فصل جوایز نوبل فرارسیده است. میگویند از بین نویسندگان سرشناس ایرانی، غلامحسین ساعدی، سیمین بهبهانی و محمود دولتآبادی در سالهایی برای دریافت جایزه نوبل پیشنهاد داده شدهاند. در هر حال تاکنون هیچ نویسنده ایرانی نتوانسته است این جایزه را از آن خود کند.
در سال ۲۰۱۳ از هاراکی موراکامی، نویسنده ژاپنی، پتر ناداس، نویسنده مجارستانی، کو اون، شاعر کرهای، آلیس مونرو، نویسنده کانادایی و همچنین از آدونیس، شاعر سوری به عنوان بختهای نوبل ادبی یاد میشود.
اعضای کمیته نوبل، پشت درهای بسته برنده نوبل ادبی را تعیین میکنند. معمولاً هر سال تا آخرین روزها، تاریخ اعلام برنده نوبل ادبی از پیش تعیین نمیشود. به گزارش سایت آکادمی نوبل، در سال ۲۰۱۳، برنده نوبل ادبی در ماه اکتبر اعلام میگردد.
به این مناسبت نگاهی داریم به تاریخچه نوبل ادبی و دگرگونی معیارهای آن در طول تاریخ.
یک واژه چالشبرانگیز
۲۷ نوامبر ۱۸۹۵ آلفرد نوبل وصیتنامه نهایی خود را امضاء کرد و طی آن بخش عظیمِ ثروت خود را به جوایز اختصاص داد که به نام او نامیده شد: جوایز نوبل. او در این وصیت با اشاره به منابع مالی خود و سرمایهای که هر سال بهدست خواهد آمد، نوشت: «منافع مذکور میبایست به پنج بخش تقسیم شود: یکی از این بخشها میبایست به فردی داده شود که در حیطه ادبیات شگرفتترین اثر را که در مسیر ایدهآل حر کت میکند، تولید کرده است.»
این جمله کوتاه از متن وصیتنامه آلفرد نوبل از سال ۱۹۰۱ که این جایزه برای نخستین بار اهداء شد، بارها مورد تفسیر قرار گرفته است. چنانکه میتوان گفت بررسی تاریخچه جایزه نوبل با رؤسای آکادمی نوبل، حوادث سیاسی و روش تفسیرِ این بخش از وصیتنامه نوبل گره خورده است. برای درک بهتر تاریخ جایزه نوبل و ساز و کار آن میبایست ابتدا نگاهی به کارنامهی این جایزه بیندازیم:
نوبل ادبی به روایت آمار
جایزه نوبل از سال ۱۹۰۱ شروع به کار کرده است و تا به حال به ۱۰۹ نفر اهداء شده است. تنها چهار بار دو نفر به صورت مشترک این جایزه را بردهاند که از آخرین بارِ آن قریب ۴۰ سال میگذرد. میانگین سنی افرادی که این جایزه را بردهاند ۶۴ سال است. تنها ۲۰ نویسنده زیر ۵۴ سال به دریافت این جایزه نائل شدهاند و هیچیک از آنان هم زیر ۴۰ سال سن نداشتهاند. بین ۱۹۱۱ تا ۱۹۴۰ میانگین سنی تصاحبکنندگان جایزه نوبل تقریبا ۵۸ سال بود. این در حالی است که از سالهای دهه ۱۹۴۰ به اینسو میانگین سنی برندگان نوبل رو به افزایش بوده است و در سالهای اخیر به بالاترین حد خود یعنی به ۶۹ سال رسیده است. بیشترین دامنه سنی که این جایزه را برده است بین ۶۰ تا ۶۴ سال و بین ۷۰ تا ۷۴ سال است.
تا سال ۱۹۹۱ اهدای این جایزه به زنان تاریخچه چندانی ندارد و حتی در فاصله ۲۵ سال، یعنی بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۹۱ این جایزه به هیچ زنی اهداء نشده است. از سال ۱۹۹۱ تا به امروز اما به طور میانگین هر چهار سال یک بار این جایزه را زنان تصاحب کردهاند. آخرین آنها هرتا مولر است که در سال ۲۰۰۹ توانست نوبل ادبی را از آنِ خود کند. دو نویسنده از دریافت این جایزه سر باز زدهاند.
