جمعه شب، ۲۹ خرداد اولین بازی تیم ملی والیبال در ایران بدون حضور زنان در استادیوم ۱۲ هزار نفری آزادی برگزار شد. این مسابقات در حالی در سالن ورزش‌گاه در جریان بود که از صبح روز جمعه، نیروهای امنیتی جلوی استادیوم مستقر شده و از عبور و مرور اتومبیل‌هایی که سرنشین زن داشتند جلوگیری کردند. با وجود بسته بودن خیابان‌ها اما کنش‌گران بسیاری پس از اتمام بازی ایران و آمریکا در توییتر طوفان به پا کرده و توجه تحلیل‌گران آنلاین را به عنوان کمپینی موفق به خود جلب کردند. با وجود این سوال‌های بسیاری مطرح شده که آیا این کمپین حرکتی مقطعی‌ست یا قرار است به شیوه‌های مختلف ادامه پیدا کند؟

زنان و ورزشگاه

با وجود اظهارنظرهای مختلف درباره ورود زنان به استادیوم، از چند روز پیش از بازی ورود زنان ممنوع اعلام شد. از سوی دیگر با وجود آن‌که پیش‌تر زنان خبرنگار می‌توانستند برای گزارش بازی‌ها به استادیوم وارد شوند اما کارت‌های خبرنگاری آن‌ها صادر نشد. دولت نیز به روزنامه‌ها و نشریات ابلاغ کرد که نوشتن از مسالهٔ زنان و والیبال «خط قرمز» شناخته خواهد شد. این مواضع از سوی دولت در حالی اتخاذ شد که شهین‌دخت مولاوردی، معاون رییس‌جمهوری در امور زنان که خبر احتمال رفع این ممنوعیت را به روزنامهٔ شرق داده بود، پس از اتمام بازی ایران و امریکا با انتشار یادداشتی در فیس‌بوک خود از عملکرد تندروها و تداوم این ممنوعیت انتقاد کرد؛ اظهارنظری که در شبکه‌های اجتماعی «نوش‌دارو پس از مرگ سهراب» خوانده شد.

مولاوردی در یادداشت فیس‌بوکی خود نوشت: «در آستانه سالگرد انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ که همه اعضای دولت به‌شدت درگیر ارائه گزارش و برنامه‌های متعدد برای گرامی‌داشت این حماسه سیاسی هستند، طوری وانمود شد انگار هم و غم ما جز این نیست و تمام فعالیت‌های خود را تعطیل کرده‌ایم و شبانه‌روزی در تکاپوی تحقق این موضوعیم. البته این سناریو از ماه‌ها پیش کلید خورده بود، همان زمان که سعی کردند به دروغ از قول من این موضوع را در صدر مطالبات زنان قرار دهند و بر اساس آن چه تحلیل‌ها که ارائه ندادند.»

اشارهٔ مولاوردی به اظهار نظرهای مختلف مراجع مذهبی و همچنین اصول‌گرایان تندرو برمی‌گردد که نه تنها حضور زنان در استادیوم ورزشی را ضد ارزش‌های انقلاب دانستند بلکه انصار حزب‌الله با صدور بیانیه‌ای زنانی را که خواهان ورود به ورزش‌گاه بودند «هرزه» خواند و فراخوان راهپیمایی «خونین» صادر کرد. تجمعی نیز با پرچم‌های «حزب‌الله» لبنان مقابل وزارت ورزش در مخالفت با ورود زنان به استادیوم ورزشی برگزار شد که در آن تجمع‌کنندگان نماز جماعت برپا کردند.

tajamo

مسالهٔ ورود زنان به استادیوم در ماه‌های منتهی به برگزاری بازی‌های جام‌جهانی در ایران، به میدان به رخ کشیدن قدرت از سوی جناح‌های سیاسی قدرت تبدیل شد. با وجود آن‌که سخن‌گوی دولت چندین بار اعلام کرد که هیچ تجمعی در این خصوص مجوز برگزاری ندارد، اما به مانند دیگر تجمعاتی که در حوزه‌های دیگر مانند مذاکرات هسته‌ای شکل گرفت، اصول‌گرایان تندرو باز هم راهپیمایی و تجمع بر پا کردند. مساله‌ای که البته از نظر آسیه امینی، کنش‌گر حقوق زنان وجه مثبتی نیز دارد.

