«بخشی از هنرهای تجسمی، نگارگری است. اگر این استعدادها به این صورت جذب شود که آثار نگارگری ما را به قیمتهای دیگر در کشورهای دیگر بخرند، اتفاقاً ما به دنبال آن هستیم و اگر همین نظر در حوزه مجسمهسازی هم دنبال شود باعث میشود که مجسمهسازی ما در حراجیهای جهانی عرضه شود و این اتفاق خوبی است و ما به دنبال آن هستیم چون باعث میشود وضعیت اقتصادی هنرمندانمان بهبود یابد و علاوه بر منافع مادی، اثرات معنوی نیز به دنبال دارد و باعث میشود هنر ایرانی در دنیا عرضه شود و ما هیچ مشکلی با جذب استعدادها در این زمینه نداریم. اگر هم مقصود جذب افراد خاص در حوزه هنرهای تجسمی است، باید کاری کنیم که با ارزش بخشیدن و حفظ کرامت هنرمندان، آنها را به گونهای جذب کنیم که دلبسته کشورشان شود.»
این جملات، فرازی از سخنان علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که ۳۰ مهرماه ۱۳۹۲ پیرامون فعالیت هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی گفته شد.
توکا نیستانی: «امروز، زندگی روزمره من به عنوان یک شهروند عادی حاوی هیچ نکته مجرمانهای نیست. تا وقتی از چراغ قرمز رد نشوم یا قوانین راهنمایی و رانندگی را نقض نکنم کسی با من مثل یک مجرم برخورد نمیکند.»
در حالی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خط قرمزها را برای هنرمندان این حوزه مشخص نکرده، این پرسش در میان میآید که شیوه شناسایی هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی از طریق مؤسسههای فرهنگی خارج از کشور و به خدمت گرفتن آنها چگونه خواهد بود و همچنین باید پرسید سانسور خفقانآوری که در طی این سالها بر روی هنرهای تجسمی سایه انداخته، در ذهن مخاطبان چه تأثیراتی بر جای گذاشته و میگذارد؟
به منظور پیگیری و بررسی این تأثیرات و خط قرمزها با چند گالریدار تماس گرفتم، اما آنها از صحبت کردن درباره این مسائل خودداری کردند. علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از صحبت کردن با رادیو زمانه پیرامون این موضوع سر باز زد.
نباید به خطوط قرمز آقایان نزدیک شد
اول شهریورماه سال جاری، علی جنتی در نخستین دیدارش با گروهی از هنرمندان و فرهنگیان ایران، سانسور را حق دولت دانسته و گفته بود: «ممیزی معقول و منطقی یک اصل حاکمیتی است.»
توکا نیستانی، کاریکاتوریست ایرانی ساکن کانادا در واکنش به سخنان اخیر علی جنتی به رادیو زمانه میگوید: «خوب است وزیر ارشاد یا هر مقامی که میخواهد به سانسور مشروعیت قانونی بدهد اعلام کند آخرین کتابی که خوانده چه بوده، به تازگی چه فیلمی دیده و به کدام تئاتر رفته، دوست دارم بدانم هنر چه نقش و سهم و جایگاهی در زندگی ایشان قبل از رسیدن به وزارت داشته و با کدام پشتوانه مشغول ارشاد جامعه بزرگ هنری ایران شده است.»
نیستانی با بیان اینکه در ایران به هزار و یک دلیل مجاز به گفتن هر حرفی نیستیم تأکید میکند: «کاری که میکنیم نباید برخورنده باشد و به هیچکدام از خطوط قرمز آقایان نباید نزدیک شد.»
شروین پاشایی، هنرمند نقاش و عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران که از دو سال پیش به دستور مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ممنوع از کار و خانهنشین شده است به رادیو زمانه میگوید: «با توجه به سخنان وزیر فعلی اینطور به نظر میرسد که به خاطر نیاز اقتصادی دولت، شرایط برای حضور هنرمندان در نمایشگاههای خارج از ایران در حال فراهم شدن است که البته مشخص نیست هنرمندان با رعایت کدام خط قرمزها میتوانند در این نمایشگاهها شرکت کنند.»
پاشایی این پرسش را مطرح میکند که اگر از وزیر فعلی ارشاد بپرسیم که اصول شما برای ممیزی معقول و منطقی آثار هنرمندان چیست، فکر میکنید بتوانند فهرستی از خطِ قرمزهای مورد تائیدشان ارائه بدهند؟
نیستانی نیز معتقد است: «تا چند سال پیش، تا جایی که تجربه دارم، خط قرمز مشخص یا حساسیتی برای انتقال کارهای ما به گالریهای خارج از کشور وجود نداشت و دست و بالمان نسبتاً باز بود.»
