
به خاطر این که مشاورین تیم رسانهای دولت کودتا و حاکمیت جمهوری اسلامی خواستند این بار اینترنت را به عنوان یک تهدید در نظر نگیرند. یعنی یک روی سکهی اینترنت را اگرچه تهدید میدانستند، اما روی سکهی دیگر را فرصتی میدانستند برای خودشان و این بار میخواستند ابتکار عمل را در دست خودشان بگیرند. میخواستند با ایدهپردازییهایی در فضای اینترنت، از یکطرف هم ابتکارها و ایدههایی را از که جنبش سبز برای بسیج نیروهای اجتماعی خودش دنبال میکرد، خنثی کنند و از طرف دیگر نیز نبض فضای جنبش را در دست داشته باشند و بدانند دامنه و گسترهی معترضینی که میتوانند نیروهای اجتماعی را دوباره بسیج کنند چقدر است و از این طریق نبض جنبش را به دست بگیرند.
در واقع سیاستشان و نگاه سنتیشان به اینترنت به عنوان یک تهدید، تغییر کرده بود. حال معتقدند که اینترنت میتواند برای آنها هم فرصتی باشد تا در این فضا حرف خودشان را بزنند و کار خودشان را بکنند و به این ترتیب ایدههای مخالفان خودشان را خنثی کنند.
ولی با تمام این جنگهای سایبری که شکل گرفت، حاکمیت در عرصهی دنیای حقیقی و خارج از دنیای مجازی، در عرصهی خیابان اجازه نداد که راهپیمایان بههم بپیوندند و اعتراض حقیقی در سطح خیابانها به شکل یک تظاهرات فراگیر در ۲۵ بهمن یا اول اسفند شکل بگیرد. آیا فکر نمیکنید که معترضان زیادی در عرصهی دنیای مجازی وارد، اما از عرصهی واقعیت به نوعی غافل شدند؟
مسئله این است که در عرصهی فضای واقعی جامعه این ظرفیت تا همین جایی که دیدیم وجود داشته و بیشتر از این امکان نداشت. مردم واقعاً تمام توان خودشان را برای جنبش گذاشتند. آنها با تمام توان خودشان حضور پیدا کردند و چه کم، چه ضعیف و چه پراکنده، و با وجود این که شکل یکدستی نداشت، هرچه بود حاصل ظرفیتهایی بود که در کادر واقعیتهای جامعهی امروز ایران وجود دارد. بخش عمدهای از همین امواجی که ما به صورت مردم معترض در روز ۲۵ بهمن و یا اول اسفند دیدیم، حاصل همین تلاشی است که عدهای در فضای مجازی کردند و سعی کردند آتش زیر خاکستر جنبش سبز را از سال گذشته، یعنی از بعد از انتخابات تا به امروز، زنده نگهدارند. میشود در کنار نقد حضور پررنگ افراد در فضای مجازی، آن را این طور هم بررسی کرد که اگر همین حضور پررنگ مجازی نبود، شاید ما در ۲۵بهمن و اول اسفند نمیتوانستیم شاهد آن میزان تجمعات اعتراضی باشیم.