دستکم ۴۷ نفر در ۱۶ روز اخیر در ایران اعدام شدهاند. روز گذشته ده نفر در زندان رجاییشهر کرج بهدار آویخته شدند. این افراد پیشتر در دادگاه انقلاب به اتهام جرایم مواد مخدر، به اعدام محکوم شده بودند. ۳۱ سال پس از استقرار حکومت اسلامی در ایران، ماشین اعدامی که در نخستین روزها، در پشتبام مدرسهی علوی کارش را آغاز کرد، همچنان به کار ادامه میدهد و هر روز گسترش مییابد.
دلیل گسترش هرروزهی اعدامها در جمهوری اسلامی را در چه میدانید؟ چرا اعدامها اینگونه شتاب گرفتهاند؟ این پرسشی است که با مینا احدی، سخنگوی «کمیتهی بینالمللی ضد اعدام» در میان گذاشتهام.
بهنظر من، جمهوری اسلامی، در مقابل مردم، در شرایط ضعیفی قرار دارد و مانند یک گرگ زخمخورده است. در درون خود حکومت اختلاف نظر خیلی زیاد است. این حکومت در طول یکسال گذشته، بهویژه دیده که مردم قبولش ندارند. جوانها این حکومت را قبول ندارند و از هر فرصتی استفاده میکنند که خشمشان را بیان کنند.
بهخصوص بعد از اینکه حکومت بحث یارانهها و هدفمندسازی یارانهها را مطرح کرد، خود رییسجمهور و بقیهی مقامات حکومتی گفتند که از یک شورش عظیم اجتماعی میترسند. بعد از اتفاقهایی که در تونس پیش آمده، بحث در درون ایران و در سطح رسانههای فارسیزبان خیلی زیاد است که بعد از تونس نوبت ایران است و واقعاً جمهوری اسلامی از این مسئله وحشت دارد.
به این معنا، در درون خود حکومت، آخوندها، امام جمعهها و مقامات مختلف، از یکی دوماه پیش شروع کردهاند و خیلی رسمی، علنی و وقیحانه، از این صحبت کردند که مانند دورهی اول انقلاب، یعنی سالهای دههی ۶۰ باید برخورد کرد. حکومت اسلامی وقتی روی کار آمد، تعداد خیلی زیادی از فعالان سیاسی را در دههی ۶۰ اعدام کرد. جوخههای اعدام، دفاع از اعدام و اعلام علنی اعدامها در رسانهها، چیزی است که جمهوری اسلامی میخواهد دوباره اجرا کند.
به همراه اعدامهایی که انجام میگیرد و تقریباً هر هشت ساعت یک اعدام اتفاق میافتد، دیروز در مجلس حکومت اسلامی، تعدادی از نمایندگان، نامهی تشکر برای رئیس قوهی قضاییه فرستادهاند و از اینکه به قول آنها شدت عمل بهخرج میدهد، از او تشکر کردهاند. یعنی در حقیقت، از ترس و وحشت اینکه این اعتراضهای خیابانی باعث سقوط حکومت شود، دارند از خودشان دفاع میکنند و برای ترساندن مردم این کارها را میکنند.
تقریباً در همهی زندانها دارند اعدام میکنند یا علیه زندانیان سیاسی اقداماتی را انجام میدهند. به نظر من، این از ترس و وحشت جمهوری اسلامی است و بسیار هم دردناک است، هرروز تعداد زیادی اعدام میشوند و باید حتماً به این اعدامها واکنش نشان داده شود.
این واکنش باید چگونه باشد؟ یعنی باید برای جلوگیری یا توقف اعدام در ایران چه کرد؟
یک مسئله مهم است. همهی ما یعنی کسانی که اخبار ایران را میشنویم و در خارج از کشور و یا در داخل ایران خبرهای مربوط به کشورمان را تعقیب میکنیم، باید یک بار برای همیشه، به خودمان بگوییم: دیگر کافی است! واقعاً کافی است. بهزبانهای مختلف باید این را گفت. در عین حال، فکر میکنم باید این را فهمید که رابطهی این اعدامها با ادامهی حیات جمهوری اسلامی کاملاً مستقیم است. یعنی این ستونی است که حکومت به واسطهی آن از خودش دفاع میکند.
