حملات همچنان ادامه دارد؛ بعد از احمد جنتی، حسین طائب و یادداشت حسین شریعتمداری در روزنامهی کیهان و مصاحبهی روحالله حسینیان ، حالا غلامحسین الهام، سخنگوی دولت نیز به میدان آمده تا از دیگر اصولگرایان افراطی عقب نماند و حملات شدیدی را متوجه خاتمی و اصلاحطلبان کند.
غلامحسین الهام در دیداری که با تعدادی از طلاب و روحانیون در حوزهی علمیهی قم داشته، گفته است: «ظرفیتهایی برای کوبیدن فتنه ایجاد شده و با جمع شدن این ظرفیتها یا فراموش شدن آن، ممکن است فتنهی جدیدی ایجاد شود.» این ظرفیتها کدامها هستند که در صورت جمع شدن آنها، امکان سرکوب یا به تعبیر او کوبیدن فتنه از بین میرود؟
این پرسش را با مسیح علینژاد، روزنامهنگار مقیم انگلیس در میان گذاشتهام.
مسیح علینژاد: من فکر میکنم به همان دلیلی که محافظهکاران از پیشنهاد آقای خاتمی عصبانی و پرخاشگر شدهاند، الان هم احساس میکنند که پشت این پیشنهاد یک پتانسیل عظیم قرار دارد. یعنی تصور محافظهکاران این است که وقتی آقای خاتمی توپ را به زمین آنها پرتاب کرد و گفت که ما شرطهایی برای شرکت در انتخابات داریم، اگر این پیششرطها پذیرفته نشود، امکان دارد مردم از خود انتخابات به عنوان یک موضوع اعتراضی جدید استفاده کنند.
برای همین، علت نگرانی آقای الهام در مورد اینکه ممکن است خود انتخابات آینده، دلیلی برای حتی حضور خیابانی یا اعتراضهای دیگر بشود که آنها در تمام یک سال و نیم گذشته نگران آن بودهاند، همین گامی است که آقای خاتمی برداشته است؛ بهعلاوهی زمزمههای دیگری که در مورد انتخابات آینده مطرح میشود و این که اگر قرار بشود انتخابات بازهم همانند انتخابات گذشته، با حضور شورای نگهبان و بهنوعی انتصابات باشد، ممکن است جریان سبز آن را تحمل نکند.
محمد خاتمی شرطهایی را تعیین کرده است که بهنظر نمیرسد قابل تحقق باشد و شورای نگهبان هم همچنان بر همان ساز گذشته، اقدام به رد صلاحیتها خواهد کرد و دستگاه قضایی امنیتی هم سرکوب را ادامه خواهد داد. نگرانیهایی را که آقایان الهام، شریعتمداری، طائب و دیگر نیروها دارند، برخاسته از چه میدانید؟
آقای الهام در همین صحبتهای اخیر خود خیلی صریح و شفاف اعلام کرده است که ما نگرانیای از مجاهدین و منافقین نداریم و در راهپیماییهای روز عاشورا و دیگر راهپیماییها، آنها کاری نمیتوانستند انجام بدهند. در واقع کدی که آقای الهام در سخنرانی خود میدهد، به طور مشخص به اصلاحطلبان و کسانی برمیگردد که در داخل علیرغم تمامی سرکوبهای گستردهای که انجام شده، حاضر نیستند عقبنشینی کنند و ساکت بنشینند.
واضح بود که بیشتر صحبتهای آقای خاتمی در مورد آزادی زندانیان سیاسی و همهی پیششرطهایی که ایشان مطرح کرد، پاسخ مثبتی از طرف حاکمیت نخواهد گرفت، اما او به نوعی اعلام وجود کرد که اگر قرار باشد شما با انتخابات ریاست جمهوری که در واقع، یک کودتا بوده، خود را برنده بدانید و انتخاباتهای بعدی را با خیال راحتتری برگزار کنید، چنین تصوری واهی است.
بنابراین خود آقای خاتمی، آقای موسوی و آقای کروبی، کاملاً واقف هستند که شورای نگهبان سایهی خود را کماکان بر انتخاباتهای بعدی خواهد گذاشت، اما دلیلی بر سکوت نمیبینند. چه بسا، همانطوری که آقای الهام اعلام کرد و یا محافظهکاران دیگر هم به طور مرتب در تلویزیون اعلام میکنند، دغدغهی اصلی آنها نیروهایی هستند که در داخل وجود دارند. شما توجه کنید که دور و بر آقای خاتمی، هر فعال سیاسیای بوده یا هر روزنامهنگار و یا حتی وبلاگنویسی که با آقای خاتمی دیدار داشته، اخیراً دستگیر شده است. حتی اگر عکسهایی از آقای خاتمی در وبلاگهای آدمهای غیر سیاسی منتشر شود، آنها ردیابی میکنند و صاحب آن وبلاگها را بازداشت میکنند.
