۲۴ سال از قتل فرج فوده در ژوئن سال ۱۹۹۲ میلادی میگذرد، روشنفکری که باور داشت با دین دشمنی ندارد و این انسانها هستند که خطا میکنند اما حرفهایش به گوش شیوخالازهر فرونرفت و سرانجام فتوای ارتدادش را صادر کردند. او در نهایت توسط اسلامگرایان «جماعت اسلامی» در مقابل چشم فرزند پنج سالهاش به ضرب گلوله مسلسل به قتل رسید.
فوده یکی از اصلیترین منتقدان اخوانالمسلمین بود. بیسبب نبود که محمد مرسی رییس جمهوری مخلوع مصر در سال ۲۰۱۲ میلادی یکی از دو راکب شلیککننده به سوی فوده یعنی ابوالعلا عبد ربه را از زندان آزاد کرد. او در مصاحبهای ضمن دفاع از اقدام خود گفت در صورتی که حکومت قادر به اجرای شریعت نباشد این وظیفه هر شهروندی است که مجازات و حکم الله را اجرا کند.
فوده روشنفکری سکولار بود که در تأسیس حزب وفد جدید نقش داشت. حزب زمانی فعالیت خود را آغاز کرد که در سالهای دهه ۱۹۷۰ انور سادات اجازه داد احزاب سیاسی حضور فعالتری داشته باشند. با این حال، زمانی که حزب وفد جدید خواستار ورود به ائتلاف انتخاباتی با اخوانالمسلمین شد فوده از سمت خود در حزب استعفا داد. او تاکید کرد که همدستی با اخوانیها مغایر با ماهیت سکولار حزب خواهد بود. او متقاعد شده بود که با این ائتلاف دیگر نمیتوان وفد را حزبی مدنی دانست. در نوشتههایش تاکید میکرد که یک دولت سکولار بهتر از دولتی دینی خدمت میکند. این موضوع او را به این نتیجه رسانده بود که استبدادی که به نام دین باشد خطرناک است. فوده منتقد آن چیزی بود که سوءاستفاده گروهها و احزاب سیاسی مذهبی از فقر و بیسوادی تودهها قلمداد میکرد. اظهاراتش برای طیف سنتی جامعه مصر جنجالی بود. یکبار درباره حجاب در برنامهای تلویزیونی آن را نه یک وظیفه دینی که یک لباس سنتی معرفی کرد و خشم بسیاری از مذهبیها را علیه خود برانگیخت. او حتی باور داشت که اصحاب پیامبر اسلام نیز افرادی معمولی بودند. هدف فوده تابوشکنی بود و میگفت که نباید در پشت درهای بسته صحبت کرد.
به همین خاطر او نظرات اسلامگرایان مصری را به چالش میکشید. آنان میگفتند که شکست نظامی مصریها از رژیم اسرائیل در جنگ سال ۱۹۶۷ یکی از نتایج اجتنابناپذیر دوری مصریها از اسلام در دوران زمامداری ناصر بوده است. دیدگاه مشابهی نیز در جریان جنگ رمضان یا یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ در زمان سادات مطرح کردند و گفتند که بازگشت به ارزشهای دینی باعث موفقیت کشور بوده است. فوده اما متقاعد شده بود که شکست یا پیروزی مصر نتیجه عدم استفاده یا استفاده از فناوریهای نظامی مدرن و فقدان یا داشتن اراده ملی مصریها بوده است. فوده همیشه به ارزش علم و سختکوشی باور داشت. او به شدت مخالف قانون اساسی مصوب سال ۱۹۸۱ بود که اجازه میداد شریعت یکی از منابع اصلی قانونگذاری باشد. فوده آشکارا سادات را مسئول ظهور جریانات اسلامگرا میدانست و معتقد بود که آنان در دانشگاهها توسط بدنه اصلی دستگاه امنیت ملی و عوامل حزب دموکراتیک ملی که سادات تاسیس کرده بود برای مبارزه با گرایشهای چپگرایانه و ناصری حضوری پررنگ دارند و با حکومت همدست هستند. فوده تلاش کرد تا حزب مستقلی را تاسیس کند اما تلاشهایش توسط رژیم ناکام ماند.
در سال ۱۹۹۲ میلادی در مقالهای منتشر شده در مجله هفتگی دولتی «اکتبر» نسبت به افزایش قدرت اسلامگرایان در سودان هشدار داد. او همچنین پیشبینی کرد که مبارزه میان اعراب و اسرائیل از شدتش کاسته خواهد شد و به احتمال زیاد از این پس ایران به دشمن آنان تبدیل خواهد شد. فوده درباره سیاست داخلی مصر نسبت به فعالیتهای اقتصادی گروههای اسلامگرا هشدار میداد و معتقد بود همین اقدامات موازی بر قدرت آنان افزوده است.