نوبل ادبی تنها یکبار و آن هم در سال ۱۹۳۱ به نویسندهای مرده اهداء شد. در سال ۱۹۷۴ نیز اساسنامه بنیاد نوبل طی اصلاحیهای اهدای جایزه پس از مرگ نویسنده را ناممکن اعلام کرد. اصولاً جایزه به یک اثر واحد نویسنده اشاره نمیکند اما در مورد ۹ نویسنده تا به حال آکادمی اسم اثری واحد را مشخصاً ذکر کرده است. البته از آخرین باری که دست به این اقدام زده است (دن آرام نوشته میخائیل شولوخوف) قریب ۵۰ سال میگذرد و به نظر دور از ذهن میآید که به این سنت بازگردند.
نوبل ادبی به روایت اسناد و مدارک
همه اطلاعات مربوط به نامزدها، تحقیقات و نظر اعضای آکادمی درباره پیشنهادهای مطرحشده برای ۵۰ سال مخفی باقی میماند و تنها پس از ۵۰ سال است که این اطلاعات از وضعیت محرمانه آزاد میشود و در دسترس عموم قرار میگیرد. در حال حاضر آخرین اطلاعات موجود از سال ۱۹۶۲ است. این رویه امکان تحلیل رفتار این آکادمی را بسیار پایین میآورد و شفافیت پروسه رسیدگی را نیز تا آنجا کاهش میدهد که باید اذعان کرد پروسه رسیدگی به هیچوجه شفاف نیست. از نکات قابل توجه اطلاعات آزاد شده یکی این است که انگل گوییمرا، ۱۷ بار کاندید این جایزه بوده، اما هیچگاه آن را دریافت نکرده است. توماس مان تنها نویسندهای است که برای بار دوم هم در آستانه دریافت نوبل ادبی قرار گرفت، اما برای دومین بار این جایزه به او تعلق نگرفت. در این ۵۰ سال تنها هفت نویسنده در همان بار اول کاندید شدن جایزه را دریافت کردهاند و در سایر موارد این افراد بیش از یک بار و حتی در مورد یوهانس وی جنسن ۱۸ بار کاندید بودهاند تا سرانجام جایزه نوبل ادبی را دریافت داشتهاند. برخی به این باور رسیدهاند که به طور عرفی این جایزه به نویسندهای که بار اول نامش در لیست نهایی ظاهر شده است اهداء نمیشود.
طبق ماده ۱۰ اساسنامه بنیاد نوبل هیچگونه اعتراضی در زمینه تصمیم نهایی شنیده نمیشود. این اساسنامه حتی از ضبط شدن نظرات مخالف در پرونده هر جایزه استقبال نمیکند و اعلام میداد که حتی در صورت ضبط شدن نیز میبایست تمام مساعی صورت گیرد که از افشای این نظر مخالف پیش از ۵۰ سال ممانعت به عمل آید. طبق همین ماده کمیته نوبل حتی پس از ۵۰ سال نیز در صورتی که «صلاحدید خاصی» وجود داشته باشد میتواند اطلاعات لازم در مورد هر پرونده را اعلام نکند. (هر چند تاکنون همواره اعلام کرده است.)
اساسنامه بنیاد نوبل
طبق ماده هفت اساسنامه بنیاد نوبل برای آنکه گزینه یک نویسنده مورد رسیدگی قرار گیرد میبایست فردی غیر از خود آن نویسنده، فردی که شایستگی این کار را دارد، پیشنهاد خود را با مدارک ضمیمه تا فوریه هر سال اعلام کند. درخواست شخصی جایز نیست. بر اساس اساسنامه افراد و گروههای زیر حق ارائه پیشنهاد برای دریافت کننده نوبل را دارند:
۱. اعضای آکادمی سوئد و سایر آکادمیها، مؤسسات و جوامعی که در سازمان و مقاصد شبیه این آکادمی هستند.
۲. پروفسورهای ادبیات و زبانشناسی در دانشگاهها و کالجها.
۳. برندگان پیشین جایزه نوبل ادبیات
۴. رئیس آن دسته از انجمنهای نویسندگان که نماینده تولیدات ادبی در کشور خود هستند.
کمیته نوبل در سپتامبر هر سال بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ دعوتنامه برای افراد شخصی و نهادهایی که میتوانند کاندید معرفی کنند میفرستد اما در صورتی که حتی نهاد یا شخصی مشمول این دعوتنامهها نبوده است ولی بر اساس موارد فوق شایسته معرفی کاندید باشد، میتواند راساً و بدون نیاز به دریافت دعوتنامه، کاندید خود را معرفی کند.
