آرش سلیم- در سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، بحث دربارهی هدف بعثت پیامبران و رابطهی دین با دنیا و حکومت دوباره جان گرفت. بازرگان در سال ۱۳۷۱ طی سخنرانی مهمی که برآمده از یک عمر تلاش فکری و عملی وی بود، به صراحت گفت: «آخرت و خدا تنها برنامهی بعثت انبیاء» است. یعنی دین و ایمان را به خانهی فرد فرستاد تا برای رستگاری در آخرت به کارش آید. این سخنرانی موجب بحثها و انتقادات فراوانی شد. حتی برخی همفکران او که به نحلهی نواندیشان دینی تعلق دارند نقدهای تندی بر آن نوشتند.
بازرگان در پاسخ به این انتقادها مقداری دیدگاههای خود را به نفع وزن بیشتر کاربرد آموزههای پیامبران در امور «دنیا» تعدیل کرد. متن این سخنرانی با اصلاحاتی به صورت کتابی در آمد و بعد منتشر شد. بازرگان قید «تنها» را از عنوان سخنرانی خود حذف کرد و اسم کتاب را بدین صورت رقیقتر کرد: «آخرت و خدا برنامهی بعثت انبیا».[1] برای آشنایی بیشتر با تاریخچه، چکیدهی سخنرانی و انتقادات بر سخنرانی و پاسخ بازرگان به این انتقادات میتوان به منبع[2] مراجعه کرد.
حدود دو دهه از آن زمان میگذرد. اما هنوز بحثهای زیادی در این زمینه مطرح است. به ویژه با اوج گرفتن جنبش سبز و امید به تغییر، گفتمان رابطه بین دین و دولت یا جایگاه سکولاریزم در ایران آینده به محوریترین گفتمان در عرصهی عمومی تبدیل شده است. هدف این نوشتار شرکت در این گفتمان و ارائه مدلی است که امید است مورد توجه و نقد اندیشمندان و کنشگران سیاسی و اجتماعی قرار گیرد.
در این نوشتار ابتدا سه دیدگاه عمده دربارهی هدف بعثت پیامبران و نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی (حکومت) ترسیم شده است. دو مدل اول ترسیمی از گفتمان دو جریان عمده در نحلهی نواندیشان مذهبی است. مدل سوم ترسیمی از مدل حاکمیت کنونی در ایران است که توسط حکومت تبلیغ میشود و ایدئولوژی جریانهای موسوم به اصولگرا است.
برای کمک به تجسم بهتر و مقایسهی آسانتر مدلها، چکیدهای از هرکدام به تصویر کشیده شده است. در این نمودارها روابط و چگونگی ارتباط بین بعثت، دین، خدا، انسان، دنیا و آخرت نشان داده شده است. سپس با نگاهی به مبانی قرآنی، سه مدل مورد ارزیابی گرفته و دلایل و استنادات قرآنی نظریهپردازان آن نقد شده است.
در بخش پایانی مدل چهارمی بر مبنای یک مدل ساختاری از قرآن ارائه شده است. در این مدل نشان داده میشود که هدف بعثت انبیا برانگیختن مردم ره گمکرده ی قوم خود بوده است. تا فرد فرد آنها بتوانند به خدا و بیکرانگی آفرینش وصل شود. این وصل شدن میتواند انسانها را در جهت رشد و تعالی و در هارمونی با کل خلقت قرار دهد تا بتوانند در کنار یکدیگر و در رابطه با هم زندگانی هدفمند و مسالمیتآمیزی داشته باشند. هدف بعثت پیامبران نه حکومت کردن آنها بوده است و نه برنامه یا الگوی ویژهای برای حکومت کردن ارائه دادهاند. حکومت و شیوهی اداره جامعه با رشد و پیشرفت بشر و متناسب با شرایط و پیچیدگیهای جامعه از دل جامعه و تجربه و دانش هر جامعه بیرون میآید.
چهار مدلی که در این نوشتار به آن پرداخته شده به قرار زیر است:
یک: مدل مهندس بازرگان
دو: مدل نواندیشان دینی منتقد بازرگان
سه: مدل حاکمیت (اصولگرایان)
چهار: مدل پیشنهادی نگارنده بر مبنای پژوهش در قرآن
۱. مدل یک: مدل مهندس بازرگان
نمودار ۱ نشاندهندهی چکیدهی بحث بازرگان دربارهی هدف بعثت پیامبران است؛ آن چنان که در سخنرانی معروفش در سال ۱۳۷۱ ارائه داد و موجب بحثهای فراوانی شد:
«هدف اصلی از بعثت انبیاء، ایمان و آشنايی و تقرب انسان به خداوند و ایمان و آمادگی برای قیامت و آخرت است. هدف محوری، آباد کردن و بهبود وضع دنیا و تشکیل حکومت و آموزش علوم یا امور اجرائی نبوده است و دنبال کردن اهداف اصلی بعثت انبیاء یعنی آخرت و خدا، به بهبود و آبادی دنیا و کسب و پیشرفت علم و دانش بشر نیز خواهد انجامید. همچنین دستورات و احکامی که درباره زندگی دنیا داده شده، برای نشان دادن راه درست شناخت و تقرب به سوی خداوند و آماده شدن برای آخرت است. در واقع، هدف بعثت انبیاء و وظیفه و ماموریت اصلی مسلمین، تشکیل حکومت نیست اما مبارزه با استبداد، فساد و ظلم حکومت، بخش عمدهای از زندگی و آموزههای پیامبران را تشکیل میدهد.»[2]
در شکل یک بردارهای خطچین نمایانگر آن است که بهبود زندگی دنیا نتیجهی غیر مستقیم ایمان انسان به خدا و آخرت است؛ چرا که پرداختن به امور دنیا هدف اصلی بعثت پیامبران نبوده است. همین بردارهای نقطهچین است که مورد بیشترین اعتراض و نقد قرار گرفته است.
