محمدرضا نیکفر، نویسنده و پژوهشگر فلسفه در پاسخ به پرسش زمانه درباره‌ انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ۱۴۰۳ مسئله‌ی مرکزی حکومت در این انتخابات را «بهبود وضع مدیریت» و از این طریق «کنترل بهتر جامعه» می‌داند. به گفته‌ او در مناظره‌های تلویزیونی ترس از اعتراضات مردم، به ویژه ترس از زنان، محسوس بود : «هدفشان مدیریت بهتر است تا فقط بر سرکوب عریان تکیه نداشته باشند.» 

او ضمن تحلیل فضای انتخاباتی و تصریح اینکه «فضای هیجانی و دو قطبی چیزی را عوض نمی‌کند»، می‌گوید: 

اگر مسعود پزشکیان انتخاب شود دلیل خاصی برای خوشحالی ندارم، چون معیارم این نیست که «این بهتر از بقیه است». چنین انتخابی را به مثابه سطح پایین سلیقه در میان بخشی از جامعه می‌بینم، و نیز علامت غلبه‌ی استراتژی بقا در میان بخشی محتملاً بزرگتر. فرودستان و بخش پایینی طبقه‌ی میانی درگیر مسئله‌ی بقا هستند و از میان آنان، کسانی که می‌روند و به پزشکیان رأی می‌دهند لابد فکر می‌کنند که شاید این فرد اندکی از مشکلات کم کند.

نیکفر علاوه بر نقد «خوش‌خیالی» در فراخوان‌های دعوت به شرکت در انتخابات، فراخوان‌های تحریم را به‌دلیل عدم پیوند با امر اجتماعی، ناکافی برمی‌شمارد. به نظر او فراخوان‌های تحریم اگرچه برحق اند، «عمدتاً شکواییه هستند»:

دقت کنیم که فراخوان به تحریم تا چه حد گره می‌خورد به توجه به فاجعه معدن شازند، به توجه به اعتصاب کارگران پیمانی نفت، به اعتراض به سمپاشی انتخاباتی علیه همشهریان افغانستانی، به اعتراض افزودن بر میزان حبس نرگس محمدی، به اعتراض‌های معلولان، یا خبر بستن در گورستان خاوران به روی خانواده‌های اعدام شدگان تابستان ۶۷، آن هم درست در زمانی که یکی از قاتلان آنان، پورمحمدی در تلویزیون بلبل‌زبانی می‌کند.

نیکفر می‌گوید آنچه امروز ناراحت‌کننده است، این است که «انرژی جنبش “زن، زندگی، آزادی” در تشکل و برنامه و زبان مشترک و امکان فراخواندن همدیگر برای مقاومت فعال ذخیره نشده است. اصل ناراحتی به این برمی‌‌گردد که چرا مسئله اجتماعی، با وجود حدت و شدتش، امکان بازنمایی برانگیزاننده نیافته است.»

پاسخ کامل او را ببینید‌: