صدها تظاهرکننده‌ی مصری در چند روز گذشته در مرکز قاهره گردهم آمدند و خواستار استعفای حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر شدند که ۳۰ سال است قدرت را در این کشور مهم شمال آفریقا در دست دارد.

تظاهرات با وجود اخطارهای دولت در حرکتی بی‌سابقه روز سه‌شنبه ۲۵ ژانویه با راهپیمایی هزاران نفر از مصری‌ها در خیابان‌های قاهره آغاز شد. این جنبشی که آن را «کفایه» می‌نامند.

این تظاهرات با الهام از انقلاب تونس آغاز شد که به سرنگونی حکومت زین‌العابدین بن علی انجامید. مخالفان مصری با توسل به مشکلات گرانی، فقر و فساد به تظاهرات پرداختند و شعار «مرگ بر حسنی مبارک» یا «مبارک مبارک عربستان سعودی در انتظار توست»، خواهان کناره‌گیری او شدند. در نخستین روز تظاهرات گفته شد یک پلیس و سه تظاهرکننده کشته شدند.

مصر با ۸۰ میلیون نفر جمعیت پرجمعیت‌ترین کشور دنیای عرب است؛ در حالی که ۴۰درصد مردم آن با درآمدی هر نفر معادل روزی ۲ دلار زندگی می‌کنند. به دلیل کنترل دولت بر رسانه‌ها، شهروندان از توییتر و فیس‌بوک استفاده می‌کنند.

در گفت‌وگویی با رضا تقی‌زاده، کارشناس سیاسی پرسیده‌ام: ارتباط ناآرامی‌های مصر را با ناآرامی‌هایی که در تونس اتفاق افتاد و به سرنگونی زین‌العابدین بن علی انجامید، در چه می‌بینید؟

هر دو کشور تونس و مصر کشورهایی مسلمان هستند که در شمال آفریقا قرار گرفته‌اند. ارتباطات فرهنگی، جغرافیایی و مذهبی این دو کشور با همدیگر زیاد است و نکته‌ی جالب این است که کشور کوچک‌تر به یک کشور بزرگ‌تر با سابقه‌ی تاریخی بسیار عمیق‌تر اثر می‌گذارد. این نشان می‌دهد که در دنیای ارتباطات امروز، ارتباط و تأثیرگذاری سیاسی بین جوامع چقدر زیاد است. به‌هرحال مردم مصر از تحولات تونس هیجان‌زده شده‌اند. از آنها درس گرفته‌اند و با تشویقی که از این راه شده‌اند و با دیدن نقاط ضعف دولتی مشابه با آن‌چه در تونس وجود داشت، حالا به خیابان آمده‌اند و تقاضاهای مشابهی را به نحوه و روند اعتراضی مشابه خواستار هستند. آنها تصور می‌کنند در این راه می‌توانند به همان موفقیت‌هایی دست پیدا کنند که مردم تونس تا حالا به آن دست یافته‌اند.

تحلیلگران از مدت‌ها پیش هشدار داده بودند که رژیم مصر اگرچه به ظاهر پایدار است، اما به شکل فزاینده‌ای از نداشتن محبوبیت بین مردم این کشور رنج می‌برد. فکر می‌کنید همین نارضایتی به نوعی فوران کرده است؟

بی‌تردید. ثبات دولت مصر بیشتر ناشی از پراکندگی و نداشتن رهبری اعتراض‌ها و مخالفت‌ها در داخل مصر بوده که این البته نقطه‌ی قوت خیلی پایداری نیست. دولت مصر همان طور که شما هم اشاره کردید، علی‌رغم نتایج انتخاباتی که انتشار پیدا می‌کند، دولتی است که بین مردم محبوبیت ندارد. مردم این کشور با فقر زندگی می‌کنند و با گذشته‌ی تاریخی خودشان فاصله‌ی زیادی گرفته‌اند و در منطقه از کشورهای به نسبت مرفه‌ و پیشرفته‌تر عقب مانده‌اند. به‌هرحال نارضایتی مردمی عنصری‌ است غیر قابل انکار و نمی‌شود دولتی را که مسبب این وضعیت است، دولت محبوبی دانست. نارضایتی‌های مردم ریشه‌های عمیقی در اقتصاد آنها، در روحیه‌ی آنها و در نحوه‌ی اداره‌ی جامعه‌ی آنها و بیشتر نداشتن آزادی دارد. آزادی آن چیزی است که حالا طلب می‌کنند. اگرچه بهانه‌های اعتراضی ناشی از گرانی‌ و فقر است، ولی خواسته‌ی نهایی آنها آزادی است و داشتن حکومتی که مردم در آن شراکت مستقیم داشته باشند.