چالش قدرت؛ به نفع زنان

امینی در گفت‌وگو با رادیو زمانه، سیاسی شدن مسالهٔ ورود زنان به استادیوم را از دو وجه مورد بررسی قرار داد: «در کشور و جامعهٔ ما سیاست و مذهب به دو ابزار برای پیش‌برد بخشی از خواسته‌های اقلیتی که قدرت هم دارد تبدیل شد. در حالی‌که در کشورهای پیشرفته ورود یک فرد به حوزهٔ سیاست یعنی وارد شدن به عرصهٔ مسوولیت. یعنی شما مقابل این جامعه و خواسته‌هایش مسوولیت دارید، باید خدمت کنید نه آن‌که ریاست کرده یا ولایت جامعه را برعهده داشته باشید. این دو نوع کارکرد سیاست است در جامعه‌ای استبدادزده. این ابزار در خدمت مذهب نیز هست. یعنی مذهب هم متاسفانه در این موضوع ابزار کسانی شده که به دنبال نیل به شرایطی خاص در جامعهٔ ایران هستند. این شرایط خاص نیز از زاویه‌های مختلف مورد پیگیری قرار می‌گیرد؛ چه لغو کنسرت‌های موسیقی و چه ممنوعیت ورود زنان به استادیوم‌های ورزشی. این محدودیت‌ها نشان می‌دهد که سرکوبی سیستماتیک توسط سیاست و مذهب برای جلوگیری از آزادی، شادی و رفاه و برابری وجود دارد.»

آسیه امینی
آسیه امینی

دیگر وجه سیاسی شدن این مساله از نظر امینی درگیر شدن در «چالش قدرت» است که می‌تواند نقش تعیین‌کننده در تصمیمات داشته باشد؛ «کما این‌که دیروز در بازی ایران و آمریکا زور دولت به رقیب نچرخید. البته اگر پیش‌فرض‌مان این باشد که دولت مخالفتی با حضور زنان در استادیوم‌های ورزشی ندارد. در واقع هر جناحی که زورش بچربد و قدرت چانه‌زنی بالا داشته باشد می‌تواند هدف خود را پیش ببرد.»

به تعبیر آسیه امینی، «تاکنون اولویت چانه‌زنی هیچ دولتی در ایران زنان نبوده. ممکن است که در این حوزه تمایلاتی برای دفاع از حقوق زنان وجود داشته باشد اما در عمل در هیچ‌کدام از دولت‌ها چنین مساله‌ای به وجود نیامد. امروز اما در این کشاکش جنگ سیاسی مسالهٔ زنان بین جناح‌های قدرت مطرح شده. اتفاقا اگر مسایل زنان وارد منازعات سیاسی شود، شاید ما منتظر نتیجهٔ بهتر، شفاف‌تر و البته صادقانه‌تر باشیم.»

تقلیل خواستهٔ زنان در شبکه‌های اجتماعی

هم‌زمان با طرح موضوع ممنوعیت حضور زنان در استادیوم والیبال، واکنش‌های بسیاری نیز در شبکه‌های اجتماعی مطرح شد. بسیاری بر این عقیده هستند که این مساله «اولویت» زنان و جامعهٔ ایران نیست. برخی نیز با به کار بردن عبارت‌های تحقیرآمیز این خواسته را مورد تمسخر یا تقلیل قرار دادند. در حالی‌که به گفتهٔ امینی در پاسخ به الویت ندانستن این مساله «باید پرسید اساسا الویت زنان چیست و چه پاسخ درخوری از سوی مسوولان اجرایی داده شده؟ آیا مطالبهٔ تغییر قانون ، کاهش خشونت علیه زنان یا تبعیض در دانشگاه‌ها و سهمیه‌بندی جنسیتی پاسخی در خور گرفت؟»

