با تثبیت قدرت سعودی در ۱۹۶۰، حکومت به تدریج دستورالعملی را برای پوشش متحد زنان و مردان ایجاد کرد. برای زنان این پوشش ردایی بلند، عبایی مشکی و روبنده بود. سازمانهای مختلف دولتی مثل مدرسهها، دانشگاهها و هیئت امر به معروف و نهی از منکر ـ که آن را پلیس اخلاقی مینامند ـ پوشش زنان را به دقت بررسی میکردند تا با دستورالعمل گفته شده، هماهنگ باشد.
زنان بیحجاب سعودی (که دولت عربستان سعودی آنها را از دیگران متمایز میکند) به عنوان یک استراتژی ارتباطی، نقش زنان موفق در جهان را ایفا میکنند که معمولا رسانههای اروپایی و امریکای شمالی نیز با آنها همراهی میکنند. از سوی دیگر، این رونمایی از زنان، باعث افزایش نظارت دولت بر مردم میشود. نظارت دولتی نیازمند تشخیص هویت تمام شهروندان عربستان است که در عینحال، این روش تشخیص هویت، با پوشش روبنده برای زنان ناسازگار است.
تلاش برای برداشتن نقاب و پوشش، سادهترین فهم انسان از آزادی پوشش است و حکومت سعودی نظارت و کنترلش را بر افراد از طریق شیوههای گزینشی بیحجابی و برداشتن روبنده بیشتر میکند؛ روندی که رسانههای خارجی با بازنمایی زنان خاص و استثایی، در آن نقش مهمی دارند.
رسانههای غربی و تقویت حکومت سعودی
تصویرسازی از زنان سعودی در رسانههای آمریکایی و اروپایی با دقت انجام میشود. آنها در تصاویر، اقلیت کوچکی از زنان سعودی را نشان میدهند که عکاسی و انتشار عکسهایشان ـ از نظر خود زنها ـ هیچ مشکلی ندارد. در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، بیشتر زنها چهرههایشان را در همراهی با مردانی که خویشاوندشان نیستند، میپوشانند. عکسها معمولا زنانی به ظاهر تحصیل کرده و آزادیخواه با توانمندی مالی را نمایش میدهند که تمایل به فعالیتهای اجتماعی نیز دارند. هدف از انتشار این تصاویر، مقابله پنهان با حجاب به ظاهر تحمیل شده زنان سعودی و نشان دادن شخصیت و فعالیتهای زن سعودی است.
این رویکرد تصویر واقعی زنان سعودی را محدود میکند، زنان «خاص و استثنایی» را به تمام «زنان سعودی» تعمیم میدهد و به طور کلی زنان طبقات دیگر جامعه با گرایشهای سیاسی دیگر و همیمنطور یک سوم ساکنان جده و ریاض و یک چهارم کل جمعیت عربستان را که ساکنان غیربومی هستند، نادیده میگیرد.
زنان «استثنایی»، در حالی به عنوان نماینده تمام زنان سعودی در رسانهها نشان داده میشوند که این یک راهکار رسانهای برای بازنمایی و بهبود ذهنیت دیگران نسبت به حکومت و جامعه عربستان است. این رسانهها، به حکومت عربستان کمک میکنند تا این زنان استثنا شده را به عنوان تصویر رسمی زنان جامعه عربستان نشان بدهند.
پس از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱، بازدیدهای رسمی خارج از کشور مقامات سعودی اغلب به همراه گروهی از نمایندگان زن سعودی که در حوزههای فکری و اقتصادی فعال بودند و چهرههایشان را نپوشانده بودند انجام میشد. این زنان ابزاری بودند برای مقابله با کلیشههای جهانی علیه زن سعودی که منزوی، بیسواد و مظلوم نشان داده شده است. آنها همچنین تلاش میکردند از کشوری که ایديولوژیک، بسته و تاریکاندیش نشان داده میشد، چهرهای انسانی ارائه بدهند.
