چرا در غرب چنین وحشتی از مردان عرب وجود دارد؟
ترس از تملایلات جنسی مرد عرب یا این تلقی که مسلمانها دچار بیشفعالی جنسی هستند، بر چه بسترهایی استوارند؟
آیا کلیشهها زاده داستانهای هزار و یکشب یا روایتهای حرمسرایی هستند؟
هفتهنامه آلمانی “دی تسایت” در سایت اینترنتی خود، مصاحبهای با شیرین الفکی*، نویسنده کتابی با عنوان «سکس و قلعه»، انجام داده که در آن، برداشتهای رایج از سکسوالیته در جهان عرب، “خوی خشونتگر” مردان عرب، پدرسالاری، تفاوتهای فرهنگی و مهمتر از آن نگاه اورینتالیستی به موضوع بررسی میشود. این گفتوگو با تیتر «جهاد عشق» منتشر شده است.
پرسش آغازین آن اشاره دارد به آزار جنسی زنان در شب سال نوی میلادی در شهر کلن، آن هم توسط مردانی که گفته شد اکثرا از کشورهای اسلامی بودهاند. این حادثه سرآغاز بحثهای بسیاری در مورد سکسیسم مردان مسلمان در آلمان بوده است.
تسایت: خانم الفکی، شش ماه از رویدادهای شب سالنو میگذرد. حادثه کلن تا چه حد بر بحثهای مربوط به پناهجویان اثر گذاشت؟
شیرین الفکی: پس از این ماجرا، در کل گفتمان مهاجرت چرخشی ایجاد شد. بحث مردان عرب است که ظاهرا اختیاری بر تمایلات جنسی خود ندارند و فضای آزاد زندگی در غرب را خراب کردهاند. در این گفتمان، احساسات بر بحث منطقی غلبه کرده است. این را که چه تاثیری بر جای گذاشته، نه تنها در قدرتمندشدن پوپولیستهای دستراستی در آلمان، بلکه در رقابت تنگاتنگ انتخابات ریاست جمهوری اتریش و برکسیت هم میتوان مشاهده کرد.
ترس از «مرد عرب» و تمایلات جنسیاش از کجا نشات میگیرد؟
• ارتباط تمایلات جنسی مردانه و ناسیونالیسم، در تمام جهان سنتی طولانی دارد. این امر به «دگربودگی» (Othering)، یعنی برساختن آن فرد یا گروه دیگر و مفهومی که مرزبندی گروه خود علیه گروهی دیگر را تعیین میکند ربط دارد. در مورد پناهجویان موضوع از این قرار است: «این آدمها با ما فرق دارند، بنابراین نمیخواهیم که اینجا باشند.» تقسیم به «ما» در مقابل «آنها»، در تاریخ بارها تکرار شده است، به ویژه در دوران استعمار.
نمونهای را عنوان میکنید؟
• برای مدلل کردن جدایی نژادی در آفریقای جنوبی و رودزیا که امروز زیمبابوه نام دارد، این طور گفته میشد که مردان آفریقایی از نظر جنسی بیشفعال هستند و به زنان ما یعنی زنان سفیدپوست حمله خواهند کرد. در هند هم ترس مشابهی تحت عنوان «جهاد عشق» وجود داشت: این عنوان را ناسیونالیستهای هندو بدین منظور بیان میکردند که مردان مسلمان به شیوهای نگرانکننده، در صدد نزدیکشدن به زنان هندو هستند تا مثلا در چارچوب ازدواج، آنها را مجبور کنند که مسلمان شوند. بنابراین «دگربودگی» همیشه وجود داشته و حالا در گفتمان مربوط به مهاجرت و آوارگی مجددا ظاهر شده است.
برای این منظور است که کلیشههای جنسیتی ساخته میشوند؟
• دقیقا. در این منطق زنان مظهر پاکیزگی، وطن و ملت میشوند. دیگران، یعنی مردان، تهدیدی علیه پاکیزگی هستند و طبیعتا و به همین خاطر علیه ملت هم هستند. نکته جالب این است که در تاریخ مهاجرت، این دولتهای کشورهای میزبان بودند که سعی در جذب مردان جوان به عنوان کارگرانی ورزیده داشتند. زنان اغلب به عنوان فاحشه یا زاینده دیده میشدند که میتوانستند بیش از هر چیزی مصرفکننده باشند. امروزه برعکس است: برخلاف خانوادهها و همجنسگراها، مردان جوان دگرجنسگرا به عنوان مهاجمان، و مردان عرب مضافا به عنوان تروریست دیده میشوند.