در دو سال اخیر که دولت یازدهم روی کار آمده، با وجود وعده‌های حسن روحانی در رفع تبعیض علیه زنان و آزاد شدن حضور آن‌ها در استادیوم‌های ورزشی اما اقدامی اجرایی اتفاق نیفتاده و تبعیض‌ها همچنان ادامه دارد. در چنین فشاری، امینی معتقد است که تقلیل این خواستهٔ زنان و الویت ندانستن آن «خشونت»ی مضاعف علیه آن‌هاست. او همچنین این مساله را «مخالف‌نوازی» خواند.

به گفتهٔ این کنش‌گر حوزهٔ زنان زمانی‌که جامعه‌ای متکثر و متنوع با گرایش‌های فکری، جنسیتی، سن و … است «چطور می‌شود برای آن یک الویت را بدون در نظر گرفتن پشتوانه‌ای تحقیقی و بدون در نظر گرفتن هیچ برآورد پژوهشی و آماری الویت تمام زنان بخوانیم؟ آیا در این اولویت دسته‌بندی‌های زنان مانند سن یا جغرافیا دیده شده؟ در نتیجه فکر می‌کنم که این نوع اشکال‌تراشی‌ها نوعی مخالف‌نوازی‌ست که با تحقیر همراه شده؛ چه به شکل نیشخندی در یک توییت یا تحقیر یک مقام عالی‌رتبهٔ مجلس. در هر دو نیشخندی به خواستهٔ دنبال‌کنندگان همان مساله موجود است که آن را مورد استهزا قرار می‌دهد. یعنی رفتاری که خودش تعریف خشونت دارد.»

امینی بر این باور است که واکنش‌های این چنینی بایستی برای فعالان این حوزه باعث ایجاد «انگیزه»ای بیشتر شود: «به نظر من تمسخر این خواستهٔ زنان یا تقلیل آن، در خود نوعی تحقیر به همراه دارد که اتفاقا نباید کنش‌گران این حوزه را دل‌سرد کند بلکه باید به آن‌ها انگیزهٔ بیشتری بدهد به این دلیل که وقتی کسی شما را تهدید و تحقیر می‌کند باید بدانید چیزی که به دنبال آن هستید، حتما مسالهٔ مهمی‌ست.»

طوفانی در فضای مجازی برای حق ورود به استادیوم

کنش‌گران حوزهٔ والیبال در پی اقدام‌ها و تهدیدهای تندرویان و همچنین ابلاغیه‌های دولت چند روز پیش از بازی ایران و آمریکا فراخوان طوفان توییتری دادند که با تحلیل‌های آماری مثبتی مواجه شدند. اگرچه خیابان از زنان گرفته شد و حتی به گزارش خبرگزاری تسنیم، یگان اسب‌سوار نیروی انتظامی مسوولیت «ایجاد نظم و امنیت» را برعهده گرفت؛ اما گسترهٔ اینترنت به خیابانی برای کنش آن‌ها تبدیل شد.

toofan twitter

در این کنش آنلاین، طی یک‌ساعت بیش از ۱۳ هزار توییت با هشتگ «زنان_ورزشگاه» و همچنین «Letwomengotostadiums» از سوی ۱۱۰۰ کاربر ارسال شد. امیر رشیدی که کمپین‌های آنلاین را زیر نظر می‌گیرد با انتشار گزارشی آماری از طوفان توییتری، آن را کمپینی «موفق» خواند. او همچنین با اشاره به محدودیت‌های اینترنت و فیلترینگ حاکم بر آن تایید کرده که بیشتر از ۷۵ درصد توییت‌ها از داخل ایران ارسال شده است و نزدیک به ۴۵ درصد مشارکت‌کنندگان زن و باقی مرد بوده‌اند.