زنان استثنایی، در حالی به عنوان نماینده تمام زنان سعودی در رسانهها نشان داده میشوند که این یک راهکار رسانهای برای بازنمایی و بهبود ذهنیت دیگران نسبت به حکومت و جامعه عربستان است
علاوه بر این، حکومت سعودی همچنان برای روزنامهنگاران و عکاسان موقعیت فراهم میکند و اجازه میدهد که برای دوره کوتاهی با این زنان برجسته و خاص، که پیشتر شناسایی کرده و اطلاعات تماسشان را دارد، ارتباط برقرار کنند.
به این ترتیب، رسانههای خارجی و دولتی، زنان را در یک دستهبندی یک بعدی با عنوان «زنان سعودی»، ترسیم میکنند بدون اینکه به هیچ ویژگی دیگری از آنان اشاره بکنند. حضور بسیار فعال این زنان گزینش شده، راهی برای نشان دادن تغییر و تحولات به ظاهر مترقی عربستان سعودی بوده است. اما رسانههای غربی استدلال و منافعی دارند که فراتر از سیاست بینالملل حکومت سعودی است. این رسانهها زنان سعودی را به شیوه خاصی که مطلوب خودشان میدانند نشان میدهند. در تصاویر این زنان خاص، بر بدن و پوشش آنها توجه و تمرکز بیشتری شده است.
یک نمونه از آن را در روزنامه فرانسوی لیبراسیون به خوبی میتوان دید. روزنامه لیبراسیون(liberation)، بیوگرافیای از یک فیلمساز زن به نام «هیفا المنصور» با عنوان « هیفا المنصور؛ زنی که جین میپوشد و حجاب ندارد» [Haifa Al Mansour, wearing jeans and unveiled] منتشر کرد. اگرچه المنصور یکی از معدود زنان فیلمساز سعودی است که به چنین موفقیت جهانیای رسیده است و فیلمش «وجدة» [wajda] برنده جایزه سال ۲۰۱۴ آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی انگلیس (BAFTA) شدهاست، اما او هرگز نمیتواند بدون در نظر گرفتن نوع پوششش تقدیر شود.
به طور کلی رسانهها زمانی که زنی را مطرح میکنند بر ظاهر او تاکید زیادی دارند. در این مورد، بر بیحجابی یا حداقل بدحجابی هیفا توجه بیشتری شده است، این توجه هم از سوی حکومت سعودی و هم از سوی غرب برای نشان دادن آزادی حجاب در جوامع مسلمان تشدید میشود. زنان تحصیلکرده و آزاداندیش، با پوشش سنتی نشان داده نمیشوند و رسانهها این زنان را بر اساس ظاهرشان ارزیابی میکنند: اینکه چه میپوشند، چطور لبخند میزنند و مدل موهایشان چطور است.
در کنار معرفی زنان «استثنایی» که زنان تحصیلکرده و روشنفکر جامعه عربستان هستند، رسانههای اروپایی و آمریکای شمالی تلاش میکنند زنان دیگر این کشور به ویژه زنانی را که روبنده میپوشند، افرادی منفعل معرفی کنند. در این حالت، بازتاب تصاویر زنان سعودی با نقاب در موقعیتهای فانتزی شبه حرمسرا و نشان دادن آنها به عنوان قربانیان منزوی انحرافات جنسی بیشتر مشهود است. در دو کاریکاتور معروف «شهر زنان»[women only city] زنان سعودی منزوی، افسرده و خسته نشان داده شدهاند و بر عناصر جذابیتهای جنسی آنها تاکید شده است: این کاریکاتورها بر اساس توهمات پسااستعماری از زنان سعودی، هنجارهای نژادپرستانه و دگرجنسگرایانه را نمایش میدهند و با تمرکز بر قدرت و گیرایی چشمها بر مفاهیم تابو، تناقض و ریاکاری تاکید میکنند.