بنابراین، نگرانی و دغدغهی شورای نگهبان، محافظهکاران و در یک عبارت کلی کودتاچیان، بهنظر من، خود اصلاحطلبان هستند. چون احساس میکنند که اصلاحطلبها با اعلام حضورشان، به نوعی محرک مردم برای یک حضور خیابانی در آستانهی انتخابات بعدی خواهند بود.
غلامحسین الهام در همین صحبت، نوک حملات خود را متوجه اکبر هاشمی رفسنجانی هم کرده و او را خط دهندهی رویدادهای پس از انتخابات معرفی کرده است. نقش آقای هاشمی را در تحولات پیش رو، چگونه میبینید؟
اگرچه نسل من یا حتی فعالین جنبش سبز، ممکن است منتقد آقای هاشمی و آقای خاتمی باشند، ولی فکر میکنم که جایگاه آقای هاشمی و خاتمی را باید سوای از نقشی که آقایان موسوی و یا کروبی در یک سال و نیم گذشته ایفا کردهاند، بررسی کرد.
درست است که آنها خیلی قاطعانه و آشکار همپای جنبش سبز نبودهاند، اما معادلات سیاسی ایران آنقدر پیچیده است که حتی یک جلسهی خصوصی آقای هاشمی با نمایندگان مجلس یا دیدار خصوصی آقای خاتمی و حتی موضعگیریهای غیر مستقیم آقای خاتمی، آنها را نگران میکند.
بنابراین شاید در معادلات سیاسی ایران باید کمی عمیقتر نگاه کرد و نقش اینها را هم در نظر گرفت که جنبش سبز، اگر همراهان و همپایی مانند آقایان موسوی و کروبی دارد، موضعگیریهای آقایان هاشمی و خاتمی هم محافظهکاران را بهشدت نگران میکند.
بهطور کلی اصلاحطلبی در چهارچوب نظام را چقدر قابل تداوم میدانید؟ با توجه به اینکه خیلیها معتقدند رهبری، تعیینکنندهی شاخص در «چهارچوب نظام» یا «خارج از نظام بودن» است.
من فکر میکنم که نسل جوان به بحث اصلاحطلبی در چهارچوب نظام، واقعاً انتقاد دارد. اما واقعیتی که الان در ایران وجود دارد، مگر انتخاب دیگری را به ما میدهد؟ مگر ما الان گزینهی دیگری داریم؟
درست است که خود آقای خاتمی و آقای موسوی، بارها اعلام کردهاند که این نظام از مسیر اصلی خودش منحرف شده است، ولی بههرحال ما به عنوان روزنامهنگاران و نسل جوانی که در ایران فعال بودیم، بهکرات میدیدیم که این انحراف اصلاً به این انتخابات ربط نداشت و در گذشته هم وجود داشته است.
اما اگر قرار باشد فعالین سیاسیای که در زندان هستند، وقتی از زندان خارج شدند اعلام کنند که ما دیگر اصلاً به اصلاحات معتقد نیستیم و در چهارچوب نظام هم نمیخواهیم کاری کنیم و باید بیرون برویم، دیگر در عمل کسی باقی نمیماند.
عبدالله مؤمنی یا عیسی سحرخیز و حتی احمدزیدآبادی همه کسانی بودند که به همین اصلاحات در چهارچوب نظام پایبند بودند و الان هم یک سال و نیم است که بدون مرخصی در زندان هستند. طبیعتاً اگر فضای آزادی باشد، ممکن است آنها هم انتقاداتی به مراتب فراتر و حتی عبور از مشخصههایی که در همین چهارچوب نظام مطرح میشود را مطرح کنند.
ولی الان ما داریم راجع به بسترهایی که وجود دارد، حرف میزنیم و فکر میکنم بقیهی مباحثی که مطرح میشود، ما را از این اتحاد و همدلی دور میکند و به حاشیهای میرویم که خود جریان کودتا میخواهد به آن دامن بزند. به کرات هم به آن دامن زده میشود تا بین اپوزیسیون داخل و خارج اختلاف بیاندازد.
همین فیلمی که الان از مهران مدیری منتشر شده، شاید خیلی بیربط نباشد به این مسئلهای که شما مطرح میکنید. درست در بحبوحهای که بحث انتخابات هست، در بحبوحهای که آقای خاتمی پیششرطهایی را مطرح کرد که جریان کودتا بهشدت ناراحت و نگران آن است که مبادا خود انتخابات دوباره مبنایی بشود برای اینکه اعتراضهای گستردهی دیگری شکل بگیرد، همهی ما مشغول این بحث هستیم که آقای مهران مدیری درست رفتار کرده یا خیر؟ شهرام همایون چه کسی است؟ و خلاصه تمام اپوزیسیون خارج از کشور را دارند خلاصه میکنند به یک مجموعهی کوچک.