۲. مدل دو: مدل نواندیشان دینی منتقد بازرگان
چنانچه در نمودار شمارهی ۲ نشان داده شده، منتقدین بازرگان هدف پیامبر اسلام را آوردن دین اسلام دانستهاند که هدف محوری آن به خدا و آخرت محدود نمیشود. این دین بنا بر باور آنها برای برقراری عدالت و فضیلت در دنیا (جامعه) برنامه دارد و برای این منظور مبارزه با ستمگران و دیکتاتور ها را از آموزههای دین میدانند. از طرف دیگر ایمان فرد به خدا اخلاق میآورد و همراه با انجام عبادات و اجرای احکام، از فرد انسان بهتری میسازد که در نتیجه میتواند دنیا (و جامعهی) بهتری را به دنبال داشته باشد.
لازم به یادآوری است که برخی از منتقدین بازرگان بر این باورند که در قرآن، خداوند عنایت به ادارهی امور مردم و تشکیل حکومت عدل داشته و به همین جهت مؤمنین را موظف و مسئول قیام و برقراری عدل و قسط میکند.
در نمودار ۲ بر برقراری حکومت توسط مومنین تاکید نشده است، اما برای نشان دادن دیدگاه این منتقدین میتوان در نمودار ۲ روی برداری که دین را به دنیا وصل میکند واژهی «حکومت» را جایگزین واژهی «برنامه» کرد و نوشت: حکومت برای عدالت و فضیلت.
۳. مدل سه: مدل حاکمیت (اصولگرایان)
نمودار ۳ مدل رسمی حکومت است که توسط فقهای طرفدار رهبر جمهوری اسلامی ترویج میشود. در این مدل هدف خدا از بعثت حضرت محمد (به عنوان خاتم پیامبران) فرستادن آخرین و کاملترین شریعت برای رستگاری مردم جهان است. این شریعت در زمان غیبت توسط ولی فقیه و حکومت او اعمال میشود. به عبارت دیگر ایمان به خدا و اطاعت از دستورات خدا، همان اطاعت از دستورات پیامبر و ائمه است، اما در زمان غیبت امام دوازدهم، تکلیف شرعی افراد و جامعه اطاعت از ولی فقیه و حکومت اوست که جانشین پیامبر و ائمه است. این اطاعت شرط رستگاری فرد در آخرت و سعادت در دنیاست. یعنی هم سعادت فرد در دنیا و هم رستگاری فرد در آخرت با اطاعت از ولی فقیه میسر خواهد بود.
در نمودار ۳ بردارهایی که اسلام، خدا، و دنیا را به آخرت وصل میکند خط چین کشیده شده است. زیرا که در این دیدگاه مشروعیت از پیامبر و ائمه و در عصر غیبت از ولی فقیه جانشین آنها حاصل میشود.
۴. بررسی مدل بازرگان و منتقدان نواندیش او
بازرگان به درستی هدف از بعثت پیامبران را آموزش مردم میداند. او بر خلاف بسیاری از منتقدان و همکارانش هدف رسالت پیامبر را تشکیل حکومت و یا معرفی یک سیستم حکومتی (دینی) نمیداند، اما در این که این آموزهها چیست چون دیگران به کاستیهایی دچار میشود که او را به ورطهی ابهامات و تناقضات جدی میافکند.
بازرگان بر این باور است که آموزههای پیامبران برای مردم «میبایستی در همین مقیاسها و اطلاعات و تعلیماتی باشد که دید و دانش انسانها ذاتاً و فطرتاً از درک آن عاجز و قاصر است… وگرنه گفتن و آموختن چیزهایی که بشر دارای امکان کافی یا استعداد لازم برای رسیدن و دریافت آن هست، چه تناسب و ضرورت میتواند داشته باشد؟»
در پاسخ به بازرگان باید گفت برعکس آنچه او فکر میکند، آنچه در قرآن آمده در بسیاری موارد آموزههایی بسیار ابتدایی است زیرا با توجه به «وضعیت موجود» مخاطبانش در آن زمانه آمده است. لازمهی اجرای موفقیتآمیز هر برنامهی تغییری لحاظ کردن وضعیت موجود در «برنامهی تغییر» انسان و جامعه است. به عبارت دیگر اینگونه آموزههای ساده به عمد و هوشمندانه در رابطه با فرهنگ رایج، روابط اجتماعی موجود، سنتها و حتی خلق و خوی آن مردم است. یعنی از جایی شروع کرده است که میبایست تغییر از آنجا آغاز شود و ادامه پیدا کند.
