شامگاه جمعه ۲ خرداد (۲۳ مه) فیلم مستند «نمک زمین» ساخته ویم وندرس، سینماگر شهیر آلمانی جایزه ویژه هیئت داوران در بخش نوعی نگاه جشنواره کن را دریافت کرد.
«نمک زمین» پرترهای از سباستیائو سالگادو، عکاس نامدار برزیلی است که با عکسهای سیاه و سفید و رنگیاش از طبیعت و مردمان گوناگون سرزمینها و قارههای مختلف، روایتگر بخشی از فجایع انسانی و طبیعی و رخدادهای هولناک تاریخ معاصر جهان بوده است. وندرس این فیلم مستند را با همکاری پسر این عکاس یعنی جولیانو ریبرو سالگادو ساخته که در سفرهای پدرش همراه اوست و در انجام پروژههای عکاسی، به او کمک میکند. سالگادو، عکاسی است که در طی ۴۰ سال دوران فعالیتاش، شاهد صحنهها و وقایعی سهمگین، دلخراش و تراژیک از جنگها، بلاهای طبیعی، قحطیها و مرگ و میر انسانها بوده است.
فیلم چند لایه روایی دارد که به موازات هم پیش میرود. علاوه بر وندرس، سالگادو و پسرش، هر کدام از عکسهای سالگادو، روایتی از یک تراژدی انسانی، فاجعه طبیعی و مبارزه برای بقاست.
فیلم با عکسهای سیاه و سفید درخشان سالگادو از جویندگان طلا در معادن برزیل شروع میشود. این عکسها، سیل عظیم انسانی و بردگان طلا را نشان میدهد که همانند بردههای روم و مصر باستان از تپهها بالا میروند و سهم طلای خود را بر دوش میکشند.
ابتدا صدای ویم وندرس را میشنویم که از آشنایی خود با سباستیائو سالگادو حرف میزند. او از دو عکس صحبت میکند که ۲۵ سال قبل در یک گالری دیده و خریده و آنها را قاب کرده و نگه داشته است اما نام عکاس آنها را تا مدتها نمیدانسته است. یکی از این عکسها، عکس سیاه و سفید زنی کور است که به طرف دوربین نگاه میکند.
وندرس درباره انگیزه ساختن این فیلم میگوید: ۲۵ سال پیش دو عکس خریدم که نام عکاس آنها را نمیدانستم٬ ولی آن دو عکس با من حرف میزدند. آنها را بالای میز کارم آویزان کرده بودم. از آن زمان نام آن عکاس در خانه من نامی آشنا بود: سباستیائو سالگادو و من کارهای او را همهجوره تحسین میکردم. سرانجام چهار – پنج سال بعد در پاریس همدیگر را ملاقات کردیم. او کارگاهش را به من نشان داد و برای اولین بار عکسهای پروژه Genesis او را دیدم. یکی از کارهای جدیدش بود و همانند کارهای قبلیاش نوعی پروژه ماجراجویانه و درازمدت بود. تعهدش به کار و هوشمندیاش برایم بسیار جذاب بود. دوباره یکدیگر را ملاقات کردیم٬ و از علاقه مشترکمان یعنی فوتبال حرف زدیم. درباره عکاسی هم زیاد گپ زدیم٬ تا اینکه یک روز از من خواست که در یکی از سفرهای ماجراجویانه که از قبل آغاز شده بود او و پسرش را همراهی کنم. آنها فکر میکردند به یک نگاه دیگر علاوه بر نگاه خودشان در این سفر نیازمندند.
وندرس در مورد حضورش در فیلم میگوید، ابتدا قصد داشته که در زمان مصاحبه با سالگادو، در فیلم حضور داشته باشد اما بعد نظرش تغییر کرده و ترجیح داده که خودش را حذف کند و اجازه دهد که سالگادو و عکسهایش، خودشان حرف بزنند.
تمهید سینمایی وندرس برای صحنههای مصاحبه با سالگادو بسیار خلاقانه است. او سالگادو را در برابر یک پرده نیمهآینهای نشانده و از او خواسته در همان حال که به پرسشهای او جواب میدهد به عکسهای خودش هم نگاه کند. وندرس دوربین را در پشت پرده قرار داده و طوری فیلمبرداری کرده که انگار او دارد همزمان به تماشاگر و عکسهای خودش نگاه میکند. در نتیجه چهره سالگادو و گفتوگوی او بسیار جذاب و مؤثر از کار درآمده است.
سالگادو در برابر دوربین وندرس، از زندگی، سفرها و عکسهایش حرف میزند. از دوران دانشجویی و انقلابیگریاش در برزیل، از آشناییاش با همسرش لیلیا، از مهاجرتاش به پاریس و دوران تحصیلاش در این شهر و کارش در بانک و سفرهای تجاریاش تا زمانی که تصمیم میگیرد دیگر شغلی را که خیلی هم در آن موفق بوده رها کرده و صرفاً به عکاسی بپردازد. تجهیزات عکاسی خود را کامل کرده و راهی سفرهای دور و دراز به قلب آفریقا، آمازون و سرزمینهای دور قحطیزده و جنگزده میشود و خیل گرسنگان، قحطی زدگان و قربانیان جنگ و نسل کشی را تصویر میکند.
تصاویر سیاه و سفید سالگادو از قحطیزدگان ساحل و قربانیان جنگ تکان دهندهاند. در این عکسها نه تنها بیرحمیها و خشونتهای انسانی را میبینیم بلکه خشونت و بیرحمی طبیعت وحشی و گرسنه را نیز میبینیم که از انسانها، قربانی میگیرد. اما طبیعت همیشه در عکسهای سالگادو، بیرحم و ظالم نیست بلکه او در دوره جدید فعالیت عکاسیاش، به ستایش از طبیعت و کشف زیباییهای آن پرداخته و چهره مهربان او را هم به ما نشان میدهد.
سالگادو، تا سالهای دهه ۱۹۹۰ با آژانسهای عکاسی مختلف مثل گاما، سیگما و مگنوم کار کرد و بعد از آن تصمیم گرفت با همسرش لیلیا ونیک، با ایجاد سازمانی به نام «آمازوناس ایمجیز» به طور مستقل کار کند. او به صدها کشور جهان سفر کرد و عکسهایش در سطح وسیعی در جهان، در رسانهها و به صورت کتاب توزیع و منتشر شد. از مجموعه عکسهایش که به صورت کتاب منتشر شده میتوان از «آمریکای دیگر»، «مهاجران و پرترهها»، «کارگران»، «خشم بییقین»، و «آفریقا» نام برد.
در سال ۲۰۰۴ سالگادو، پروژه جدیدش با عنوان Genesis را شروع کرد که هدف آن ارائه چهرهای مهربان و زیبا از طبیعت و انسان بود. این پروژه شامل مجموعهای از عکسهای طبیعت وحشی، صحراها، رودخانهها، چشماندازهای طبیعی و زندگی جوامع انسانی است که با طبیعت پیرامون خود کنار آمدهاند و در حفظ آن میکوشند. عکسهای این پروژه در سال ۲۰۱۳ از سوی انتشارات «تشن» منتشر شده است. سالگادو نه تنها شیفته طبیعت و زیباییهای آن است بلکه به همراه همسرش لیلیا، در پروژههای عمرانی و آبادانی مناطق جنگلی در برزیل و حفظ محیط زیست انسانی مشارکت میکند. آنها در سال ۲۰۱۲ جایزه «یونیسف» برزیل را برای فعالیتهایشان در زمینه حفظ طبیعت و محیط زیست دریافت کردند.