در کنار معرفی زنان «استثنایی» که زنان تحصیلکرده و روشنفکر جامعه عربستان هستند، رسانههای اروپایی و آمریکای شمالی تلاش میکنند زنان دیگر این کشور به ویژه زنانی را که روبنده میپوشند، افرادی منفعل معرفی کنند. در این حالت، بازتاب تصاویر زنان سعودی با نقاب در موقعیتهای فانتزی شبه حرمسرا و نشان دادن آنها به عنوان قربانیان منزوی انحرافات جنسی بیشتر مشهود است
در مستندی که درباره زنان سعودی و بازار فروش لباسهای زیر در یکی از شبکه تلویزیونی خصوصی پخش شد، به تناقض میان تولید و مصرف بالای لباس زیر و نوع پوشش توصیه شده حکومت پرداخته شده است. نمایش چنین تناقضهایی، با نشان دادن هنجارها از طرفی و رویکرد متفاوت زنان محجبه در مصرف چنین کالاهایی، برای بدنام کردن آنها انجام می شود. در این مستند، تناقضی که مطرح میشود این است: «زنان با حجاب سعودی که سنتی، عقبمانده و مظلوم تلقی میشوند لباسهای زیر سکسی میپوشند.» در این مستند زنان با حجاب، رفتاری غیر عادی دارند؛ آنها عجیب، منحرف و متناقض نشان داده میشوند. پیام ضمنی این است که یک زن معمولی و عادی، باحجاب نیست و زن باحجاب، نباید لباس زیر سکسی که نشاندهنده تمایلات جنسی آزادانه است، بپوشد. به این ترتیب، واقعیت منعکس شده در فیلم، این زنان را عجیب و وابسته به تمایلات اروتیک نشان میدهد. این نوع بازنمایی زنان سعودی، بیش از هرچیز جنسیتزدگی و تبعیضهای نژادی و جنسیتی را تقویت میکند و بهطور خاص، با زنان مسلمان در جوامع مسلمان برخورد نژادی میکند و زنانی را که حجاب دارند، غیرانسان جلوه میدهد.
برداشتن روبنده راهی برای تشخیص هویت
در کنار استفاده سیاسی از زنان خاص، حکومت سعودی یک سیاست نظارتگرا بر زنان سعودی بیحجاب نیز ایجاد کرده است. پس از یازده سپتامبر و حملات متعاقب آن به عربستان سعودی، حکومت در داخل کشور مبارزه شدید و سختی علیه تروریسم را آغاز کرد. در زیر سایه مبارزه با تروریسم که در حقیقت بسیاری از فعالیتهای ضد حکومتی را هدف قرار میداد، حکومت سعودی، امنیت ملی و نظارت را تقویت کرد. شیوههای مدرن بروکراتیکی که بتوان افراد را با دقت بیشتری زیر نظر گرفت، مانند استفاده از ابزار شناسایی، از مهمترین تلاشهای حکومت سعودی بوده است. زنان سعودی اولین بار در سال ۲۰۰۲ اجازه یافتند کارت شناساسی عکسدار شخصی بگیرند و در سال ۲۰۱۳ داشتن کارت شناسایی اجباری شد و آنها باید در یک دوره هفت ساله برای گرفتن کارت شناسایی اقدام میکردند. قبل از سال ۲۰۰۲، هویت شهروندی زنان در زیرمجموعه سرپرست قانونی آنها بود؛ بدون داشتن هیچ عکس جداگانهای. این سرپرست قانونی پدر، برادر، شوهر یا عمو، بر اساس وضعیت تاهل و موقعیت آنها بود.
