پرتو نوری علا، شاعر، منتقد ادبی و عضو کانون نویسندگان ایران است. نخستین مجموعه شعر او با عنوان «سهمی از سالها» در سال ۱۳۵۱ چاپ و آماده پخش شد، اما توسط رژیم پهلوی به مدت هفت سال ممنوع اعلام شد.
مقالات پرتو نوریعلا در نقد ادبی، به ویژه در سالهای پیش از انقلاب همواره بحثبرانگیز و اثرگذار بوده است.
او در سال ۱۳۶۸ به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و تحت تأثیر مهاجرت و رویدادهای پس از انقلاب دوره تازهای از آفرینش ادبیاش آغاز شد.
نقش زنان در اجتماع و هنر از موضوعات مقالات و اشعار اوست. دو شعر از او را میخوانیم:
آقای ما
آقای ما
صحتِ نظراتش را
بیسَنَد وُ مَدرک نمیگذارد؛
برای جُفتک اندازی
جَفنگیاتش را با کلام سعدی مزّین میکند:
مرد “را خاری در پهلو، بِه که پیری”،
و محض روکمکنی
رندیِ عبید را، سَر بُریده
تحویل میدهد:
“از خاتونی که ویس وُ رامین خوانَد،
کون درستی روا مدار”
ریشخند نکردمشای مردک، سعدی گوید:
“زن را خاری در پهلو، بِه که پیری”
و
بر سر نکوبیدمشای دَبنگ، عبید گوید:
از “مردی که بنگ و شراب نوشد… “
اما بادِ شنلِ شوالیه به غبغبش که افتاد
و به نخوت پرسید:
“زیرِ سایهام تو چرا چیزی نمیخواهی؟ “
آن وقت پاسخِ دیوژن کَلبی
به اسکندر گُجَسته را
بر سرش فریاد کردم:
“سایهات را از سَرم کم کن!
بگذار آفتاب بر من بتابد. “
اکتبر ۲۰۱۵
به پیشباز بهار ۱۳۹۵ خورشیدی
بهار، با تردید میانه ندارد؛
تا خورشید، پردۀ ابر بشکافد
و سبزه برویَد از زمین،
پشتِ سرما را خم کردهست، بهار.
این پرندۀ کوچک هم
از شکستنِ شاخۀ نازکی
که رویَش نشسته، نمیهراسد؛
پرواز را باور دارد
و به لرزش برگی،
یا ریزش شکوفهای
به دلِ بهار میزَنَد.
فوریه ۲۰۱۶