برگرفته از تریبون زمانه *  

مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان می‌توانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آیین‌نامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.

«در زمانی که شخصیت کودک در حال شکل‌گیری است، اگر کودک در محیط نظامی که سسله مراتب و نفوذ قدرت حاکم است قرار بگیرد، باعث می‌شود شرایط و ویژگی‌هایی که باعث رشد شخصیت کودک می‌شود وجود نداشته باشد و کودک در موقعیت ضعیف‌تری از لحاظ روحی و جسمی قرار می‌گیرد که باعث عدم اعتماد به نفس کودک بشود و بر تصمیمات و رفتارهای او تاثیر منفی بگذارد.

کودکانی که چنین تجربه‌ای دارند و در چنین محیط‌هایی رشد کرده‌اند، از اضطراب و کابوس‌های شبانه صحبت کرده‌اند که تا بزرگسالی هم در آنها باقی مانده است. در بعضی از آنها در سنین جوانی و بزرگسالی هم ممکن است از اختلال اضطراب پس از سانحه مواجهه رنج ببرند که همه اینها می‌تواند بر روابط اجتماعی و حرفه‌ای آنها تاثیر منفی بگذارد.

بر اساس تجربه‌های ما، کودک سربازها و کودکانی که در محیط‌های نظامی قرار می‌گیرند، برای اینکه در آن ساختار پذیرفته بشوند و تحت خشونت بیشتر قرار نگیرند، خشونت می‌ورزند و برای اینکه خودشان را اثبات کنند و بتوانند نشان بدهند که ضعیف نیستند، اعمال خشونت می‌کنند. اگرچه این بدان معنا نیست که آنها لزوما خشونت‌گر باقی می‌مانند، اما این اعمال آثار منفی خود را در کودکی و بزرگسالی بر این افراد برجایی می‌گذارد».

جملات بالا بخشی از گفت‌و‌گوی حامد فرمند، فعال حقوق کودک با مجله حقوق ما درباره «مساله کودک- سربازی» است. مشروح این گفت‌و‌گو را در ادامه بخوانید:

  • این روزها و به ویژه در اعتراضات اخیر در ایران، عبارت «کودک-سرباز» را بارها شنیده‌ایم، کودک-سرباز به چه معنی است و به چه کسانی گفته می‌شود؟

واژه کودک سرباز در مفهوم بین‌المللی و بنابه آنچه که در پیمان‌نامه حقوق کودک و ضمیمه اختیاری این پیمانه‌نامه آمده است، عبارت است از ممانعت حضور کودکان در مناقشات مسلحانه، یعنی تمام افراد زیر ١٨ سالی که به هر شکلی در گروه‌های نظامی عضویت و از آنها در فعالیت‌های نظامی استفاده می‌شود. این فعالیت‌ها می‌تواند شرکت دادن این کودکان در خط مقدم جبهه جنگ به عنوان جنگجو، انجام کارهای تدارکاتی و ایفای نقش تدارکاتچی، به کار گرفتن آنها در نقش جاسوس و پیام‌رسان، به کار گماردن آنها به عنوان نگهبان و در کل هرگونه استفاده از کودکان در فعالیت‌های نظامی و عضویت آنها به هرشکلی در گروه‌های مسلح، مصداق کودک سربازی است.

  • کودک سربازها بیشتر در کدام ارتش‌ها یا گروه‌های چریکی به کار گرفته می‌شوند؟

 ما می‌توانیم کودک سربازها را هم در درگیری و جنگ بین دولت‌ها و کشورها ببینیم، به عنوان مثال در جنگ هشت ساله میان ایران و عراق و هم در درگیری میان گروه‌های مسلح با یک دولت مستقر که نمونه‌های فراوانی از آن را در شمال آفریقا شاهد هستیم، همچنین در جنگ‌های داخلی هم همانند جنگ داخلی سوریه، از کودک سربازها استفاده شده است. اما به دلیل عدم وجود آمار دقیق، ما دقیقا نمی‌دانیم که چه تعداد کودک سرباز وجود دارد یا چه تعدادی تا کنون چنین تجربه‌ای را داشته‌اند. 