آمریکا که از تظاهرات تونسی‌ها و به‌هرحال مسائلی که پیش آمد حمایت کرده و امید به دموکراتیک شدن همه‌ی ملت‌های آن منطقه دارد، به دولت مصر توصیه کرده است که به گفته‌های مردمش گوش کند. این در حالی‌ست که این کشور خودش را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می‌کند. فکر می‌کنید با این وضعیت مصر به انتخابات ریاست جمهوری بعدی برسد؟

وضعیت حرکت‌های اعتراضی نه قابل سنجش است و نه نتایج آنها قابل پیش‌بینی. شبیه وضعیتی که سی و اندی سال پیش در ایران روی داد. آمریکا همین برخوردهایی را که با وضعیت مصر امروز دارد و حمایتی که از دموکراسی می‌کند، با مسائل ایران هم داشت. البته یک تأمل خاص در مورد مصر داشت و آن قوی‌تر بودن رنگ تأثیرگذاری گرایش‌های اسلامی است و سازمان‌یافته‌تر بودن این سازمان‌ها نسبت به گرایش‌های مردمی در درون تونس که کمتر رنگ مذهبی داشته است. به نوعی شاید آمریکا نگرانی‌هایی داشته باشد به گرایش بیشتر به اسلام افراطی و تجربه‌ی انقلاب ایران آنها را از این لحاظ خیلی دلگرم، خوشحال و مطمئن به آینده‌ی مصر نمی‌کند. با وجود این چون تحول این جامعه را غیر قابل اجتناب می‌بیند، می‌خواهد در کنار خواسته‌های عمومی مردم خودش را قرار دهد. به‌هرحال این یک خواسته‌ی طبیعی‌ است و آمریکا هم در صورت شکل گرفتن این حرکات و تبدیل شدن به یک جنبش برانداز، ناگزیر از قرارگرفتن در کنار آن خواهد بود.

برخی کارشناسان اظهار نظر کرده‌اند که استفاده از وسایل جدید مثل توییتر و فیس‌بوک الهامی از جنبش مردمی در ایران است.

به‌هرحال مردم راه‌های استفاده از ابزارهای موجود دنیا را پیدا می‌کنند. ایران و یا جنبش سبز ایران بنیانگذار این بدعت نبود. آنها متوجه‌ی وجود این وسیله شدند، از آن به‌خوبی استفاده کردند و تأثیر این وسیله را بقیه مردم دنیا دیدند. این وسیله‌ای بود که به نوعی در تونس هم دوباره مورد استفاده قرار گرفت. این مسئله نشان داد که علی‌رغم محدودیت‌هایی که دولت‌ها برای پراکنده‌ نگهداشتن مردم اعمال می‌کنند، مردم با استفاده از امکانات روز دنیا می‌توانند این پیوستگی را به نوع دیگری، بدون داشتن رهبری سیاسی متمرکز، برای خودشان ایجاد کنند. این ارتباط به آنها هماهنگی می‌دهد و این هماهنگی ‌آنها را متحدتر و مقتدرتر می‌کند. بنابراین اگر در استفاده از این ابزارها در ایران تا حدودی پیشگام بودیم و تونسی‌ها از این راه استفاده‌ی تازه‌ای کردند، حالا مصری‌ها هم از جنبه‌های دیگری از این امکانات در دنیای امروز ارتباطات استفاده می‌کنند. شاید باید انتظار داشت که به نوعی ارتباطات روز به توسعه‌ی دموکراسی در کشورهای در حالا توسعه مثل ایران، مصر و تونس کمک کند. بی‌تردید تأثیر این ارتباطات را بایستی همانطور که وجود دارد دید و به یقین این تأثیر در آینده رو به گسترش خواهد بود.

بزرگ‌ترین چالش مخالفان حکومت مصر در آینده استمرار تظاهرات و اعتراض‌هایی است که شروع شده است. شما در این مورد چه نظری دارید؟

به نظر من آنها اگر در مرحله‌ی اول به یک پیروزی حتی کوچک دست پیدا کنند و دولت کنونی مصر را به یک عقب‌نشینی محدود حتی وادار کنند، می‌توانند این حرکت را به مراحل موفقی هدایت کنند و برسانند. دولت مصر با وجوداین که از وقایع تونس به نوعی هشیاری دست یافته بود باز هم با این تظاهرات غافلگیر و سردر گم شد . این رویدادها به این اندازه و با این ابعاد، در طول ۲۵ سال گذشته در مصر بی‌سابقه بوده است. بی‌تردید دولت مصر آمادگی لازم برای برخورد با این نوع مقاومت‌ها و اعتراض‌های جمعی را نداشته است. بنابراین دادن امتیازهای اولیه به این اعتراض‌ها قابل انتظار است و این پیروزی اجتماعات خواهد بود.مردم مصراگر با این تظاهرات حتی به پیروزی های محدود هم دست یابند می‌شود انتظار داشت که شاهد یک جنبش هماهنگ‌تر و کوبنده‌تر در یکی از بزرگ‌ترین کشورهای آفریقایی و کشورهای مسلمان دنیا باشیم.