در ایران یک جریان قوی هجو کردن، جکسازی و طنز نویسی سیاسی وجود دارد که به خصوص در طول حیات جمهوری اسلامی و بعد از آن با رشد استفاده از اینترنت و موبایل تقویت شده است. بعد از اعلام توافق اولیه ایران و ۵+۱ در لوزان سوئیس بر سر پرونده فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی ایران، توجه این جریان به پرونده هستهای ایران و خوشحالیهای صورت گرفته بعد از توافق لوزان جلب شد. در یکی از این پیامهای طنز که با تقلید از حکایتهای مربوط به شیخ ابوسعید ابوالخیر نوشته شده، آمده است:
«روزی مردی به سراغ شیخ رفت و گفت که من با همسر و چهار فرزندم در یک خانه ۳۰ متری زندگی میکنیم و از تنگی جا در عذابیم؛ راه حلی عنایت فرما. شیخ پرسید آیا به جز خودت، همسر و فرزندانت کس دیگری نیز با شما هست؟ مرد گفت: بزی داریم که آن را در حیاط خانه میبندیم. شیخ گفت بز را هم به داخل خانه ببر و با هم زندگی کنید. هفته بعد مرد به نزد شیخ بازگشت و با فغان و ناله گفت یا شیخ بر تنگنای ما افزوده شد و دیگر هیچ آرامشی در خانه نیست. شیخ فرمود بز را از خانه خارج کن و در حیاط ببند. چند روز بعد مرد بازگشت و از شیخ تشکر بسیار کرد و گفت از روزی که با راهنمایی شما بز را از خانه بیرون کردهایم جای ما بسیار باز شده و همه در آرامش به سر میبریم.»
در انتهای این متن نوشته شده است که:
«آیا از بازگشت کشور به شرایط ۱۰ سال قبل خوشحالید؟ »
بازگشت به شرایط پیش از پرونده اتمی؟
حجم بالایی از اظهار نظرها و مطالب شوخی و جدی درباره توافق لوزان، مشتمل بر یادآوری همین نکته است که بعد از ۱۰ سال تحریم و شرایط بد اقتصادی و سیاسی در حال بازگشت به همان شرایط اولیه هستیم؛ اما این تعبیری سراسر اشتباه و گمراه کننده است زیرا:
یک: هنوز توافقی به صورت رسمی صورت نگرفته و بعید است در صورت اجرای کامل این توافق، اوضاع در زمانی کوتاه به حالت اولیه خود بازگردد. جواد ظریف در گفتوگو با صدا و سیمای ایران صراحتا اعلام کرد که بین اجرای توافق هستهای و اجرای تعلیقِ تحریمها ممکن است چند ماه زمان وجود داشته باشد. همچنین با توجه به ورود ایران به یک زنجیره از مناقشات سیاسی و منطقهای با ترکیه، عربستان و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بر سر سوریه، یمن و حزب الله لبنان، سقوط قیمت نفت خام به دست عربستان و قدرت نمایی نظامی ایران و عربستان در عراق و یمن، شرایط سیاست خارجی ایران نمیتواند به دوران تنشزدایی ایران در زمان اصلاحات باز گردد و ایران خواسته و ناخواسته وارد دوران جدید و البته سخت و هراس آوری شده است.
دو: در انتخابات سال ۱۳۸۸ یک تقلب بزرگ انتخاباتی در ایران صورت گرفته است. رهبر، سپاه پاسداران، شورای نگهبان، وزارت کشور دولت احمدینژاد و همه نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی ایران در این تقلب دست داشته یا با آن همراه بودهاند. شرایط سیاسی و اجتماعی کشور بعد از تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۸ بهانهای قوی در دست رهبر ایران و اصولگرایان تندرو برای خانهتکانی گسترده در عرصه سیاسی رسمی شد. بسیاری از منتقدان جمهوری اسلامی و بخش بزرگی از اصلاحطلبان درون ساختار جمهوری اسلامی با اسم رمز “فتنه” راهی زندان یا مجبور به سکوت شدند. بخشی از احزاب و تشکلهای رسمی و قانونی را تعطیل کردند، دستهای از روزنامهها را بستند، بر فضای دانشگاه خفقان بیشتری برقرار کردند. در مجموع شرایط بسیار خفقان آوری بر جامعه، و حوزههای سیاست و فرهنگ حاکم شد، وضعیتی که تا به امروز نیز ادامه دارد.