با این حال آنچه که از اظهارات و گزارش‌های سازمان ملل و نهادهای مرتبط با آن و به ویژه دبیرکل سازمان ملل در مورد کودکان در مناقشات مسلحانه می‌شنویم، این است که دولت‌ها و به ویژه کشورهای عضو سازمان ملل تلاش کرده‌اند و یا ظاهرا نشان می‌دهند که از کودکان در مناقشات و درگیری‌های مسلحانه استفاده نمی‌کنند. از طرفی موضوع برخورد با گروه‌های مسلحی که از کودکان به عنوان سرباز استفاده می‌کنند، بحث و برنامه‌ریزی برای بازاجتماعی شدن این کودکان، جبران خسارت به این کودکان و متعهد کردن گروه‌های مسلح شورشی برای عدم استفاده از کودکان مطرح است.

در ایران، اگر جنگ هشت ساله ایران و عراق را به دلیل اینکه پیمان‌نامه حقوق کودک هنوز تدوین نشده بود، به حساب نیاوریم، اما بعد از آن به صورت رسمی و مشخص، کودکان عضو بسیج دانش‌آموزی و بسیج مدارس می‌شوند که به نوعی زیرشاخه سپاه پاسداران به عنوان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند. از این کودکان که جذب بسیج شده‌اند در سال ٨٨ و اعتراضات موسوم به جنبش سبز، اعتراضات دی ماه ٩٦، آبان ٩٨ و اعتراضات اخیر یعنی شهریور ١٤٠١ در شکل‌های مختلف استفاده کرده است. جمهوری اسلامی همچنین از کودکان که جذب بسیج شده‌اند علاوه بر استفاده از آنها در سرکوب اعتراضات، از این کودکان در مناقشات دیگر از جمله به عنوان نیروی امر به معروف و نهی از منکر استفاده می‌کند.

  • کودک سرباز بودن چه تاثیرات مخربی می‌تواند بر روحیه آنها در بزرگسالی داشته باشد؟ و یا اینطور بگویم، سازماندهی کودکان در گروه‌های نظامی چه عواقبی برای کودک به دنبال خواهد داشت؟

کودک سرباز بودن از همان ابتدا، به دلیل قرار گرفتن کودک در محیطی که مبتنی بر سلسله مراتب قدرت و حتی در بعضی موارد مبتنی بر مردسالای است، آثار مخرب خودش را بر روح و روان کودک برجایی می‌گذارد.کودک وقتی  در یک محیط نظامی قرار می‌گیرد، به گونه‌ای رشد می‌کند که فرمانبردار باشد و از دستورات اطاعت کند.

در زمانی که شخصیت کودک در حال شکل‌گیری است، اگر کودک در محیط نظامی که سسله مراتب و نفوذ قدرت حاکم است قرار بگیرد، باعث می‌شود شرایط ویژگی‌هایی که باعث رشد شخصیت کودک می‌شود وجود نداشته باشد و کودک در موقعیت ضعیف‌تری از لحاظ روحی و جسمی قرار می‌گیرد که باعث عدم اعتماد به نفس کودک بشود و بر تصمیمات و رفتارهای او تاثیر منفی بگذارد.

کودکانی که چنین تجربه‌ای دارند و در چنین محیط‌هایی رشد کرده‌اند، از اضطراب و کابوس‌های شبانه صحبت کرده‌اند که تا بزرگسالی هم در آنها باقی مانده است. در بعضی از آنها در سنین جوانی و بزرگسالی هم ممکن است از اختلال اضطراب پس از سانحه مواجهه رنج ببرند که همه اینها می‌تواند بر روابط اجتماعی و حرفه‌ای آنها تاثیر منفی بگذارد.

