• اعتبار کشور و اعتبار نظام دو موضوع متفاوت هستند. این نظام اتفاقا سبب بیاعتباری کشور شده است و شواهد برای این مدعا به اندازه کافی وجود دارد که معروفترین آنها بیاعتباری پاسپورت ایرانی و قرار گرفتن نام ایران در کنار سرکوب و تروریسم است. خیر، من حکومت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در ایران را قبول ندارم و در رفراندوم «آری» به آن هم شرکت نکردم. هیچ دلیلی ندارد در شرایطی که هم چنان یک حکومت دینی و سرکوبگر بر کشور حکومت میکند، عقیده خود را تغییر دهم. حکومت اسلامی در ایران به دلیل دامنه سرکوبهای فراگیر و مداوماش سبب سرافکندگی من به عنوان یک زن ایرانی و یک انسان است.
• مسلم است که در انتخابات شرکت نمیکنم. این یک پرنسیپ است: من نمیتوانم عقل و خرد خود را قانع کنم که در «انتخابات» یک حکومت دینی و سرکوبگر و زنستیز و دیگرستیز شرکت کنم که گذشته از تمامی محدودیتهایی که در آن وجود دارد، هیچ چهرهای را در میان نامزدهایش به عنوان نماینده حقوق خود به عنوان یک زن/ شهروند ایرانی نمییابم!
• اعتبار کشور در جامعهای آزاد است که حقوق شهروندانش توسط زمامداران دورهای و نهادهای دولتی رعایت شود، در حکومتی است که بر اساس اصول دمکراسی بنا شده و حق انتخاب و انتخابات آزاد و حقوق بشر در آن به رسمیت شناخته باشد، در مناسبات اقتصادی است که امنیت و رفاه نسبی شهروندان در آن تأمین شده باشد. جمهوری اسلامی و زمامداران کنونی نه تنها با اینها بیگانهاند بلکه در زمینه سیاسی و فرهنگی، مخالف سرسخت آنها و در زمینه اقتصادی ناتوان از تضمین امنیت و رفاه هستند.
————————————————————–
چرا خامنهای موقع انتخابات به یاد مخالفان میافتد؟
نظر شیرین عبادی، بوالحسن بنیصدر، ژاله وفا، فرخ نگهدار، شهرنوش پارسیپور، حسن شریعتمداری، مهران مصطفوی، الاهه بقراط، محمدرضا شالگونی، سهراب مبشری و … درباره انتخابات.