«ورود گزینشی مطالبه ما نیست»

آزادی باز هم درهای خود را به روی زنان نگشود و طبق اعلام عمومی، ممنوعیت ورود زنان به استادیوم تا پایان این دور بازی‌ها نیز برجاست. با وجود این در پی اولین بازی تیم ملی ایران، تصاویری در اینترنت منتشر شد که حاکی از حضور تعدادی زن در استادیوم بود.

طبق گزارشی در خبرآنلاین این زنان با «پاسپورت ایتالیایی» یا خارجی توانسته بودند وارد استادیوم شوند. این در حالی‌ست که همزمان با بازی ایران و آمریکا، بیش از هزار کاربر اینترنتی با توییت‌های خود عنوان کردند که «ورود گزینشی زنان به استادیوم، مطالبهٔ ما نیست.»

لزوم همراهی مردان در مطالبات زنان

یکی از مهم‌ترین مسایلی که در خصوص کنش‌های مختص به زنان وجود دارد، لزوم همراهی از سوی مردان است. اما هر همراهی و کنشی در جوامع استبدادزده با وجود قدرت مطلقه هزینه‌هایی نیز در پی دارد. هزینه‌هایی که گاه مانع همراهی یا کنش می‌شوند. به عنوان نمونه بهمن دارالشفایی، روزنامه‌نگار در صفحهٔ فیس‌بوک با انتشار یادداشتی عنوان کرد که به دلیل «ناراحتی» زنان همراهش از ممنوعیت حضورشان تصمیم گرفت تا برای دیدن بازی‌های والیبال به استادیوم نرود. اما آیا می‌توان انتظار کنشی گسترده‌تر از سوی مردان داشت؟

علی عبدی، دانشجو و کنش‌گر اجتماعی در حالی‌که تاکید دارد اگر ایران بود در اعتراض به این ممنوعیت به استادیوم نمی‌رفت، به رادیو زمانه گفت: «ما انسان‌ها نسبت به یکدیگر و جامعه‌مان مسئولیت اخلاقی داریم. بی‌توجهی یا کم‌توجهی نسبت به تبعیضی که علیه دیگری روا داشته می‌شود، مجوز همراهی ما با کسانی که سیاست‌های تبعیض‌آمیز را اعمال می‌کنند نیست. آیا نشستن روی صندلی‌هایی که با تضییع حق دیگری به دست آمده، اخلاقی است؟ اگر از خودمان شروع نکنیم، و مسئولیت فردی‌مان را در قبال بی‌عدالتی علیه دیگری به رسمیت نشناسیم، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که دیگران برای خیرعمومی و کاهش رنج ما بکوشند؟»

به عقیدهٔ عبدی می‌توان با «نرفتن به ورزش‌گاه و نوشتن دربارهٔ آن، و تبدیلش به یک بحث جمعی برای تأثیر گذاشتن روی گفتارهای عمومی، یکی از راه‌های اعتراض به بی‌عدالتی جنسیتی و ایجاد حساسیت در افکار عمومی است. مگر جز این است که مردهایی که در بازی اخیر تصمیم گرفتند به ورزشگاه نروند، و تصمیم‌شان را روی شبکه‌های اجتماعی به بحث گذاشتند، دنباله‌رو و تقویت‌کنندهٔ همان راهی هستند که زنان برای ورود به ورزشگاه به پیش می‌برند؟»

او در ادامه از تاثیر همراهی مردان با زنان برابری‌خواه گفت: «دست کمش این است که زنان اطراف ما – با مشاهدهٔ همراهی مردان – «احساس تبعیض» کمتری خواهند داشت. چه می‌شود اگر به جای سلفی با معروف و موسوی در ورزشگاه، با یک پوستر و نوشته سلفی بگیریم که «من در اعتراض به تبعیض علیه زنان، به ورزشگاه نمی‌روم؟» مخصوصا که ایران، در پانزده روز آینده، پنج بازی در ورزشگاه آزادی دارد، و فرصت مغتنمی است تا گفتار عدالت جنسیتی در بهره‌مندی از فضاهای عمومی، فراگیرتر شود.»

