مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان میتوانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آییننامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.
شب ۲۹ اکتبر ۱۹۶۹، چارلی کلاین ۲۱ ساله در اتاقی بیپنجره با دیوارهای سبز مغزپستهای در دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس، به صفحهی کامپیوترش خیره شده بود. همان طور که استاد علوم کامپیوترش لئونارد کلینراک او را نگاه میکرد، با دقت شروع به تایپ کلمهای کرد. چند لحظه بعد، حدود ۵۶۰ کیلومتر آن سوتر در دانشگاه استنفورد، پیام کلاین روی صفحهی کامپیوتری نقش بست: «Lo»
این آغازی نیمهموفق بود. سیستم کامپیوتر کلاین قبل از اینکه بتواند پیغامش را به طور کامل تایپ کند از کار باز ایستاد. کلمهای که او قصد فرستادنش را داشت «Login» بود. با وجود این، هر دو سمت مکالمه شروع به جشن و شادمانی کردند. نخستین بار بود که دو کامپیوتر به طور مجازی با هم ارتباط برقرار کرده بودند و این لحظهی تولد پدیدهای بود که بعدها به اسم اینترنت شناخته شد.
در آن زمان به اینترنت، آرپانت میگفتند ــ سیستم ارتباطیای که وزارت دفاع ایالات متحده برای انتقال اطلاعات میانشبکهای از کامپیوترهایش ابداع کرده بود. حال با گذشت حدود پنجاه سال، اینترنت از یک پروژهی آزمایشی ارتشی که تنها میان ۴ کامپیوتر ارتباط برقرار میکرد به یک فضای مجازی وسیع و جهانی مبدل شده است.
هزاران نفر در ابداع فناوریای که امروز به شما اجازه میدهد این کلمات را بر صفحهی مانیتورتان بخوانید سهیم بودهاند. بسیاری از این افراد زن بودهاند از جمله رادیا پرلمن (مهندس آمریکایی و ریاضیدانی که به مسیریابی مطمئن و قابل گسترش اینترنت کمک کرد)، کارن اسپارک جونز (دانشمند علوم کامپیوتر بریتانیایی که پژوهشهایش بنیان کار اکثر موتورهای جستجوگر است) و دوست او سوفی ویلسون (که نقش مهمی در طراحی پردازشگرهای کوچک بیبیسی مایکرو و آی.آر.ام داشت که امروز تقریباً در نیمی از وسایل الکترونیکی در سراسر جهان به کار میروند).
مار هیکس، استاد دانشگاه تاریخ در مؤسسهی تکنولوژی ایلینوی میگوید: «زنان در برنامهنویسی و دانش کامپیوتر در سالهای اولیه نقش بسیار مهمی داشتند.»
با وجود این، دِیم استفنی شیرلی، بنیانگذار یک شرکت نرمافزاری در دههی ۱۹۶۰ که تمامی کارمندانش زن بودند، معتقد است که تلاشهای زنان را در آن زمان اغلب نادیده میگرفتند. او میگوید اگر چه زنان زیادی در پژوهشها دخیل بودند اما طراحی اینترنت «عمدتاً توسط مردان صورت گرفته بود».