با این تفاسیر باید کنجکاو شد که آیا همه آنچه که در طول پرونده فعالیت هستهای جمهوری اسلامی و به خصوص در ۱۲ سال اخیر در کشور ما اتفاق افتاده است صرفا تبعات یک جابهجایی در جایگاههای دولتی بوده است؟ آیا تغییر رئیس جمهوری که معتقد بود “تحریمها مشتی کاغذ پاره هستند” با رئیس جمهوری که معتقد است ” آمریکا کدخدای جهان است” میتواند شرایط کشور را به اوضاع پیش از مناقشه جمهوری اسلامی و قدرتهای جهانی بر سر فعالیتهای اتمی، باز گرداند؟ پاسخ صریح این مقاله به پرسشهای بالا، منفی است.
تصور نه چندان روشن از ارقام میلیارد دلاری
تصور رقمهای چند صد و چند هزار میلیارد تومانی برای ما مردم عادی کار سادهای نیست. اگر یک فرد از طبقه متوسط یا کارگر ایران در کمد لباسهای خود یک چکپول ۵۰ هزار تومانی پیدا کند شاد خواهد شد و آنرا پول زیادی در نظر میگیرد اما در گفتارهای روزمره خود خیلی راحت از اختلاس سه هزار میلیارد تومانی یا حیف و میل نزدیک به ۸۰۰ میلیارد دلار پول نفت در دولت احمدینژاد صحبت میکنیم. هشتصد میلیارد دلار یعنی چقدر؟ آیا تشبیه این مقدار پول از طریق وزن و تعداد اسکناسها و سهم هر ایرانی از آن، تصور درستی از این سرمایه ملی که باید صرف عمران و آبادانی کشور میشده است به دست میدهد؟ برای درک بهتر این مقدار پول به مثالای زیر توجه کنید:
_ طرح افزایش ظرفیت پالایشگاه جامنگر (Jamnagar)متعلق به هلدینگ بزرگ رلیانس ( (Reliance به ظرفیت ۶۰۰ هزار بشکه در روز و با سرمایهگذاری ۶ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۳ به پایان رسید. این پالایشگاه با ضریب پیچیدگی ۱۱,۸ احداث شده است و یکی از پیشرفتهترین پالایشگاههای جهان است.
_ کل بودجه بهسازی صنعت حمل و نقل ریلی کشور در سال ۱۳۹۴ اعم از تصحیح خطوط، برقی کردن، دو بانده کردن و غیره، ۶۰۸ میلیارد تومان است. با دلار ۳۳۰۰ تومانی این رقم تقریبا معادل ۱۸۵ میلیون دلار است.
_ خط آهن شیراز به اصفهان به طول ۵۰۶ کیلومتر است كه ۴۵۰ كيلومتر آن به صورت يك خطه و ۵۶ كيلومتر نيز بهصورت دو خطه با اعتباری بالغ بر ۸۸۰ میلیارد تومان ساخته شد. با دلار ۳۵۰۰ تومانی زمان احمدینژاد این مبلغ معادل ۲۵۱ میلیون دلار است.
_ بلندترین سد ایران به نام کارون ۳ با مبلغی بین ۷۲۵ تا ۸۰۰ میلیارد تومان ساخته شده که با احتساب مبلغ ۲۵۰ میلیارد تومان ارزش برقی که در هر سال توسط این سد تولید میشود، برگشت سرمایه ساخت این سد برای «شرکت توسعه منابع آب و نیرو » کمتر از ۴ سال بوده است. با دلار ۱۰۰۰ تومانی زمان خاتمی این مبلغ معادل ۸۰۰ میلیون دلار و با دلار ۳۵۰۰ تومانی زمان احمدینژاد این مبلغ معادل ۲۲۸ میلیون دلار و با دلار ۳۳۰۰ تومانی فعلی، این مبلغ معادل ۲۴۲ میلیون دلار است.
_ هزینه ساخت خط سه مترو تهران (طولانیترین خط مترو تهران) به طول ۱۲ کیلومتر با ۹ ایستگاه که در طی ساخت آن یک میلیون و ۲۰۰ هزار متر مکعب خاکبرداری شده، هزار تن میلگرد مصرف شده و ۳۳۰ هزار مترمکعب بتنریزی انجام گرفته است بالغ بر ۱۹۰۰ میلیارد تومان بوده است. با دلار ۳۳۰۰ تومانی فعلی این مبلغ معادل ۵۷۵ میلیون دلار بوده است.