پیشتر این قانون در مورد مردان سعودی و زنان و مردان غیر سعودی، در کارتهای شناسایی، ویزا و کارتهای اقامت اجرا می شد. علت اینکه چرا پیش از این عکس زنان سعودی را در شناسنامه وارد نمیکردند، هرگز به طور رسمی اعلام نشد. اما راز این نکته را میتوان از تلقی شورای علمای ارشد یا همان «علما»- که یک سازمان وابسته به حکومت است- به خوبی فهمید .علما صورت زن را عورت – به معنای بخشی از بدن که باید پوشیده شود – میدانستند و به زنان توصیه میکردند در برابر مردان غریبه چهره خود را بپوشانند. در دورانی که در ریاض تحقیق میکردم، زنان جوان میگفتند که این فتوا، اگر چه از نظر دینی مبنای محکمی ندارد، اما بهطور گسترده در میان شهروندان سعودی ریاض عرف است. پوشش روبنده را نیز میتوان بخشی از شعائر و عرف خانوادههای سعودی دانست که احترام و ایجاد تمایز میان زنان سعودی و غیر سعودی را نشان میدهد.
کارت شناسایی، زندگی روزمره زنان سعودی را آسانتر میکند و مانع جعل هویت در نزاعهای خانوادگی که در آن کار به دادگاه میکشد میشود. اما این سکه روی دیگری نیز دارد؛ از این طریق، هویت زنان سعودی برای نظام حاکم مشخص است. در نوامبر ۲۰۱۲، شورای مشورتی یا همان «مجلس الشوری»، که اعضای آن انتصابی هستند، قانونی تصویب کرد که بر اساس آن زنان میتوانند در صورت لزوم در برابر بازرسان امنیتی مرد، چهره خود را نشان بدهند. اکنون با استفاده از تصویر زنان در کارت شناسایی، بین حکومت و زنان سعودی با عبور از وساطت مردان رابطهای مستقیم برقرار شده است؛ اگرچه که هنوز در بسیاری از موارد حضور مردان الزامی است.
این یک فرآیند دوجانبه هم برای زنان و هم برای حکومت سعودی است. از یک سو برای زنان فرصتهای تازهای فراهم میکند و از سوی دیگر حکومت از این طریق نظارت و کنترل بیشتری بر زنان دارد. تصاویر بدون روبنده برای تشخیص هویت، فقط ویژه حکومت سعودی نیست و در کشورهای اروپایی و کانادا نیز بحث درباره ممنوعیت استفاده از نقاب یا حجاب کامل مطرح است. فرانسه تنها کشوری است که چنین قانونی را تصویب کرده است. پس از بحث و نزاع درباره نقاب و با توجه به قانون ۲۰۰۹ ممنوعیت پوشش بالاکلاوا (یک نوع پوشش مخصوص صورت که همه صورت و گردن را میپوشاند) در قانون ۲۰۱۰ فرانسه، پوشش صورت در مکانهای عمومی ممنوع شد. در واقع امکان شناسایی چهره برای همه دولتها و حکومتها مهم است و عربستان سعودی در این مورد خاص، یک استثنا نیست.
هنوز هم عکس گرفتن و چاپ تصویر زنان در مکانهای عمومی ممنوع است. مثلا عکس گرفتن در فروشگاههای بزرگ، خیابان و … و در نزدیکی محلههای مهاجران اروپایی/آمریکایی و مکانهای عمومی دیگر ممنوع است. این مکانها با دوربینهای امنیتی بسیار پیشرفته کنترل میشود و این محدودیت فقط برای شهروندان سعودی وجود دارد
در عربستان سعودی گسترش شیوههای نظارتی برای یک امر اداری و دنیوی از طریق تشخیص هویت و چهره زنان، یک تغییر اساسی و بزرگ است اما هنوز هم عکس گرفتن و چاپ تصویر زنان در مکانهای عمومی ممنوع است. مثلا عکس گرفتن در فروشگاههای بزرگ، خیابان و … و در نزدیکی محلههای مهاجران اروپایی/آمریکایی و مکانهای عمومی دیگر ممنوع است. این مکانها با دوربینهای امنیتی بسیار پیشرفته کنترل میشود و این محدودیت فقط برای شهروندان سعودی وجود دارد. همچنین زنان در روابط اجتماعی زنانه و مکانها و جمعهای اختصاصی زنانه نیز عکس نمیگیرند. این ممنوعیت برای همه مکانها مثل مدرسه، برخی از محیطهای کاری، مکانهای مذهبی و مکانهای تجاری وجود دارد اما دلایل این ممنوعیت چیزهای دیگری هستند. بسیاری از زنان سعودی اهل ریاض به خاطر شرم و حیا، مسئولیتی که احساس میکنند، ارزشهایی که برای خانواده تعریف میکنند و باورهای مذهبی، عکسهایی را که در آن چهرهشان مشخص است، چاپ نمیکنند. در وبسایتهای سعودی ویژه زنان، تصاویر، عموما یک حیاط خالی یا یک اتاق و کلاس خالی است. با اینکه دوربینهای امنیتی در محیطهای زنانه وجود ندارد اما آنها این احتمال را در نظر میگیرند که شاید عکسهایشان از این محیط به بیرون درز پیدا کند.