البته دقیقتر آن است که بگوییم توسط مردان سفیدپوست و دگرجنسگرایی که اغلبشان اهل منطقهی سیلکونولی بودند. اما اگر گروهی متنوعتر ــ مردمی از نژادها، جنسیتها و گرایشهای جنسی مختلف ــ در ساخت خدمات و سیستمهای آنلاین کمک کرده بودند، اگر به اقلیتها و زنان صندلیهای بیشتری در میز تصمیمگیری اختصاص داده شده بود و آنها نقش پررنگتری در ادارهی امور داشتند، امروز اینترنت چگونه بود؟
هر چند نمیتوانیم به گذشته برگردیم و تاریخ را تغییر دهیم اما این پرسش فرضی نشان میدهد که مردان اثری محونشدنی روی اینترنت داشتهاند، از نحوهی ساخت آن تا ظاهرش و حتی ابزارهایی که برای بیان نظرات خودمان و ارتباط با دیگران از آنها استفاده میکنیم. با وجود اینکه نمیتوان مطمئن بود اگر زنان و اقلیتها در رتبههای بالای تصمیمگیری قرار داشتند لزوماً به شکل دیگری عمل میکردند اما بسیاری معتقدند که اگر به آنها فرصت داده میشد اوضاع به شکلی متفاوت پیش میرفت. اما کدام تصمیمها به شکل متفاوتی گرفته میشدند؟ آیا میتوانستیم اینترنت جایگزینی داشته باشیم که برای همه فضایی منصفانهتر و امنتر باشد؟
شارلوت وِب (Charlotte Webb)، مدرس برابری اینترنت در دانشگاه هنر لندن و یکی از بنیانگذاران مؤسسهی غیرانتفاعی اینترنت فمینیستی معتقد است که اگر زنان و اقلیتها سکان اینترنت را در دست داشتند دنیای آنلاین میتوانست بر یک مدل کسبوکار کاملاً متفاوت بنا شده باشد. امروز اکثر فضاهای آنلاین هدفی تکبعدی دارند: جمعآوری اطلاعات از کاربران، بمباران آنها با تبلیغات هدفمند و درآمدزایی.
وب میگوید: «اولویت شبکههای اجتماعی تبلیغات، کسب درآمد، جلب توجه، و اقتصاد است». او معتقد است این وضعیت ناشی از طرز فکر و نگرشی «مردسالارانه»، «سرمایهدارانه» و بیش از حد «سفید» است. البته مدیران زن و اقلیت نیز میتوانند ذهنیت منفعت-محور داشته باشند. (جالب اینجاست که در برخی از کشورها شرکتهایی که تعداد زنان بیشتری در هیئت مدیرهشان دارند اغلب از شرکتهایی که تحت سیطرهی مردان هستند، از جمله برخی از بزرگترین کمپانیهای جهان، عملکرد بهتری دارند). اما وب معتقد است احتمال اینکه زنان و اقلیتها پذیرای مدلهای کسبوکار دیگری باشند بیشتر است، مدلهایی که با پایداری زیستمحیطی، عدالت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی شرکتی، حقوق بشر و رهایی جمعی همراه باشند.
وی میگوید: «فکر میکنم اگر افراد متنوعتری با دیدگاهها، سنتها و انگیزههای مختلف در جایگاه قدرت قرار بگیرند، چنین مدلهایی بیشتر احتمال ظهور و بروز دارند.»
داشتن تیمی متنوع همچنین میتواند باعث شود اینترنت چهرهای جهانیتر پیدا کند و نسبت به فرهنگهای غیرغربی حساسیت و آگاهی بیشتری نشان دهد. این امر میتواند از بروز وضعیتهای خجالتآوری مثل اتفاقی که در سال ۲۰۱۶ در هند افتاد جلوگیری کند. در آن سال به حکم دادگاه عالی این کشور، گوگل، یاهو و مایکروسافت بینگ مجبور به حذف تبلیغات مربوط به سونوگرافی و آزمایشهای تشخیص جنسیت قبل از زایمان شدند. هند یکی از بالاترین نرخ قتل نوزادان دختر را دارد و ارائهی چنین خدماتی در این کشور غیرقانونی است. دادگاه همچنین این موتورهای جستجوگر را وادار کرد تا نمایش نتایج مربوط به ۴۳ کلیدواژهی مرتبط با این آزمایشها را حذف کنند.
آنوپام چندر، پروفسور حقوق و فناوری در دانشگاه جورجتاون در واشنگتن دی.سی میگوید: «اگر رنگینپوستان بیشتری در این شرکتها در رأس قدرت بودند احتمالاً درک بیشتری نسبت به این مسئله وجود داشت که وقتی ما در یک کشور خاص مشغول فعالیت هستیم باید دانش تخصصی نسبت به مسائل محلی آن جامعه داشته باشیم. برای تشخیص مشکلساز بودن یک مسئله نیاز به دانش خاص فرهنگی وجود دارد.»
