بازی و تفریح یکی از نیازهای اساسی کودکان است و در سلامتی و فرایند رشد جسمی، روانی و ذهنی آنها بسیار تاثیر دارد. «انجمن بینالمللی حق بازی برای کودکان» بازی را ترکیبی از گفتار، فکر و عمل تعریف کرده که احساس رضایت و خشنودی در کودکان ایجاد میکند. به عبارت دیگر بازی اقدامی خودانگیخته از سوی کودکان است که علاوه بر آثار مثبت در رشد و پویایی کودکان، طی آن فرایند یادگیری شکل میگیرد. بنابراین فراهم کردن زمینه بازی برای کودکان چه در داخل خانه و چه در فضاهای بیرون از خانه اقدامی ضروری است؛ امکانی که به دلیل رشد و توسعه شهرنشینی و سبک زندگی دنیای امروز تا حد زیادی از کودکان سلب شده است.
اغلب کودکان در شهرهای ایران نه در خانههای آپارتمانی بیقواره و کوچک امکان بازی دارند و نه در معماری و طراحی فضاهای شهری آن گونه که باید به نیازهای اساسی آنها توجه شده است.
فضای محدودی در پارکها با چند وسیله بازی از جمله تاپ، سرسره و الاکلنگ تقریبا تنها امکانی است که به صورت برابر برای کودکان در شهرها وجود دارد و دیگر فضاهای اندکی که در برخی نقاط شهرها وجود دارد به شکل تبعیضآمیزی یا فقط در اختیار قشر برخوردار و ساکنان مناطقی خاص است و یا فقط کودکان پسر امکان استفاده از آنها را دارند. حال آن که مسئولان شهری وظیفه دارند با در نظر گرفتن حق و نیاز کودکان به بازی و تفریح، به دور از هرگونه تبعیض، فضاهای مناسبی را برای آنها طراحی و احداث کنند.
توسعه شهرنشینی و طراحی فضاهای بازی برای کودکان
توجه به کودکان و نیازهای اساسی آنها در فضاهای شهری عمر زیادی در تاریخ شهرنشینی ندارد؛ تقریبا از قرن شانزدهم به بعد بود که همزمان با توسعه شهرها این آگاهی به وجود آمد که باید به نیازهای کودکان در فضاهای شهری توجه کرد.
این نگرش در قرن هفدهم میلادی تقویت شد و تشکیلات شهری به صورت سازماندهی شده، طراحی فضاهای اختصاصی برای کودکان را آغاز کردند و در قرن هجدهم با ظهور نویسندگان بزرگی که به نیازهای کودکان و دنیای آنها توجه ویژه و خاص نشان دادند و جهان را از زاویه نگاه آنها توصیف و قضاوت کردند، شکل مواجهه با کودکان نیز تغییر کرد و جهان، تحولی عظیم را نه تنها در مواجهه با کودکان، بلکه در شیوههای تربیتی و آموزشی تجربه کرد. در این مسیر آثار نویسندگان بزرگی همچون چارلز دیکنز و ویکتور هوگو که مصائب کودکان در ابر شهرهای مدرن و سرشار از سردی و خشونت را به تصویر کشیدند بسیار موثر بود.
مسیر آزمون و خطای طراحان فضاهای بازی برای کودکان هم در این راه نقش مهمی داشت مثلا در سال ۱۹۲۰ یک طراح دانمارکی به نام «سورنسن» وقتی دید کودکان در حاشیه ساختمانها بازی میکنند اما به زمینهای بازی طراحی شده توسط او تمایل نشان نمیدهند، طراحی زمین بازی با وسایل عجیب و غریب و دور ریختنی را آغاز کرد و نام آن را «زمین بازی ماجراجویی» گذاشت این ایده با همین نام و نامهایی مثل «زمین بازی خرت و پرت» در شهرهای دیگری نیز به اجرا درآمد و مورد استقبال کودکان قرار گرفت.