اگر هرکدام از ما میخواهیم نفس راحتی بکشیم، میخواهیم بچههایمان زندگی راحتی داشته باشند و میخواهیم اگر به تبعید آمدهایم به وطنمان برگردیم و بالاخره یک زندگی عادی داشته باشیم، موظف هستیم علیه اعدامها اعتراض کنیم.
بهنظر من، یک نکتهی مهم دیگر هم هست و آن هم این است که دولتهای غربی، نهادهای بینالمللی، در مقابل این اعدامها سکوت کردهاند. به آنها هم باید از طریق تظاهرات، از طریق خیابان رفتن، از طریق تجمع صدها و هزاران ایرانیای که در کشورهای مختلف زندگی میکنند، نشان داده شود که دولت آلمان، دولت سوئد، اتحادیهی اروپا سازمان ملل و … اجازه ندارند بیشتر از این سکوت کنند.
این دیگر نهایت رفتار سهلانگارانه از طرف تمام این نهادها و تمام این مجامع بینالمللی است. این سهلانگاری ادامه پیدا میکند، برای اینکه ما خیابانها را در کشورهایی که امکانش را داریم فتح نمیکنیم. در آلمان، در کلن، در برلین و در آمستردام کسی نمیآید ما را دستگیر کند. صدها و هزاران نفر باید توی خیابان برویم و دولتهای کشورهایی که در آنها زندگی میکنیم را تحت فشار بگذاریم تا به دولت ایران اعتراض کنند.
شما به عنوان سخنگوی کمیتهی بینالمللی ضد اعدام، همراه سازمانهایی که بر ضد اعدام کار میکنند، آیا اقدامی برای همین مسئله کردهاید؟
فراخوانی از طرف چندین حزب اپوزیسیون جمهوری اسلامی، چندین سازمان علیه اعدام، نهادهای مختلف، هنرمندان و شخصیتها داده شده که طی آن همه روز ۲۹ ژانویه را به عنوان روز دفاع و همبستگی با زندانیان سیاسی و روز اعتراض به اعدامها در ایران اعلام کردهاند. البته اطلاعیهها جداجدا آمده، ولی همه یک روز را اعلام کردهاند و آن هم روز ۲۹ ژانویه است.
دوست دارم این را هم بگویم که «حزب همبستگی» در کشور افغانستان که تا حالا در مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی و سفارتخانهی آن در کابل و هرات و دیگر شهرهای افغانستان، تظاهرات گستردهای سازمان داده، به این حرکت پیوسته است.
جهت اطلاعتان بگویم که دیروز از لندن از طرف سازمانی به نام «جامعهی مسلمانان انگلیس» نیز با من تماس گرفتند و گفتند که از این فراخوان حمایت میکنند. گفتند که امروز راجع به این مسئله جلسه داریم و میخواهیم از اعتراض علیه اعدامها در ایران دفاع کنیم.
ما با سازمانها و نهادهای مختلفی در سطح بینالمللی تماس گرفتهایم. امیدوارم از طریق همین رسانهی شما هم، همهی ایرانیانی که در خارج از کشور این برنامه را میشنوند، حتماً تظاهراتی را سازمان بدهند. همه میتوانند این کار را بکنند. همه میتوانند یک روز کارشان را به قول ایرانیها تعطیل کنند و در مقابل سفارتخانهها، کنسولگریها و مراکز دولتی تجمع کنند. بیست و نهم ژانویه، روز جهانی اعتراض به اعدامها در ایران است.