حضور گروهی متنوعتر در رأس سازندگان اینترنت همچنین شاید میتوانست باعث شکلگیری فضای آنلاین چندزبانهتری شود. در حال حاضر یکی از نقدها به اینترنت این است که انگلیسی و چند زبان معدود دیگر در آن بر دیگر زبانها غلبه یافتهاند. در جهان حدود هفت هزار زبان و گویش وجود دارد اما هشتاد درصد محتوای آنلاین تنها به ده درصد از این زبانها است.
ابزارهای امنیتی آنلاین نیز میتوانستند متفاوت باشد. برای مثال، میشد وضعیت به نوعی باشد که کاربران شبکههای اجتماعی برای تأیید حسابهای کاربریشان مجبور به دادن اطلاعاتی مثل شمارهی تلفن نباشند. در حال حاضر فیسبوک، پرطرفدارترین شبکهی اجتماعی در جهان، و واتساپ که آن هم متعلق به کمپانی مادر فیسبوک یعنی متا است از کاربران این اطلاعات را تقاضا میکنند. این موضوع میتواند افراد را در موقعیت آسیبپذیری قرار دهد و باعث شود آنها پیامهای ناخواسته دریافت کنند یا در مواقع هک شدن، آدرس خانه و سایر اطلاعاتی که از روی شماره تلفنشان قابل دستیابی است نیز افشا شود.
همچنین احتمال داشت که گزینهی استفاده از اسم مستعار برای حسابهای کاربری وجود داشته باشد. هر چند اکثر شبکههای اجتماعی در حال حاضر این گزینه را به کاربر میدهند اما همان طور که آنیا کواکس، مدیر پروژهی دموکراسی اینترنت، سازمانی غیردولتی در دهلی، اشاره میکند «فیسبوک هنوز اسم واقعی شما را میخواهد با وجود اینکه شواهد زیادی وجود دارد که این موضوع به افراد آسیبپذیر صدمه میزند»، برای مثال یک زن ترنس که در مرحلهی گذار جنسیت خود است یا یک هندی که به دلیل کاست اجتماعیاش میتواند مورد حمله قرار بگیرد. برخی از پژوهشها نشان میدهند که ناشناس بودن حتی میتواند منجر به بروز رفتارهای بهتری در فضای آنلاین شود.
در سال ۲۰۱۵، فیسبوک تغییری در سیاست استفاده از اسم واقعی ایجاد کرد که به برخی از کاربران اجازه میدهد چنانچه بتوانند نشان دهند که «شرایط ویژهای» دارند از اسم مستعار استفاده کنند، اما حتی این افراد نیز باید هویت حقیقیشان تأیید شود. کمپینهای مختلفی این اقدام را نقد کردهاند چرا که باعث میشود افرادی که بالقوه در موقعیت آسیبپذیری قرار دارند مجبور به افشای جزئیات خصوصی زندگی شخصیشان شوند.
یکی از سخنگویان فیسبوک میگوید که لزوم استفاده از اسم واقعی برای جلوگیری از جعل هویت و خود را به جای دیگری جا زدن است: «هدف سیاستهای واقعی بودن ما ایجاد محیطی امن است که در آن افراد بتوانند به یکدیگر اعتماد کنند و هر کسی پاسخگوی رفتارش باشد.»
وِب اما این دیدگاه را کوتهنظرانه میداند.
او میگوید: «اگر شما یک مرد سفیدپوست در سیلیکونولی یا سیلکیون راندابات (Silicon Roundabout) [1] باشید که هیچوقت هم در زندگیتان مورد خشونت قرار نگرفتهاید یا حتی آزار و اذیتهای کوچک روزانه را هم تجربه نکردهاید، خب طبیعی است که هنگام طراحی فناوری به این مسائل فکر نکنید.»