یکی دیگر از عوامل مهم توجه به نیازهای کودکان در فضاهای شهری، گرایش آنها به رفتارهای پرخطر به خصوص پس از جنگ جهانی دوم بود که باعث شد برنامهریزان شهری، برای برحذر نگهداشتن کودکان از این آسیبها به طراحی فضاهایی اختصاصی برای آنها اقدام کنند که نتیجه آن احداث «زمینهای بازی خلاقانه» در شهرهای مختلف بود که هم امکان بازی و تفریح و هم آموزش مهارتهای زندگی را برای کودکان فراهم میکردند.
همزمان با ارتقای دانش طراحان فضاهای بازی، با شیوههای نوین آموزشی و تربیتی و نیز نیازهای کودکان، به تدریج زمینهای بازی نیز از شکل و شمایل نخستین خود خارج شده و به سمت فضاهایی پیش رفتند که در کنار تقویت جسمانی برای رشد ذهنی و قدرت خلاقیت کودکان نیز اعتبار ویژهای قائل بود و از قرن نوزدهم به بعد نهال تفکرات نوین درباره کودکان، میوه داد و منجر به راهاندازی کودکستانها یا باغچههایی مختص کودکان در شهرهای مختلف شد که نمونهای از آنها را جبار عسگرزاده در تبریز بنا کرد و نام آن را «باغچه اطفال» گذاشت و خود را «باغچهبان کودکان» نامید. احداث پارکها، مراکز علمی و تفریحی کتابخانهها، موزهها و مراکز فرهنگی اختصاصی کودکان ارمغان قرن بیستم برای کودکانی بود که سبک زندگی نوینی را تجربه میکردند و الزامات زندگی شهرنشینی باعث شده بود، نیازهایی متفاوت با نسلهای قبل داشته باشند.
کودکان و توزیع نابرابر امکانات شهری
همزمان با تحولات زندگی اجتماعی و توسعه شهرنشینی، در ایران نیز طراحی و احداث فضاهای اختصاصی برای کودکان آغاز شد. تقریبا همزمان با جبار باغچهبان، آلیس فرهانیان و برسابه هوسپیان کودکستانهایی در تهران تاسیس کردند. مهدکودک جلفای اصفهان نیز تحت نظر کلیسای ارامنه تاسیس شد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم که در سال ۱۳۴۳ تاسیس شده بود به مرور زمان کتابخانههای اختصاصی کودکان را در شهرهای مختلف راهاندازی کرد و پارکها و فضاهای تفریحی شهری نیز احداث شدند اما به دلیل نوپایی این اقدامات، همچنان که در دیگر شهرهای دنیا هیچکدام از این امکانات به صورت برابر در اختیار همه کودکان قرار نداشت، در ایران نیز فقط تعداد محدودی از کودکان که در مناطقی خاص سکونت داشتند یا در خانوادههای تحصیلکرده و برخوردار زندگی میکردند، امکان استفاده از فرصتهای ایجاد شده برایشان مهیا بود و لیکن در ایران به دلیل سبک زندگی شرقی و بافت بومی شهرها آن چه همه کودکان تقریبا به صورت برابر امکان استفاده از آن را داشتند حق بازی در فضاهای محلی و کوچه و خیابانهایی بود که اگرچه به صورت اختصاصی برای بچهها طراحی نشده بود اما برای آنها ایجاد امنیت میکرد و رشد اجتماعی آنها را به همراه داشت.
به عبارت دیگر کودکان دهههای گذشته به دلیل بافت بومی و محلی شهرها تجربیاتی از حضور در فضاهای شهری را داشتند که کودکان امروز هرگز نخواهند داشت. کودکان دهههای گذشته، امکان بازی با دوستان را در کوچه و خیابان داشتند و به دلیل این که هنوز محلهها و مناطق شهری به شکل کنونی درنیامده بود و اغلب اهالی یک محله و منطقه همدیگر را میشناختند، بچهها از حمایت گروه همسالان و نظام همسایگی نیز برخوردار بودند و از این نظر شاید بتوان گفت حتی آمار خشونتهای خانگی به شکل کنونی کمتر بود.
