دولت امریکا رسماً اعلام کرد که برای حمید ابوطالبی، نماینده معرفی شده ایران برای سازمان ملل، ویزای ورود به خاک این کشور را صادر نخواهد کرد.

Hamid-Aboutalebi

بنا به روال معمول، تقاضای ویزا برای سفیر جدید ایران باید از ماه‌ها پیش در مجاری دیپلماتیک به جریان افتاده باشد ولی احتمال قریب به یقین این است که از روز مراجعت محمد خزاعی (سفیر پیشین ایران نزد سازمان ملل) به تهران در ۱۸ اسفند ۹۲ تا اعلام  خبرگزاری بلومبرگ در ۱۰ فروردین ۹۳، موضوع همچنان در مجاری دیپلماتیک ادامه داشت.

در اختلاف برداشت تهران و واشنگتن از وظایف میزبانی ایالات متحده، “یارگیری” طرفین از اعضای سازمان ملل احتمالا گام بعدی خواهد بود.

خبر منتشر شده توسط خبرگزاری بلومبرگ مبنی بر عضویت ابوطالبی در جمع اشغال‌کنندگان سفارت آمریکا در تهران، آغاز تغییر فاز این پرونده از “فاز دیپلماتیک” به “فاز سیاسی” بود.

چنین شد که نخست، چند تن از گروگان‌های سابق آمریکایی زبان به تقبیح صدور ویزا برای ابوطالبی گشودند و سپس سنا و کنگره طرحی را با همین مضمون از تصویب گذراندند تا دست دولت اوباما برای مماشات با دولت روحانی بسته شود. سرانجام وزارت خارجه امریکا مخالفت خود را با صدور ویزا برای ابوطالبی اعلام کرد.

درست یا نادرست، گزینه حسن روحانی برای نمایندگی ایران در نیویورک حمید ابوطالبی بود و درست یا نادرست، تصمیم ایالات متحده عدم صدور ویزای برای نامبرده است. تصمیم آمریکا آیا اقدامی ایذائی است یا اقدامی حقوقی؟

خودداری آمریکا از صدور ویزا برای ابوطالبی، از نظر تهران اقدام ایذایی تلقی می‌شود. صرف‌نظر از مستند چنین تصمیمی، بدیهی است که تهران به این تصمیم اعتراض داشته باشد. پیامد مستقیم این اقدام، اخلال در وظایف کار نمایندگی ایران نزد سازمان ملل تلقی می‌گردد. این به نوبه خود مستمسکی است تا تهران حسن میزبانی آمریکا را زیر سوال برد. تهران بدون تردید این اقدام را به سازمان ملل گزارش خواهد کرد.

این در حالی است که ایالات متحده به خوبی از مسئولیت خود به عنوان میزبان سازمان ملل آگاه است و متقابلا در دفاع از تصمیم خود، دفاعیاتی را به سازمان ملل ارائه خواهد داد.

در شرایط کنونی که حل مشکل از مجرای دیپلماتیک میسر نشده، “حفظ پرستیژ”، “نباختن بازی” و “یارگیری سیاسی” اولویت پیدا می‌کند.

در برداشت متعارض تهران – واشنگتن از عدم صدور ویزا برای ابوطالبی، تهران بر “جنبه ایذائی” بودن آن یعنی اخلال در کار نمایندگی ایران و واشنگتن بر “جنبه حقوقی” آن دست خواهند گذاشت. از نظر واشنگتن کسی که روزگاری خود مصونیت دیپلماتیک کارکنان سفارت آمریکا را نقض کرده، نباید با داشتن مصونیت دیپلماتیک، به خاک آمریکا پا نهد.

در اختلاف برداشت تهران و واشنگتن از وظایف میزبانی ایالات متحده، “یارگیری” طرفین از اعضای سازمان ملل احتمالا گام بعدی خواهد بود. چه اینکه ابوطالبی از دانشجویان گروگان‌گیر بوده یا نبوده، بازخوانی آن حادثه آن هم به کمک غول رسانه‌ای آمریکا، کمک به سزایی به یارگیری آمریکا خواهد کرد.