او که در آن زمان، حساسیت زیادی بر روی گرافیستها و نقاشها ندیده بوده میافزاید: «البته برای آنها هم یک سری خطوط قرمز وجود دارد.»
خطوط قرمز از دیدگاه این کارتونیست ایرانی، شامل طیف وسیعی از مسائل سیاسی و اجتماعی روز و اشخاص مهم و صاحبان مناصب مختلف است. این محدودیتها اگرچه به صورت رسمی بخشنامه نمیشوند اما همه از آن اطلاع دارند و کمابیش مراعاتش میکنند.
وزیر ارشاد یا سخنگوی بازار اقتصاد هنر ایران
وزارت ارشاد در حالی وانمود میکند که قصد دارد مطالبات و گلایههای نادیده و ناشنیده مانده هنرمندان هنرهای تجسمی را پاسخ گوید که هنرهای تجسمی به دلیل فشارها و سانسورهای حاکم به جایگاهی که شایستهاش است، دست نیافته.
شروین پاشایی: «فکر میکنید وزیر ارشاد بتواند فهرستی از خط قرمزها را ارائه بدهد؟»
به گفته پاشایی «با در نظر گرفتن چنین شرایطی، خواندن نظرهای وزیر فعلی ارشاد در ابتدا و به صورت کلی این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که این صحبتهای “وزیر ارشاد” است یا “سخنگوی بازار مجهول اقتصاد هنر ایران”؟
وی معتقد است «اگر واقعبینانه نگاهی داشته باشیم به روزها و سالهای سپری شده، پیش از صحبتهای جناب وزیر، چیزی جز خرابهای غمانگیز نخواهیم دید؛ خرابهای که از یکسو حاصل عملکردها و محدودیتهای فرهنگی حکومت و دولت است و از سویی دیگر برآمده از دشمنی با اهالی فرهنگ و هنر. از سانسور و حذف گرفته تا ایجاد بسترهایی که اهالی فرهنگ و هنر را پذیرش کارهای سفارشی واداشته و یا آنها را از کار بیکار و ممنوع از کار و ممنوع از خروج از کشور کردهاند.»
توکا نیستانی که به دلیل فشارهای حکومتی در سال ۱۳۸۹ ایران را به مقصد کانادا ترک کرد، میگوید: «بزرگترین مشکل من این بود که مدیران فرهنگی و سایر آقایان چطور به خودشان اجازه میدهند به افرادی که دو مقوله فرهنگ و هنر را به مراتب بهتر از آنها میشناسند و لااقل در این زمینه از آنها باسوادتر هستند اینگونه امر و نهی کنند.»
این کارتونیست میافزاید: «امروز، زندگی روزمره من به عنوان یک شهروند عادی حاوی هیچ نکته مجرمانهای نیست، اینجا تماشای بیبیسی یا شنیدن موسیقی یا معاشرت با دوستان جرم نیست. تا وقتی از چراغ قرمز رد نشوم یا قوانین راهنمایی و رانندگی را نقض نکنم کسی با من مثل یک مجرم برخورد نمیکند.»
برگزاری منظم دوسالانهها و نیز برپایی نمایشگاههای خارج کشور در طول این سالها همواره به دلیل نبود صلاحیت مدیران هنری وزارت ارشاد به تعویق افتاده است.
به اعتقاد نیستانی، برگزاری ایننوع نمایشگاههای محدود و با تأثیر تبلیغاتی اندک، در خارج از کشور برای مسئولان دولتی در ایران اهمیت چندانی ندارد.
به نظر این هنرمند، مسئولان وزارت ارشاد حساسیت کمتری نسبت به نمایش آثار اروتیک هنرمندی ایرانی در خارج از کشور نشان میدهند تا به نمایشگاه همان هنرمند اگر تصویر پدر بزرگوار وزیر ارشاد را دستمایه کار قرار داده باشد، شاید چون اولی خطر کمتری برای آنها دارد.
شروین پاشایی بهخاطر نمایش آثارش در ایران و خارج از ایران با محوریت زنان برهنه ممنوع از کار شده است.
منفعتهای نادرست و محدودیتهای نابهجا
با توجه به اینکه برخی از مجموعه داران حرفهای از برخی لحاظ وابسته به حاکمیت هستند، بسیاری از هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی با معیارهای ظاهری و از پیش تعیینشده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تقسیمبندی میشوند و شأن و جایگاه آنها رعایت نمیشود.
