[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130324_Heritage_Miras1391_Rouhani.mp3[/podcast]
سال دیگری بر ایران و میراث ایرانی گذشت؛ سالی با رویدادهای متفاوت تلخ و شیرین. سال ۱۳۹۱ سالی بود که ایران توانست دو اثر مهم تاریخ معماری خود را به جهان معرفی کند، اما از سوی دیگر سازمان میراث فرهنگی همچنان دستخوش تغییرات فراوان در سطح مدیریت بود که این امر بهخصوص در زمینه باستانشناسی وقفههایی را در کار پژوهش و تحقیق پیشآورد. تخریب شدن تعدادی ازخانههای قدیمی در تهران و شهرهای دیگر ادامه داشت و خلأهای قانونی و ضعف مدیریتی باعث از دست رفتن برخی از آثار تاریخی شد. همچنین اعتراضاتی به نادیده گرفته شدن نام ایران به عنوان خاستگاه برخی از پدیدههای فرهنگی در سطح جهانی و ثبت آنها به نام کشورهای دیگر از جمله جمهوری آذربایجان صورت گرفت. تعدادی از سنگنگارههای ایرانی نیز همچنان در معرض شدیدترین آسیبهای طبیعی و انسانی قرار داشتند و هشدارهای فراوانی نسبت به آینده برخی محوطهها از جمله تنگ چوگان و طاق بستان داده شد. به جز نشستها، سمینارها و نمایشگاههای متعددی که در ایران و برای معرفی دستآوردهای پژوهشی در زمینه میراث فرهنگی برگزار شد، در سایر کشورها نیز چند نمایشگاه و کنفرانس ایرانشناسی انجام و کتابهایی تحقیقی نیز در این زمینه منتشر شدند.
ثبت جهانی مسجد جامع اصفهان و گنبد قابوس
بیشک روز دهم تیرماه سال ۱۳۹۱ روزی بسیار شیرین برای تمام علاقهمندان تاریخ هنر و معماری ایرانی بود. در این روز مسجد جامع اصفهان و برج گنبد قابوس در گلستان در فهرست میراث جهانی سازمان یونسکو به ثبت رسیدند. سیوششمین نشست سالانه کمیته میراث جهانی یونسکو که در سال ۱۳۹۱ در شهر سن پترزبورگ روسیه برگزار شد، با بررسی پروندههای ارسالی ایران، این دو اثر مهم تاریخی را به عنوان بخشی از میراث بشری ثبت کرد. مسجد جامع اصفهان، برخلاف بسیاری از آثار ارزشمند معماری ایران، تنها بیانگر دستآوردهای خلاقانه سازندگان آن در یک دوره تاریخی خاص نیست. اهمیت این مسجد در نقش و جایگاه آن در طول یک بازه تاریخی طولانی است که هم بازتابی از تحولات مهم معماری ایرانی است و هم نشاندهنده نقشی که این مکان در فضای شهری، اجتماعی، سیاسی، علمی و فرهنگی شهر اصفهان، و یا حتی اگر فراتر رویم، ایران داشته است. مسجدی که بنای اولیه آن در سده دوم هجری پیافکنده شد، اما با تحولات تاریخی بعدی، مسجد نیز تغییرات زیادی کرد. گنبدهای نظامالملک و سپس تاجالملک نقطه عطفی در تاریخ معماری ایران و شیوههای گنبدسازی هستند. همچنین با مسجد جامع اصفهان، سبک و سیاق معماری چهارایوانی به عنوان یک الگوی ثابت در معماری ایرانی معرفی شد.
گنبد قابوس نیز که در سده چهارم هجری و به دستور قابوس بن وشمگیر ساخته شده است تنها یادگار بر جای مانده از شهر کهن جرجان است. این برج آرامگاه ۵۳ متری آجری نشانهای است از تبادلات فرهنگی میان آسیای مرکزی و فلات ایران و شاهدی است بر پیشرفت چشمگیر ریاضیات و مهندسی در سده چهارم پس از اسلام در ایران.
