پیروزی مردم تونس و مصر، پیروزی جنبش سبز هم محسوب می‌شود؛ چراکه تنها حضور سنگین آمریکا نیست که با از دست دادن حکومت‌های مطیعش در منطقه دچار مشکل می‌شود، بلکه فرصت‌طلبی جمهوری اسلامی هم با از دست دادن دشمنانش به خطر می‌افتد.از دست دادن دشمن در منطقه‌ی خاورمیانه، از این‌که دوستت را از دست بدهی بدتر است. جمهوری اسلامی در طول حیات خود تنها از سیاست فروماندگی بهره‌مند بوده است که در منطقه حکمفرمایی می‌کند. برای مثال نباید فراموش کرد که در ۳۰ ‌سال گذشته، درد فلسطین مرکز فرصت‌طلبی سیاسی حکومت جمهوری اسلامی بوده است.

سلسله شورش‌های جدید در خاورمیانه، با از بین بردن دشمنان حیاتی دولت ایران، موجب پیشروی جنبش سبز می‌شوند.باد گرم دموکراسی‌خواهی به زیبایی از سمت شرق می‌وزد و از آفریقای شمالی، موج طراوت و عطر یاس را با خود از رود نیل به سمت خلیج فارس، آن‌طرف دریای عرب، بالای اقیانوس هند، درست در دورترین نقطه‌ی ایران و افغانستان و سپس به سمت آسیای مرکزی می‌برد.

پیروزی خواسته‌های دموکراتیک مردم تونس، و هم اکنون مصر، هم‌زمان به معنی پیروزی آرمان‌های مشابه ایرانیان هم هست که یک‌سال و نیم پیش، دقیقا همین اعمال سیاسی را انجام دادند، ولی هنوزموفق نشده‌اند که آرزوهای نهایی‌شان را عملی کنند.

مردم ایران، چه در داخل و چه در خارج، از پیروزی سریع مردم تونس و اراده‌ی محکم و قهرمانانه‌ی آنها احساس شعف و پیروزی می‌کنند؛ آن‌هم با وجود آن که خودشان همچنان با حکومت دیکتاتوری‌ای سرسخت‌تر و شریرتر مواجهند؛ حکومتی که ۳۰ سال است محیط زیست آنها را ویران و فرهنگ سیاسی‌شان را تحریف کرده است. مردم ایران با دقتی موشکافانه جزئیات حوادث مصر و تونس را دنبال می‌کنند.

ایرانی‌ها در فیس‌بوک و توییتر، در وب‌سایت‌ها و رسانه‌ها، گفت‌وگوهای اینترنتی و اخبار فراملی، ایمیل‌های گروهی و پیغام‌های موبایل، به زبان فارسی، فرانسوی، انگلیسی و عربی، از جاهای مختلف دنیا بارها و بارها لینک به ویدیوهای یوتیوب و «الجزیره» می‌دهند. آنها وقایع را همچنان که اتفاق می‌افتند دنبال می‌کنند. به مردم مصر و تونس پیشنهاد می‌دهندو جزئیات اتفاق‌ها را می‌پرسند. به دوستان و همکاران مصری و تونسی‌شان تبریک می‌گویند و تاکنون چندین پوستر و طراحی‌ گرافیکی هنرمندانه تولید کرده‌اند به این مضمون که سرنوشت خود را با سرنوشت مردم مصر و تونس گره خورده تلقی می‌کنند. یکی از این طراحی‌ها به سه زبان انگلیسی، عربی و فارسی می‌گوید: «آینده در دستان ماست.»

شور انقلاب

شور و شعف مردم ایران از پیروزی مردم مصر و تونس صرفاً مجازی نیست. دلایل واقعی برای مردم ایران وجود دارد که به بهانه‌ی آن خود را در شادی برادران و خواهران تونسی و مصری شریک بدانند؛ چرا که گسترش انقلاب گل یاس به دلایلی دقیق و محسوس برای جنبش سبز پیروزی مهمی محسوب می‌شود. به دلیل آن‌که ریشه‌های مسبب این قیام‌های مردمی از افغانستان، ایران، عراق و فلسطین، تا تونس و حالا افتادن بزرگ‌ترین سیب (که مقصود قیام مردم مصر است) یکسان هستند. این قیام‌ها قوانین جدید و جامع نیوتنی خلق می‌کنند. علت ریشه‌ای این قیام‌های مردمی یکسان است: مواردی همچون «خشونت سیاست فروماندگی»، «فساد اقتصادی» و «ظلم».

ضروری است حوادث مصر و تونس به طور وارونه به برداشت کورکورانه و بازگشت از روی عادت به ناسیونالیسم عربی تعریف نشوند. به همان شکل که گفتمان «بهار عربی»، کلیشه‌ای وسوسه‌انگیز در این روزهاست. تونسی‌ها تنها به عنوان «مردمانی عرب» نبودند که در برابر ظلم و ستم شکفتند و مصری‌ها تنها به عنوان «مردمانی عرب» در برابر حکومت فاسدشان قیام نکردند.