این زنان و اقلیتها هستند که بار اصلی بدرفتاریها را در فضای آنلاین به دوش میکشند. نتایج یک نظرسنجی میان چهارده هزار زن جوان در ۲۲ کشور در سال ۲۰۲۰ نشان میدهد که در سطح جهانی از هر ۱۰ زن، حدود ۶ نفر آنها نوعی خشونت آنلاین را تجربه کردهاند. یافتههای پژوهش دیگری در زمینهی ۱۶۰۰ مورد پورن انتقامجویانه[2] حاکی از آن است که ۹۰ درصد قربانیان زن بودهاند.
نتایج نظرسنجی سال ۲۰۲۰ مرکز تحقیقات پیو نشان میدهد که در ایالات متحده زنان سه برابر بیشتر از مردان در معرض سوءاستفادهی جنسی آنلاین قرار دارند. از هر ده بزرگسال گی، لزبین یا دوجنسگرا، هفت نفر آنها آزار جنسی را تجربه کردند. در میان دگرجنسگراهای بزرگسال این نرخ چهار نفر در ۱۰ نفر است. همچنین بیش از نیمی (۵۴درصد) از سیاهپوستان یا لاتینتبارها معتقد بودند که آزار و اذیت آنها عاملی نژادی دارد در صورتی که تنها ۱۷ درصد سفیدپوستان اینگونه فکر میکردند.
وب میگوید: «به خاطر همین تفاوتها است که زنان و اقلیتها احتمال بیشتری دارد که به گروههای بهحاشیهراندهشده که اغلب نادیده گرفته میشوند فکر کنند، مشکلات را قبل از وقوع ببینند و شیوههایی را که فناوری میتواند مورد سوءاستفاده قرار بگیرد پیشبینی کنند».
اگر زنان و اقلیتها مسئول ایجاد اینترنت بودند به احتمال بسیار زیاد حفظ امنیت در اولویت قرار میگرفت و از همان ابتدا به این مسئله توجه میکردند. شبکههای اجتماعیای مثل فیسبوک، توییتر و رِدیت اکنون پورن انتقامجویانه را ممنوع کردهاند اما این ممنوعیت تنها در سال ۲۰۱۵ و حدود یک دهه بعد از راهاندازی این شبکهها اتفاق افتاد و آن هم به دلیل فشار از سوی فعالان برجستهی زن. چندر میگوید: «این سیاست از ابتدا باید وجود میداشت.»
وقتی با این شبکهها تماس گرفتم تا ببینم چرا پیاده کردن چنین سیاستهایی ۱۰ سال زمان لازم داشته هیچ کدام مایل به توضیح نبودند.
چندر میگوید: «وقتی توییتر در سال ۲۰۰۶ شروع به کار کرد با افتخار اعلام کرد که میخواهند جناح آزادی بیان در حزب آزادی بیان باشند.» بنیانگذاران این شبکه، چهار مرد سفیدپوست که دو نفرشان قبلاً در گوگل کار میکردند، تصور فضایی را داشتند که در آن مردم، فارغ از این که چه کسی هستند، بتوانند هرآنچه را که در ذهن دارند ابراز کنند.
اما ده سال بعد توییتر برای محدود کردن نفرتپراکنی که آن زمان دیگر از کنترل خارج شده بود سیاستهایی وضع کرد. مطالعهای در سال ۲۰۱۶ نشان میدهد که از ۱۹ میلیون توییتی که در یک دورهی چهار ساله منتشر شده بودند ۴۰ درصد حاوی زبان نژادپرستانه بودند.
چندر میگوید: «امروز توییتر فضایی بهمراتب بیشتر محافظتشده است اما مسئولان دیر به فکر افتادند. فکر میکنم اگر زنان در صف مقدم مدیریت توییتر بودند زودتر متوجه این مشکل میشدند چون بیشتر خصومتها در اینترنت به سمت زنان روانه میشود، به خصوص زنان رنگینپوست که هم به دلیل جنسیت و هم نژاد مورد حمله قرار میگیرند.»