با ثبت مسجد جامع اصفهان و برج گنبد قابوس تعداد پروندههای ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به پانزده رسید. گرچه برخی از این پروندهها، مانند پرونده باغایرانی و مجموعه کلیساهای ارامنه، خود شامل چندین اثر هستند.
«قالیشویان» در میان آیینهای جهانی
در سال ۱۳۹۱ ایران همچنین توانست یکی از آیینهای مذهبی و مردمی خود را در فهرست میراث ناملموس یونسکو ثبت کند. میراث ناملموس به آیینها، سنتها، اعتقادات، دانشهای سنتی، رقص و موسیقی و آواز و هر پدیده فرهنگی دیگری که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اطلاق میشود. اصطلاح میراث ناملموس در برابر میراث ملموس مانند آثار معماری یا هنری به کار میرود.
آیین قالیشویان که هر سال در مهرماه در منطقه مشهد اردهال در نزدیکی کاشان برگزار میشود، آیینی مذهبی است به یادبود کشتهشدن سلطان علی بن محمد باقر. در این آیین مردم یک قالی را که معتقدند در تابوت امامزاده بوده و به خون او آغشته شده بر دوش گرفته و برای شستن به سمت چشمه میبرند. گروهی دیگر نیز با در دست داشتن چوبهای بلند به مقابله با دشمنان این امامزاده میپردازند. برخی احتمال درآمیختن آیینهای پیش از اسلام از جمله آیین مهرگان و جشن آبریزان را با این آیین نیز مطرح کردهاند.
اعتراض به ثبت ساز تار از سوی جمهوری آذربایجان
با اینکه ایران در سال ۱۳۹۱ یکی از آیینهای خود را در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رساند، اما ثبت ساز تار از سوی جمهوری آذربایجان در فهرست یونسکو بدون اشاره به نام ایران، مورد اعتراض بسیاری از اهالی فرهنگ و موسیقی در ایران قرار گرفت. معترضان سازمان میراث فرهنگی را به دلیل عدم جلوگیری از ثبت ساز تار به تنهایی توسط جمهوری آذربایجان مورد انتقاد قرار دادند. در معاهدات یونسکو امکان ثبت مشترک پدیدهها یا آثار فرهنگی که میان دو یا چند کشور مشترک است وجود دارد. به عنوان مثال، پیش از این مراسم نوروز به عنوان میراث مشترک میان ایران، آذربایجان، هند، ترکیه، پاکستان و قرقیزستان ثبت شده بود. سازمان میراث فرهنگی در پاسخ به این اعتراضها اعلام کرد که باید ثبت تار از سوی آذربایجان را با عشق پذیرفت زیرا نشانهای است از گسترش و تعامل فرهنگ ایران با دیگر فرهنگها. با اینحال پاسخ این سازمان برای منتقدان قانعکننده نبود.