مردم مصر و تونس به عنوان شهروندان جمهوری‌های ناکام و غیر موفق است که قیام کرده‌اند؛ جمهوری‌هایی که حقوق شهروندی مردم را از آنها دریغ کرده است. بعد از اتمام استعمار اروپا در منطقه، تونسی‌ها، مصری‌ها، یمنی‌ها و بقیه‌ی ملت‌ها علیه ظلم دولتمردان‌شان و منافع آمریکا و اروپا (که این دولتمردان را در آن کشورها علی‌رغم نارضایتی مردم خودشان بر سر قدرت نگه می‌دارند)، مبارزه کرده‌اند. آغاز آماده‌سازی ملت‌ها برای عبور از دوران استعماری یک آرزوی به تعویق افتاده‌ی همه‌ی ملت‌هایی است که در سایه‌ی استعمار اروپایی هستند و این تنها در جهان عرب نیست.

سوءاستفاده از حافظه‌ی تاریخ استعماری و تاثیرات منفی کودتای ۲۸ مرداد که توسط آمریکا حمایت شده بود، دلیل به وجود آمدن جمهوری اسلامی شد. البته حکومت خشونت‌بار جمهوری اسلامی سال‌هاست که سوءاستفاده از کودتای ۲۸ مرداد را از دست داده است.

پیروزی مردم تونس و مصر، پیروزی جنبش سبز هم محسوب می‌شود؛ چراکه تنها حضور سنگین آمریکا نیست که با از دست دادن حکومت‌های مطیعش در منطقه دچار مشکل می‌شود، بلکه فرصت‌طلبی جمهوری اسلامی هم با از دست دادن دشمنانش به خطر می‌افتد.

از دست دادن دشمن در منطقه‌ی خاورمیانه، از این‌که دوستت را از دست بدهی بدتر است. جمهوری اسلامی در طول حیات خود تنها از سیاست فروماندگی بهره‌مند بوده است که در منطقه حکمفرمایی می‌کند. برای مثال نباید فراموش کرد که در ۳۰ ‌سال گذشته، درد فلسطین مرکز فرصت‌طلبی سیاسی حکومت جمهوری اسلامی بوده است.

ابتذال حاکم بر جمهوری اسلامی ذی‌نفع مستقیم هر فاجعه‌ای بوده است که در جهان عرب و مسلمان، از لبنان و فلسطین تا عراق و افغانستان، اتفاق افتاده است. ترور و خشونت جاری بین نیروهای آمریکا و متحدانش در منطقه از طرفی و جمهوری اسلامی و متحدان منطقه‌ای‌ آن (حزب‌الله، حماس و ارتش مهدی) از طرف دیگر توازن نیرو برقرار کرده است. هر تغییری در این توازن نه تنها برای آمریکا مضر است، بلکه برای جمهوری اسلامی مضرتر است؛ چراکه می‌تواند به فرایند دموکراسی‌طلبی مردم ایران و منطقه خاورمیانه کمک کند. اراده‌ی مردم مصر و تونس و باقی منطقه، اشتهای سیری‌ناپذیر جمهوری اسلامی به داشتن دشمن را به شدت مورد تهدید قرار می‌دهد.

یک دلیل مهم دیگر وجود دارد برای توضیح این‌که انقلاب گل یاس در تونس موجب شور و شعف جنبش سبز است و آن این است که در طی یک‌سال و نیم اخیر، دولتمردان آمریکا و ایرانیان نومحافظه‌کار به‌طور بی‌ثمری سعی به ربودن جنبش سبز کرده‌اند و به‌طور مستمر کلیشه‌ای مغلوط را تکرار کرده‌اند مبنی بر این‌که دموکراسی بدون سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی، امکانپذیر نیست و اغلب مطرح کرده‌اند که دموکراسی و اقتصاد بازار آزاد دو سوی یک سکه‌اند.

تا این‌جا نیروهای مترقی درون جنبش سبز، توسط بحث‌های خود که بر پایه‌های تئوریک قوی بنا شده است با گفتمان سطحی طرفدار بازار آزاد مبارزه کرده‌اند. در این میان فرار کردن زین‌العابدین بن‌علی به عربستان سعودی، خط بطلانی به توهم رابطه‌ی بازار آزاد و دموکراسی کشیده است. تونس در طول حکومت زین‌العابدین بن‌علی، تحقق رویاهای بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول برای انجام دستورالعمل‌های نئولیبرالیسم بود. اتحادیه‌ی اروپا به‌خصوص سارکوزی از سیاست‌های نئولیبرالی زین‌العابدین بن‌علی خیلی خرسند بودند؛ حتی بیشتر از جرج بوش که از نقش زین‌العابدین بن‌علی در مبارزه علیه تروریسم راضی بود و تونس را امتداد اتحادیه‌ی اروپا در آفریقای شمالی می‌خواند.

با این حال باید متوجه بود که داخل این بهشت سرمایه‌داری نئولیبرال بود که یک جوان به‌خاطر بیکاری خودش را آتش زد و انقلاب را در تونس شعله‌ور کرد و این‌که یک دیکتاتور ظالم و فاسد برای منافع تجمل‌گرایانه‌ی شخصی خود و خانواده‌اش سال‌ها به تونس با سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی حکمرانی کرده است و از تمامی مدافعین «رابطه‌ی بازار آزاد و دموکراسی» پنهان مانده است.

انقلاب گل یاس تونس پیروزی مهمی برای جنبش سبز محسوب می‌شود به دو دلیل مهم: یکی آن‌که موجب شکست نیاز سیری‌ناپذیر جمهوری اسلامی به دشمن‌تراشی می‌شود و دیگر این‌که به افشای ابتذال این فرض که بدون حمایت آمریکا و نئولیبرالیسم دموکراسی امکان‌پذیر نیست، کمک می‌کند.

منبع