شعار فوده در حمایت از دولت مدنی برای وحدت ملی مصر «دین متعلق به خدا و کشور برای همه» بود، شعاری که در دوران پس از پایان جنگ جهانی اول که مسیحیان و مسلمانان علیه اروپاییها و آنچه امپریالیسم اروپایی میخواندند با یکدیگر متحد شده بودند محبوب شده بود.
فوده در کتاب «الحقیقة الغائبة» در پاسخ به طرفداران دولت مذهبی مینویسد: «ما با مشکلات بزرگی مواجه هستیم. چگونه میتوانیم از طریق قانون شرع آنها را حل و فصل کنیم؟ این مشکلات در قرون اولیه اسلامی وجود نداشتند؟ چگونه میخواهید با استفاده از شریعت برای مقابله با مشکلات مسکن، بدهی، قحطی و بیکاری راه حل پیدا کنید؟ به نظر میرسد ما بیشتر علاقمند دلمشغولی با مسائل مربوط به عبادت هستیم که ما را تسکین میدهد و از مسئولیتپذیری برای درگیر شدن در تلاش برای کمک به فناوریهای زمان دور میکند. ما خود را با فتواهایی درباره ازدواج سرگرم کردهایم. واقعا چه سودی از حجاب زنان عایدمان میشود؟ شارلاتانهایی را دیدهایم که خود را به عنوان کارشناس جا میزنند و ادعا میکنند که در بال مگس همانند ادرار شتر راه درمان بیماری یافتهاند.»
فوده در بخش پایانی کتابش نشان میدهد که ضد اسلام نیست. او میگوید که واقعیت آن است که اسلام یک دین است اما مسلمانان به طرزی وحشتناک هر کسی که نظر متفاوتی دارد یا در تلاش برای اصلاح دینی است را کافر قلمداد میکنند و او را تکفیر میکنند.
اوج مبارزه او با نیروهای افراطی در سال ۱۹۹۲ در نمایشگاه کتاب بود، زمانی که بحث میان او و دیگر سکولارها در برابر شیخ محمد الغزالی از رهبران اخوان و مامون الهضیبی مرشد عام وقت آن جمعیت درگرفت. فوده به انتقاد از طرفداران اخوان در آن جلسه پرداخت. رهبران اخوان فریاد میزدند که مردم خواستار حکومت دین هستند و مخاطبان فریاد میزدند آری آری. فوده میگفت که انتقادش نه نسبت به دین اسلام که نسبت به تلفیق آن با حکومتمداری است. او اسلامگرایان را به چالش کشید و میگفت که یک نمونه از حکومت دینی دموکراتیک را ارائه کنند. متهمشان میکرد که طرح و برنامه سیاسی و اقتصادی ندارند و صرفا شعارهای مذهبی برای مدیریت یک کشور کافی نیستند.
فوده در تجزیه و تحلیلهای خود جریانات اسلامگرا را به سه دسته تقسیم میکرد: اردوگاه سنتی به نمایندگی اخوان المسلمین، اردوگاه انقلابی به رهبری گروههای شبه نظامی و اردوگاه ثروتمندان که در سالهای همکاری با سعودیها ثروتاندوزی کرده بودند.
پیشبینیهای سیاسی او درست از کار درآمدند و در کشوری که شیوخ مذهبی و نظامیان، قدرت را در دست داشتند پس از انقلاب مصر و سرنگونی مبارک، اخوانیها به قدرت رسیدند و در نبود اپوزیسیون مدنی قدرتمند ارتش دست به کودتا زد و زنجیره دست به دست شدن قدرت میان نظامیان و اسلامگرایان تکرار شد.
در طول محاکمه یکی از قاتلان فوده او در پاسخ به این پرسش که آیا آثار این متفکر را پیش از اقدام به قتل خوانده بود گفت که من چگونه خواندن را نمیدانم. پاسخ او تاییدی بر استدلال فوده در بهرهبرداری گروههای مذهبی افراطی از فقر و بیسوادی تودهها بود. آنانی که با وعده پول و بهشت در آسمان به «ترور مقدس» دست میزنند. یک داستان تکراری و گویا ناتمام.
بیشتر بخوانید:
عالی بود
سعید / 29 June 2016
چه انسان وارسته و متفکر بزرگی در زمان خودش بوده است .
خوشبختانه توده ها هر روز که می گذرد بیشتر به ماهیت جعلی و اساسآ کذب این دین من درآوردی محمد کذاب پی می برند و تعداد بیشتری از طرفداران این دین مجعول ریزش می کنند .
فقط خداوند یکتا را باید قبول داشت و نه هر بنده ای که به خاطر قدرت و شهوت داعیه فرستاده شدن و کماشته شدن از طرف خداوند و مقدس نمائی خود را داشته باشد .
بهنام / 29 June 2016