این گفتاری است در تحلیل وضعیت. فشردهی آن این نکته است که هم جنبش دچار انسداد است، هم رژیم. آینده بستگی به آن دارد که انسداد در کدام سو شکسته شود و چگونه.
این فهرست مطالب اصلی گفتار است:
- سیاست ستیهنده
- تشریح منطق پیشروی جنبش
- چرا جنبش نتوانست به اعتصاب عمومی فراروید؟
- هژمونی بیچارگی
- مقایسه با انقلاب ۱۳۵۷
- نظم امور
- انسداد در درون رژیم
- انسداد دو گانه – چشمانداز
بخش یکم
بخش دوم
گاه صدا خیلی ضعیف می شود
سلام / 22 September 2023
با سپاس فراوان از زحمات شما و تحلیل آموزنده و جامعی که ارائه دادید. ممکن است بخش های تئوریک آن که به شرح تئوریک می پردازید در حوصله بسیاری نباشد ولی بدون شک مخاطب این تحلیل هم گروه خاصی است. در تائید پیچیدگی اوضاع و نظرات گرامشی مایلم تاکید کنم که ما در عصر جدیدی زندگی میکنیم که پیچیدگی های خاص خود را دارد و یکی از این پیچیدگی ها نحوه اعمال قدرت است. رسانه ها در دنیای امروز نقش تعیین کنندگی دارند در تحمیق و برده سازی مردم در سراسر جهان. آنچه که خود شما شر ابتذال نامیده اید را میتوان در رسانه ها دید. انبوه کانالهای تلویزیونی و تولید انبوه ابتذال هدفی جز تحمیق و تخدیر مردم ندارد. امروز رسانه ها همان نقشی را در اروپا و بقیه جهان دارند که کلیسا در قرون وسطی داشت. متاسفانه رسانه بدیل هم وجود ندارد چرا که رسانه بدون سرمایه امکان ندارد. در رابطه با انسداد باید گفت که جبهه چپ مخالف رژیم هم دچار انسداد است و در سالهای پنجاه منجمد شده است که بنا به تعریف خود شما نمی توان آنها را اپوزیسون نامید. ما باید به گونه دیگری بیندیشیم و به گونه دیگری به سیاست بنگریم. ما نیاز به احزاب غیر ایدئولوژیک داریم احزابی سیاسی و بدون شک حضور یک حزب قوی که بتواند اکثر مخالفان آزادی خواه و دموکرات را متشکل کند. احزاب موجود بدون چهره هستند،نیروهای دموکرات آزادی خواه باید چهره بیرونی داشته باشند تا مردم آنها را بشناسند. من بر این باورم که حزبی که به “حکومت مردم،برای مردم و به دست مردم” باور داشته باشد میتواند اکثریت مردم را برای شکستن نظم امور رهبری کند.
شهروند / 23 September 2023