جوزپه وردی
جوزپه وردی

سال ۲۰۱۳ مصادف است با دویستمین سال تولد جوزپه وردی، اپرانویس برجسته ایتالیایی که به پدر اپرا معروف شده است. این لقب را نه به سبب بنیانگذاری اپرا که سال‌ها بود به وجود آمده بود، بلکه به خاطر حجم کارهای صحنه‌ای که وردی عرضه کرده است به او داده‌اند.

جوزپه وردی در روز نهم یا دهم اکتبر سال ۱۸۱۳ در شهرکی در شمال ایتالیا ‌زاده شد و در ۲۷ ژانویه سال ۱۹۰۱ از دنیا رفت و شمار چشمگیری اپرا از خود باقی گذاشت که آوازه‌ای جهانگیر هم برای او فراهم آورد.

اپرای ناباکو

جوزپه از هفت‌سالگی با نواختن کلاوسن آشنا شد و به‌زودی به سراغ ارگ و پیانو رفت و از نوجوانی در کلیسای شهر خود به کار نواختن پرداخت. نیمه اول زندگی وردی با دشواری‌های کمرشکن برجسته می‌شود. رد شدن در امتحانات ورودی کنسرواتوار و از دست دادن کار در کلیسا از جمله این دشواری‌ها بود. هنوز بیست و پنج سال نداشت که با یک زن و دو بچه و یک اپرا (اپرای نابوکو Nabucco) خود را به میلان رسانید و شانس آورد که مدیران اسکالای میلان به اپرایش اجازه اجرا دادند.

موفقیت نابوکو، شهرت او را از ایتالیا فرا‌تر برد و جهانی کرد. نام وردی با این اپرا و به ویژه آواز جمعی آن، معروف به آواز زندانیان، با مبارزات آزادی‌جویانه مردم ایتالیا پیوند خورده است.
وردی از آن پس پای در دوره دوم زندگی خود گذاشت و معروف‌ترین اپراهای خود را آفرید. آن‌چنان از شور اپرا سرشار بود که از دست رفتن زن و فرزند نیز نتوانست جلوی اپرانویسی او را سد کند. ریگولتو، لاتراویاتا، و ایل تروواتوره محصول این دوره از زندگی اوست. اگر چه جانبداران ریشارد واگنر اپرانویس آلمانیِ همزمان با وردی، قدر این اپرا‌ها را پائین می‌آوردند و آن‌ها را اپرت معرفی می‌کردند، ولی همین حرف‌ها شهرت او را به اوج رسانید.

اپرای بزرگ و درخشان آیدا

در سال ۱۸۷۰ خدیو مصر، اسماعیل پاشا، از وردی خواست که برای گشایش کانال سوئز اپرای ویژه‌ای بنویسد. وردی هم اپرای بزرگ و درخشان خود «آیدا» را آفرید.

آیدا که از دید مفسران و ناقدان نسبت به کارهای دیگر او درخشش بیشتر داشت، در سال ۱۸۷۱ در اپرای قاهره به روی صحنه رفت. وردی با این اپرا غوغایی برانگیخت و توانایی حیرت‌انگیز خود را در خلق موزیکالیته به یاری ملودی‌های روان و تأثیرگذار نشان داد.
ولی جالب است که وردی با همه استقبالی که از آیدا به عمل آمد، به ذهنیت اپرایی خود استراحت داد و شانزده – هفده سال هیچ اثر صحنه‌ای دیگر پدید نیاورد. نیروی به جا مانده در او ولی پس از شانزده سال به آفرینش اتللو انجامید.

اپرای اتللو

وردی در اتللو مطلقاً از شیوه گذشته خود دوری جسته است. به گفته بسیاری از ناقدان تأثیر واگنر کار خود را کرده بود و اتللو واقعاً رنگ و بوی واگنری داشت. از جمله نشانه‌ها می‌‌توان از به‌کارگیری «لایت موتیف» یاد کرد. اتللو به این ترتیب نقطه عطفی در اپرانویسی وردی به وجود آورد. از آن پس هر چه ساخته و پرداخته، مثل مکبث، سیمون بوگانِگرا و ارنانی، به شیوه واگنری نزدیک‌تر است.

آخرین آفریده وردی که شگفتی آفرید، فالستاف است. فاستاف اقتباسی بود از کمدی زنان بیوه‌ ویندسور، اثر شکسپسر. وردی که همه عمر به تراژدی اندیشیده بود حالا در آخرین آفریده خود به کمدی روی می‌آورد. البته فاستاف از نظر ساختاری یک اثر کامل است و با اپرا بوفاهای ایتالیائی تفاوت بسیار دارد. به هر حال به‌کارگیری شیوه‌های واگنری هیچ از ارزش و اهمیت اپرای وردی نکاست و وردی و واگنر به صورت دو غول اپرایی در جهان موسیقی ماندگار شدند.

کارلو گاتی، ناقد و شرح حال‌نویس ایتالیائی درباره‌ آثار جوزپه وردی گفته است: «ساده و صادق، انسانی والا با یک موسیقی درخشان، ترکیبی که در جهان موسیقی کمیاب است.»