دیدگاه

یکی از توصیف‌های ثابت در مورد انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم نامیدن آن به عنوان سیرک و نمایش بود. آنچه نادیده گرفته شد، عنصر جدی در نمایش بود که تعیین‌کننده شد.

دو برآمد جدی “نمایش” اینها هستند:

  • اکثریت مردم رأی‌گیری را تحریم کردند، بر پایه‌ی این تجربه که این یک کارزار حکومتی است، و کاندیداها سنخیتی با مردم ندارند.
  • بخشی از مردم به کاندیدایی رأی دادند که فکر می‌کنند از سنخی دیگر است و شاید گرهی از کار فروبسته‌ی زندگی‌شان بگشاید. این کاندیدا، مسعود پزشکیان، در این دور پیش افتاده است.

بر این قرار، آنچه در این رأی‌گیری عمل کرد، شکافی بود که میان نظام و مردم وجود دارد. مهم آن است که از آن مایه‌ی یأس و تسلیم به سرنوشت ساخته نشود، و به یک انرژی جنبشی تبدیل شود.

کنار کشیدن از رأی‌گیری‌های حکومتی رخداد تازه‌ای نیست. این بار به نظر می‌رسد کیفیتی تازه یافته باشد: بر اساس تجربه‌های پیشین، موقعیت کنونی کشور و درد و رنجی که مردم می‌کشند، بحث‌هایی که صورت گرفته و سطح آنها لازم است اکنون ارتقا یابد.

رأی دادن به پزشکیان هم متأثر از شکافی  بود که میان مردم و نظام وجود دارد. اکنون پزشکیان در درون یک مثلث تنش قرار گرفته است: آنچه خودش هست – نقشی که نظام مایل است او ایفا کند – تصوری که مردم رأی‌دهنده از او دارند.

اگر رئیس جمهوری شود، شاید تا پایان کار از این مثلث نتواند بیرون آید.

 از تصور مردم رأی‌دهنده به پزشکیان می‌توان دو برداشت داشت:

  • آن را توهم محض خواند،
  • دیگر اینکه به آن به چشم یک نیروی واقعی که مستقل از فکر این و آن عمل می‌کند، نگریست.

به نظر می‌رسد که تلقی تصور تبدیل شونده به نیروی فشار، برداشت درست‌تری باشد.

بنابر این از درگیر شدن با مردمی که اکنون به پزشکیان امید بسته‌اند باید پرهیز کرد، و به جای آن دست گذاشت روی آنچه مانع تحقق هر امید و آرزویی می‌شود: سد نظام.

Ad placeholder

اصل‌، همچنان تحریم نظام و مقابله با آن است.

آنچه لازم است در مورد نتایج مراسم انتخاباتی اخیر بررسی شود، کناره‌گیری مردم از آیین‌های حکومتی است. سیاست و وجود نظام ناموجه است، مشروعیت ندارد.

موضوع مشروعیت (در معنای داشتن حقانیت، موجه بودن از نظر کارکرد و خواست مردم) موضوعی کانونی در طراحی کارپایه‌ی سیاسی است. تجربه‌های جهانی در نیم قرن اخیر، تجربیاتی که در تئوری‌های گذار و تحول جمع‌بندی شده‌اند، می‌گویند یک نقطه‌ی چرخش مهم در رخدادهای کشورهایی که در مرحله‌ی مبارزه برای رسیدن به دموکراسی قرار دارند، طرح مداوم مسئله‌ی مشروعیت است و اینکه مسائل عمده‌ی کشور و در نهایت اصل نظام باید به رأی گذاشته شوند. جنبش خواهان آزادی و عدالت پا در مرحله‌ی تازه‌ای می‌گذارد، وقتی که همه‌پرسی در این موردها به رژیم تحمیل شود.

شعار استراتژیک برای تحول بی‌خشونت این است: رژیم مشروعیت ندارد، باید مشروعیت‌اش را به رأی بگذارد!

ما در مرحله‌ی طرح مستقیم این شعار قرار نداریم اما می‌توانیم به سوی آن حرکت کنیم. حلقه‌های حرکت به سوی آن اصرار بر انجام همه‌پرسی در مورد مسائل عمده‌ای است که همگان به وجود و مبرمیت آنها اذعان دارند: پوشش اختیاری زنان و رفع تبعیض، مسئله‌ی اتم، سیاست خارجی (تنش‌زدایی برای رفع تحریم‌ها، FATF)، شورای نگهبان، شکنجه و اعدام… و در چشم‌انداز نفس جایگاه رهبر و ولایت فقیه.

Ad placeholder