فکر میکنید با این اقدام، کشورهای خارجی سکوت خود را در مقابل وضعیتی که الان در ایران هست بشکنند؟
به نظر من، حتماً میشود. ما تجربهی کمپین نجات سکینه محمدی آشتیانی را داریم که تجربهی موفقی بود. اولاً رسانهها راجع به آن حرف زدند. الان هم با گاردین، تایمز، لوموند و … در مورد بیست و نهم تماس گرفتهایم. همهی خبرنگارها میدانند این اتفاقها در ایران میافتد. اگر ما بتوانیم مانند کمپین نجات سکینه محمدی آشتیانی، مردم را به خیابانها بکشانیم و رسانهها را همراه کنیم، بهخصوص رسانههای فارسیزبان را تا به شکل وسیعتری این خبر را مطرح کنند، حتماً میتوانیم به دولتها فشار بیاوریم.
در مورد سکینه محمدی آشتیانی، اتحادیهی اروپا بارها اعتراض کرد. مقامات همهی دولتها نیز دهن باز کردند و اعتراض کردند. دولت فرانسه، برزیل، ایتالیا و … اینها به خاطر این نبود که خیلی به سرنوشت یک زن در ایران علاقهمند بودند. بیشتر به خاطر این بود که فشار روی آنها بود. برای اینکه رسانهها مینوشتند، میلیونها نفر خبردار میشدند. به نوعی این حرکت روی دولتها تأثیر داشت.
راهپیمایی اعتراضی ایرانیها به طرف بروکسل
بهنظر من، ما میتوانیم این کار را بکنیم. من شخصاً به عنوان کسی که سالهاست علیه اعدام و سنگسار فعالیت میکنم، احساس میکنم برای خود من هم اینطوری است که دیگر کافی است. اگر واقعاً دولتها پاسخ ندهند، حرف من این است که ما میتوانیم از کشورهای مختلف اروپایی به طرف بروکسل راهپیمایی بگذاریم. پیاده برویم و صدها نفر راه بیافتند. این هم توجه دولتها و هم توجه رسانهها را جلب میکند و آنها را تحت فشار میگذارد.
به یک معنا، کلید دست مردم است. دست ایرانیان و غیر ایرانیانی است که علیه اعدام هستند. ما اگر به شکل متحد حرکت کنیم، میتوانیم دولتها را هم تحت فشار بگذاریم. بهنظر من، دیگر نباید بگذاریم این همه جنایت تکرار شود. هر روز ده نفر را اعدام میکنند و اسمشان را اعلام میکنند تا مردم را بترسانند.
همین امروز که فهرستها را خواندم، حس کردم واقعاً دل آدم خون میشود. اولاً معلوم نیست اینها در کدام دادگاه محاکمه شدهاند. اصلاً معلوم نیست که اینها مواد مخدر مصرف کردهاند یا در خانهشان داشتهاند. مثلاً نوشتهاند: ۵۰۰ گرم هرویین، ۳۰ ضربه شلاق، اعدام و مصادرهی اموال. اینها دیگر دارند کارهایی میکنند که روی نازیها را سفید میکنند. به این معنا، حتماّ باید اعتراض کرد.
گفته میشود قرار است دو جوان را در پیرانشهر سنگسار کنند. شما خبری از این رویداد دارید؟
ما این خبر را اول از طریق یک شبکهی تلویزیونی کردزبان شنیدیم ولی بعد خودم یک هفته تحقیق کردم و شبکههای ارتباط با خانواده و دوستان این دو جوان را پیدا کردم. به این معنا، این خبر الان از طریق کمیتهی علیه اعدام تأیید میشود و من خودم با وابستگان آنها صحبت کردم.
مصلح و ایوب که ۱۸ و ۱۹ ساله و در زندان ارومیه هستند، دو جوان هستند که آنطوری که خبرها به دست من و ما رسیده، همجنسگرا هستند و با یکی از دوستانشان از رابطهای که با هم داشتهاند، فیلم گرفتهاند و بعد عکسهای احمدینژاد و خامنهای را با این فیلم و عکس حیوانات و… میکس کردهاند. نتیجهی این شوخی اما خیلی خطرناک شد. آنها این فیلم را در تلفنهای دستی برای دوستانشان به عنوان یک شوخی و مزاح فرستادهاند.