حالا چرا سکسوالیته چنین تاثیر تهدیدآمیزی دارد؟
• در این امر «اورینتالیسم» هزار سالهای نهفته است [شرقیّت، تعبیری از ادوارد سعید: نگاه از موضع بالای غربیها به شرق اسلامی]. مفسران مسیحی قرون وسطی چیزهای مشابهی را در باره مردان عرب گفتهاند: آنها رفتاری خشونتآمیز دارند، با زنها بدرفتاری میکنند، از نظر جنسی بسیار فعال هستند. برای مدتی طولانی این ویژگیها، بیش از همه به محمد پیامبر اسلام نسبت داده میشد که همسران زیادی داشت. از نظر روحانیون مسیحی، فرهنگ چند همسری آن دوران، مدرکی کافی برای اثبات بیشفعالی جنسی مسلمانها بود. همچنین این تصور شایع بود که بین مسلمانها «لواط» مرسوم است. در پس این خصایص کلیشهای، ترسی پنهان بود که ناشی از قدرتمندتر شدن اسلام جاهطلب و پیروزی آن بر مسیحیت بود. علاوه بر این مسحیت محافظهکار و سختگیر آن زمان، نگران بود که سنتها و قراردادهای اجتماعی، از این دین نفسانی آسیب ببینند.
چرا؟ چون اسلام همچنان به عنوان دینی «سکسدوست» معروف بود؟
• بله. متون بسیاری از قرن نهم تا پانزدهم در دست هستند که در آنها آزادانه در باره امیال جسمانی صحبت میشود. کشیشها به دلیل تاکید بیشتر اسلام بر امیال و هوسها، نگران از دستدادن پیروان خود بودند. بنا براین تقابل فرضی «غربی لیبرال و غیرمتعصب در اینجا، مسلمان مرتجع در آنجا» از نظر تاریخی تصور جدیدیست. مدتی طولانی حتی تا قرن نوزدهم، مشرقزمین برای غربیها نماد مسامحه نفسانی بود. تصاویر هنرمندان اروپایی از حرمسراها و استقبال وسیع غربیها از داستانهای «هزار و یک شب» این امر را تایید میکنند.
تقلیلگرایی و نژادپرستی
امروزه ادعا میشود که مرد عرب تحت ستم، از سر یاس، رفتاری خشونتآمیز و تمایل جنسی کنترلنشده دارد.
• این نمادی از نژادپرستی و تقلیلگرایی است و البته به معنی نیست که چنین مردانی با رفتاری کاملا غلط وجود نداشته باشند. ماجراهای شب سال نو در کلن به هیچوجه قابل توجیه نیستند. با این حال چنین اظهاراتی، کلیشهسازی کلی هستند که منجر به نفرت میشوند. طبیعتا مردان آلمانی که دست به خشونت جنسی بزنند یافت میشوند، همان طور که آمارها به روشنی تایید میکنند، اما هیچ کس به این فکر نمیافتد که از این امر نتیجه بگیرد که مردان آلمانی خشونتگرا هستند. بزرگترین مشکل ناآگاهیست.
منظورتان این است که دانستههای کمی در مورد مردان عرب وجود دارد؟
• دقیقا. تاکنون تمرکز مطالعات و پروژههای توسعه بر روی دختران و زنان در جهان عرب بود که در درستی آن شکی نیست، اما اکنون این مردان هستند که درگیر عوارض نظارت پدرسالارانه هستند، هم از جانب حکومت و از طرف خانواده. اما بدون مردان برابری جنسیتی نمیتواند وجود داشته باشد. مشکل این است: علیرغم این که مردان ستونهای جوامع پدرسالارانه عرب هستند، غالبا فقط به عنوان بخشی از مشکل دیده میشوند و نه به عنوان بخشی از راه حل. به همین خاطر مردان و بیش از همه مردان جوان در پروژههای تحقیقاتی نادیده گرفته میشوند. چگونگی زندگی مردان جوان از اهمیت بالایی برخوردار است.
مشکل جامعه پدرسالاریست
شما سالها در باره زندگی جنسی مردان در کشورهای عرب پژوهش کردهاید. مهمترین یافته شما چه بود؟
• در غرب سوءتفاهم بزرگی در مورد مسئله تابو وجود دارد. درست است که تابوهای مربوط به سکسوالیته در جهان عرب به فراوانی وجود دارند، که در برخی از قوانین، جامعه و خانواده بازتاب مییابند. اما واقعیت امر این است: مردان آنجا هم طبیعا پیش از ازدواج و در خارج از چارچوب ازدواج رابطه جنسی دارند و فیلمهای پورنوگرافیک نگاه میکنند. طبیعیست که همه این چیزهایی که در غرب وجود دارد آنجا هم هست. تفاوت در این است که در آنجا بیسر و صدا انجام میشود. بنابراین بزرگترین تفاوت الزاما در این نیست که آدمها در زندگی خصوصیشان چه کار میکنند، بلکه در این است که آدم چقدر حاضرند علنا به انجام آنها اذعان کنند.