در طول عمر میزبانی آمریکا از سازمان ملل، موارد انگشت شماری وجود دارد که ایالات متحده ویزای ورود برای مقامات کشورها صادر نکرده باشد. خودداری از صدور روادید برای یاسر عرفات و خودداری از صدور ویزا برای عمر البشیر، رئیس جمهور سودان، جزو این موارد نادر است و از قضا تفسیر حقوقی واشنگتن از این تصمیم، ارتباط نامبردگان با تروریسم و ارتکاب جنایت بود.

در هر دو این موارد، آمریکا بر جنبه حقوقی تصمیم خود و طرف مقابل بر جنبه ایذائی آن (سوءاستفاده از میزبانی سازمان ملل) تاکید داشتند.

تا پیش از اعلام خبرگزاری بلومبرگ، مسیر صدور ویزای ابوطالبی مسیری دیپلماتیک را طی می‌کرد. اگر همین تصمیم درآن زمان و صرفا میان دو کشور اتخاذ می‌شد، هزینه‌ای حیثیتی برای هیچ‌یک از طرفین نداشت.

حال که موضوع عدم صدور ویزا از مجاری دوجانبه خارج و به عرصه رسانه‌ها کشیده شده، سطح منازعه از “اقدام دیپلماتیک” به “اقدام سیاسی” تغییر فاز داده است.

ابزار دست تهران، جز اقامه دعوا نزد سازمان ملل علیه دولت میزبان چیز دیگری نیست ولی باید از هم اینک ماموریت ابوطالبی را تمام شده تلقی کرد.

به دیگر سخن، تا زمانی که موضوع یا مشکلی در مجاری دیپلماتیک در دست بررسی است حفظ سطح رابطه سیاسی دوجانبه و پرهیز از تنش، هدف هر دو کشور است ولی اگر مشکل مزبور به مشکل سیاسی تغییر فاز داد، حفظ سطح رابطه سیاسی از اولویت خواهد افتاد. در مقابل “حفظ پرستیژ”، “نباختن بازی”، “یارگیری سیاسی”  و… اولویت پیدا می‌کند.

در وضعیت اقدام دیپلماتیک، افکار عمومی اولویت نخست دولت‌ها نیست در حالی‌که در مورد اقدام سیاسی  پیروزی در جنگ روانی منظور نظر است. بدیهی است در این میان قدرت رسانه‌ای طرفین منازعه، نقش تأثیرگذاری را ایفا می‌کند.

به شرحی که گفته شد ابزار دست تهران، جز اقامه دعوا نزد سازمان ملل علیه دولت میزبان چیز دیگری نیست. در این دعوا، تاکید تهران بر اقدام ایذائی آمریکا در کار نمایندگی ایران خواهد بود.

اما در طرف دیگر ایالات متحده ابزارهای زیر را در دست دارد:

     ●  بهره‌برداری از غول رسانه‌ای خود

     ●  بازخوانی اشغال سفارت امریکا که مغایر با کلیه موازین حقوقی بود

     ●   موجه دانستن تنبیه عاملان حمله به سفارت امریکا با ندادن ویزا تا درسی باشد برای کسانی که به سفارت‌خانه های مقیم در تهران (از جمله سفارت دانمارک، عربستان و بریتانیا) حمله کردند.

     ●  یارگیری از هم‌پیمانان آمریکا در جهت تأیید تصمیم اتخاذ شده

     ●  بهره‌برداری از نفوذ خود در سازمان ملل (حدود ۲۵ درصد هزینه سازمان ملل را امریکا می‌دهد)

بدین شرح، ماموریت ابوطالبی را آغاز نشده باید خاتمه یافته تلقی کرد در حالی که به نظر نمی‌رسد جمهوری اسلامی ابزار موثری در اعمال فشار بر امریکا برای تغییر تصمیم اتخاذ شده در دست داشته باشد.