هیکس اضافه میکند: «بسیاری از زنان، به خصوص زنان سیاهپوست، از مدتها پیش به این شبکهها هشدار داده بودند که از آنها برای دروغپراکنی و حمله به سیاهپوستان استفاده میشود.» برای مثال استفاده از هشتگ #YourSlipIsShowing(زیردامنیات دیده میشود[3]) در سال ۲۰۱۴ برای ریشهکن کردن اکانتهای جعلی و ترولهایی که به نام زنان سیاهپوست در توییتر فعالیت میکردند آغاز شد. ترولها ظرف مدت کمی کمپین دروغپراکنی خود را متوقف کردند اما دو سال بعد در ماههای قبل از برگزاری انتخابات ۲۰۱۶ ریاست جمهوری ایالات متحده در قامت راستگرایان آلترناتیو به عرصه بازگشتند.
هیکس میگوید: «زنان سیاهپوست از فرسنگها دورتر میتوانستند متوجه تاکتیکهای راستگرایان آلترناتیو در توییتر شوند. اما تا پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات کسی به حرفهای آنها گوش نداد.»
اگر زنان و اقلیتها در رأس امور بودند علاوه بر تمرکز بر امنیت، میتوانستند محتوای آنلاین را نیز به شکل کاملاً متفاوتی اداره کنند. موتورهای جستجوگر و شبکههای اجتماعی برای تشخیص وبسایتها و محتواهای غیرقانونی، مستهجن، اهانتآمیز یا دروغ بر ترکیبی از نظارت توسط نیروی انسانی و هوش مصنوعی تکیه میکنند.
آری والدمن (Ari Waldman)، پروفسور حقوق و علوم کامپیوتر در دانشگاه نورثایسترن میگوید: «قوانین ویرایش محتوا اغلب هر محتوایی را که با هنجارها و سنتهای دگرجنسگرای موجود در سیستمهای نظارتی و ذهنیت ویراستاران مطابقت نداشته باشد بیش از اندازه سانسور میکند.»
کارولینا آر (Carolina Are)، پژوهشگری که در دانشگاه نورثامبریا در بریتانیا دربارهی آزار و اذیت آنلاین مطالعه میکند، نیز همین نظر را دارد. ویرایش محتوا «دقیقاً همان کاری را میکند که مردسالاری انجام میدهد یعنی تعیین اینکه که زنان با بدنشان چه باید بکنند یا نکنند. اگر آنها از آنچه پذیرفتهشده است تخطی کنند مجازات میشوند.»
او معتقد است که اگر زنان کنترل بیشتری بر اینترنت داشتند، فضای آنلاین از نظر بصری نیز متفاوت میشد.
آر یک رقصندهی میله است که مرتب عکسها و ویدئوهای تمریناتش را آنلاین پست میکند. اگر چه تصاویری که او از خودش منتشر میکند کاملاً برهنه نیستند و او از این طریق قصد فروش سکس را نیز ندارد اما بارها بسته شدن صفحههایش در تیکتاک و اینستاگرام و یا حذف و محدود شدن پستهایش را تجربه کرده است. در یکی از آخرین این موارد اینستاگرام یک روز بعد با او تماس گرفت و گفت که صفحهی او بعد از «یک خطای ویرایشی» حال به حالت عادی بازگشته است.
آر میگوید: «بعضی وقتها زنان همین که در بدنشان حضور داشته باشند حتی اگر هیچ عمل جنسی هم انجام ندهند باز با ممنوعیت مواجه میشوند.» او تأکید میکند مسئلهای که الگوریتمهای شبکههای اجتماعی را گیج میکند این است که رقص میله ورزشی است که توسط رقصندگان برهنه ابداع شده است.
برخی از دوستان سیاهپوست پلاس سایز او که عکسهایی از خودشان در حال پوشیدن بیکینی پست کرده بودند نیز پیغامهای تهدیدآمیزی مبنی بر اینکه «حسابهای کاربریشان بسته خواهد شد» دریافت کردند. «این پیغامها بلافاصله بعد از پست کردن عکسها به دست دوستانم میرسید بنابراین به نظر میرسد ویرایشهایی است که توسط الگوریتم انجام شده است.»