چیزی که بعضی از فمینستها از آن به عنوان ریاکاری نام میبرند…
• در جهان عرب وقتی که موضوع به سکسوالیته برمیگردد، استاندارهای دوگانه وجود دارد. در مقایسه با مردان از زنها انتظارات دیگری میرود. قاعدتا اگر زنی در شب ازدواج به همسرش بگوید که باکره نیست، شدیدا مشکلآفرین خواهد شد. چند تن از دوستان زن من پیش از ازدواج تجربه جنسی داشتند و همسرانشان هم مشکلی با این قضیه نداشتند، اما بعد از آغاز دعواهای زناشویی، آن تجربیات دستاویزی برای سرزنش شدند. برای زنانی که در شب ازدواج نتوانند باکرگی خود را ثابت کنند، عوارض وخیمتری وجود دارد. بیهوده نیست که تجارت جراحی پرده بکارت دستخوش شکوفاییست و یا رابطه جنسی مقعدی محبوب است، فقط برای این که پرده بکارت مقدس آسیب نبیند.
شما میگویید مشکل نه از مذهب بلکه از پدرسالاریست.
• مذاهب ابراهیمی طبیعتی پدرسالارانه دارند، خدا نقش پدری مسئول را دارد. تفاسیر محافظهکارانه از اعتقادات مذهبی موجب تقویت این ساختار پدرسالارانه میشوند. اما همانند دیگر مذاهب قرائتهای متفاوتی از اسلام وجود دارند. در اسلام یک مسئله به وضوح تعیین شده است که هم زنان و هم مردان موظفند تا ازدواج باکره بمانند. بستر اجتماعی تجربه سکسوالیته، ازدواج است اما در جامعه پدرسالار مردان تکلیف یادشده را به میل خود بسط میدهند. این در جاهای دیگر جهان هم اتفاق میافتد.
شما میگویید که مردان جوان در جهان عرب روزگار سختی دارند؟
• ناامنی بزرگی مردان جوان احاطه کرده است، همچنین یک ناامنی جنسی. این امر نتیجه مشکلات بسیاریست، که مردان هدف آسیبهای آن هستند و بیش از هر چیزی منشا اقتصادی دارند. یک بار مرد جوانی به من گفت: «مرد بودن امتیاز بزرگیست، اما نباید فراموش کرد که فشاری بزرگ با این امتیاز پیوند خورده است.»
مسئولیتی برای تمام خانواده
این مردها زیر چه فشاری قرار دارند؟
• بسیاری از مردان جوان در جهان عرب بدون هیچ چشماندازی بیکارند. آنها مجبورند برای ازدواج مدتها انتظار بکشند تا امکان پرداخت هزینهها را داشته باشند. این به معنای به سر بردن در کنار والدین و نتیجه آن مشکلتر شدن ارتباط جنسیست. آنها نمیتوانند خانواده تشکیل بدهند. چیزهای مختلفی که «مرد بودن» را شکل میدهند، برای آنها امکانپذیر نیست. سختتر از این، وضعیت مردان جوانی است که به قصد پناهندگی به اروپا میآیند.
زیرا اینجا هم زندگی آسانی در انتظارشان نیست؟
• باید این موضوع را درک کرد: در جوامع عربی، چیزی به نام فرد یا فردیت وجود ندارد، بلکه تکتک افراد بخشی از یک جمع یا جامعه هستند. اگر خانوادهای پسرش را به خارج میفرستد، به آن معنیست که این فرد مسئولیت سنگینی را به دوش میکشد. با سادگی و قطعیت میتوان گفت که این مردان جوان اجازه شکستخوردن ندارند.
در مقایسه با جوانان غربی آنها با واقعیت تقریبا متفاوتی سر و کار دارند.
• به یک معنا بله. در غرب یک مرد جوان از سنین ۲۰ تا ۳۰ سالگی، زندگی مستقلی را آغاز میکند، الزاما موظف به حمایت از خانوادهاش نیست و از آزادی کشف نیازها و تجربههای جنسی برخوردار است. این عدم وابستگی را بسیاری از مردان عرب ندارند. تعداد بسیار زیادی که بیشتر از همه به قشرهای فقیر تعلق دارند، بار مسئولیت خانواده را به دوش میکشند.
پورنوگرافی: کاریکاتوری از سکسوالیته غربی
تا چه حد فیلمهای پورنوگرافیک غربی بر تصور جنسی جهان عرب تاثیر میگذارند؟
• ابتدا باید گفت که فیلمهای پورنو نه تنها در جهان عرب، بلکه در همه جای دنیا مصرف میشوند. در این فیلمها کلیشه جنسی دیگری با قدمتی صدساله به نمایش در میآیند: این که زنان غربی همیشه آماده رابطه جنسی هستند، اینکه اشتهای جنسی ویژهای دارند و این که مردان غربی ضعیفاند چون قادر نیستند فعالیتهای جنسی زنانشان را کنترل کنند. این کلیشهها دستاویز فیلمهای پورنو هستند و به واسطه این فیلمهای به حیات خود ادامه میدهند: این فیلمها سکسوالیته زنان را به شدیدترین و رادیکالترین شکل تحریف میکنند.