اساسنامه این بنیاد در تعریف ادبیات آن را فراتر از حیطههای متعارف ادبی قلمداد کرده است و غیر از آن سایر نوشتههایی که «به دلیل فرم و سبکشان ارزشهای ادبی» دارند را نیز در برمیگیرد. اهدای نوبل ادبی در سال ۱۹۵۳ به چرچیل و سال ۱۹۵۰ به برتراند راسل نشاندهنده برخی رویههای متفاوت درباره گستره «ادبیات» است اما به نظر میرسد آکادمی از سال ۱۹۵۳ دست از برداشتهای جسورانه از معنای ادبیات برداشته است.
در تفسیر وصیتنامه نوبل یک کلمه اهمیت بهسزایی دارد: کلمه «ایده آل». لغت ایدهآل مورد اشاره در وصیتنامه نوبل را میتوان به دو شکل ترجمه کرد: ایدهآل و ایدهآلگرا. تفسیر این کلمه از متنِ وصیتنامه نوبل یکی مهمترین تأثیرات را روی تصمیمات کمیته نوبل در تاریخ گذاشته است. بر اساس اسناد آزاد شده میتوان دریافت که بین سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۲ این کمیته تحت تأثیر ریاست کارل دیوید اف ورسن «ایدهآل» را به معنای «ایدهآلیستی» تعریف کرد. این تعریف باعث شد کمیته تحت ریاستِ وی از اهدای جایزه به نویسندگانی مثل زولا، تولستوی و ایبسن ممانعت به عمل آورد چرا که ایدهآلیسم محافظهکارِ این دوره، کلیسا، دولت و خانواده را مقدس میپنداشت و متاثر از زیباییشناسی معرفتی گوته و هگل بود.
دگرگونی معیارها
عصر بعدی در تاریخ جایزه نوبل در طول جنگ جهانی اول است؛ زمانی که سیاستِ بیطرفی بر این جایزه حاکم شد. در این دوره تحت ریاست رئیس جدید کمیته نوبل، جایزه نوبل برای ادبیات بیشتر در محدوده کشورهای اسکاندیناوی که فرض میشد در این تخاصم «ملتهای کوچک» هستند اهداء شد. در سالهای دهه ۱۹۲۰ تفسیر از کلمه ایدهآل تغییر کرد و این کلمه در معنایِ «توجه عمیق به انسانیت» تفسیر گردید. در نتیجه فرصتی فراهم آورد که افرادی چون آناتول فرانس و جورج برنارد شاو به جایزه نوبل ادبی دست یابند؛ نویسندگانی که بدون شک با تئوری پیشین از دستیابی به آن دور بودند.
پس از جنگ جهانی دوم دوره جدید در جایزه نوبل آغاز میشود؛ دورهای که میتوان سالهای نخست آن را بسیار باشکوه ارزیابی کرد. در چند سال متوالی هرمان هسه، آندره ژید، تی اس الیوت و فاکنر برندگان این جایزه شدند. در این دوره تفسیر وصیتنامه نوبل بدین صورت انجام گرفت که نوبل ادبی میبایست به افرادی داده شود که دروازههای تازهای را به روی ادبیات و زبان گشودهاند. از همین روست که هرمان هسه که در سالهای دهه ۱۹۳۰ مورد قبول نبود، در این دهه به جایزه نوبل ادبی رسید. حتی در زمان اهدای جایزه به تی اس الیوت نام کتاب اولیسس در یکی از آراء اشاره میشود، این را میتوان اشارهای دید به یکی از بزرگترین غفلتهای این آکادمی در سالهای دهه ۱۹۳۰.
هنوز اطلاعات محرمانه از سال ۱۹۶۲ به بعد در دست نیست اما با توجه به اعلانهای عمومی روسای جدید آکادمی نوبل و همچنین آرایی که صادر کردهاند میتوان فهمید که از سال ۱۹۷۸ با تغییر ریاست آکادمی یک سیاست دیگر به سیاستهای نوبل افزوده شد: معرفی چهرههای کمتر شناختهشدهای که عدم معرفی آنها ممکن است آثار شگرف آنها را از دید عموم دور نگه دارد. برخی اهدای نوبل ادبی به باشویتس سینگر، الیاس کانتی و… را در این چارچوب ارزیابی کردهاند.