سطح و چگونگی ارائه این آموزهها نیز در سطح دانش اندک و درک مخاطب یعنی مردم امی مکه و حومه در زمان بعثت بوده است: ساده کردن مفاهیم پیچیده و «خواندن» (يَتْلُو عَلَيْهِمْ) آیات توسط پیامبر برای مردمی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند. مثال خوب ساده کردن مفاهیم پیچیده برای آنها چگونگی انتقال مفهوم «بینهایت» به آنهاست. در آیات کهف: ۳۹ و لقمان: ۲۷ جایی که میخواهد بگوید تعداد کلمات خدا بینهایت است، همهی درختهای دنیا را برای ساختن قلم و دریا را برای مرکب به کمک میگیرد تا کلمات خدا را بنویسد. به این هم بسنده نمیکند و میگوید اگر هفت دریای دیگر مرکب نیز به مدد آیند، مرکب برای نوشتن کلمات خدا کم میآید. چنین است روش درست یاد دادن به مردمی امی که تا زمان بعثت پیامبر برایشان نذیر و کتابی فرستاده نشده بود و آنها هیچ کتابی را لمس نکرده بودند.
مواردی که جامعه ظرفیت پذیرش تغییر ناگهانی را نداشته، به تغییر تدریجی بسنده کرده است. برای مثال حق داشتن تعداد نامحدود همسر را به چهار زن محدود کرده است. یا حتی در مواردی احکام رایج در آن جامعه را پذیرفته است. احکامی که فقها آن را احکام امضایی نامیدهاند. حج که از بزرگترین مناسک شریعت حضرت محمد است در دوران جاهلیت مرسوم بوده است. برای هدف عالی تغییر درونی و ماهوی انسان، بر تغییرات ظاهری که خود معلول بودهاند پافشاری نکرده و نخواسته آنها را عمده کند. زیرا که تحریک کردن مقاومت آن انسان جاهلی در برابر تغییر میتوانسته موفقیت کل برنامه را به خطر بیاندازد. آن چنان که میدانیم مردم مکه و حومه و سران آنها که مخاطبان اصلی پیامبر بودند، حدود دو دهه مقاومت کردند و تا زمان فتح مکه دست از بتپرستی برنداشتند. حال با چه شتابی میتوان برنامهی تغییر این مردم را پیش برد!
یا برای مثال بیایید به آموزهی «شاورهم بالامر» که در قرآن آمده است نگاهی بیافکنیم. مشاوره و لزوم مشاوره در کارها مفهومی و آموزهای نیست که قبل از بعثت حضرت محمد «دید و دانش انسانها ذاتاً و فطرتاً از درک آن عاجز و قاصر» بوده باشد. قبیلهی قریش سالها قبل از بعثت پیامبر برای ادارهی کعبه (بتخانه) یک نظام اداری قوی بر مبنای تقسیم کار تاسیس کرده بودند که زیر نظر یک شورا از سران قریش در حال کار بوده است. حال بگذریم که در سرزمینهای دیگر مثلاً در رم قدیم، یک هزاره پیش از بعثت حضرت محمد، مجلس شورای رسمی وجود داشته است.
اگر کمی دقت شود در مییابیم که در فقدان پشتوانهی قرآنی برای تشکیل حکومت (دینی) ادعایی، به چه دلایل سستی که چنگ انداخته نشده است. منتقدین نواندیش بازرگان دو دلیل اصلی که برای لزوم تشکیل حکومت میآورند یکی همین آیهی «شاورهم بالامر» و دیگری آیهی ۲۵ سورهی حدید است. در حدید: ۲۵، خداوند هدف پیامبران را- که با «بینات» و با «کتاب» و با «میزان» (متریکهای سنجش)- فرستاده شدهاند؛ برخاستن مردم برای قسط (دادگری) را بیان کرده است. مگر همین مردم خود بخشی از این دادگری نیستند. اگر در برنامهای که هدف اجرای آن رشد و تعالی انسان و تامین زندگی مسالمتآمیز آنهاست؛ درگیری اجتنابناپذیر با موانع رشد (ستمگران) پیش آید، میتوان هدف برنامه را به جنگ با ستمگران تغییر داد؟
به گمان نگارنده علت اصلی بسیاری از سردرگمیها و نتیجهگیریهای نادرست از قرآن، ریشه در عدم تشخیص بین مطالب یونیورسال و مطالب محلی یا همان عدم درک ساختاری قرآن دارد: این که پیام جهانی مسلمانی که پیام همهی پیامبران است برای مخاطب محلی ویژهای آورده شده است.
رسالت پیامبر تنها انتقال پیام نبوده است. او چون یک مربی میبایست این آموزهها را به آن مردم آموزش دهد. حتی خود پیامبر باید آیات را چنان که در آیات بعثت آمده است برای آن مردم بیسواد بخواند. پیامدهنده هم نمیتوانسته پیام را در خلا بفرستد. برای بحث جامعتر در این زمینه علاقهمندان میتوانند به مقالهی ریشه تفسیرهای گوناگون از قرآن کجاست؟[3] و سایر بخشهای مربوط به این سری مقالات که زیر هر بخش لینک بخش قبل آمده است مراجعه کنند.
