در سالهای دههی ۱۹۸۰ که ابزار مطالعهی دی ان ای دانشمندان را قادر کرد ساختار ژنتیکی انسان را دقیقتر بررسی کنند، امکان اثبات یکی از تئوریهای انسانشناسی از طریق پیگیری خط اجدادی تا چندین و چند نسل گذشته بیش از پیش فراهم شد. اکنون ثابت شده است انسان معاصر، انسانی که امروزه در سراسر کرهی خاکی مستقر است، طی مهاجرتی بزرگ در زمانی در حدود ۲۰۰ هزار سال پیش از آفریقای سیاه (یا آفریقای جنوبی) خارج شده است. اما مطالعات تکمیلی و جدیدتر، از چندین موج مهاجرت در بازههای زمانی متفاوت نشان دارد: دستکم یک بار از طریق شاخ آفریقا به آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه، و بار دیگر از طریق خاورمیانه به اوراسیا و قاره آمریکا.
آدم و حوا در آفریقا زندگی میکردهاند
ولی نه دقیقاً آنطوری که ما انتظارش را داریم! مطالعه بر روی دی ان ای هستهی انرژیساز سلول بدن انسان، به دست آمده از ۹۳۸نفر از ۵۱ نقطهی زمین، ثابت کرده است جدیدترین نیای مادری مشترک تمامی انسانهای امروز به زنی باز میگردد که حدودا ۲۰۰ هزار سال پیش در آفریقا زندگی میکرده. این زن را «حوای میتوکندریایی» نامیدهاند، از آن جهت که دی ان ای میتوکندریای تمامی انسانهای امروزی، که تنها از مادر به فرزند منتقل میشود، به طور مستقیم از این زن به ارث رسیده است. «آدم کروموزوم Y» هم جدیدترین نیای پدری مشترک انسانهاست، که او هم در آفریقا، در زمانی در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار سال پیش زندگی میکرده. اما این زن و مرد نه در یک زمان و مکان زندگی میکردهاند و نه نسبتی با هم داشتهاند، نه تنها اجداد مشترک ما هستند و نه قدیمیترینشان؛ اهمیت آدم و حوای آفریقا در این است که فعلا تنها سرشاخههای تنها خط اجدادی مادری و پدری بدون شکست ما هستند. (برای اطلاع بیشتر ن ک به: Mitochondrial Eve )
اولین انشعاب ژنتیکی یافت شده پس از آدم و حوای آفریقا به حدود ۱۴۰ هزار سال پیش باز میگردد، که به نوبهی خود و در اثر مهاجرت انسان به جایهای گوناگون زمین به دست کم ۱۹ شاخهی اجدادی تبدیل شده. اطلاعاتی از این دست با پیگیری رو به عقب هر یک از انشعابات ژنتیکی نشانهگذاری شده به دست میآید، یعنی اولین باری را که انشعاب مورد نظر مشاهده شده پیدا میکنند و بعد به سراغ انشعاب قبلی میروند. برای مثال، در سال ۲۰۰۶ قدیمیترین انشعاب ژنتیکی «چشم آبی»، که در اثر خاموش شدن پروتئین مسبب تولید ملانین در چشم ایجاد شده است، در بررسی استخوانهای مردی متعلق به هفت هزار سال پیش در غاری در اسپانیا کشف شد. جالبتر اینکه این مرد نشانگرهای ژنتیکی مردمان اسکاندیناوی را دارد، اما ژن آفریقایی پوست رنگین هم در نمونهی دندانش پیدا شده. (در این زمینه ن. ک به مقاله روزنامه ایندیپندنت)
از کنار هم گذاشتن نمونههایی اینچنینی و بررسی نقاط زمانی و مکانی به دست آمده میتوان مسیر مهاجرت باستانی انسان را با دقتی قابل قبول رسم کرد. جدیدترین مطالعه در این زمینه در ماه سپتامبر امسال منتشر شده است. در این مطالعه سه گروه تحقیقاتی جداگانه به بررسی نشانگرهای ژنتیکی ۷۸۷ نفر از میان بومیانی همچون باسکیها، پیگمههای آفریقا، مایاها، بادیهنشینها، بومیان شرپای نپال، بومیان گینهی نو، و سرخپوستان کری پرداختهاند. نتایج به دست آمده از مطالعات سه گروه ضمن تایید مطالعات قبلی، یعنی اینکه تمامی انسانهای غیرآفریقایی معاصر از خویشاوندان نزدیک یکدیگرند که ریشه در آفریقا دارند، به موضوع شگفتانگیز دیگری نیز اشاره دارند: حدود دو درصد از ساختار ژنتیکی بومیان استرالیا و گینهی نو قدیمیتر از دیگر انسانهاست. به عبارتی، میتوان چنین نتیجه گرفت که پیش از مهاجرت بزرگ از آفریقا که منجر به پراکندگی انسان در تمامی زمین شد، گروه دیگری از انسانهای آفریقایی به منطقهی اقیانوسیه مهاجرت کرده، در گروههای کوچک زندگی کرده، و احتمالا در مواجهه با موج بعدی مهاجرت از بین رفتهاند. از دیگر نتایج شگفتانگیز به دست آمده در این مطالعه این است که تغییر رفتارهایی همچون تکلم احتمالا در زمانی در حدود دویست هزار سال پیش در انسان شکل گرفته است.