کتابهای ایرانشناسی
در سال ۱۳۹۱ کتابهای مختلفی چه در ایران و چه در کشورهای دیگر در زمینه ایرانشناسی و تاریخ ایران و همچنین نگهداری و حفاظت از آثار فرهنگی منتشر شد، کتابهایی که فراهم کردن فهرستی از آنها و یا معرفیکردن تأثیرگذارترین آنها کاری است دشوار. با اینحال برای آشنا شدن با بخشی از کتابهای منتشر شده در این سال، به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
در کتاب «سفال دوره نوسنگی در فلات مرکزی ایران» نوشته صادق ملک شهمیرزادی و چاپ انتشارات سمت، با زبانی ساده و علمی در مورد شاخصترین نمونههای سفال از مناطق فلات مرکزی ایران بحث میشود. «آغاز و انجام در متون پهلوی اوستایی» تدوین مینا کامبین و چاپ انتشارات زرین و سیمین نیز کتابی است تحقیقی بر اساس دستنوشتههای موجود در گنجینه دستنویسهای پهلوی و پژوهشهای ایرانی. این کتاب تأثیرپذیری متقابل دستنویسهای اوستایی و پهلوی را با نسخههای فارسی پس از اسلام و تغییراتی که در طول زمان در نگارش و متن آنها ایجاد شده مورد بررسی قرار میدهد. «مرمت شهری در بافتهای تاریخی ایران» تألیف پیروز حناچی و از انتشارات دانشگاه تهران نیز از کتابهایی است در سال ۱۳۹۱ در زمینه حفاظت از میراث فرهنگی در ایران به چاپ رسید. ترجمه کتاب «از زتشت تا مانی» اثر ماندگار گراردو نیولی، ایرانشناس برجسته ایتالیایی نیز به دست آرزو رسولی انجام و توسط نشر ماهی به چاپ رسید. نیولی در این کتاب به بازسازی تاریخ آیین زرتشتی پرداخته و در این مسیر نخستین مراحل گسترش آن، مسأله دین در دوران هخامنشی و مسائل دیگر را بررسی میکند.
اما به جز کتابهایی که در ایران به چاپ رسید، باید از آثار پژوهشی که در خارج از ایران نیز منتشر شده است یاد کرد. «کتاب تاریخ آکسفورد» با ویراستاری دکتر تورج دریایی که در این سال چاپ شد، جزو ۲۵ کتاب برتر آکادمیک در سال ۲۰۱۲ توسط مجله Choice در آمریکا برگزیده شد. نویسندگان این کتاب که جمعی از پژوهشگران در زمینه دوران مختلف تاریخی در ایران هستند، به ترسیم چکیده اما دقیقی از تاریخ ایران از دوران پیشاز تاریخ تا زمان معاصر پرداختهاند.
همچنین از دیگر کتابهای مطرح در این سال باید به کتاب «پیامبران بومیگرا در نخستین سدههای اسلامی در ایران: شورشهای محلی و زرتشتیگرایی» نوشته پاتریشیا کرون و چاپ انتشارات دانشگاه کمبریج اشاره کرد. در این کتاب پژوهشگر به واکنش ایرانیان به نفوذ اسلام در برخی مناطق ایران پرداخته و تشکیل برخی اجتماعات مذهبی، شورشهای محلی، و تلاش برای احیاء ادیان کهن را مورد بحث قرار میدهد. پاتریشیا کرون یکی از برجستهترین تاریخنگاران دوران صدر اسلام است و این کتاب او نور تازهای به ماهیت ادیان در ایران پیش از اسلام و چگونگی حضور آنها بعد از دوران اسلامی میتاباند.
تلاطم در سازمان میراث فرهنگی و پژوهشکده باستانشناسی کشور
سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۹۱ چند بار دستخوش تغییر مدیریت و ریاست شد تا آرزوی ثبات بر دل بسیاری از کارشناسان این سازمان باقی بماند. پس از آنکه احمدزاده کرمانی در زمستان سال ۹۰ و تنها پس از شش ماه ریاست جای خود را به سید حسن موسوی داد، رییس جدید برنامههای ویژهای از جمله تغییر محل موزه ملی را برای سازمان میراث فرهنگی تدارک دید. اما عمر ریاست او نیز پایدار نبود و پس از چند ماه موسوی نیز در آذرماه سال ۱۳۹۱ جای خود را به رییسی دیگر داد و به این ترتیب محمد شریفملکزاده سکان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در کشور را به دست گرفت. از سوی دیگر، عباس مقدم، باستانشناس جوانی که هدایت پژوهشکده باستانشناسی کشور را بر عهده گرفته و قصد داشت تحولی در این پژوهشکده نیمهفعال به جود آورد، به ناگهان و در عرض مدتی در حدود سه ماه بدون توضیح چندانی از مقام خود برکنار شد. گرچه پس از طرح انتقادات فراوان، سازمان میراث فرهنگی این برکناری را به درخواست خود آقای مقدم ذکر کرد.