محوریترین انتقاد منتقدین سخنرانی بازرگان، مخالفت بازرگان با حکومت دینی و همچنین نظر بازرگان در رد نقش محوری دین در امور دنیاست. در بخش بعد به موضوع حکومت دینی از منظر قرآن پرداخته شده است. چند مورد عمدهای که فقها از آن برداشت نادرست کردهاند و حتی به موارد ضد آن هم توجهی نشان ندادهاند به طور خلاصه مورد بحث قرار میگیرد. البته استناد منتقدین نواندیش بازرگان به همهی این موارد نیست. از طرف دیگر نوع حکومت دینی پیشنهادی آنها با حکومت دینی ولایت فقیه که برخی فقها دربارهی آن نظریهپردازیها کردهاند بسیار متفاوت است.
۵. نگاهی به مدعیات قرآنی دربارهی تشکیل حکومت دینی
پیام توحید و مسلمانی (سلیم بودن) جهانی است و جان مایهی اصلی رسالت همهی پیامبران است. قرآن همهی پیامبر را مسلم میداند و هدف آنها را سلیم کردن قوم خودش دانسته است، اما هر پیامبر شریعت ویژهی خود را داشته است. شریعت هدف نیست. بلکه ابزار و وسیله بوده در جهت حرکت به سمت هدف!
طبق قرآن هدف «بعثت» هیچ پیامبری حکومت کردن و فرمانروایی یا معرفی یک نوع نظام سیاسی (الهی) نبوده است. بعثت یکی دو نفری که همزمان ملک هم بودهاند از حکمت و علم و یا کتاب اعطایی خدا ناشی میشده نه از مقام پادشاهی آنها. پیامبران با مستکبرین و شاهان زمان خود درگیر بودهاند. در این بخش به مباحث قرآنی زیر پرداخته میشود:
۱- آیات بعثت، ۲- مفهوم «ولی» و «ولایت» در برابر «ملک» (پادشاه و فرمانده)، ۳- «اطاعت» از پیامبر و نفی «سلطه»ی پیامبر بر مردم، ۴- «حکم» کردن، ۵- «امت واحده» و «اختلاف». همانطور که اشاره شد هدف این مقاله بررسی جامع این موارد از نگاه قرآنی نیست و به چکیدهای بسنده شده است. [۴] [۵]
5.1 آیات بعثت
آیاتی چون جمعه: ۲، بقره: ۱۵۱، آل عمران: ۱۶۴ و بقره: ۱۲۹ به روشنی نشان میدهد که خداوند از میان امیین فردی امی را برای هدایت همین امیین (که در گمراهی آشکار بودهاند) برانگیخته است که:
• برایشان آیات را میخواند
• پاکیزهشان میکند
• به آنها کتاب و حکمت میآموزد.
همچنین آیاتی چون طلاق: ۱۱ نشان میدهد که این مردم در ظلمت به سر میبردهاند و هدف از فرستادن آیات و خواندن آیات برای آنها، هدایت آن مردم از این تاریکیها به سمت روشنایی بوده است.
جمعه آيه ۲:
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ.
اوست كه در ميان امیین پيامبرى از ميان خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنان مىخواند و پاكيزهشان مىدارد و به آنان كتاب و حكمت مىآموزد، در حالی كه در گذشته در گمراهى آشكارى بودند.
بقرة آيه ۱۵۱:
كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ
همچنانكه پيامبرى از خودتان به ميان شما فرستادم كه آيات ما را بر شما مىخواند و پاكدلتان مىگرداند و به شما كتاب و حكمت مىآموزد و آنچه نمىدانستيد به شما آموزش مىدهد.
آل عمران آيه ۱۶۴:
لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ
براستى خداوند بر مؤمنان منت نهاد آنگاه كه پيامبرى از ميان خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنان مىخواند و پاكيزهشان مىدارد و به آنان كتاب و حكمت مىآموزد، در حالى كه در گذشته در گمراهى آشكارى بودند.
بقرة آيهی ۱۲۹:
رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ
پروردگارا و از ايشان در ميانشان پيامبرى كه آيات تو را بر آنان بخواند و به آنان كتاب آسمانى و حكمت بياموزد و پاكیزهشان کند برانگيز كه تو پيروزمند فرزانهاى.
در آیات بالا می ینیم وظایف پیامبر در قبال مخاطبین خود، سه مورد «خواندن» آیات برای آنها، «پاکیزه کردن» آنها و «یاد دادن» کتاب و حکمت به آنها بیان شده است. تعلیم یا یاددادن کتاب همان یاددادن آیات قرآن است به مردمی که از قبل کتابی نداشتهاند و عموماً بیسواد بودهاند. از آن جا که طبق قرآن، خدا آموزههای پیامبر را به وحی محدود کرده است، میتوان گفت حکمت همان دانش کاربردی آیات است برای استفاده در زندگی و تغییر آن مردم. یعنی پیامبر چون یک معلم و مربی سطر سطر کتاب (آیات) را برای آنها میخوانده و به آنها یاد میداده چطور در زندگی روزمره و رشد آنها کارکرد دارد. آشکار است که این برخلاف نتیجهگیری بازرگان در مدل یک است که میگوید هدف اصلی بعثت و آموزههای کتاب و پیامبر آخرت بوده است، اما از « تعلیم» یا یاد دادن آیات احکام و آموزش کاربردی آن، چنانچه منتقدین بازرگان و اندیشمندان مدل دو ادعا میکنند، نمیتوان تشکیل هیچ نوع حکومتی را نتیجهگیری کرد.