_ هزینه ساخت فاز دوم فرودگاه اصلی ایران سه میلیارد دلار تخمین زده میشود. فاز اول این فرودگاه از نظر تعداد مسافر یازدهمین فرودگاه خاورمیانه در سال ۱۳۹۲ بوده است.
_ طی ۹ ماهه سال ۱۳۹۳ در دولت حسن روحانی تعداد ۷۱۸۹۶ خودرو خارجی به ارزش بیش از یک میلیارد و ۴۵۷ میلیون دلار وارد کشور شده است.
اکنون شاید بتوان بهتر قضاوت کرد که با ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد یک دولت تا چه میزان میتوان بر پیشرفت یک کشور از طریق تقویت و توسعه زیرساختهای اقدام کرد. درست است که بخشی از این درآمد توسط دولت صرف مخارجی همچون پرداخت حقوق کارکنان دولت، آموزش و پرورش، بهداشت عمومی و امور اینچنین شده است اما:
۱. به جز مدیران ارشد دولتی در ایران که معمولا کار خاصی انجام نمیدهند، کارمندان و کارگرانی که در استخدام دولت هستند در قبال تولید یا انجام خدمات، حقوق میگیرند و اگر بخشی از درآمد دولت صرف پرداخت حقوق آنان شده باشد، به مقدار مساوی یا بیشتر از آن خدمت یا کالا استخراج شده است.
۲. در بودجه سال ۱۳۹۱ بودجه آموزش و پروزش که عیالوارترین وزارتخانه دولت است بالغ بر حدود ۱۴ هزار میلیارد تومان بود که تازه نسبت به سال گذشته خود در سال ۱۳۹۰ افزایش حدود ۱۹ درصدی را شاهد بوده است. با دلار ۳۵۰۰ تومانی زمان احمدینژاد این رقم معادل چهار میلیارد دلار است. اما نباید فراموش کرد که دولت احمدینژاد تنها ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است. نباید فراموش کرد دولت درآمدهای دیگری نیز دارد. برای مثال از مجموع ۱۰۴۶ میلیاردریال درآمد دولت طی ۱۱ماهه سال ۱۳۹۲، درآمد نفت با ۴۶۶ هزارمیلیارد ریال، ۴۴درصد، درآمد مالیاتی با ۴۰۶هزارمیلیارد ریال، ۳۹درصد و سایر درآمدها (سود عملکرد شرکتهای دولتی) با ۱۷۴هزارمیلیارد ریال، ۱۷ درصد کل درآمدهای دولت را تشکیل دادهاند.
۳. مایحتاج یک کشور را از راههای گوناگونی میتوان تهیه کرد. به طورمثال برای تامین شکر کشور میتوان روی مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه تمرکز کرد و ضمن ایجاد اشتغال در بخشهای کشاورزی، ساختمان، صنعت و تولید، برای مردم ایران شکر تهییه کرد یا میتوان با اختصاص دلار ۱۲۶۰ تومانی به یکی از مراجع تقلید مجوز انحصاری واردات شکر داد تا آنرا با قیمت دلار ۳۶۰۰ تومانی در بازار ایران بفروشد و ضمن نابودی اشتغال، ارزهای خارجی با ارزش ایران صرف یک کالای مصرفی شود.
فساد حکومتی و منافع شخصی، جایگرین رویکرد اجتماعی و ملی
محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت به صورت رسمی گفته است: «۷۰۰ میلیارد دلار از داراییهای کشور طی پنج تا شش سال در این کشور خورده و قورت داده شده است.» سخنگوی دولت گفته است: «من نمیگویم اختلاس شده ولی میتوانم بگویم این پول محصولش نباید رشد منفی اقتصادی باشد.»