در یک دهه گذشته حکومت سعودی با انتشار عکسها و فیلمهای زنان سعودی، بدون رضایت آنها وهمچنین تهدید و باجخواهی از زنان با استفاده از انتشار عکسها یا فیلمهایشان مقابله کرد. هیئت امر به معروف و نهی از منکر و دادگاه، با افزایش دستگیری افرادی که چنین جرمی را مرتکب میشدند، قانون را اعمال کردهاند.
با وجود اینکه همگانی کردن چگونگی روشهای تشخیص هویت مانند اوراق شناسایی عکسدار و شناسنامه میتواند قدم مثبتی به سوی عدم تبعیض جنسیتی در حقوق شهروندی باشد، اما باید توجه داشت که این مساله قدرت حاکمیت را در دستاندازی و کنترل زندگی شهروندان سعودی بیشتر میکند؛ هم به عنوان مرجع تشخیصدهنده با تصمیمگیری درباره اینکه شهروندان زن چه زمانی، چگونه و چرا عکس بگیرند و همچنین این عکسها به چه شکلی گرفته شوند و هم از راه قدرتی که در سایه روشهای نظارتی جدید برای حکومت ایجاد میشود.
رهایی از نظارت همه جانبه
طی یک پژوهش گسترده در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ در ریاض، بسیاری از زنان جوانی که با من همکاری میکردند عکسهای شخصی خودشان که در آن چهره را نپوشاندهاند، مثل عکسهای نامزدی و عروسی، نشان میدادند اما هرگز این عکسها را در اختیار کسانی که جز خویشاوندان نزدیک نبودند نمیگذاشتند. همچنین عکس افراد ناشناس به عنوان سرگرمی و بهعنوان موضوعی جذاب و تحریک کننده بین تلفنهای همراه و از طریق بلوتوث دست به دست میچرخید. آنها اغلب زنانی هستند که نقاب پوشیدهاند یا به عبارت دیگر هویتشان قابل تشخیص نیست. این زنان در عکسها در موقعیتهایی غیرمعمول مثلا درحال نوشیدن ویسکی از بطری یا در یک قسمت خانوادگی رستوران ژست گرفتهاند. این نوع عکسها (زنان با روبنده اما در موقعیتهای تعریف نشده) تصویر نمایندگان رسمی زنان سعودی (زنان بدون حجاب) را به چند شیوه واژگون میکنند: آنها نهتنها هنجارهایی را که مغایر با تصویر و ظاهر زنان استثنایی است درهم میشکنند، بلکه با حفظ گمنامی خود را از نظارت و کنترل حکومت نیز آزاد میکنند.