بر اساس تجربه‌های ما، کودک سربازها و کودکانی که در محیط‌های نظامی قرار می‌گیرند، برای اینکه در آن ساختار پذیرفته بشوند و تحت خشونت بیشتر قرار نگیرند، خشونت می‌ورزند و برای اینکه خودشان را اثبات کنند و بتوانند نشان بدهند که ضعیف نیستند، اعمال خشونت می‌کنند. اگرچه این بدان معنا نیست که آنها لزوما خشونت‌گر باقی می‌مانند، اما این اعمال آثار منفی خود را در کودکی و بزرگسالی بر این افراد برجایی می‌گذارد.

همانطور که گفتم، اگرچه لزوما این افراد خشونی‌گر باقی نمی‌مانند، اما اعمال خشونت و انجام اینگونه رفتارها از سوی کودک، به ویژه به خاطر فضای پر فشار محیط‌های نظامی، آثار مخربی را بر روح و روان کودک برجایی می‌گذارد و باعث ایجاد عذاب وجدان، نگرانی و اضطراب دراین کودکان می‌شود. همینکه کودک باید نگران پذیرفته شدن و خشونت ندیدن باشد، فضای پراضطرابی را برای کودک ایجاد می‌کند که بر روح و روان او تاثیر مخرب می‌گذارد و حتی بر رشد مغز کودک تاثیر منفی باقی می‌گذارد. علاوه بر آنچه که گفتم، کودک سربازها از مجموعه‌ای از حقوقشان، همچون آموزش، حق تفریح و شاد بودن و شاد زیستن، حق آموزش مفاهیم صلح و انسان‌دوستی و مفاهیم حقوق‌بشر، محروم هستند. 

  • در سال‌های اخیر شاهد اعتراض برخی از کسانی بودیم که در سنین نوجوانی در طی جنگ ایران و عراق در جبهه جنگ حضور داشته‌اند و مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته‌اند، آیا آماری از این قربانیان در دسترس هست؟

در رابطه با موضوع آزار جنسی و تعرض و تجاوز به کودک سربازها، درهیچ زمینه و هیچ موقعیتی، آمار دقیقی در دسترس نیست و منتشر نشده است. همچنین از شرایط اعمال چنین شکلی از خشونت در محیط‌های نظامی و مناقشات مسلحانه هم آماری وجود ندارد، اما بنابه تجربه حضور کودکان در جنگ هشت ساله ایران و عراق، بعضا، افرادی چنین تجربه‌ای داشته‌اند و ما روایت آنها را شنیده‌ایم. همچنین از کسانی که عضو بسیج بوده‌اند و چنین اتفاقاتی برمی‌گردد به همان ساختاری که قبلا به آن اشاره کردم. 

ساختار قدرت و مردسالاری که بر محیط‌های نظامی حاکم است، برای اعمال قدرت و فرمانبردار کردن افراد، انواع خشونت از جمله خشونت جنسی را اعمال می‌کنند، به ویژه اینکه چون خشونت جنسی، انگ‌های اجتماعی را هم پشت خود دارد و این بار روانی را هم به کودک وارد می‌کند او را مقصر می‌داند، باعث می‌شود که کودک سرباز از روی شرم، این نوع تجاوز را آشکار و بیان نکند. که این باعث می‌شود کودک به هر فرمانی تن بدهد و حتی بارها و بارها مورد تعرض جنسی قرار بگیرد و با آن موجهه بشود.

متاسفانه علاوه بر اینکه ساختار محیط‌های نظامی شرایط تعرض جنسی به کودک سربازها را فراهم می‌کند، این ساختار عمدتا نظارت‌پذیر هم نیست و عمدتا از ایجاد شرایط و موقعیتی را که باعث جلوگیری کردن خشونت و تعرض به کودک سربازها بشود، جلوگیری می‌کند.