تغییرات اقلیمی موجب خروج انسان از آفریقا شده
دانشمندان تغییرات آب و هوا، و جا به جایی سطح دریاها را دلیل اصلی آغاز مهاجرت انسان میدانند. (در این زمینه ن ک به مقاله نیچر) پل ملار، استاد مطالعات پیش از تاریخ و فرگشت انسان دانشگاه کمبریج انگلیس، در مقالهای که در شمارهی ماه ژوئن ۲۰۰۶ مجلهی «آکادمی ملی علوم» بریتانیا منتشر شده دلیل ارتباط تغییرات اقلیمی و مهاجرت بزرگ انسان را به سادگی چنین شرح میدهد:
«هرگاه تغییرات شدیدی در زیست بوم ایجاد شود، مردم باید رفتارهایشان را تغییر دهند. یافتن منابع غذایی جدید مستلزم جابهجایی است، جابهجایی احتمالا مستلزم تولید ابزار و فناوری جدید است و نیازمند استراتژی جدیدی که استفادهی مفید از این ابزار را امکان پذیر میکند.»
دادههای به دست آمده از فسیلهای منطقه و مطالعات باستانشناسی وجود تغییرات اقلیمی را در بازههای زمانی صد هزار تا ۹۰ هزار، ۸۰ هزار تا ۷۰ هزار، ۵۰ هزار تا ۴۵ هزار، و ۴۵ هزار تا ۳۰ هزار سال پیش تایید کرده اند. مطابقت میان این دادهها با اطلاعات به دست آمده در حوزههای دیگر غیرقابل انکار است. آکسل تیمرمان و توبیاس فردریک، محققان موسسهی مطالعاتی پاسیفیک در دانشگاه هاوایی، اخیرا مدل پیشنهادی مهاجرت انسان از آفریقا و اطلاعات آب و هوایی ۱۲۵ هزار سال گذشته را کنار هم قرار داده و به این نتیجه رسیدهاند که فراز و نشیب دو الگوی بررسی شده همپوشانی دارند. با اینکه به گفتهی دو محقق دانشگاه هاوایی دستآوردها هنوز در مرحلهی ابتدایی و نیازمند مطالعهی بیشتر است، بازسازی کامپیوتری نتیجهی این تحقیق خود به خوبی گویاست:
نقشهی مهاجرت بزرگ انسان
همانطور که قبلتر از این گفته شد، نتایج به دست آمده از مطالعات ژنتیک تا امروز با حدسیات، و نظریاتی که پیشتر باستانشناسی، انسانشناسی، و زبانشناسی بدان رسیده مطابقت دارد. اکنون استفاده از کشفیات باستانشناسی به ما در ترسیم و درک بهتر مسیر مهاجرت بزرگ انسان کمک میکند.
نقطهی آغازین مهاجرت انسان از آفریقا جایی است که اولین آتشها روشن شده. غار سوارتکرانز ( Swartkrans) در آفریقای جنوبی یکی از محوطههایی است که در آن قدیمیترین نشانههای آتش افروخته شده به دست بشر مشاهده شده و این آثار به یک تا یک و نیم میلیون سال پیش باز میگردد. استفاده از آتش تغییری تاثیرگذار در رژیم غذایی بشر ایجاد کرد و احتمالا جرقهی مرحلهی بعدی فرگشت انسان، از انسان هوموارکتوس به هوموساپینس بوده است. نخستین گامهای خروج از آفریقا به احتمال زیاد از منطقهی باب المندب، تنگهی میان یمن در شبه جزیرهی عربستان و جیبوتی اریتره در شاخ آفریقا بوده است؛ این تنگه دریای سرخ را به خلیج عدن وصل میکند. کشف صدها محوطه باستانشناسی در عمان، جنوب شرقی عربستان، به بازبینی تئوری «تک مهاجرت ۶۰ هزار ساله» منجر شد. طبق مدارک به دست آمده در این محوطه پیش از مهاجرت اصلی انسان، موج قدیمیتری هم وجود داشته است که در حدود صد هزار سال پیش و از مسیر عمان رخ داده. سرنیزههای به دست آمده از این منطقه مشابه سرنیزههای به دست آمده از تمدن منطقهی نیل، مشهور به محوطهی نوبه است. از دیگر شواهد وجود انسان عصر سنگ در این منطقه بازماندهی خرده نانهای «سنگ پخت» است که تمدنهای آفریقایی از آن استفاده میکردهاند. مرحلهی بعدی این موج مهاجرت به احتمال زیاد به استرالیا ختم شده است. اینکه چرا و چگونه انسان اولیه با استفاده از قایقهای ابتدایی خود را از جنوب شرقی عربستان (و از جنوب شبه قارهی هند) به استرالیا رسانده است از معماهای حل نشده است. دانشمندان حدس میزنند که دنبال کردن مسیر رودخانهها احتمالا نقطهی آغاز این سفر سرنوشتساز بوده. قدیمیترین نشانههای حضور انسان در استرالیا به حدود ۵۰ هزار سال پیش برمیگردد.