اما با توسعه شهرها و سرعت تغییرات سبک زندگی، کودکان از کوچهها و خیابانها به داخل خانههای آپارتمانی کوچک و بیقوارهای هدایت شدند که کوچکترین سر و صدای آنها منجر به اعتراض همسایگان میشد، در واقع امکانی از کودکان سلب شد و هیچ امکان دیگری به عنوان جایگزین در اختیار آنها قرار نگرفت.
آنها ناگزیرند در محیط کوچک خانه بازیهای بدون سر و صدا را انجام دهند و از آن جا که اغلب تکفرزند هستند و خواهر و برادری ندارند، بازیهایشان هم تکنفره است و نه تنها هیجانی در آنها ایجاد نمیکند که در فرایند رشد آنها نیز تاثیر مثبت ندارد.
برای این کودکان امروز با توجه به سبک زندگی شهرنشینی مدرن، قرار گرفتن در فضاهای بیرونی با امکان تفریح و سرگرمی نه تنها بسیار هیجانانگیز که واجب و ضروری است و این در حالی است که فضاهای شهری نه تنها پاسخگوی نیاز آنها نیست که به دلیل توزیع نابرابر امکانات حتی احساس سرخوردگی و یاس را در آنها ایجاد میکند.
تهدیدها و فرصتهای شهر برای کودکان امروز
برنامه اسکان بشر ملل متحد تخمین زده تا سال ۲۰۵۰ میلادی بیش از هفتاد درصد جمعیت جهان در شهرها سکونت خواهند داشت؛ بنابراین تغییر رویکرد حکومتها در قبال شهرها و اصلاح زیرساختهای شهرنشینی یکی از مهمترین ضروریات است که باید با اقدامات فوری در دستور کار دولتها قرار بگیرد. در غیر اینصورت ساکنان شهرها با تهدیداتی روبرو خواهند بود که میتواند روند توسعه ملی کشورها را به تاخیر انداخته یا دچار اختلال کند.
یکی از مواردی که جوامع جهانی را در سالهای پیش رو تهدید میکند عدم توجه کافی و ساختارمند به نیازهای کودکان است؛ کودکانی که تا چند سال آینده بیش ۷۰ درصد آنها در شهرها زندگی میکنند و امکانات و فضاهای شهری باید متناسب با نیاز آنها و منطبق با فرایند رشد طبیعی آنها به صورت برابر فراهم و توزیع شده باشد.
شهرها برای کودکان، هم فرصت هستند و هم تهدید. اگر امکانات و فضاهای شهری متناسب با نیازهای کودکان طراحی شده باشند فرصت مناسبی برای رشد، خلاقیت، تنوع، تقویت ارتباطات و تجربهاندوزی و آموزش هستند، ولی اگر شهرها کمترین توجهی به کودکان نداشته باشند، نیازهای طبیعی آنها را نادیده بگیرند و امکانات شهری به صورت برابر در همه نقاط شهرها توزیع نشود، بیم آن میرود که بسیاری از کودکانی که در مناطق محروم، حاشیه و کم برخوردار زندگی میکنند، با اختلال در فرایند طبیعی رشد روبهرو شده و استعدادهایشان محل بروز و ظهور نیابد. بیتردید پیامد چنین اتفاقی تضعیف روند توسعه ملی کشورهاست. از همین روست که اسناد بینالمللی به وظیفه دولتها در قبال کودکان و فراهم آوردن امکانات لازم و رایگان برای بازی، تفریح و آموزش بچهها تاکید میکنند؛ از آن جمله ماده ۳۱ پیماننامه جهانی حقوق کودک است که حکومتهای عضو را متعهد کرده: «حق کودک برای داشتن بازی، سرگرمی، آسایش و استراحت را به رسمیت بشناسند و اقدامات مناسب برای انجام فعالیتهای فرهنگی هنری و همچنین اوقات فراغت و سرگرمی کودکان به خصوص در نزدیکی محل سکونت آنها انجام دهند.»
