زبیده اکبر، کنشگر حقوق زنان این روزها هم بسیار نگران است و هم بسیار عصبانی. نگران خانواده، افغانستان و همه مردمش.عصبانی از آنهایی که سعی کردند تصویر جدیدی از طالبان به نمایش بگذارند و بگویند طالبان به حقوق بشر احترام میگذارد و تغییر کرده است. زبیده اکبر میگوید: وقتی آمریکاییها ماهها پیش کشور افغانستان را در اختیار طالبان گذاشت و بدون خواست مردم وارد مذاکره با طالبان شد، سرباز اردوی ملی (ارتش) با چه روحیهای بجنگد. آمریکا بدون آگاهی مردم و دولت افغانستان با طالبان مذاکره کرد و آنها را به رسمیت شناخت.
■ امروز جلسه شورای امنیت درباره افغانستان برگزار شد، نظرتان در باره جلسه و سخنان نماینده آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل چیست؟ آیا نظرات مردم و بهویژه زنان افغانستان شنیده شده است؟
صحبتهای نماینده آمریکا تکراری و همچون شعر بود و هیچ چیز تازهای در آن نبود. رئیس جمهور آمریکا همیشه میگوید ما در کنار مردم افغانستان ایستادهایم و حمایتهای خودمان را از آنها ادامه خواهیم داد. صحبتهای امروز نماینده آمریکا هم همین حرفها بود و چیز تازهای نداشت. نه تنها آمریکا بلکه کشورهای دیگر و سازمان ملل همواره در جهت توجیه عملکردشان بوده است و با توجه به اینکه رسانهها را هم در اختیار دارند همیشه اینطور قلمداد میشود که از ما حمایت میکنند. اما این ما مردم افغانستان هستیم که میبینیم حقوق زن و مرد و نهادهای مدنی افغانستان به هیچ وجه برای آنها اهمیت ندارد. چیزی که من را ناراحت میکند این است که آنها دروغ میگویند. حالا که مردم افغانستان را تنها گذاشتهاید در نهادهای بینالمللی و سازمان ملل به دروغ نگویید که شما با مردم افغانستان هستید. این ما را رنج میدهد. شما با مردم افغانستان نیستید. من در شرایط امروز امید بسیار اندکی به آمریکاییها دارم اما تنها خواسته من این است که به دروغ نگویند با مردم افغانستان هستید. شما بر سر گفتههای خود نیستید.
■ چه چیزی باعث شد ارتش با ۳۶۰ هزار نیرو و این همه تجهیزات و آموزشهایی که دیده بودند در مدت یکی دو هفته و بدون جنگیدن تن به طالبان و برتری آنها بدهند؟ برخی بر این باورند که برنامه ریزی شده است؟
وقتی آمریکاییها ماهها پیش کشور افغانستان را در اختیار طالبان گذاشت و بدون خواست مردم وارد مذاکره با طالبان شد، سرباز اردوی ملی (ارتش) با چه روحیهای بجنگد. بدون آگاهی مردم و دولت افغانستان آمریکا نشست با طالبان مذاکره کرد و آنها را به رسمیت شناخت. وزیر دفاع و وزیر خارجه آنها با این گروه تروریستی نشستند و مذاکره کردند. آنها را بهعنوان یک گروه مؤثر سیاسی شناختند. رسانهها به این گروه میدان دادند و اجازه دادند که خود را رسمیت بدهند. کشورهای قدرتمند و رسانههای مطرح برای آنها این فرصت را ایجاد کردند تا بگویند ما تغییر کردهایم و آن طالبان سابق نیستیم و یک چهره تازه از خود نشان دادند. این در حالی بود که جامعه مدنی و زنان افغانستان بارها نگرانی خود را بیان کردند ولی رسانهها به آن توجه نشان ندادند و طالبان برای آنها اهمیت بیشتری داشت.
■ به نظر میرسد که این چهرهسازی تازه از طالبان نه تنها به وسیله دولتها انجام شد بلکه در فضای مجازی نیز افراد و گروههایی به دنبال آن بودند هستند. آیا شما تجربهای از برخورد با این افراد داشتهاید؟
بارها من در رسانههای مختلف دیدم که تصویر تازه و چهره جدیدی از طالبان به نمایش گذاشتند، با این توجیه که طالبان به حقوق بشر احترام میگذارد و تغییر کرده است،فضا در اختیار آنها گذاشتند. این چهره سازی هم در ادامه خواست غربیها بود که بگویند برای همین تغییرات است که ما با آنها وارد مذاکره شدیم. بالاخره برای این نشستن در کنار طالبان بهانه میخواستند. البته ممکن است این بهانه برای یک غربی و کسی که در خارج افغانستان است قابلپذیرش باشد. اما برای ما که هرروز با طالبان درگیر هستیم و در طول ۲۰ سال گذشته آنها را زندگی کردیم میدانیم که اینطور نیست و قابلپذیرش نیست. آنها در این مدت زنان و مردان زیادی را به جرم زن بودن، فعال مدنی و حقوق بشر بودن کشتهاند. به جرم هزاره بودن دخترمدرسهایها را کشتند. چطور میتوانند بگویند تغییر کردهاند؟ وقتی ما رسانه در اختیار نداریم چطور میتوانیم بگوییم آنها تغییر نکردهاند. در عوض صدای طالبان بلند است.