آر اضافه میکند: «این مسئله معمولاً برای مردها پیش نمیآید. واضح است که در نگاه طراحان شبکههای اجتماعی زن بودن مساوی با سکس است.» او معتقد است اگر زنان و اقلیتها در رأس امور بودند شاید افراد آزادانهتر و بدون ترس از سانسور یا انتقام میتوانستند خودشان را ابراز کنند.
نتایج جستجو در اینترنت نیز میتوانست کمتر جنسیتزده باشد. سوزی دان، استادیار حقوق در دانشگاه دالهاوزی در کانادا میگوید: «آنچه در اینترنت میبینیم، بسیاری از کلیشههای منفی دربارهی زنان را تقویت میکند. اغلب تصویری بیش از حد جنسی از زنان ارائه میشود.»
صفیه نوبل، استاد مطالعات اطلاعات در دانشگاه یو.سی.ال.ای در کتاب خود با عنوان الگوریتمهایی برای سرکوب (۲۰۱۸) از این بابت اظهار تأسف میکند که هنگام جستجوی عبارتهایی همچون دختران سیاهپوست، لاتینتبار، آسیایی یا اسپانیایی در موتورهای جستجوگر، اغلب نتایج، سایتهای پورن را نشان میدهد. همچنین قابلیت تکمیل خودکار گوگل اغلب جملاتی مثل اینکه «زنان باید…» را با عبارتی همچون «در خانه بمانند، برده باشند، در آشپزخانه باشند» تکمیل میکند. همچنین تایپ کردن عبارت «زنان نباید…» به نتایج جنسیتزدهای همچون «حق رأی داشته باشند، کار کنند» میانجامد. این الگویی است که سازمان ملل متحد در یک کمپین اطلاعرسانی در سال ۲۰۱۳ به آن توجه کرد.
نوبل همچنین به این اشاره میکند که جستجوهای اینترنتی میتوانند نژادپرستانه باشند. او مثالهایی از این میآورد که جستجوی کلماتی چون «زیبا» و «پروفسور» اغلب تصاویر سفیدپوستان را نشان میدهد. اما گوگل کردن عبارتی مثل «مدل موهای نامناسب برای سر کار» بیشتر به تصاویری از زنان سیاهپوست میانجامد، موضوعی که در سال ۲۰۱۶ جنجالی شد. حتی جستجوی کلماتی مثل «زن» یا «دختر» اغلب کاربر را به تصاویر سفیدپوستان میرساند. به اعتقاد پژوهشگرانی همچون جاناتان کوهن، پژوهشگر فرهنگ دیجیتال در دانشگاه آلبرتا، این وضعیت ناشی از سوگیریهایی است که در صنایع و تکنولوژیهای پیشین «ناسنجیده مورد استفاده قرار گرفته بودند».
نتایج جستجو وقتی دچار سوگیری میشوند که برنامهنویسان از مجموعه دادههای آزمایشیای که به اندازهی کافی متنوع نیستند استفاده کنند. حضور برنامهنویسان زن یا اقلیت، که میتوانستند چارچوب مرجع وسیعتری فراهم آورند، میتوانست مانع از بروز این مشکل شود.
با وجود تمام مطالبی که ذکر شد باید تأکید کرد که اینترنت همیشه فضایی تیره و تار برای زنان و اقلیتها نیست. اینترنت به این گروهها عرصهای برای به اشتراک گذاشتن تجربههایشان داده است. برای مثال هشتگهایی همچون #MeToo و #BlackLivesMatter جنبشهای جهانیای علیه سوءاستفادهی جنسی، آزار و اذیت و نژادپرستی ایجاد کردهاند.
دان میگوید همچنین اینترنت به گروههای به حاشیهرانده شده و کمترشناختهشده ابزاری داده تا بتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند و محتواهایی تولید کنند که در آن «خودشان و زندگیشان را به شکلی صحیح معرفی کنند.»