برای تحقق چنین امکانی یکی از مناسبترین اقدامات توزیع برابر فرصتها و رساندن شهرها به موقعیت و شرایطی است که صندوق کودکان ملل متحد بر آنها عنوان «شهر دوستدار کودک» را اطلاق میکند.
شهر دوستدار کودک، شهر یا اجتماعی است که نظرات کودکان را میشنود و در برنامهریزیهای محلی و تصمیمگیریها خواست و نیاز بچهها را در اولویت قرار میدهد. دورنمای یونیسف از چنین شهری این است که «همه کودکان و نوجوانان از کودکی و نوجوانی خود لذت ببرند و از طریق احقاق برابر حقوق خود در شهر و اجتماع محلیشان، تواناییهای بالقوه خود را به طور کامل به فعل درآورند.» به عبارت دیگر شهر دوستدار کودک، شهری است که امکاناتی از قبیل پارکها و مکانهای تفریحی و ورزشی، موزهها و مراکز فرهنگی اختصاصی، مبلمان شهری مناسب، دسترسی آسان به فضاهای آموزشی، سرپناه و عبور و مرور امن در خیابان را برای بچهها فراهم کرده و سلامت آنها را تضمین میکند. در چنین شهری کودکان در امنیت کامل هستند، آب آشامیدنی سالم و امکانات بهداشتی مناسب دارند و از آلودگی هوا و خشونت رنج نمیبرند.
یونیسف شهر دوستدار کودک را شهری توصیف کرده که مبتنی بر حاکمیت محلی است، پارکهای موضوعی دارد و به کودکان اجازه میدهد آزادانه به بیان عقاید خود بپردازند، در این شهر تصمیمگیری بر عهده کودک است و در رویدادهای فرهنگی و اجتماعی مشارکت دارند.
شهرهایی که کودکان را دوست ندارند
در ایران به خصوص در سالهای اخیر گفته میشود شهرهایی مثل مشهد، اصفهان، تهران، یزد و سمنان در مسیر رسیدن به شهر دوستدار کودک قرار گرفتهاند و حتی در این زمینه تفاهمنامههایی نیز با یونیسف به امضا رسیده با وجود این که برخی مسئولان شهری ادعا میکنند به شهر دوستدار کودک نزدیک شدهاند؛ اما با در نظر گرفتن ویژگیهای شهر دوستدار کودک، صرفنظر از برخی تلاشهای معدود، میتوان گفت کلانشهرهای ایران نه تنها به چنین شهری نزدیک نشدهاند که حتی قرار گرفتن آنها در این مسیر حتی جای شک و شبهه دارد.
در ایران نخستین مرتبه ایده شهر دوستدار کودک در سال ۱۳۷۹ مطرح شد وقتیکه شورای عالی استانها به شورای اسلامی شهرها پیشنهاد داد، شهرداریها را ملزم کنند برای تحقق شهر دوستدار کودک، اقداماتی را انجام دهند. یکی موارد مورد تاکید در این پیشنهاد تامین فضای مناسب برای بازی کودکان در محلهها و مجتمعهای مسکونی بود.
در سال ۱۳۸۶ در تفاهمنامه مشترکی میان تهران و صندوق کودکان ملل متحد، موضوع شهر دوستدار کودک بار دیگر در ایران مورد توجه جدی قرار گرفت. ایران در این تفاهمنامه متعهد شد برای قرار گرفتن در مسیر شهر دوستدار کودک اقدامات مناسب را به انجام برساند و به این ترتیب تهران به طرح شهر دوستدار کودک ملحق شد و حتی پذیرفت دبیرخانه شهرهای دوستدار کودک خاورمیانه در تهران تشکیل شود اگرچه این طرح با دو سال تاخیر یعنی در سال ۱۳۸۸ توسط شورای شهر تهران به تصویب رسید ولی در نهایت مقرر شد تهران تلاش خود را برای رسیدن به شهر دوستدار کودک آغاز کند.