افتتاح خانه باستانشناسان نیز جزو اقداماتی بود که محمد شریف ملکزاده پس از روی کار آمدم و با سرعت زیاد و در عرض دو ماه به انجام رساند. خانهای که به گفته او قرار است محلی برای فعالیتهای علمی باشد، اما به گفته منتقدان این طرح، هنوز ساختار آن روشن نیست و معلوم نیست در کنار پژوهشکده باستانشناسی چه کاری قرار است انجام دهد.
تخریبهایی که ادامه یافت و آثاری که تهدید شدند
تخریب تعدادی از آثار تاریخی و فرهنگی ایران به دلایل مختلف از جمله بیتوجهی و ضعف مدیریت، خلاءهای قانونی، کمبود بودجه و اعتبار و نبودن دانش فنی لازم همچنان ادامه یافت. تخریب تعدادی از خانههای قدیمی و تاریخی در محلات مختلف تهران اعتراض جمعی از فعالان میراث فرهنگی را به دنبال داشت. در سال ۱۳۹۱ تغییر کاربری و تخریب خانههایی در خیابان حافظ، لالهزار، محله بازار تهران، مولوی، محله عودلاجان، شمیرانات و نقاط دیگر گزارش شد. در آخرین مورد خانه عامریها در خیابان فردوسی تهران که مربوط به دوران قاجار بود و در فهرست آثار ملی کشور نیز قبلاً به ثبت رسیده بود به تدریج تخریب شد. در شهرهای دیگر مانند اصفهان نیز خانههایی تاریخی مانند خانه ریختهگران تخریب شدند.
اما به جز خانههای تاریخی، برخی آثار باستانی و نحوه حفاظت از آنها نیز بسیار مسألهساز شد. انجام عملیات آمادهسازی محوطه ساسانی طاقبستان مورد اعتراض شدید جامعه باستانشناسی ایران قرار گرفت. این عملیات که با استفاده از ابزارآلات سنگین و ماشینهای ساختمانی توسط سازمان میراث فرهنگی و درست در زیر سنگنگارهها انجام شد، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان میتوانست آسیبهای جدی به بار بیاورد که اثرات آن ممکن است در طولانیمدت ظاهر شود.
به جز طاقبستان، سنگنگارههای دیگر ساسانی در محوطه تنگ چوگان در بیشاپور در حوالی کازرون و همچنین سنگنگارههای فیروزآباد نیز به دلیل عوامل جوی در معرض فرسودگی شدید قرار گرفتند. انتشار گزارشهایی جدید از این آثار، پیشرفت فرسایش در اثر عوامل مختلف و در معرض خطر قرار گرفتن این اسناد تاریخی را نشان میدهد. با این حال هنوز هیچ برنامه جامعی برای حفاظت از این اسناد کمنظیر تاریخی به اجرا در نیامده است.
چگونگی انجام مرمت در پاسارگاد نیز به موضوع بحث میان مسئولان سازمان میراث فرهنگی تبدیل شد. به گفته پریسا محمدی، رییس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، استفاده از سیمان در مرمت پاسارگاد آسیبهایی به وجود آورده است. به گفته خانم محمدی رطوبت و رشد گلسنگها نیز از عواملی هستند که به پاسارگاد آسیبهایی جدی زدهاند. با اینحال به گفته محمد حسن طالبیان، مدیر بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد، از حدود ده سال پیش به این سو، دیگر از سیمان در مرمت پاسارگاد استفاده نشده، و استفاده از این ماده که در مرمت امروزی مردود شمرده میشود، مربوط به گذشته است.