عکسهای زنان با روبنده اما در موقعیتهای تعریف نشده، تصویر نمایندگان رسمی زنان سعودی (زنان بدون حجاب) را به چند شیوه واژگون میکنند: آنها نهتنها هنجارهایی را که مغایر با تصویر و ظاهر زنان استثنایی است درهم میشکنند، بلکه با حفظ گمنامی خود را از نظارت و کنترل حکومت نیز آزاد میکنند
مقاومت در برابر عربستان سعودی برای کنترل و نظارت بر عکسها و فیلمها، فراتر از هدف هویت شخصی است. در سالهای اخیر انتشار تصاویر از طریق تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی یک عنصر راهگشا برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در کشوری است که هر حرکتی در آن ممنوع است و دلیل و شاهدی برای ظهور جنبشهای اعتراضی در این کشور و کشورهای همسایهاش تلقی میشود. فیلمهای درگیری با پلیس و شکلهای دیگر اعتراض که در یوتیوب گذاشته میشود، به سرعت و به راحتی دستبه دست میچرخد. به ویژه درگیریها و تظاهرات مردمیای که با مشارکت زنان و مردان در کنار هم در استانهای شرقی عربستان رخ داد و به شدت سرکوب شد، به سرعت در اینترنت پخش شد. این فیلم ها نشان میدهد که توانایی تشخیص افراد برای حکومت و ناشناخته ماندن برای شهروندان تا چه اندازه اهمیت دارد. این موضوع یک موقعیت پیچیده را در رابطه مردم با قدرت ایجاد کرده است.
مثلا در سال ۲۰۱۱ گروهی از زنان سعودی به ویژه در شهرهای ریاض و بریده، علیه بازداشتهای غیرقانونی هزاران نفری که مظنون به ارتباط با شبکههای تروریستی بودند، تظاهراتی اعتراضی کردند. بعضی از این معترضان بازداشت شدند. در سال ۲۰۱۲ در ابحا، شهری در استان عسیر که در جنوب غربی عربستان واقع شدهاست، زنان دانشجو علیه شرایط آموزشی ضعیف و رفتارهای نادرست مدیریت دانشگاه اعتراض کردند که این تظاهرات نیز از سوی مجموعهای از نیروهای امنیتی حکومتی مثل پلیس اخلاقی، پلیس مدنی و پلیس امنیتی به شدت سرکوب شد. ۵۳ دانشجو مجروح شدند و طبق اعلام برخی از منابع، یک نفر در این اعتراضات کشته شد. فیلمهای منتشر شده به خوبی نیروی جمعی زنان معترض که در این فعالیتهای سیاسی شرکت میکنند و همچنین قدرت سرکوبگر و خشونت حکومت عربستان را نشان میدهند. ظاهرا برای پیشگیری از تاثیر مخرب این تصاویر، بسیاری از این فیلمها برداشته شدهاند.
شکل دیگری از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی کمپین Women2Drive ( رانندگی برای زنان ) است. در این کمپین زنان حرکتهای فردی اعتراض آمیزشان را در قالب فیلم در یوتیوب منتشر میکنند. در بهار ۲۰۱۱، چندین فعال زن سعودی طی فراخوانی از زنان خواستند رانندگی کنند و در صورت امکان از رانندگی کردن خود فیلم بگیرند و فیلمهایشان را به این کمپین بفرستند. در مقابل، پلیس با بازداشت چند ساعته کسانی که فیلمهایشان را منتشر کردند، به این حرکت اعتراضی واکنش نشان داد. «منالالشریف»، یکی از فعالان مهم این کمپین بود که ویدئویی از خودش در زمان رانندگی در حالیکه چهرهاش را نپوشانده بود و درباره فعالیتهای کمپین حرف میزد منتشر کرد. او برای ۱۰ روز بازداشت شد.
تصویر وارونه زنان سعودی در رسانهها
در واکنش به نافرمانی از قوانین حکومت در استفاده و انتشار عکسها و فیلمها، حکومت سعودی سعی کرده است با سرکوب و کنترل فعالیتهای شبکههای اینترنتی و وبها، ظرفیت نظارت خود را تحکیم کند. حکومت سعودی با فیلتر و ایجاد محدودیت برای استفاده از شبکههای اجتماعی و وبسایتهایی که میتوان در آن فیلم به اشتراک گذاشت و همچنین ایجاد محدودیت در استفاده از گوشیهای موبایل، سعی میکند نظارت و کنترل بیشتری داشته باشد.