نکته‌ای که مطرح هست، این است که قوانین ایران در مورد کودک سرباز چه می‌گوید؟ ایران در سال ١٣٧٢ مدتی بعد از تصویب پیمان‌نامه حقوق کودک، به این پیمان‌نامه پیوست که طبق این پیمان‌نامه، پیوستن کودکان به ارگان‌های نظامی و حضور آنها در مناقشات مسلحانه تا حداقل سن ١٥ سالگی، مطلقا ممنوع است و پس از آن تا سن ١٨ سالگی باید اولویت با بزرگسالان باشد. البته این روشن نیست که اولویت بزرگسالان چگونه باید مشخص شود. اما دولتی که کودکان ١٥ تا ١٨ سال را وارد نیروهای نظامی می‌کند باید روشن کند که افراد بزرگسال نبوده و مجبور شده که کودکان ١٥ تا ١٨ سال را عضو نیروهای نظامی کند، یعنی شرایط باید آنقدر بحرانی باشد که بعد از اینکه بزرگسالان به نیروهای نظامی پیوستند و بازهم نیاز به نیروی بیشتر بود، آن وقت باید کودکان هم با اولویت بعدی و با در نظر گرفتن عدم قرار نگرفتن آنها در صف مقدم جنگ به عضویت نیروهای نظامی در بیایند.

نماینده ایران در سازمان ملل، ضمیمیه پیمان‌نامه حقوق کودکان در مورد عدم حضور افراد کم سن و سال را امضا می‌کند، اما در سال ٨٩ و پس از شش سال از امضای آن به مجلس ایران فرستاده می‌شود که همان زمان از دستور کار مجلس ایران خارج می‌شود. بنابراین ایران عملا ممنوعیت مطلق پیوستن کودکان به گروه‌های نظامی و عدم حضورشان در مناقشات مسلحانه را نپذیرفته و بنابه اطلاعاتی که به ما رسیده است، موضوع شرایط سنی که در پیمان‌نامه حقوق کودک آمده، در ایران کنار گذاشته شده و رعایت نمی‌شود.

برخلاف گفته یکی از نمایندگان مجلس ایران که در رابطه با حضور کودکان در سرکوب اعتراضات اخیر در سال ١٤٠١ گفته بود، بسیج مملن است از این کودکان استفاده کرده باشد، اما آنها تابع قوانین نیروهای مسلح نیستند، باید بگویم که حضور کودکان در بسیج که خود بسیج شاخه‌ای از سپاه پاسداران به عنوان یکی از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی است، کاملا بر اساس قوانین جمهوری اسلامی صورت گرفته و اثبات حضور کودک سرباز در نیروهای مسلح ایران است.

اوایل انقلاب و پس از شروع جنگ هشت ساله میان ایران و عراق، بر اساس فرمان آیت‌الله خمینی، بسیج دانش‌آموزی شکل گرفت و و این سازمان نیم میلیون کودک را راهی جبهه‌های جنگ کرد که حداقل حدود ٤٠٠٠٠ (چهل هزار) نفر از این کودکان را به کشتن داد.

همچنین در سال ١٣٧٥ در مجلس ایران، قانون تشکیل و توسعه سازمان بسیج دانش‌آموزی شکل گرفت و طبق این قانون، همکاری تنگاتنگ و مشخص و رسمی میان بسیج و وزارت آموزش و پرورش به عنوان بخشی از بدنه دولت، به وجود آمد که طبق آنچه که در آئین‌نامه بسیج آمده است، کودکان می‌توانند از سن ١١ سالگی عضو بسیج بشوند و از ١٥ سالگی هم عضو فعال این سازمان باشند و اسلحه به دست بگیرند. هرچند برخی از مشاهدات نشان می‌دهد که کودکان زیر ١٥ سال عضو بسیج هم اسلحه دست می‌گیرند.

بنابراین آنچه که ما در مورد حضور کودک سرباز در بسیج، که بخشی از بدنه نیروهای مسلح ایران است، می‌بینیم، کاملا بر اساس قوانین ایران صورت می‌گیرد و البته خلاف قوانین بین‌المللی و تعهدات جمهوری اسلامی است. 

لینک این مطلب در تریبون زمانه

منبع: مجله حقوق ما، سازمان حقوق بشر ایران