کشاورزی در منطقهی هلال حاصلخیز خاورمیانه، که اوجش در حدود ۱۲ هزار سال پیش تخمین زده شده، تاثیری مهم در تغییر شیوهی زندگی انسان از شکارچی-گردآورنده به یکجا نشینی و آغار تمدن داشت. اما مدتها پیشتر دستهی دیگری از انسانهای آفریقایی در این منطقه ساکن، و به مرور در تمامی آسیا و اروپا پراکنده شده بودند. تاریخ استخوانهای به دست آمده در منطقهی شامات با تکنیکهای جدید تا حدود ۹۰ هزار سال پیش تخمین زده شده. این استخوانها قدیمیترین بازماندهی انسان در خارج از آفریقا به شمار میروند. ابزارهای استخوانی به دست آمده از این منطقه نیز به زمانی در حدود ۷۰ تا ۸۰ هزار سال پیش باز میگردند. استخوانهای به دست آمده از غارهای منطقهی زاگرس نیز متعلق به زمانی بین ۷۰ تا ۴۰ هزار سال پیش تخمین زده شدهاند. این در حالی است که اولین نشانههای مهاجرت انسان به سمت اروپا به حدود ۴۰ هزار سال پیش باز میگردد. اما شاید بتوان گفت که شگفتانگیزترین نقطهی این موج مهاجرت در حدود ۱۵ هزار سال پیش و به سمت قارهی آمریکا بوده. قدیمیترین نشانههای حضور انسان در قارهی آمریکا در منطقهی اورگان ایالات متحده به دست آمده که به زمانی در حدود ۱۴ هزار سال پیش باز میگردد. مسئلهی چگونگی مهاجرت انسان به آمریکای شمالی تا مدتها معمایی حل نشده بود. امروزه نظریهی «پل آمریکای شمالی» یکی از پذیرفتهشدهترین نظریههای موجود در این باره است. تنگهی برینگ منطقهای میان شرقیترین منطقهی سیبری و غربیترین منطقهی آلاسکا است، که طبق نظر دانشمندان در زمانی در حدود چهل تا پانزده هزار سال پیش سرزمینی یخ زده بود و پل ورود انسان به قارهی نو. طبق این نظریه ادامهی موج مهاجرت انسان از آفریقا از طریق خاورمیانه و آسیا، و از راه تنگهی برینگ به آمریکای شمالی ختم شده. بومیان آمریکا به احتمال زیاد بازماندگان همین سفر شگفتانگیز هستند.
با درود بر همه ايرانيان . ضمن سپاسگزارى از اينهمه تلاش كه توسط افراد متفاوت انجام شده و اين مطلبِ بخود انديشاننده را ، به منِ بيسواد رسانده ، با خود ميانديشم چند نفر از فارسى زبانان خصوصا هميهنان ايرانى ، اين مطلب را خوانده ياميخوانند ؟ و چه تعداد، مطلبى را كه بسيار جعلى ، با بسيار بى اهميت مثل يك مهمانى شبانه يا چگونه عكس دامن فلان خانم يا كراوات فلان اقا به فيسبوك راه يافت را ، پيگيرى ميكنند ؟ نميدانم چرا به اين رسوايى تن داده ام و هنوز خودم را همرنگ جماعت اينچنينى نكرده ام ؟ پاينده ايران ، سربلند ايرانى
كشكساب / 26 December 2016
حضور شما عارضم…جناب کشکساب..
من یکی سرم برای این نوشته های درد می کند
و معمولا از دستشان نمیدهم…
ولی پاچه و پوزه ی سیلبریتی های سیاسی و فرهنگی
چیزی نیست که خلق الله از انها دست بدارند …
افشین / 28 December 2016
مقاله خوب با ترجمه روان ممنون. بهتر میشد اگر تعدادی از نقدهای وارد به این “فرضیه” را هم مطرح میکردید.
استفاده از واژه “اثبات شده است” به نظر من صحیح نیست.
علی / 28 December 2016
کشگ ساب این نوشته چه ربطی به ایران و ایرانی دارد بعضی از این فارسها چقدر بی مزه هستند.
دیگری هم تعجب می کنم مترجم قوم اریا را به این نوشته اضافه نکرده :) اخه همه دیگر خط زمانه را می دانند
علی / 30 December 2016