■ برخیها میپرسند چرا مردم اقدامی نکردند؟ چرا آنها نجنگیدند و همینطور نظارهگر بودند؟ عدهای بر این باورند که برخی از مردم از آمدن طالبان خوشحال هستند. نظر شما دراینباره چیست؟
مردم سالها تجربه جنگ را دارند، خسته شدهاند و سلاح هم نداشتند. طالبان هم با ایجاد خشونت بیشتر آنها را ترساند. هنرمند را از خانه بیرون آوردند و کشتند، معلم تاریخ را کشتند و دختری را در خیابان کتک زدند. اینها بر ترس و نگرانی مردم افزود. بااینهمه ما صدای خود را بلند کردیم. اما گوش شنوایی برای آن وجود نداشت.
■ خانم اکبر! اما روایت مطرحتر این است که ولایتها بدون کمترین مقاومتی به دست طالبان افتاد و مردم هم کاری نکردند؟
مردم میترسند. در ۲۰ سال گذشته مناطقی از کشور در اختیار دولت بود و مناطقی هم در اختیار طالبان. شما یک مورد پیدا نمیکنید که فردی به خاطر دوستی و علاقه به طالبان به مناطق تحت کنترل آنها رفته باشند. اما بارها مردم از مناطقی که طالبان مسلط بوده فرار کرده و به مناطق تحت کنترل دولت آمدند. این یعنی که مردم از طالبان راضی نبوده و نیستند. مردم از روی ناچاری و بدبختی به این شرایط تن دادهاند. به معنی رضایت مردم از طالبان نیست. اگر مردم راضی هستند چرا هزاران انسان در فرودگاه کابل به دنبال فرار هستند.
■ عدهای وجود فساد گسترده در دولت افغانستان و بیعلاقگی مردم نسبت به این ساختار را دلیل بیتفاوتی مردم و نظارهگر بودن آنها میدانند. شما با این نظر موافقید؟
فساد در ساختار دولت افغانستان بوده و نمیتوان آن را نادیده گرفت. اما نمیتوان از اشتباهات جبرانناپذیر نهادهای بینالمللی و کشورهای غربی را هم نادیده گرفت. باوجود تمام این مسائل تا شش ماه پیش اکثر مردم به حداقلهایی از خدمات دسترسی داشتند.
مشکل خاص امنیتی وجود نداشت و زندگی نشانههایی از پیشرفت با خود داشت اما آمریکاییها شروع به مذاکره با گروهی کردند که ۲۰ سال پیش به بهانه آزادسازی مردم افغانستان از آنها وارد کشور شدند، مردم ناگهان شوکه شدند. وضعیت فعلی ما بسیار بد است و ما را تنها گذاشتند. فسادی که در دولت بود و بسیاری مشکلات دیگر قابل حل بود و میشد به مرور زمان آنها را تا حدودی حل کرد. اما دودستی کشور را تقدیم طالبان کردن غیرقابلجبران است.
■ مردم افغانستان الآن چه انتظاری از نهادهای بینالمللی و کشورهای غربی دارند؟
در همین لحظه یگانه کاری که انتظار میرود این است که اجازه بدهند مردمی که نمیخواهند زیر کنترل طالبان باشند بتوانند کشور را ترک کنند. لطفاً مردم کابل را گروگان نگیرید و فرودگاه را بازکنید. همسایهها مرزهای خود را به روی زنان و روزنامهنگاران و فعالین مدنی باز کنند. لطفاً فرصت زندگی دوباره به ما بدهید. این کاری است که الآن و در حال حاضر انتظار داریم. اما در آینده لطفاً از تحریف ماجرا دستبردارند. شما ۲۰ سال پیش به افغانستان حمله کردید تا ما را از طالبان نجات بدهید حالا بعدازاین مدت خسته شدهاید و دوباره ما را به طالبان واگذار کردید و رفتید. این روایت واقعی است. نباید آن را تحریف کرد. کاری که از همین الآن شروع کردهاند. پس نگویید با مردم افغانستان هستید، وقتی در عمل نیستید. هیچ جلسه اضطراری و سخنرانیای برای ما فایده ندارد. لطفاً این خیانت را نکنید و روایت را تغییر ندهید.
■ الآن شما در کجا زندگی میکنید؟
من در آمریکا هستم ولی تمام خانوادهام در افغانستان هستند.
■ از آنها خبری دارید؟
آنها به خانه یکی دوستان خود پناهنده شدهاند. چون میترسند. طالبان در حال جستجوی خانه به خانه فعالان هستند. به دنبال خبرنگاران و فعالان مدنی هستند. هیچ راهی هم برای فرار از افغانستان ندارند. من در نهایت ناامیدی و نهایت ناراحتی این را میگویم که امید خود را به جامعه جهانی ازدستدادهایم. ما تجربه زیستی داریم که غربیها برای آزادی و کمک به ما آمدند ولی درنهایت ما را تنها گذاشتند و رفتند. بلی، پیش از رفتن ما را به طالبان واگذار کردند. سرنوشت ما یک درس و عبرت برای دیگران دارد و آن این است: نتیجه اعتماد به یک کشور مثل آمریکا که به افغانستان میآید و به بهانه آزادی در این کشور میماند چه میشود؟ جان هیچ شهروندی برای آنها مهم نیست وقتی منافع آنها به دست آمد، هیچچیز برایشان مهم نیست که چه بلایی بر سر مردم آنجا میآید. امیدوارم تجربه ما عبرت دیگران شود.
منبع: کانون زنان ایرانی