هزینه‌های گریزناپذیر کنش‌های اجتماعی

یکی از بزرگ‌ترین موانع در ایجاد بسیج عمومی برای مطالبات و خواسته‌های زنان، مسالهٔ پرداخت هزینه است. هزینه‌هایی که از بازداشت و زندان می‌تواند باشد تا صدور احکام بلندمدت و ممنوعیت‌های بسیار.

آسیه امینی در این خصوص توضیح می‌دهد: «ما یا باید باور داشته باشیم که در جامعه‌ای سالم، برابری وجود دارد و برای به دست آوردن آن نمی‌شود که فقط زنان هزینه بپردازند. حتما باید مردانی در تحمل هزینه شریک شوند. منظور از مردان صرفا تماشاچی‌ها نیستند بلکه این مرد می‌تواند مربی یا بازیکن تیم ملی باشد؛ و چه بسا مردان در قدرت. اساسا وقتی مسابقه‌ای برگزار می‌شود ورزش‌کاران ورزش می‌کنند و عده‌ای تماشاگر هستند وگرنه چرا ورزش شکل اجتماعی پیدا کرده؟ اگر تماشاگر مهم نیست چرا این مسابقات نمایش عمومی داده می‌شوند؟ بنابراین اگر آدم‌ها از یکسویه‌نگری خارج شوند و فکر نکنند در جامعهٔ سالم فقط قرار است منافع فردی آن‌ها تامین شود، آن موقع هزینه‌ها نیز باید بین تماشاگران مرد و زن توزیع شود.»

این کنش‌گر حوزهٔ زنان به عنوان نمونه به علی کریمی، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران اشاره کرد که پس از تحولات سال ۸۸ با دستبندی سبز به میدان مسابقه وارد شد: «چرا این حرکت در ایران ادامه پیدا نکرد؟ مسلما چون هزینهٔ آن بالاست ولی آیا واقعا ما ورزش‌کارانی نداریم که بگویند تماشاچی در باشگاه سهم و نقش دارد؟ اگر تماشاچی برای دیدن بازی به استادیوم نروند این مسابقات ارزشی نخواهند داشت.»

چه باید کرد؟

برخی از انتقادها از کنش‌های زنان در رسیدن به خواسته‌های خود، مقطعی بودن آن است. از طرفی دیگر بسیاری معتقدند که برای به دست آوردن هر خواسته‌ای باید در کنش اجتماعی تداوم داشت. از آسیه امینی پرسیدیم که با وجود تمام موانع و مشکلات موجود چه باید کرد؟

این کنش‌گر حوزهٔ زنان معتقد است که برای پیش‌برد هر خواسته‌ای، همان مطالبه باید به «خواستهٔ عمومی» تبدیل شود. در حالی‌که در بیشتر مواردی که علیه زنان اتفاق می‌افتد یا در خصوص مطالبات آن‌ها، خواسته‌هایشان به خواسته‌ای عمومی تبدیل نشده بلکه به «سکوتی عمومی» می‌ماند.

امینی توضیح می‌دهد: «اگر هر خواستهٔ شما به گفتمانی درون گروهی تبدیل شود، اگر خودتان را بکشید هم نمی‌توانید از آن صدای جنبش بسازید. اما اگر قرار است این خواسته وارد جریان اجتماعی شود باید به خواسته‌ای عمومی تبدیل شود. در این امر نمی‌توان نقش رسانه‌ها را کم‌رنگ دید. رسانه‌ها می‌توانند با وارد کردن چهره‌های مختلف این بحث را به جریان بیندازند. کنش‌گران یا خبرنگارانی که دغدغهٔ این مساله را دارند می‌توانند از چهره‌های هنری، ورزشی و ادبی و حتی مذهبی نظرخواهی کنند. این مساله صرفا در موضوع حضور زنان در استادیوم خلاصه نمی‌شود؛ بلکه هر خواستهٔ اجتماعی برای فراگیر شدن می‌تواند چنین عمل کند تا افکار عمومی به واکنش تبدیل شود.»