هیچ فردی در ایران وجود ندارد که از اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی، اختلاس ۷۰۰۰ میلیارد تومانی و دیگر اختلاسها مطلع نباشد. به دلیل اخلاف فاحش بین قیمت ارز دولتی و ارز آزاد، هرگونه واردات اعم از قاچاق یا قانونی، سود سرشاری نصیب وارد کنندگان خواهد کرد. در ایران برای واردات انحصارات نوشته و یا نانوشته زیادی وجود دارد. ما در ایران از وجود یقه سفیدها، مافیای واردات سیگار، مافیای واردات خودروهای لوکس، مافیای واردات شکر، مافیای واردات خوراک دام و بدهکاران بانکی و غیره مطلع هستیم. آشکار است که واردات هر کالای کلیدی و سودآور در ایران در اختیار یک فرد یا دستهای از افراد پر نفوذ و دارای قدرت سیاسی قرار گرفته است. در دوران تحریمهای بینالمللی علیه فعالیتهای هستهای ایران، فرصت مناسبی برای نزدیکان به رهبر ایران، فرماندهان سپاه و اصولگرایان مسلط بر مجلس و دولت ایران محیا شد تا با تبلیغ حول حربه دشمن، مقابله با تحریم و اقتصاد جهادی، بدون ترس و به نام «خدمت» به چپاول اموال کشور بپردازند. با ارز دولتی در نظر گرفته شده برای واردت دارو اقدام به واردات دسته کلنگ، زین اسب و غذای سگ کردند. محمولههای نفتی کشور را به اسم دور زدن تحریمها در کشورهای دیگر فروخته و از بازگرداندن ارز حاصل از آن به کشور خودداری کردند. بابک زنجانی شناختهشدهترین فرد در این زمینه است که با همکاری و همراهی سپاه و دولت احمدینژاد تا جایی پیش رفته است که با وجود مصادره تمامی اموال او هنوز دو میلیارد دلار به خزانه کشور بدهکار است. او چندین ماه است در اختیار اطلاعات سپاه پاسدارن است و امکان دسترسی به او و کشف همکاران او در حاکمیت ممکن نیست. یکی از نمایندگان مجلس گفته است: «در زندانی بودن بابک زنجانی تردید وجود دارد.»
با پول حاصل از فساد چه میتوان کرد؟
پولهای بادآورده حاصل از غارت اموال عمومی کشور میتواند صرف خرید خانههای مجلل، ساخت ویلا، تصاحب اراضی ملیف پرداخت رشوه، خرید تراکم، انجام سفرهای خارجی، اعزام فرزندان به خارج از کشور جهت تحصیل، خرید خودروهای گران قیمت، طلا و جواهر کرد اما برای استمرار کسب درآمد از ثروتهای ملی باید در قدرت سیاسی وارد شده و بر آن مسلط شد. به گفته وزیر کشور، پول حاصل از واردات مواد مخدر به کشور وارد سیاست شده است. بر همین قرار سود سرشار حاصل از واردات قانونی و قاچاق کالا به کشور نیز میتواند برای افراد برخوردار از مجوزهای صادراتی، قدرت سیاسی خلق کند. تطمیع و خرید اعضای شوراهای شهر یا نماینگان مجلس و یا ورود مستقیم مفسدان اقتصادی به مجلس و دولت برای ایجاد پوشش قانونی بر کارهای خلاف منافع ملی و برخورداری از مصونیت قضایی، هزینه مالی بالایی دارد.
محمود احمدینژاد در مناظره انتخاباتی با کروبی به برآورد صد میلیارد تومانی خود از خرج تبلیغات کروبی اشاره کرد و اعلام کرد که ستاد کروبی درنظر داشت که تنها حدود ۲۰ میلیارد تومان برای تبلیغات اساماس خرج کند. میرحسن موسوی در نشستی با جمعی از خانوادههای بازداشت شدگان جنبش سبز، با تکذیب ادعای هزینههای چند صد میلیارد تومانی ستاد انتخاباتی خود گفت: «حدود ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان حداکثر هزینه تبلیغات انتخابات من بوده است» و اعلام کرد هزینههای ستاد کروبی در همین حدود بوده است. شواهد محکمی در تایید توزیع تراول چک بین دانشجویان و روستائیان، توزیع سکه به بهانه تشویق کارکنان بعضی بیمارستانها، پرداخت چکهای ۲۰ میلیون تومانی به نمایندگان مجلس و توزیع رایگان سیب زمینی و اقلام دیگر توسط حامیان محمود احمدینژاد در دست است. حمایتهای سیاسی از جریانات سیاسی معمولا به طرق غیر مستقیم انجام میشود. در حالی که هزینه تبلیغات یک کاندیدای مجلس در شهر مشهد بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومان بوده است مشخص است هزینه تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بسیار بیشتر از ارقام چند میلیارد تومانی است. به خصوص وقتی در بین کاندیداها افرادی مانند شهردار تهران و رئیس جمهور وقت نیز حضور داشته باشند.