از ۱۹۸۴ سیاست اروپامحوری این جایزه جای خود را به سیاستهای جهانیتری داد و انتخاب ولا سوینکا از نیجریه و نجیب محفوظ مصری در اواخر این دهه نشاندهنده این رویکرد جدید آکادمی نوبل است. پس از آن نویسندگانی از آفریقای جنوبی، ژاپن و چین و همچنین نویسندگانی با تبارِ آفریقایی و آمریکایی به دریافت این جایزه نائل شدند.
زبانهای برنده نوبل ادبی
میتوان همصدا با نجیب محفوظ گفت که پیروز نهایی در چنین جایزهای زبان است، چرا که زبان آن چیزی است که نویسنده به آن شکل میدهد و از آن شکل میگیرد. از این نظر میتوان امیدوار بود که زبانهای بیشتری بتوانند این نشانِ ادبی را بر خود بیاویزند. طبق وصیتنامه نوبل جایزه نوبل برای ادبیات میبایست به نویسنده فارغ از زبان و ملیتش اهداء شود. اما تا سال ۱۹۸۴، هم به دلیل رویکردهای برگزارکنندگان و هم به لحاظ دسترسی آنها به ادبیات سایر نقاط جهان، این جایزه یک جایزه اروپاییمحور بود. در سال ۱۹۸۴ دبیر جدید دائمی آکادمی سوئد اعلام کرد که از این به بعد توجه به نویسندگان غیر اروپایی بیشتر خواهد شد. تاکنون نوبل ادبی به نویسندگانی از ۲۵ زبان دنیا داده شده است. بیشترین آنها نویسندگانِ زبان انگلیسی هستند که ۲۶ بار این جایزه را بردهاند. زبانهای فرانسه و آلمانی نیز هر کدام ۱۳ بار این جایزه را از آن خود کردهاند. ۱۲ زبان از این ۲۵ زبان تا به حال تنها یک بار این جایزه را بردهاند. تنها ۱۳ بار زبانهایی غیر از زبانهای اروپایی این جایزه را دریافت کردهاند. فارسی هیچگاه در بین این زبانها نبوده است.
پروسه رسیدگی و اعضای آکادمی
ابتدا یک هیأت شش نفره پروپوزالها را رسیدگی میکند و کاندیدهای نهایی را انتخاب میکند. اعضای این هیأت شش نفره در حال حاضر همگی سوئدی هستند. سه تن از آنها استاد دانشگاه و سه تن نویسنده هستند. جوانترین آنها متولد ۱۹۵۳ است و ریاست آنها را پیر واستبرگِ هشتاد ساله بر عهده دارد. متوسط سن آنها ۶۷ سال است.
کاندیدهای این گروه به آکادمی سوئد معرفی میشوند. اعضای این آکادمی ۱۸ نفر هستند و عضویت در آن مادامالعمر است. در حال حاضر یک کرسی از این کرسیها خالی است. گرچه طبق اساسنامه افرادی از ملیتهای دیگر نیز میتوانند عضو این آکادمی شوند اما متأسفانه این اتفاق نیفتاده است و هر ۱۷ عضو سوئدی هستند. شش نفر آنها زن هستند. چهار نفرشان زبانشناس، دو نفر تاریخنویس، یک نفر منتقد ادبی، سه نفر شاعر، دو نفر استاد دانشگاه و مابقی نویسنده. جوانترینشان ۴۹ سال و پیرترینشان ۹۵ سال سن دارد و میانگین سنیشان ۷۲ سال است. بدنه اصلی این گروه از سال ۱۹۹۷ تغییری نکرده است و به عبارتی صدایی تازه به آن افزوده نشده است. امسال این گروهِ پا به سن گذاشته که در پست مادامالعمر خود نشستهاند و زبان مادری همهشان سوئدی است و چند سالی است متهم به انتخابهای سیاسی شدهاند چه کسی را به عنوان انتخاب خود برمیگزینند؟ متأسفانه تحلیل دقیق آنچه که امسال در این آکادمی میگذرد تا ۵۰ سال دیگر ممکن نیست.
احمد شاملو در زمان حیات خود، مدتها کاندید نوبل ادبی و یکی دوبار هم شایعه برنده شدن او در رسانهها بود !
یک کاربر ساده / 02 October 2013
Trackbacks