5.2 «ولی» و «ولایت» در برابر «ملک» (پادشاه و فرمانده)
آیات مربوط به ولی و ولایت آشکارا نشان میدهد که حتی ولایت خداوند که خود خالق و مالک جهان است از موضع رحمت و دوستی و خیرخواهی است- و نه از موضع بالادستی فرمانروایی و حکومت و تصرف- آن چنان که فقها در مدل سه ادعا میکنند. همچنین ولایت مومن بر مومن در امر به معروف و نهی از منکر و یا ولایت پدر بر فرزند از موضع خیرخواهی و دوستی است و نه از موضع بالادستی حاکمیت و تصرف. لازم به یادآوری است که «اولی بودن نبی به مردم» در مقایسه با خودشان نیز از همین رابطهی ولایت و دوستی و خیرخواهی پیامبر با مردم است.
در قرآن برای پادشاه و فرمانروا کلمهی «ملک» که جمع آن «ملوک» است استفاده شده است. همانطور که قبلاً اشاره شد، موارد معدود و استثنایی است که خداوند به یک فرمانده یا پادشاه مقام نبی اعطا شده باشد. اعطای این مقام نیز همراه با اعطای حکمت و دانش به نبی بوده است. بد نیست اینجا این نکته یادآوری شود: در نمل:۳۴ از قول بلقیس گفته شده است که «ملوک» چون به شهری درآیند آنجا را به فساد و تباهی میکشند و عزیزان را ذلیل و بیمقدار میکنند. در صورتی که پیامبران به فساد و تباهی پایان میدهند و مردم به هیچ انگاشته و خوار شده را عزیز میگردانند. در بقره: ۲۵۸ نمرود از موضع ملکی (پادشاهی) با حضرت ابراهیم پیامبر ستیزه میکند.
5.3 «اطاعت» از پیامبر و نفی «سلطه»ی پیامبر بر مردم
اطاعت از رسول در راستای همان اطاعت از خدا و به اذن خدا و در محدودهی وحی و در زمان حیات پیامبر است؛ همان حضور فیزیکی که پیامبر را قادر به خواندن آیات و تعلیم کتاب و حکمت و پاکیزه کردن مردم حوزهی ماموریت خود کرده است. آشکار است که موفقیت یک مربی در انجام وظایفش که انسانها محور آن هستند در گرو همکاری و اطاعت تعلیمگیرندگان است. این اطاعت برای سعادت و رستگاری کسانی است که در گمراهی آشکار به سر میبردهاند. اطاعت از اولیالامر همان اطاعت عرفی است از رئیس به واسطهی تواناییهای او و در چهارچوب مقررات؛ مانند اطاعت یک آشپز از سرآشپز. سفارش به اطاعت از اولیالامر در راستای نظمپذیر کردن آن مردم و برای رشد و بهروزی آنها بوده است وگرنه در آن جامعهی جاهلی هم اطاعت از مافوق خود وجود داشته است و چیز تازهای نبوده است. در نساء: ۵۹ صحبت از اطاعت از پیامبر و همچنین اطاعت از اولیالامر خودتان در همان زمان حیات حضرت محمد است. یعنی در همان دوران پیامبری حضرت پیامبر، اولیالامرهایی بودهاند که به آنها مسئولیتهایی واگذار میشده است.
محور بسیار مهم و اصلی که هیچوقت توسط فقها به آن اشاره نشده و از یادآوری آن نیز خوششان نمیآید، مسئلهی نفی «سلطه»ی پیامبر بر مردم است. در قرآن همانطور که آیات زیادی برای اطاعت از پیامبر آمده است، آیاتی زیادی هم برای نفی «سلطه»ی پیامبر بر مردم آمده است، تا جایی که حتی پیامبر را وکیل مردم هم نمیداند. قرآن بارها میگوید که اگر آنها هدایت یافتند به نفع خودشان است و اگر هم هدایت نشدند به ضرر خودشان است. در برخی آیات خدا به پیامبر میگوید اگر حتی مردم از تو رویگران شدند وظیفهی تو ابلاغ پیام است و تو «تسلطی» بر بندگان من نداری.
نفی سلطهی پیامبر بر مردم و حتی عدم حافظ یا وکیل بودن پیامبر بر مردم، بارها در قرآن آمده و در موارد متعدد به پیامبر تذکر داده شده است. حال چطور میتوان برای پیامبر نقش یک پادشاه و یا فرمانروا (ملک) را قائل شد. بارها وظیفهی پیامبر را ابلاغ پیام و انذار و بشارت به مردم قومش دانسته و هدایت شدن یا نشدن را به خود مردم واگذار کرده است. برای مثال به آیات شوری: ۴۸، یونس:۱۰۸، اسرا: ۶۵ ، زمر:۴۱ ، شوری: ۶ ، نحل: ۳۵ ، و نور: ۵۴ مراجعه شود.
آن چه در مدینه در موضع جنگها و درگیریهای دفاعی اتفاق افتاده است نمیتواند سرمشق برای هیچ دورانی باشد حتی در جامعهی کنونی عربستان.