تا چه حد؟
• آنها بیشتر از هر چیزی سکس مقعدی و دهانی را نشان میدهند. بعضی از مردان عرب این روشها را سرمشق عمل جنسی خود قرار میدهند ـ زیرا مایلند با «مردان نرمخو شده غربی» هماوردی کنند. آنها نمیفهمند، چرا زنانشان تمایلی به این روشها ندارند. البته زنها هم در تنگنا قرار گرفتهاند: میترسند که اگر تمکین نکنند شوهرانشان به سراغ تنفروشها یا افراد دیگری بروند، یا زنی «غیررسمی» بگیرند. اما اگر هم همراهی کنند، ممکن است شک همسرشان برانگیخته شود که او از کجا چنین تجربیاتی را کسب کرده است. اما یک بار دیگر: پورنوگرافی فقط در جهان عرب موجب تحریف تصویر سکسوالیته نمیشود، بلکه این تحریف در هر کجای جهان که پورنوگرافی مصرف دارد، به چشم میخورد. میتوان گفت که بعد از بحث و گفتگوهای کلن، موضوع به راهی غیرمنطقی رفته است، و دلیل این امر، بستر آماده چند صد ساله خشم و تنفر ناشی از کلیشهسازی و تبعیض از هر دو طرف است.
نبرد برای استقلال جنسی
پیشداوری دیگری از این قرار است: در جهان عرب هیچ پیشرفتی در زمینه استقلال جنسی حاصل نشده است.
• طبیعتا این کاملا غلط است. ما که در یک حباب ایزوله نشدهایم. طبیعیست که ما در جهان عرب در باره موضوعاتی مانند خشونت جنسی و خانگی، مزاحمتهای خیابانی یا فحشا بحث میکنیم. نبرد برای استقلال جنسی در خانوادههای عرب هم وجود دارد. آدمهای فوقالعادهای هستند که علیرغم مشکلات اقتصادی و سیاسی در کشورشان راهحلهایی ارائه میدهند که بسیاری از آنها مرد هستند. بهتر است برای همگرایی مهاجران جدید در اروپا بیشتر از تجربیات تخصصی این گروهها استفاده شود.
راجع به چه گروههایی صحبت میکنید؟
• در مصر گروهی به نام «HarassMap» وجود دارد که در آن مردان و زنان همکاری مشترک دارند و موارد مربوط به مزاحمتهای جنسی را برای مقابله هدفمند با آنها مستند میکند. در تونس گروههای زیادی هستند مانند «Chouf» که از حقوق اقلیتهای جنسی دفاع میکند. در مراکش یک پروفسور متخصص زنان و زایمان به نام شفیق شرایبی با موفقیت برای لیبرالیزهکردن قانون سقط جنین مبارزه کرد. در بسیاری از کشورهای عربی در رسانههای اجتماعی در مورد جنبههای مختلف سکسوالیته به صورتی شفاف و باز بحث میشود. به عنوان مثال در تارنمای «lmarabic» مردان و زنان میتواند در مورد سکس تبادل نظر کنند. نویسندگان و هنرمندان بسیاری هستند که به این موضوع میپردازند، مانند گروه موسیقی لبنانی «مشروع لیلی» که خوانندهاش همجنسگرای علنیست و ترانههایشان به مناسبات عشقی مربوط میشود. جوانان عرب قد علم کردهاند و در حال شکستن تابوها هستند. احتمالا این یک انقلاب جنسی نیست، اما تغییری تدریجیست بهسوی جامعهای باز و اهل مدارا.
منبع: تسایتآنلاین
*شیرین الفکی (۱۹۶۸) شهروند بریتانیایی، فرزند مادری اهل ولز و پدری مصری، در کانادا رشد یافته و در دانشگاه تورنتو و کمبریج بیوشیمی، ایمونولوژی خوانده است. او از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ گزارشگر بهداشت و درمان اکونومیست بود. از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ در مصر با تلویزیون الجزیره به عنوان مجری همکاری داشت و سپس برای دوسال و تا سال ۲۰۱۲ جانشین ریاست «کمسیون جهانی ایدز و قانون» سازمان ملل بود. او عضو نهادهای متعدد غیرانتفاعی بینالملیست. الفکی پنج سال در باره سکسوالیته در جهان عرب و بیش از همه در مصر تحقیق کرد. نتایج این پژوهش در سال ۲۰۱۳ در کتابی تحت عنوان «سکس و قلعه» منتشر شد.