در کنار مسائل مطرح شده در مورد پاسارگاد، میراث جهانی شوشتر نیز همچنان در انتظار طرحی جامع برای حفاظت و مرمت به سرمیبرد. سازههای آبی شوشتر که پیشتر در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده بودند مدتی است با مشکلات مدیریتی و حفاظتی رو به روهستند. ورود فاضلاب و زباله و همچنین مشکلات حفاظتی که برای یکی از پلهای این مجموعه پیش امده بود جزو مواردی است که فعالان میراث فرهنگی نسبت به آن هشدار دادهاند.
سفر استوانه کوروش به آمریکا
در سال ۱۳۹۱ کنفرانسها، نشستها و نمایشگاههای متعددی در زمینه ایرانشناسی و یا معرفی میراث فرهنگی ایران در داخل و خارج از کشور برگزار شد. یازدهمین گردهمایی سالانه باستانشناسان کشور در موزه ملی ایران و همچنین نهمین دوره کنفرانس بینالمللی ایرانشناسی در استانبول جزو همایشهای مطرحی است که در این سال برگزار شدند.
در آخرین هفتههای سال ۱۳۹۱ نیز استوانه کوروش از موزه بریتانیا به آمریکا سفر کرد. این استوانه کهن قرار است در چندین موزه آمریکایی برای نخستین بار به نمایش گذاشته شود.
درگذشتگان سال ۱۳۹۱
تعدادی از ایرانشناسان، پژوهشگران و علاقهمندان و حافظان میراث فرهنگی در سال ۱۳۹۱ چشم از دنیا فروبستند. مرتضی ثاقبفر نویسنده، تاریخنگار و شاهنامهشناس ایرانی جزو یکی از درگذشتگان این سال بود. از آقای ثاقبفر آثار فراوانی در حوزه تاریخ و فرهنگ ایرانی برجای مانده است که از آن میان میتوان به «شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران» و همچنین «بررسی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگ ایل کردی بلوچستان» اشاره کرد. همچنین سیما کوبان، پژوهشگر و هنرمند نیز جزو در گذشتگان سال ۱۳۹۱ خورشیدی است. خانم کوبان کار تدوین و جمعآوری مجموعهای از مقالات در خصوص تهران قدیم و همچنین تحقیقاتی در خصوص معماری و هنر ایرانی را بر عهده داشت. علاوه بر اینها او مجسمهساز و نقاش نیز بود.
بهروز احمدی، معمار نامدار معاصر نیز در این سال درگذشت. آقای احمدی طراحی تعدادی از آثار برجسته معماری معاصر ایران را انجام داده بود. از جمله آثار او میتوان به طراحی نمای مجلس جدید در میدان بهارستان، طراحی موزه قرآن و برج آرمیتاز در میدان آرژانتین تهران اشاره کرد.
حسن حبیبی، رییس «بنیاد ایرانشناسی» نیز در بهمن سال ۱۳۹۱ درگذشت. آقای حبیبی که از سیاستمداران سه دهه گذشته در ایران بود، در سال ۱۳۷۶ این بنیاد را زیر نظر نهاد ریاست جمهوری در ایران تاسیس کرد و تا پایان عمر ریاست آن را برعهده داشت.
ژان پرو، باستانشناس فرانسوی و سرپرست سابق هیئت باستانشناسی در شوش نیز در این سال درگذشت. در نتیجه کاوشهای او اطلاعات زیادی از شوش از جمله مجسمه مشهور داریوش به دست آمد. او به تازگی کتابی در مورد کاخ داریوش نیز منتشر کرده و در حال نوشتن کتاب دیگر در مورد ایران بود.
همچنین عبدالعظیم جلالی فراهانی از حافظان میراث فرهنگی و مالک خانه تاریخی شیخ بهایی نیز در اسفند ماه درگذشت. آقای جلالی فراهانی در دهه هفتاد خورشیدی به همراه همسرش خانه ویرانه شیخ بهایی در اصفهان را خریداری و با هزینه خود به شکل استادانهای مرمت کرد و سپس برای سالها به حفاظت از آن پرداخت.