نکتهی مهم دیگر این است که اینترنت به بسیاری حس حضور و تعلق به یک جامعهی کوچک (community) را داده است. دان میگوید: «من در شمال کانادا بزرگ شدم. اگر شما یک نوجوان ترنس در یوکان، کمجمعیتترین استان کانادا، باشید احتمالاً احساس تنهایی میکنید. اما حالا به لطف اینترنت میتوانید افرادی شبیه به خودتان را پیدا کنید. گروههایی از مردم که شاید در گذشته احساس میکردند تنها هستند حالا فضاهای مخصوص به خودشان را آنلاین پیدا میکنند.»
کارشناسان هشدار میدهند که وقتی به این فکر میکنیم که اینترنت تحت ادارهی زنان و اقلیتها چه شکلی میتوانست داشته باشد، نباید نگاهی ایدئالگرایانه داشته باشیم. احتمالاً سودآوری، جنبهی مهمی از اینترنت امروز، همچنان نیروی محرکهی اصلی باقی میماند. والدمن میگوید سیاهپوستان و افراد کوییر هم میتوانند «سرمایهدارانی در جستجوی استخراج داده» باشند.
هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر زنان و اقلیتها در جایگاههای ردهبالا قرار داشتند به گونهی متفاوتی عمل میکردند. هیکس میگوید: «اگر جوامع ما مادرسالارانه یا به شکلی بود که زنان و اقلیتها همهی قدرت را در دست داشتند آنها هم ممکن بود هر کاری دلشان میخواست میکردند و نسبت به عواقب اعمالشان بیتفاوت بودند. احتمالش بود که درست با وضعیتی به همین اندازه مشکلزا مواجه میشدیم.»
ابیگیل کرلیو (Abigail Curlew)، دانشجوی دکترای دانشگاه کارلتون در اتاوا که دربارهی ترول در شبکههای مجازی تحقیق میکند، میگوید «اینترنت جایگزین میتوانست بسیار شمولپذیرتر باشد. اما نمیدانم شاید این نگاه آرمانگرایانه باشد.»
عمدهی مشکلات اینترنت از دنیای واقعی سرچشمه میگیرد. لیلیان ادواردز، پروفسور حقوق، نوآوری و جامعه در دانشگاه نیوکسل میگوید: «شبکههای اجتماعی صرفاً آینهی جامعه هستند.» برای برطرف کردن مشکلاتی که زنان و اقلیتها در فضای آنلاین با آن مواجهند، باید تبعیض و خشونتی را که این گروهها در فضای واقعی با آن مواجه هستند حل کنیم.
این امر به معنای فراهم ساختن دسترسی به آموزش، بهداشت و مسکن بهتر است. ادواردز میگوید: «کسی که احساس کند عضوی از جامعه است به آن صدمه نمیزند.» کرلیو با او همعقیده است: «وقتی جوامع مستحکمتر میشوند، مردم کمتر سمت خشونت و نزاع میروند.»
او میگوید: «برای ایجاد تغییرات اساسی در اینترنت نیاز به تغییرات اساسی در زندگی واقعیمان داریم». شاید تنها آن زمان است که فارغ از اینکه جنسیت گروهِ در قدرت چیست، اینترنت بتواند به هدف اولیهاش برسد، همان هدفی که وقتی کلاین اولین پیام دو حرفیاش را فرستاد در سر داشت، یعنی اینترنت به عنوان ابزاری برای ارتباط با یکدیگر.
منبع: آسو
*سندی اونگ خبرنگار مستقل حوزهی علم و تکنولوژی است و در سنگاپور زندگی میکند. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلی زیر است:
Sandy Ong, ‘What if the internet was run by women?’, BBC Future, 29 June 2022
[1] منطقهای در شرق لندن که محل تجمع اکثر شرکتهای فنآوری است.
[2] پورن انتقامجویانه به اشتراک گذاشتن عکسها یا ویدئوهای جنسی و خصوصی دیگران گفته میشود که بدون اجازهی آنها و با هدف آزار و اذیت صورت میگیرد.
[3] این اصطلاح در زبان انگلیسی خطاب به کسی استفاده میشود که نتوانسته است موضوعی را که قصد داشته بهخوبی پنهان کند.