تاکتیک اشتباه به استحاله استراتژی درست میانجامد
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ ریاست دولت از دست اصولگرایان تندرو خارج شد اما هنوز حسن روحانی در تغییر استانداران و فرمانداران مجبور به رعایت خواستههای امامان جمعه و اصولگرایان و نمایندگان مجلس است. پیشبینی میشود در انتخابات مجلس شورای اسلامی، ترکیب مجلس ایران کمی تعدیل یافته و از قدرت محافظهکاران تندرو در آن کاسته شود. نکته مهم این است که نباید فراموش شود ظهور اصولگرایان تندرو و قدرتگیری آنان، ترکیب سیاسی حکمیت ایران را دستخوش تغییرات بلند مدت کرده است. در طول هشت سال تسلط آنان بر دولت و مجلس، قدرت این طیف به طور شگرفی افزایش یافته است. قدرتمندترین قطب اقتصادی خارج از نظارتهای مردمی _یعنی سپاه پاسدارن_ و قدرت سیاسی نمایندگان ولی فقیه و روحانیون در ایران با انتخابات قابل تغییر نیست. یک فساد طولانی مدت در بخشهای مهم اقتصادی کشور مانند شهرداریها، مناطق آزاد اقتصادی، دانشگاههای آزاد و غیر انتفاعی، گمرکات، ادارت ثبت و قوه قضائیه ریشه دوانده است که مقابله با آنها جز با شکلگیری یک اراده جمعی و فراگیر در بین مردم و تلاش برای تغییر قوانین و ساختارهای قدرت ممکن نیست.
قدرتی که با مستمندسازی مردم ایران و بلعیدن ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی فربه شده و رشد کرده است آنقدر پرزور است که تا چندین انتخابات دیگر همچنان شاهد حضور پر رنگ آن هستیم و همچنان در پشت پرده مناسبات سیاسی به چانهزنی و امتیاز گیری ادامه خواهد داد. این قدرت به دلیل برخورداری از قداست کاذب ولایت فقیه آنقدر مصونیت دارد که خود منتقدان اصولگرای آن نیز به راحتی جرات مقابله با آن را ندارند. حادثه شیراز نشان داد که گروه فشار این قدرت سیاسی بر خلاف دوران خاتمی از حضور مسلحانه در مقابل کلانتری و تلاش برای کشتن نماینده اصولگرای مجلس و فرزند یکی از ایدئولوگهای سیاسی شیعه، ترسی ندارد. در ضمن به دلیل آنکه بیشتر مقامات جمهوری اسلامی در فسادها و سواستفادههای مالی دست دارند، ترجیح میدهند برخورد جدی با مفاسد تیم اصولگرایان تندرو نداشته باشد. در قوه قضائیه نیز عزمی استوار برای برخورد با مفاسد کلان اقتصادی این تیم وجود ندارد چراکه یکی از لازمههای فساد اقتصادی در ایران شراکت با مسئولان ارشد قضایی است. تاخیرهای معنادار در روند رسیدگی به پرونده بابک زنجانی و سعید مرتضوی به دلیل دست داشتن برادر رئیس قوه قضائیه در این پرونده نمونه متاخر از این ادعاست.
ضرورت روشنگری
در چنین شریطی و برای خروج وضعیت زندگی مردم ایران از بحران اقتصادی و فساد تشدید شده در فضای تحریمهای هستهای، راه حل مناسب و مفید، آگاهی بخشی مستمر به لایههای مختلف مردم ایران است. اقدام به ایجاد موجهای احساسی در پی صدور بیانیه لوزان و قیاس جواد ظریف با دکتر مصدق حتی اگر به قصد ایجاد فشار به اصولگرایان تندرو و جلوگیری از کارشکنیها و تبلیغات منفی آنها علیه لجبازیهای اتمی جمهوری اسلامی باشد از آنجا که فاقد جنبههای آگاهیبخش است، روی دیگر تلاش علی خامنهای برای کش پیدا نکردن بحث اختلاسهای متعدد مالی در ایران است.
