مردم گرینلند روز بازگشت خورشید را جشن می‌گیرند؛ در هر شهر و یا دهکده‌ای سنت خود را دارند و در این روز قبل از نمایان شدن خورشید جمع می‌شوند و منتظر می‌مانند که وقتی خورشید چهره می‌نماید به او خوش آمد بگویند.

این گزارش تصویری با دوربین و قلم عباس مؤدب، صحنه‌های از جشن بازگشت خورشید در مناطق قطبی گرینلند را روایت می‌کند.

یادم می‌آید بچه که بودیم، هر موقع تکه ابری مانعی می‌شد در برابر تابش نور خورشید، همگی با صدای بلند در کوچه می‌خواندیم «خورشید خانم آفتاب کن، یک من برنج در آب کن». چیز بیشتری از این ترانه به خاطر ندارم، ولی در این ترانه واژه خورشید درخشش خاصی داشت، و اینکه خورشید «خانم» خطاب می‌شد، مهربانی ویژه‌ای به خورشید نسبت می‌داد.
وقتی خورشید به‌ویژه در یک روز پائیزی که گرمایش جان‌بخش آدمی بود، برای مدتی در زیر ابرها پنهان می‌شد، خیلی زود غیابش را با لرزشی خفیف از سرما حس می‌کردیم و خواندن این ترانه، خواست بازگشت لذت بخش گرمای خورشید بود.
وقتی ابرها کنار می‌رفتند و دوباره گرمای خورشید، گونه‌های سرما زده ما را مهمان نوازش‌های گرم خود می‌نمود، موجی از زندگی و شادی در ما قلیان می‌کرد.
حالا تصورش را بکنید که در سرزمینی زندگی کنید که در سال برای چند ماه از تابش مستقیم خورشید محروم باشد، روزی که خورشید دوباره باز می‌گردد چه حسی به شما دست خواهد داد.
گرینلند، که اکنون من به دلیل شغلی در آنجا ساکن شده‌ام، چنین جایی است. اینجا سرزمین وسیعی است و تفاوت چشمگیری بین شمال و جنوب آن از نظر طولانی بودن زمان غیبت خورشید وجود دارد.
روز ۱۳ ژانویه در شهر ایلی لوسات (Ilulissat) من برای اولین بار این مراسم را تجربه کردم. بعضی تجربه‌ها را نمی‌توان با واژه به دیگران انتقال داد و این هم از آن گروه تجربه‌ها بود.
حدود ساعت ۱۲ مردم در گروه‌های مختلف به سمت منطقه کوهستانی در حرکت بودند.
در این شهر بخشی از کوهستان که در کنار خلیج قرار دارد میعادگاه مردم است برای استقبال از خورشید. بچه‌های کودکستانی نیز همراه با مربیان خود راهی بودند تا در این مراسم شرکت کنند.
سوز سرما و وزش شدید باد در دامنه کوه بالا رفتن را مشکل می‌کرد ولی گویا این مردم به این ناملایمتی‌های جَوی عادت دارند و برایشان کاملاً عادی است.
به بالای منطقه کوهستانی که رسیدیم باد شدیدتر از دامنه بود و برای ادامه راه باید انرژی بیشتری مصرف می‌شد.
به‌تدریج شمار قابل‌توجهی از مردم در میعادگاه جمع شدند و همه چشم به افق دوختند که روشنایی زرد و نارنجی خورشید آن را رنگین کرده بود، ولی هنوز خورشید دیده نمی‌شد.
سر انجام ۴۵ دقیقه که از ساعت ۱۲ گذشته بود هلالی از خورشید از پشت کوه نمایان شد و اولین تابش مستقیم خورشید پس از غیبت زمستانی‌اش، دوباره بر زمین و مردم تابید.
مردم با کف زدن و فریاد شادی به بازگشت خورشید خیرمقدم گفتند.
خورشید منشأ زندگی بخشیدن بر روی این سیاره است. شاید به خاطر همین زندگی بخشی است که در ترانه کودکانه، ما او را «خورشید خانم» خطاب می‌کنیم.