بنابراین من فکر میکنم، در چنین شرایطی، چه کسانی که به اصلاحات در چهارچوب نظام اعتقاد دارند و چه کسانی بیرون از ایران که اعتقاد دارند انتقاداتی فراتر از نظام باید مطرح کنند، همه میتوانند دغدغههای مشترک خود را در کنار هم قرار بدهند و دشمن بزرگتری را که با استبداد خود دارد تکتک شهروندان معمولی در ایران را نشانه میرود، هدف قرار بدهند.
می گویند وقتی سلمانی ها مشتری ندارند سر هم را کوتاه می کنند. حالا شده ماجرای شما. کفگیر چنان به ته دیگ خورده که سراج الدین میردامادی دارد با مسیح علینژاد مصاحبه می کند :))))
میم / 09 January 2011
با سلام
در واقع کدی که آقای الهام در سخنرانی خود میدهد، به طور مشخص به اصلاحطلبان و کسانی برمیگردد که در داخل علیرغم تمامی سرکوبهای گستردهای که انجام شده، حاضر نیستند عقبنشینی کنند و ساکت بنشینند.
اصلاح طللبان ،در جائی که باید عقب نمی نشستند ، یعنی ایستادن بر سر شعار مردم رای من کجاست ؟ یعنی مانند ساحل عاج باید ، سر مواضع خود می ایستادند ، اگر به تقلب در انتخابات باور داشتند ، باضافه اینکه به منابع داخلی رژیم هم به نوعی دسترسی داشتند .
این اعتراضاتی هم که صورت می گیرد را باید برای حذف نشدن کامل از حاکمیت خواند زیرا در جمهوری اسلامی از ابتدای سال 57 ، حذف از قدرت با حذف فیزیکی همراه بوده است و رهبران اصلاح طلب این تجربه را بخوبی از ان دوران بیاد دارند ( خودشان هم جز حذف کنندگان بودند ) .
یعنی بنوعی احمدی نژاد را سپرد ه اند به دست شمشیر برهنه حضرت عباس ” خامنه ای هم درست است که نتواسته است کاملا انها را حذف کند ولی بر اصلاح طلبان تسلط دارد زیرا تمامی ابزارهای للازم را منجمله اصل استبدادی ، ولایت فقیه را رد دست دارد . حتی اگر اصلاح طلبی هم لازم باشد برنده شود ، باید دست اقا را ببوسد و حکم حکومتی ایشان را اجرا کند همانگونه اقای خاتمی و مجلس در دوران ایشان که در کنترل اصلاح طلبان بود ، انجام دادند
امیداوارم که من اشتباه کنم و خانم علینزاد ، نظرش درست باشد ،
روزنامه نگار – کانادا
سعید سلطانپور / 10 January 2011
سلام
اصلاحات حکومتی پس از 22 خرداد 88 مدفون شده و کسانی که هم به این نوع اصلاحات باور داشتند نیز این زا می دانند.
خانم علینژاد جنبش سبز یک جنبش ملی است و به هیج وجه جنبشی اصلاحی نیست.اصلاحات این چنینی نه دیگر خواسته جنبش دانشجویی است(که قبلا هم نبوده) و نه جنبش زنان و نه اصلاح طلبانی که هم اکنون در زندان هستند.حکومت توتالیتر و مذهبی در چهار چوب نظام قابل اصلاح نیست.چهار چوبی که قانون اساسیش خود مغایر با اصلاحات است(اصل ولایت فقیه) که اجرای کامل ان جز شرطهای اقای خاتمی بوده!!!آزادی زندانیان سیاسی خواست همه ی ماست.خانم علینژاد دیگر وقت این بازی ها (توپ را در میدان حریف انداختن)گذشته…تمامی اصلاح طلبان و فعالین سیاسی و دانشجویی یا در زندان بسر می برند یا منتظر صدور حکمشان. امیدوارم اقای خاتمی هم دست از این نوع اصلاحت و تعیین تکلیف خود سر بردارند و موضع خود را روشن کنند،گویا ایشان انتخابات گذشته و مصیبت هایی که بر سر این مردم وارد شد را فراموش کرده اند…
کاربر مهمان / 11 January 2011
خانم علی نژاد دیگه از این حرف ها گذشته کف مطالبات سرنگونی رژیم است.
Amir / 12 January 2011