این فیلم به دست مسئولان جمهوری اسلامی در پیرانشهر رسیده و آنها فوراً دستگیر شدهاند. معلوم نیست در چه دادگاهی و چطوری، ولی خیلی سریع در پیرانشهر شایع شده که – روز جمعهی گذشته – حکومت میخواهد آنها را سنگسار کند. کما اینکه در مرکز شهر حتی محل آن را اعلام کرده و مردم زیادی آنجا جمع شده و منتظر بودند تا ببینند چه اتفاقی میافتد، ولی حکومت این دو نفر را نیاورده است. مردم حدس میزنند یا در پیرانشهر این شایعه هست که ممکن است در این جمعه پیش رو، چنین اتفاقی بیفتد.
به این دلیل، ما خیلی شدید و سریع عکسالعمل نشان دادیم، با نهادهای مختلف تماس گرفتیم، نامه نوشتیم، بیانیهای به زبان انگلیسی راجع به آنها منتشر کردیم و داریم اعتراض میکنیم. تنها خبری که ما داریم همین است که این دو در زندان ارومیه هستند و امیدوارم امروز خبرهای دقیقتر بگیرم که آیا دادگاهی تشکیل شده و آیا وکیل دارند؟ آیا به خانوادهشان به طور رسمی اعلام شده که سنگسار میشوند؟ آیا تاریخی برای این موضوع تعیین شده است یا نه؟
اینها هنوز معلوم نیست. آنچه معلوم است این است که به این دو جوان در زندان ارومیه گفته شده که ممکن است سنگسار بشوند و در شهر پیرانشهر هیجان زیادی در این زمینه وجود دارد.
دوست دارم از این فرصت استفاده کنم و در عین حال بگویم که الان در پیرانشهر یک فضای اخلاقی هست و بحثهایی مطرح است و حتی خانوادههای این دو نفر هم تحت تاثیر این بحثها هستند مبنی بر اینکه نباید از این دونفر بهخاطر همجنسگرا بودن دفاع کرد. من در یکی دو برنامهی تلویزیونهای فارسیزبان در این زمینه صحبت کردم و گفتم که چنین برخوردی بسیار غلط است. همجنسگرایی در کشورهای مختلف یک امر عادی است و همهی مردم از نظر اخلاقی موظفند در پیرانشهر، علیه این حکم به خیابان بروند و اگر جمهوری اسلامی اینها را بیاورد وسط میدان و بخواهد سنگسار کند، اعتراض کنند و نگذارند این فاجعه اتفاق بیفتد.
آن اعدام ها که بواسطه ی جمع و تقسیمشان
به عدد هر 8 ساعت یک اعدام رسیده اید و گویا
در برهه ای از زمان است همه اعدام های
سیاسی بوده؟
نمیخواهم حمل بر دفاع از جمهوری نا اسلامی شود
اما بنظرم بیشینه آن اعدام ها غیر سیاسی باشد
و بیشتر جنبه ی اجتماعی داشته باشد.
باز هم البته در واپسین تحلیل این رقم گرچه متوجه
قتل های سیاسی نشود برای کارنامه جمهوری
نا اسلامی لکه ای ننگین است از ناکارآمدی آن
در تربیت و اصصلاح و ایجاد امکانات و برچیدن فساد
و اعتیاد و بی کاری و فقر که ریشه های نابهنجاری
های اجتماعی است و ماحصل آن میشود
هر هشت ساعت یک اعدام !!!
اینرا هم بیفزاییم گر چه وجود نظام توتالیتر موجود
مزید بر علت است اما دلیل تام این اعدام ها نیست
مع الاسف در بیرون گود و البته گودی که بسیار
مهیب است و از دور دییواری کوتاه تر از ج.ا نیست
تا تمام تقصیر ها را بر گردن آن انداخت. و این مطلبی
بوده که همواره من در رادیو زمانه بر متن ها خرده
گرفته ام ….
malek / 22 January 2011