علاوه بر این سانسورها و محدودیتهای رسمی، رسانههای خارجی بهویژه رسانههای اروپایی و آمریکای شمالی نقش مهمی در ایجاد محدودیت در انتشار فرمهای خاصی از تصاویر دارند؛ سعودی،این نوع اقدامات را خرابکارانه و براندازانه نشان میدهد؛ چون رسانههای خارجی به جای پرداختن به استراتژی حکومت سعودی در معرفی زنان خاص، اغلب به زنان طغیانگر سعودی میپردازند. آنها معمولا فیلمهایی را که در آن زنان سعودی درباره حقوق زنان صحبت میکنند انتخاب و منتشر میکنند؛ مانند همین مورد اخیر «منال الشریف» که به یک چهره شناختهشده بینالمللی تبدیل شده است.
در یک فیلم ویدیویی دیگر که بسیار مطرح شده، زنی سعودی به خاطر استفاده از لاک ناخن توسط پلیس امر به معروف و نهی از منکر (یا همان پلیس اخلاقی) مواخده شده است. در مقابل، تظاهرات جمعی زنان در ابجا در شرق عربستان یا در ریاض و بریده، اگر نگوییم هرگز اما بسیار کم مطرح شد.
همانطور که گفته شد، رسانههای خارجی بیشتر زنان سعودی را با روبنده نشان میدهند، آنها را به صورت دسته جمعی تصویر میکنند و آنها را افرادی نشان میدهند که به جنبشهای زنان توجهی ندارند و معمولا از طبقه متوسط اجتماع نیستند. این شیوه رسانهها، گردش تصاویر متفاوت از زنان سعودی را مشکل میکند و باعث میشود زنان سعودی قربانی سیاستهای به ظاهر آزادیخواهانه شوند و تصور غلطی از آنها در غرب ایجاد شود.
این سانسور احتمالا غیر عمدی در چهارچوبی اعمال میشود که بر موارد زیر تکیه دارد:
۱-ـ قربانی شدن همه زنان سعودی به خاطر زن بودن و نه هیچ چیز دیگر که باعث میشود جنبههای دیگر ظلم و ستم نادیده گرفته شود.
۲ـ پرداختن به زنانی که موفقیتهای فردیشان بسیار دیده میشود و از آنها میتوان بهعنوان تکستارههای آژانسهای سیاسی یاد کرد.
۳-ـ برجسته کردن تصویر توانمند سازی زنان بهعنوان معیار اصلی و مهم آزادی زنان.
این همانجایی است که سیاستهای باز نمایی و نظارت به هم میرسند. سیاستهای بازنمایی و القایی، زنان استثنایی را بسیار برجسته میکند و تصویر زنان دیگر سعودی مثل زنان غیرتبعه سعودی، زنان سنتی، زنان فقیر و زنانی که تلاش میکنند ناشناخته بمانند ـ حتی اگر با یک هدف خاص به دنبال دیده شدن عمل و شنیدهشدن صدایشان باشند ـ را کمرنگ میکند. حکومت عربستان تلاش میکند همه ساکنان بومی و غیربومی چه زن باشند و چه مرد، به شیوهای که خودش دوست دارد در جامعه دیده بشوند و این نیز یک روش و امکان تازه برای کنترل و نظارت بر آنهاست، نه راهی به سوی آزادی بیشتر!
با اینکه توانمندی حکومت سعودی در نظارت بیشتر میشود و کنترل بر انتشار عکسها و تصاویر محدودتر میشود اما به نظر میرسد استراتژی حکومت توانستهاست به ابزاری بسیار موثر برای کنترل و نظارت بر افرادی تبدیل شود که سعی میکنند با پنهان کردن و ناشناخته ماندن از این نظارت فرار کنند.
منبع: جدلیه
اینها نمیفهمند قرن ۲۱ است ؟!
Neda / 13 January 2015
این مقاله رو میشه به همین شکل درباره زنهای ایران هم نوشت
a / 03 June 2016
Trackbacks