کابل ــ به دنبال اضمحلال نظام جمهوریت در ۲۴ اسد/مرداد سال روان و آغاز دور دوم حاکمیت طالبانی شیرازه تمام ابعاد زندگی ملت از هم پاشید و در خلایی که فرار اشرف غنی احمدزی برجای گذاشت مردم به یک باره تعلیق در بلاتکلیفی و هراس و بیم و نومیدی را تجربه کردند.
در نظام جمهوریت به رغم فسادآگین بودن تمام تار و پود آن، امیدی برای فردای بهتر وجود داشت و افغانستان آهسته آهسته به سوی بهبودی میرفت. در نظام پیشین جا برای زنان نیز بود. مطابق مواد قانونی نافذ در آن رژیم، زنان میتوانستند قاضی شوند، تجارت کنند، آواز بخوانند، سفر کنند، آموزگار باشند و در ادارات دولتی و خصوصی کار شاغل شوند. در آن دوره بیست ساله، طبقه متوسط شهر نشین شکل گرفته بود و زنان در این طبقه گامهای بلندی به سوی استقلال اقتصادی برداشته بودند.
آن دولت اما مستعجل بود و دیری نپایید. تابستان فرار رسید و در اسد سوزان، اوضاع دیگرگونه شد. طالبان از راه فرا رسیدند و معادلات موجود تماماً در میلان به سوی مجهولات متحول شد. در میان تمام اقشار و طبقات اجتماعی افغان، زنان بیشتر از همه آسیبپذیر بودند و آسیب دیدند.
زنان شاغل در دولت خانهنشین شدند، زنان تاجر یا فرار کردند یا منزوی شدند، زنان فعال فرهنگی-مدنی- اجتماعی به فحشا متهم شدند و شلاق بر فرقشان فرود آمد.
شاید نقل برخی آمار در پیوند به زنان و حضور آنان در اجتماع افغانستان که از دو سال پیش است و مقایسه آن با وضعیت موجود هم در روشن شدن مطلب کمک کند، هرچند سرنوشت در کشور ما چنین است که نگاه به گذشته در واقع مبدل به حسرتی شده که باید برای آینده بخوریم.
سری میزنیم به بایگانی اداره ملی آمار (احصاییه و معلومات) و آمارهای سال ۱۳۹۸ خورشیدی:
زنان (میلیون نفر) | ۱۵,۸ |
مردان (میلیون نفر) | ۱۶,۴ |
مجموع (میلیون نفر) | ۳۲,۲ |
طبق آمار ادارۀ ملی احصائیه و معلومات (سازمان ثبت احوال كشور) در سال ۱۳۹۸ از مجموع ۳۲,۲ میلیون جمعیت افغانستان ۵۱ درصد آن را مردان و ۴۹ درصد دیگر را زنان تشکیل میدهند. این یعنی از مجموع نفوس کشور ۱۶,۴ میلیون تن مرد و ۱۵,۸ میلیون تن زن است.
از طرف دیگر طبق آمارهای همین سازمان در سال ۱۳۹۸ خورشیدی ۲۴ درصد کارمندان خدمات ملکی را زنان تشکیل میدهند. در گزارش این اداره آمده است که در حال حاضر میزان کارمندان دولت به ۴۱۲ هزار نفر میرسد که از این میان حدود ۱۰۱ هزار و ۲۱۶ تن آن زنان هستند.
چهره مردانه افغانستان
پس از ۲۴ اسد/ مرداد یک باره چهره افغانستان تک بعدی و مردانه شد. طالبان در اقدامی بنیادین و عام، در کنار حذف مخالفان سیاسی و ایدئولوژیک و نظامی خویش، زنان را کاملاً از جامعه و بازار و ادارات دولتی و نهادهای خصوصی و آموزشی و تحصیلی حذف کردند، خانه نشین ساختند و چهره غالباً مردان اجتماع را صددرصد مردانه ساختند.
اکنون «اجتماع غیور مذکر طالبانیزه» افغانی که از قبل نیز مستعد و آبستن تفکری زن ستیز بود، زنان را تجرید کرده و به باور خودشان، نیم پیکر اجتماع را به شغل خانهداری، تولید نسل و ارائه خدمات جنسی مطابق میل آقا و دستورات و نصوص مذهبی راندهاند. باوری زنستیزانه که میگوید: یکی سگ به از صد زن پارسا.
رسانه مذکر
رادیو و تلویزیون ملی افغانستان که این روزها به سکویی برای تبلغیات و مانوردهی گروه طالبان تبدیل شده و در تمام ۳۴ ولایت(استان) افغانستان تشکیلات دارد، با حذف زنان و سانسور شدید، گزارشها و اخباری را که در آن از ناامنی، فقر و بیکاری، آوارگی، ناامنی و اوضاع نابسامان زندگی مردم سخن گفته شود، منتشر نمیکند. دسترسی رسانههای خصوصی نیز به منابع دست اول قطع شده است و خبرنگاران و شبکههای خبری داخل افغانستان، به دلیل مواجه شدن با تهدید و شکنجه طالبان، به خودسانسوری روی آوردهاند. از این وضعیت، وصف حال زنان را دریابید.
آنچیزی که میماند فضای شبکههای اجتماعی است که زنان و دختران در افغانستان با تشکیل گروهها و اجتماعاتی در کابل و شهرهای بزرگ از آن تریبونی ساختهاند که فریاد شان را به جهان عرضه کنند. آنان به خیابانها همه ریختند و خطر مرگ و شکنجه و لت و کوب را به جان خریدند.
در امتداد دادخواهی زنان، روز شنبه( ۸ عقرب/آبان) کابل شاهد اعتراض عدهای از زنان و دخترانی بود که به خیابان آمده و در مقابل وضع موجود دست به اعتراض زده بودند، خیلی کم بودند، شاید ۲۰تن یا کمی بیشتر از آن، اما همین اندک زنانی که به دادخواهی برآمده بودند، بیشتر از صد طالب با بن دندان مسلح محاصره شده و انگار خطرناک ترین گروه جانی جهان رویت شده بود.
طالبان به عنوان جند اسلام و جهل و جنون مذکرانه آنچه وجیبه دینی و ایمانی خود میشمردند، انجام داده و چهره و صدای زن را تجرید کردند، اما خلاف میل این گروه، رساترین صدایی که این روزها در جامعه افغانستان شنیده میشود و شعر معروف شاملوی سترگ را با مضمون ” …. یک شاخه در سیاهی جنگل به سوی نور، فریاد میزند” در ذهن متبادر میکند، صدای زن افغانستان است. زنی که از سوی جنود جهالت و مذهب سرکوب میشود، و خفه میشود، اما بلندتر میگردد و انعکاس آن جهان را فرا میگیرد. چنین باد!