پاشایی میگوید: «ویرانهای که در هنر معاصر ایران دیده میشود بخشی از آن بهخاطر عملکرد تکتک اهالی هنر است و بخشی دیگر به خاطر تأثیر سانسورها و رفتار غیر انسانی مسئولان و دیگر کسانی که منفعتهای نادرست از این محدودیتها داشته و دارند.»
بهنظر میرسد رویکرد مسئولان وزارت ارشاد در معاونت هنرهای تجمسی بر ضرورت خلق آثاری است که بیانکننده ویژگیها و آرمانهای انقلاب اسلامی به دنیا باشد. بارها مدیران این وزارتخانه بر این امر تأکید کردهاند.
برخی از ناظران، علی جنتی را فردی میانهرو و معتدل میدانند و معتقدند به وعدههایی که داده عمل خواهد کرد. در عرصه هنرهای نمایشی و موسیقی بسیاری از هنرمندان به طور اعلامنشده و غیر رسمی ممنوع از کار هستند. انتظار میرود که در نخستین گامها، این هنرمندان بتوانند آزادانه کار و فعالیت کنند.
توکا نیستانی: «در زمان اصلاحات فشار دستگاههای دولتی روی هنرمندان کمتر بود، خودسانسوری میکردند و با شرایط کنار میآمدند.»
پاشایی در این زمینه معتقد است: «ظاهراً آقای جنتی فراموش کردهاند که این وظیفه را هم بر دوش دارند که هنرمندان ممنوع از کار را از بلاتکلیفی بیرون آورند، ممیزی پیش از نمایش آثار در ایران را بردارند، از لحاظ حقوقی و مادی اساسنامهای مشخص آماده کنند، در نمایشگاههایی که وزارت ارشاد برگزار میکند، با هنرمندان رفتاری صادقانه و محترمانه داشته باشند و از لحاظ مالی هم آثار را با همان قیمت بینالمللی خریداری کنند که وزیر اشارهای کلی به آن داشتند.»
این گرافیست میافزاید: «فقط در این صورت است که میتوانند ادعا کنند در جهت ارزش بخشیدن و حفظ کرامت هنرمندان، قدمی کوچک برداشتهاند. در حال حاضر عدهای خاص که در پشت پرده از پشتوانههای دولتی برخوردارند، برای حفظ درآمدهای کلان شخصیشان اجازه نمیدهند قوانین به طور شفاف اجرا شوند. این مسائل به شکلگیری مافیای هنری انجامیده.»
آقای پاشایی میگوید: «جناب وزیر طبعاً میبایست قوانین وزارت ارشاد در زمان ریاستشان را برای محدودیتهای چگونگی حضور و برگزاری نمایشگاه در خارج از ایران، چه برای هنرمند، چه گالریدارها و دیگر فعالان در این حوزه را مشخص کنند تا اهالی تجسمی بدانند در صورت فعالیت خارج از ایران و زمان بازگشت باید منتظر چه برخوردها و عواقبی باشند. در آخر وزیر ارشاد برای نشان دادن حسننیتشان، میبایست بسترهایی را آماده و ارائه کنند برای رفتو آمد اهالی تجسمی. بستههای حمایتی که از ابتداییترین حقوق هنرمندان است باید بیهیچ چشمداشت و انتظاری از سوی وزارت ارشاد و سازمانهای وابسته ارائه شوند.»
گروهی از هنرمندان مطرح عرصه تجسمی چهارم شهریورماه بیانیهای منتشر کردند و خواستههای خود را بیان کردند.
به گزارش روزنامه بهار، خواستههای آنان از جمله عبارت بود از: «امکان نمایش آثار در گالریها بدون محدودیت و ممیزی تا جایی که مخل آزادی دیگران یا توهین به اعتقادات آنها نباشد؛ لغو محدودیت و ممیزی در مطبوعات، فضای مجازی و کتب تخصصی هنر؛ عدم دخالت نهادهای غیر مرتبط و موازی با وزارت ارشاد در حوزه هنرهای تجسمی؛ لغو تفکیک جنسیتی در دانشگاهها و آموزشگاههای هنری؛ پذیرش مشارکت مؤثر انجمنهای صنفی و فرهنگی هنری هنرمندان و شورایعالی خانه هنرمندان در انتخاب مدیران با صلاحیت هنری، بهویژه مدیر موزه هنرهای معاصر و خانه هنرمندان؛ اصلاح نظام ناکارآمد آموزش هنر در دانشگاهها از طریق تغییر نظام گزینش استاد و دانشجو؛ و پذیرش مشورت و مشارکت هنرمندان و متخصصان در برنامهریزی کلان برای توسعه فرهنگ و هنر.»