5.4 «حکم» کردن
مورد دیگری که از آن حکومت کردن برداشت شده، واژهی «حکم» کردن در قرآن است که به مفهوم «داوری» است. در قرآن به مومنین توصیه شده که بین دیگران و به عدل حکم (داوری) کنند. یا مثلاً توصیه شده برای حکم (داوری) کردن بین زن و شوهر که باهم اختلاف دارند هر طرف یک نفر را مشخص کند. آشکار است داوری کردن پیامبر بین مردم در زمان حیاتش از دانش و حکمتی میآید که به او داده شده است. صلاحیت برای حکم کردن از جایگاه یک حاکم یا فرمانروا یا یک پادشاه و صاحب اختیار نیست. بلکه از همان جایگاهی است که او را شایستهی خواندن آیات، تعلیم کتاب و حکمت و پاکیزه کردن مردم مخاطبش کرده است.
5.5 «امت واحده» و «اختلاف»
مقولهی دیگری که مستقیم یا غیر مستقیم برای توجیه ضرورت تشکیل حکومت دینی از آن استفاده میشود، واژهی «امت واحده» است که در قرآن آمده است. برخی از این مفهوم برداشتهای نادرست کرده و بر این باورند که امت واحدهای به نام امت اسلام وجود دارد، یا باید برای تشکیل این امت واحدهی جهانی تلاش کرد. یعنی نه تنها خود را موظف به تشکیل حکومت اسلامی در کشور میدانند که ادعای تشکیل حکومت در امت واحدهی اسلامی را دارند. بعضیها حتی جلوتر رفته و ادعای تشکیل حکومت جهانی اسلام در این کره خاکی را دارند.
برای بررسی این موضوع میبایست به یک مفهوم مرتبط با آن یعنی «اختلاف» نیز پرداخت. با استناد به آیات قرآن میتوان گفت: خداوند «اختلاف» را هم به مفهوم گوناگونی (مانند تنوع در نژاد، قوم، طایفه، زبان، رنگ، شریعت، منهاج، احکام، مناسک، قبله و …) و هم به مفهوم اختلاف آرا بین گروههای مردم، برای رشد بشر لازم دانسته است. در اختلاف نوع دوم، داوری مواردی از اختلافات در آخرت انجام خواهد شد تا جایی که حقیقت برخی از اختلافات در دنیای دیگر آشکار خواهد شد.
در قرآن کلمهی امت برای هر گروهی به کار رفته است که میتواند یک گروه کوچک چند نفره هم باشد. قرآن حتی برای حیوانات هم صحبت از امتهایی میکند که مانند انسانها هستند.
این درست است که بشریت در ابتدا گروه واحدی (امت واحده) بوده است. ولی خداوند برای خیر و به نفع مردم اراده کرده که انسانها را به گروههای گوناگون (قومی و شرعی) درآورد تا همدیگر را بشناسند و در کارهای نیک بر هم سبقت گیرند (رقابت کنند).
جمعیت یا قوم یا امتی که برای آنها پیامبری فرستاده شده، معمولاً مبتلا به تفرقه و چنددستهگی و دشمنی ستیزهجویانه بودهاند. مثلا به گروههایی چون کافر، مشرک، بتپرست، ملاء، مترف، مستضعف، مستکبر و غیره تقسیم شده بودهاند. یا حاکمان طاغی آنها را به گروههای مختلف دشمن، شقه شقه کرده بودهاند. پس از ظهور هر پیامبر با تلاش و هدایت و آموزش پیامبر و داوری او در اختلافاتشان؛ دشمنیها و درگیریهایشان را کنار گذاشته و مسلم شدهاند. اینجاست که آن دستههای متفرق و درگیر، پس از تغییر، امت واحده خطاب شدهاند و یا در تاریخ از آنها با صفت واحده یاد شده است. میبینیم که امت واحده که با تفسیرها و تاویلهای نادرست دربارهی آن نظریهپردازی شده و در تمجید از آن قلمفرساییها شده، چیزی نیست جز تغییر و تفاهم گروههای مختلف یک جمیعت دسته دسته شده.
برخی از این امتهای واحده پس از مرگ پیامبرشان دوباره به گذشته برگشته و کشمکشها و خونریزیهای گذشته را بازتولید کردهاند. لازم به یادآوری است که بنا بر قرآن میتوان در جهت منفی نیز امت واحده و یکدست بود؛ مثلاً امت واحده در کفر!
6. مدل چهار: مدل پیشنهادی بر مبنای پژوهش در قرآن
با توجه به مطالب قبل و درکی ساختاری از قرآن مدل پیشنهادی نگارنده در نمودار ۴ نمایش داده شده است. در این مدل هر پیامبر در وهلهی اول یک بشارتدهنده و هشداردهنده («بشیر» و «نذیر») است. خدا پیامبران را برانگیخته تا با بشارت و هشدار و همچنین با آموزش و راهنمایی انسان مخاطبش، موجب بعثت این انسان ره گم کرده شوند. به عبارت دیگر هدف اصلی بعثت هر پیامبر آزاد کردن انسان مخاطبش است تا بتواند به خالق و پروردگار و بیکرانگی کلمات و آیاتش وصل شود.
سطح سبز رنگ در شکل ۴ برای نشان دادن این بیکرانگی به کار رفته است. اندازهی اضلاع سطح سبز رنگ در واقع بینهایت است. انسان خود متعلق به این مجموعهی هدفمند است. مجموعهای که رحمت خدا است. باید در این سمفونی بزرگ بنوازد و در هارمونی با آن و بدون سلطه بر دیگران در صلح زندگی کند.
