می‌خواهیم بدانیم نویسندگان زن از سه نسل سال ۱۴۰۱ را چگونه درک کردند. از نظر آنان شعار «زن، زندگی، آزادی» به چه معناست و چه چشم‌اندازی را در ۱۴۰۲ مقابل ما قرار می‌دهد؟ آیا به لحاظ فرهنگی از جمهوری اسلامی عبور کرده‌ایم؟

شهلا شفیق، جامعه‌شناس و نویسنده که در زمینه زنان و اسلام سیاسی و توتالیتاریسم و حجاب تحمیلی پژوهش کرده است، انقلاب «زن، زندگی، آزادی» را به عنوان یک «تجربه هستی‌یانه» و یک «اتفاق یگانه» در تاریخ ایران و جهان معرفی می‌کند.

در نظر شفیق شعار «زن، زندگی، آزادی» پیوند دهنده است و بیانگر این معناست که بدون آزادی زنان، آزادی ملت میسر نیست. شفیق می‌گوید انقلاب «زن، زندگی، آزادی» به معنای بازگشت به مشروطه نیست، بلکه از آن رو که برخلاف مشروطه، ائتلافی با روحانیت شکل نگرفته، ما را لاجرم به فراتر از مشروطه می‌برد و در مجموع چشم‌انداز و افقی از آزادی را مقابل ایرانیان قرار داده است. به گفته شفیق این انقلاب یک انقلاب فرهنگی است با جنبه‌های خلاقانه‌ای که مرزهای قومی و جنسیتی را درمی‌نوردد.

این مصاحبه را می‌بینید:

شناخته‌شده‌ترین اثر شفیق «زنان زیر حجاب» در سال ۱۹۹۵ در فرانسه به چاپ رسید. «زنان و اسلام سیاسی»، «توتالیتاریسم اسلامی، پندار یا واقعیت؟»، «زن و بازگشت اسلام»،«انسان جدید اسلامی، زندان سیاسی در ایران»،«اسلام، جامعه، مذهب، سیاست، جنس و جنسیت»، «اسلام سیاسی، جنسیت و جنس‌گونگی» از دیگر آثار پژوهشی اوست. از او داستان‌های به هم پیوسته «سوگ» و مجموعه داستان «جاده و مه» و رمان «از آینه بپرس» هم منتشر شده که از آن میان «سوگ» درباره عزا از آثار مهم ادبیات تبعید به شمار می‌آید. «کلمات باقی و باقی کلمات» نوشته شهلا شفیق تصویری‌ست از آخرین روزهای زندگی رضا دانشور.

Ad placeholder