توکا نیستانی در ادامه سخنان خود به وجود ارادهای اشاره میکند که گویی به جای حفظ و حمایت هنرمندان میخواهد آنها را از خانه براند و در سطح جهان پراکنده کند تا منزوی و بیاثر زندگی کنند.
دولت، دستش را کوتاه کند
در این میان، هنرمندانی که به بدنه حکومت وابستگی نداشته و ندارند معتقدند در دولت اصلاحات، هم نمایشگاه برپا میکردند و هم آثارشان را به خوبی میفروختند. آنها اما گاهی مجبور بودند بر سیاق خوشنویسی و موسیقی سنتی، هنرشان را به مضامین انقلاب اسلامی ارتباط دهند.
شروین پاشایی: «ظاهراً آقای جنتی فراموش کردهاند که این وظیفه را هم بر دوش دارند که هنرمندان ممنوع از کار را از بلاتکلیفی بیرون آورند، ممیزی پیش از نمایش آثار در ایران را بردارند، از لحاظ حقوقی و مادی اساسنامهای مشخص آماده کنند، در نمایشگاههایی که وزارت ارشاد برگزار میکند، با هنرمندان رفتاری صادقانه و محترمانه داشته باشند و از لحاظ مالی هم آثار را با همان قیمت بینالمللی خریداری کنند.»
توکا نیستانی درباره دوران اصلاحات میگوید: « در آن زمان فشار دستگاههای دولتی روی هنرمندان کمتر بود، خودسانسوری میکردند و با شرایط کنار میآمدند.»
نیستانی به عنوان یک کارتونیست در دو سال آخر اقامتش در ایران تقریباً بیکار بود. فضای خارج ایران، فضای ادامه حیات او به عنوان یک کارتونیست مطبوعاتی بوده است. وی امروز نوع دیگری از زندگی هنری را تجربه میکند. از فضایی که بهدست آورده برای ارائه آثارش استفاده میکند و کمتر از گذشته در پرده حرف میزند.
این کارتونیست میگوید: «اگر در ایران با تمام محدودیتهایی که اعمال میشد فضا را تنگتر نمیکردند و اجازه میدادند همان یکی دو طرح در هفته را جایی منتشر کنم هیچوقت به مهاجرت فکر نمیکردم. دوست داشتم در ایران بمانم، به هرحال سختیها را مثل همه تحمل میکردم و از زندگی در جوار آدمهایی که دوستشان داشتم لذت میبردم.»
برخی از ناظران معتقدند دولت و وزارت ارشاد درحالی که میتوانند بهترین حامی برای گالریداران و یا هنرمندان باشند، به این بخش پشت کرده و برنامهای برای رونق هنر تجسمی در جامعه ارائه ندادهاند. اما از دیگر سو، برخی از هنرمندان این عرصه، نظیر آیدین آغداشلو ضمن مخالفت با مدیریت پدرسالارانه و قیممآبانه مسئولان دولتی معتقدند که دولت باید دستش را از حوزه فرهنگ و هنر کوتاه کند.
این هنرمند برجسته رشته نقاشی دی ماه سال گذشته با اشاره به مستقل بودن هنرمندان حوزه تجسمی به تارنمای هنرآنلاین گفته بود: «دولت آثار را خریداری نکند اتفاق مهمینیست، چراکه هنر تجسمی معاصر ایران باید روی پای خودش بایستد و مستقل عمل کند.»
نیستانی نیزمعتقد است: «خوب است در دوره آقای روحانی، دولت آدمها را به حال خودشان رها کند و به کار سیاست و اقتصاد برسد. بستن دست و پای هنرمندان و نظارت پلیسی بر محتوای آثار هنری بزرگترین اشتباهی است که یک دولت میتواند مرتکب شود.»
به گفته این کارتونیست، «نمیبایست روزنامهها را تعطیل میکردند سخت شدن فضا در حرفهما به این مفهوم است که نتوانید به هیچ طریقی از آنچه که در ذهنتان میگذرد، حتی با رودربایستی، حرف بزنید. آزادی محسوسی که در خارج از ایران وجود دارد باعث میشود به سرعت خطوط قرمز را فراموش کنید.»