قرآن تعداد کلمات خدا را بینهایت میداند. منبع معرفت و دانش انسان آیات خداست. آیات خدا مجموع آیات کتابهای آسمانی و آیات آفرینش است. در قرآن علاوه بر آیات قرآن بارها و بارها به آیات آفرینش ارجاع داده شده است و انسان را ملزم به تفکر و تعقل و تدبر در آنها کرده است. با کشف بیشتر کلمات خدا و اسرار آفرینش بر معرفت و دانش بشر افزوده میشود و موجب رشد و تعالی و پیشرفت و بهروزی میشود؛ همان سعادت و رستگاری انسان!
کشف بیشتر اسرار آفرینش به قدرت بیشتر انسان نیز میافزاید. قدرت بیشتر میتواند باعث سرکشی و طغیان انسان و یا گروه هایی از انسانها شود. باور به روز جزا و اجتناب از فرجام بد میتواند خطر سرکشی و طغیان انسان و تلاش او در جهت سلطه بر دیگران و نابود کردن رحمتهای خدا را کمتر کند. از طرف دیگر ایمان به خدا و باور به هدفمند بودن آفرینش، نیروی محرکهی لازم برای تحسین حیات و زندگی و تلاش بیشتر انسان و گام برداشتن در مسیر رشد و تعالی را فراهم میکند. همچنین کشف اسرار آفرینش، خود نیز نیروی محرکه انسان است که بنا بر خلقت هوشمند و جستوجوگر است.
چنانچه در شکل چهار نمایش داده شده است رابطهی بین دنیا و آخرت یک رابطه ی دو طرفه است. لازمهی زندگی مسالمتآمیز و بهروزی، ایمان و عمل صالح است.
7. سخن پایانی
هدف بعثت انبیا برانگیختن انسان ره گمکردهی مخاطب خود بوده است تا بتواند به خدا و بیکرانگی آفرینش وصل شود. این وصل شدن میتواند انسانها را در جهت رشد و تعالی و در هارمونی با کل خلقت قرار دهد. این همسویی با زیبایی و عظمت آفرینش و همچنین قوانین آن میتواند به زندگانی هدفمند و مسالمتآمیز در کنار یکدیگر بیانجامد.
هدف بعثت پیامبران نه حکومت کردن آنها بوده است و نه برنامه یا الگوی ویژهای برای حکومت ارائه دادهاند. با توجه به مدل چهار، حکومت و شیوهی ادارهی جامعه با پیشرفت بشر و متناسب با شرایط و پیچیدگیهای جامعه از دل دانش و تجربهی هر جامعه در میآید.
امید است مدل پیشنهادی بر مبنای درک ساختاری از قرآن، در رفع بعضی ابهامات موثر باشد و با نقد علاقهمندان تکمیل شود. این مدل حتی میتواند خداناباوران و خداباوران را به هم نزدیک کند. خداباوران خدا را از روی آیاتش میشناسند، اما هم خداباوران و هم خداناباوران برای کسب دانش دل این آیات را میشکافند و میکاوند. راه دیگری وجود ندارد.
سخن آخر آرزو پردازانه است: طبق الگوی ارائه شده در مدل ۴، میتوان گفت در یک جهان (ایدهآل) هدفمند صلحورز و پویا که در آن حرکت انسانها در سمت کمال همیشگی است و در آن مکانیسم خود- کنترل وجود دارد، نیاز بشریت در طول زمان به حکومت و ارگانهای رسمی عریض و طویل کمتر و کمتر خواهد شد؛ جایی که رنگارنگی پذیرفته شده و انسانهای آگاه و صلحورز، جوامع کوچکتر عاری از میل به سلطه را میسازند و ارتباطات و امورات خود را از طریق نهادهای مردمی در سطوح محلی تنظیم میکنند؛ انسانهای دادگر و سلیمی که در رابطه با یکدیگر هریک تکلیف خود را تلاش برای تامین حقوق دیگری میداند؛ جامعهی چنین انسانهایی، به حکومت نیاز ندارد. در یک دنیای ایدهآل متشکل از جوامع گوناگون صلحورز، وجود حکومتهای مقتدر که دائم در تلاش برای سلطه بر جوامع دیگر باشند بیمعنی میشود.
به بعثت انسان بیاندیشیم.
8. منابع
(1) آخرت و خدا برنامهی بعثت انبیاء، مهندس مهدی بازرگان، ۱۳۷۷، موسسهی خدمات فرهنگی رسا
(2) آیا بازرگان در آراء و عقاید خود تجدید نظر کرد!؟ ، حسین شیزاد، بهمن ۱۳۸۹، سایت جرس
(3) ریشه تفسیرهای گوناگون از قرآن کجاست؟ ، آرش سلیم، مرداد ۱۳۸۹ ، سایت رادیو زمانه
(4) قرآن، پیامبر، و جمعیت مخاطب ، آرش سلیم، مرداد ۱۳۸۹ ، سایت رادیو زمانه
(5) قرآن به مثابه گفتمان نه یک متن ، آرش سلیم، مرداد ۱۳۸۹ ، سایت رادیو زمانه
ذوست عزیز در بالا یک ویژگی دیگر مرحوم بازرگان را فراموش کردند: بازرگان ایرانی بود و به ایران عشق می ورزید. ایشان یک میهن دوست واقعی بود.