عدم ورود به روابط اقتصادی و مالی جناحهای سیاسی درون حاکمیت ایران یکی از خطوط قرمز جدی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی است که این خود شاید یکی از دلایل عمده چالشهای سطحی سیاسی و صرف وقت و انرژی فعالان سیاسی و منتقدان و مخالفان نظام ایران به موضوعات زودگذر و با تاریخ مصرف کوتاه است. درست است که توقف ماجراجوئیهای هستهای و شکستن وضعیت برآمده از تحریمها در نهایت به سود مردم عادی در ایران خواهد بود اما برای حمایت از روند مذاکرات هستهای نباید از اهمیت یاد و یادآوری ماهیت واقعی نظام موجود به مردم ایران غفلت کرد زیرا که سرمنشاء تشکیل نطفههایی مانند جریان حامی احمدینژاد جایگاهی است که اصلاح طلبان و جریان اعتدالگرا تمایل و ارادهای برای پرداختن ندارند.
فعالان سیاسی و نویسندگان حامی دولت نیز که در خارج از کشور به سر میبرند به جهت خودداری از قرار گرفتن جناحهای معتدل درون ساختار جمهوری اسلامی از تمرکز نقدها بر جایگاه ولایت فقیه و نقش آن در بحران هستهای ایران خودداری میکنند؛ امری که تکرار آن بعد از مدتی یک آگاهی کاذب را خلق کرده و درست از همین جایگاه است که بخشی از اپوزیسیون ایران بی توجه به واقعیتهای تکان دهنده اقتصادی از دستیابی ایران به سلاح هستهای دفاع میکنند، قاسم سلیمانی را سردار ایرانی میخوانند، ولی فقیه فعلی را رهبری ساده زیست معرفی میکنند و مخاطبان رسانههای فارسی زبان را به راهی میکشاند که در طول ۳۶ سال گذشته بن بست بودن خود را بارها و بارها نشان داده است.
حکومت اخوندی نوع غلظت یافته حکومت قاجار است با توجه به اینکه باید در مقایسه حکومت اخوندی و قاجار عنصر زمان را نیز در نظر داشت
هوشنگ / 12 April 2015
نویسنده محترم ما نیز همچون تو دردمندیم و تا حدودی به مصائب و مشکلات گوناگون کشور آگاه… حال به همان پرسش تاریخی لنین میرسیم: اکنون چه باید کرد؟
کلو / 12 April 2015
مقاله بسیار خوبی است .
هدف این حکومت اسلامی کشاندن ایران به بحران بزرگتر و کشاندن مردم به عصر قاجار است تا بحکومت ولایتی (مشروعه – نوری ) ادامه دهد.
بعداز ۱۲سال مذاکره و هزینه و حتی فرستادن عواملشان (گروه نایاک ) به کاخ سفید و بعنوان مشاورامنیتی اوباما در امور ایران ! و فرستادن ظریف همکار انها به مذاکرات فکر کردند میتوانند تمام تحریمها را بدون هیچ کار عملی بیاندازند ! ولی نقشه شان نقش اب شد و احتمالا مذاکرات سالها ادامه خواهد یافت !
کنترل بخشهایی از سوریه و عراق و لبنان و یمن و پاکستان و افغانستان و غزه …..را هم با بی برنامگی اوباما در اختیار دارند ولی چیزی را که از دست داده اند٬ حمایت ۸۰ درصد مردم ایران است که از دروغ و وعده و فریب و اسیدپاشی و فساد مالی و اجتماعی و سانسور و تقلب و انحصارگرایی حکومتی به ستوه امده اند.
faryad / 12 April 2015
در مورد کدخدایی جهان امروز ، شاید بتوان گفت که آمریکا فعلا توانائی آنرا دارد که این مقام را داشته باشد. خمینی ها، داعش ها،استالین ها، مائو ها، پول پوتها و… زیادی در طول تاریخ بر روح و جان و مال مردم تجاوز کرده و میکنند. آمریکا حاصل یک سیستم سیاسی- اقتصادی مافیای ۳ هزار ساله ایی است که متولد در ایران و خاورمیانه ، متحول در انگلستان استعمارگر دیروز و تثبیت شده در آمریکای مدرن امروز است. با این مافیای قدیمی که بنیان گذار سه دین ابراهیمی و فرقهها و آیینهای مختلف است و در پروپاگاندا و مدیریت جهانی ، ریش و قیچی در دست آنها است، نمیتوان سرشاخ شد و باید برای منافع ملی ایران و جامعه جهانی با آنها سازش کرد !
جمهوریخواه / 14 April 2015