کاربر مهمان / 31 January 2011
مرحوم بازرگان نمي خواستد دين مردم را به خانه هايشان بفرستند اين امر نشدنيست مردم همانطور كه فكر مي كنند عمل مي كنند نمي شود گفت وقتي در جامعه هستيد طور ديگري فكر كنيد و طور ديگري عمل ايشان با توجه به شرايط سياسي ان زمان و البته حال حاضر ميخواستند بگويند اسلام تنها براي حكومت نيست مهمترين اصل در آن اخلاق مداريست ظلم ظلم است بي هيج قيدي وبا هر توجيهي خيانت خيانت است با هر توجيهي به خصوص خيانت يك حكومت به مردم خود چه سكولار وچه مذهبي البته منظور ايشان نوع مذهبي بود مهم احترام گذاشتن به هم و مسخره نكردن هم است و مذهبي در كنار سكولاروتيپي مانند ليبرال هاي مومن در كنار ديگر اعضاي جامعه به طور مسالمت آميز و احترام به حقوق همديگر زندگي كنندواينكه حكوت متعلق به جمهور مردم است و اينطور نباشد كه دسته اي خاص امتياز ويژه اي داشته باشند
سياوش / 31 January 2011
این مدل من در آوردی جنابعالی همانطوریکه از شکل و قیافه اش پیداست داخل یک چرخه گیج کننده و بیحاصل و تکراری می افتد که مخلوطی از اسلام و دین و حکومت و انقلاب و آداب دینی و دنیوی و سکولاریسم و مارکسیسم و …. است و نهایتا میرسد به همانجا که رجوی رسید یا احمدی نژاد .
دین باید از حکومت جدا شود .
دین امری فردی است .
بشر تحت هیچ عنوانی نباید جانشین خدا شود .
بشر تحت هیچ عنوانی نباید تصمیم به دخالت در باورهای مردم و زندگی خصوصی آنها بگیرد .
به هیچ بشری تحت هیچ عنوانی نباید این امتیاز را داد که مردم را دسته بندی کند به خوب و بد ، فرشته و شیطان ، مومن و کافر ، کارگر و سرمایه دار ، خلقی و ضد خلقی ، …. و بعد در زندگی خصوصی آنها و باورهای آنها دخالت کند .
رابطه افراد در اجتما ع را باید فقط قانون مشخص کند . انهم قانون موقت . تا زمانی که مردم ان را قبول دارند . باید ساز و کار تغییر قانون به آسانی در ان مشخص شود . نمایندگان مستقیم مردم آنرا بنویسند و دولت مورد تایید این نمایندگان ان را اجرا کند و رسانه ها آزاد باشند علیه دولت بگویند و بنویسند . هیچ انحصار سوسیالیستی ، مذهبی ، خالقی ، قومی ، طبقه ای نباید وجود داشته باشد
همه اینها در لیبرال دموکراسی هست
بازرگان و تفکر دینی او بهترین شکل برای آنهاست که باور مذهبی دارند . هیچ خطر دیکتاتوری هم ندارد . ثابت شده در زمان دولت خودش و اکنون در ترکیه .
کاربر مهمان droud bi payan bar bazrgan / 31 January 2011
1-بازرگان اهل مطالعه بود.2-باخدابود.3-تحصيلكرده بود.4-پاك بود.5-پس از رسيدن به مقام تغييرمسيرنداد.
ميبايست جواهرشناس باشی تاقدر چنين انسانهايی رابدانی .
کاربر مهمان / 30 January 2011
چه سناریو قشنگی، من یه مقاله مینویسم، در زنده کردن نام بازرگان و …
آقایان هنوز هم نمیخواهید این واقعیت را بپذیرید که طشت رسوایی این دینسازیها مدتهاست که از بام افتادهاست و اسلام همین چیزی است که هر روز میبینیم شاهد دستاوردهای آن هستیم و با گوشت و پوست و استخوان خود آن را حس میکنیم. اشخاصی مانند بازرگان در طول حیات خود خدمات مثمر ثمری برای اسلام و الله پرستان انجام دادند. آنها با دریافت بورس تحصیلی همجوشی ترمودینامیک و آیات قرآن را برای ملت ایران به یادگار گذاشتند.
محسن / 01 February 2011
این دیاگرامها بزرگترین گواه و نشانه از شومی، تیرهروزی و بدبختی است که برسر مردم ایران آمده، هرچه بیشتر آن را مطالعه کنید بیشتر متوجه اشاعه سیستماتیک و سازمان یافته خرافات میشوید.
سیاووش / 01 February 2011
عقل سالم جوی چند؟ چه ذهن ریاضیکی داشته مهندس؟ با همین منقیاطش بود که گول حاج آقا خمینی رو خورد! اونم تقصیر شقیقه ش بود میدونین؟ "آقا به بنده تکلیف شرعی کردن!" فکر کرد سرنوشت مملکت زنگ شرعیات مدرسه است!
اورینب / 01 February 2011
مشكل بزرگ ما متاسفانه همين ادبيات پر از نفرت و كينه است كه متاسفانه هر نوع رفتار خلاف اخلاقي را مي توان با آن توجيه كرد اميدوارم ما گفتگو كردن با هم را ياد بگيريم وبا احترام به هم حرف بزنيم
سياوش / 01 February 2011