۱۰ سال پس از این که ایده پیوستن به شهرهای دوستدار کودک در شورای عالی استانها مطرح شد؛ یعنی در سال ۱۳۸۹ این طرح به تصویب رسید منتها با سرنوشتی مشابه دیگر کنوانسیونهای بینالمللی که با تبصره و مشروط به امضا میرسند و در صورت مغایرت با قانون اساسی ایران و موازین شرع لازمالاجرا نیستند.
به این ترتیب، شهرهای ایران برای قرار گرفتن در مسیر شهر دوستدار کودک باید تلاش میکردند ولی با در نظر گرفتن دستورات دینی. پیششرطی که زمینه تبعیض علیه کودکان را فراهم میکرد و باعث میشد دختران از فرصتها و امکانات برابر با پسران برخوردار نباشند و این با ذات و دورنمای شهر دوستدار کودک مغایرت داشت. ضمن این که مهمترین اقدام برای تحقق شهر دوستدار کودک، اصلاح زیرساختهای شهری است؛ حال آن که هیچکدام از شهرهای ایران نه تنها چنین ویژگیهایی ندارند که حتی در این مسیر قرار هم نگرفتهاند. اگرچه وزارت کشور، در تفاهمنامهای که تیرماه امسال با صندوق کودکان ملل متحد به امضا رسانده دوازده شهر منتخب را به عنوان پایلوت برای ارزیابی عملکرد شهر دوستدار کودک معرفی کرده ولی باید توجه داشت که هر کدام از این دوازده شهر فقط یک اقدام موثر در راستای اهداف شهر دوستدار کودک انجام دادهاند مثل پویش آموزش شهروندی برای مدیریت پسماند در یزد، ابتکار شهردار مدرسه در تهران، برنامه مشارکت معنیدار کودکان در مشهد و دوستی بیشتر با طبیعت در شیراز.
کودکان در محاصره شهرهای آهنی
کودکان در کلانشهرهای ایران، با مشکلات و مخاطرات متعددی همچون آلودگی هوا، توزیع نابرابر و ناعادلانه امکانات، بیماری، مشکلات اقتصادی، فقر، شکاف طبقاتی، تبعیض، و بیتوجهی روبهرو هستند. به عبارت سادهتر کودکان امروز در محاصره الزامات شهرهایی هستند که عنوان «شهر آهنی و بیاحساس» برای آنها مناسبتر از عنوان «شهر دوستدار کودک» است. چرا که حتی در شهرهایی که مدعی میشوند در مسیر تحقق شهر دوستدار کودک قرار گرفتهاند، امکانات تفریحی برای کودکان به چند وسیله بازی اغلب زهوار در رفته در پارکها خلاصه میشود، بسیاری از فضاهای موجود نه تنها در فرایند رشد آنها تاثیر مثبت ندارند که حتی برای آنها خطرآفرین نیز هستند؛ برای نمونه میتوان از کودکی یاد کرد که به تازگی هنگام بازی با توپ در پارک لاله تهران به دلیل برخورد با سیمکشیهای غیراصولی دچار برقگرفتگی شد و جان باخت. چند سال پیش هم دخترکی پنج ساله در پارک کوهسار داخل حوض افتاد و مکش پمپ مخصوص آبشار، دختربچه را به داخل پمپ کشید و این دختر خردسال بهگونهای دلخراش جان باخت و اینگونه حوادث کم نیستند.
در برابر محروم ماندن اکثر کودکان از فضاهای تفریحی و آموزشی مناسب، اندک امکانات موجود شهرها به شکلی تبعیضآمیز در برخی نقاط خاص و برای تعداد محدودی از کودکان طراحی و جانمایی شده و اغلب بچهها و خانوادههایشان یا اصلا از وجود چنین امکاناتی باخبر نیستند یا شرایط استفاده از آنها را ندارند. مکانهایی مثل باغ کتاب تهران که به دلیل دور از دسترس بودن، فقط عدهای کودکان و خانوادههای مرفه امکان استفاده از آن را دارند.
از سوی دیگر چنانچه گفته شد فضاهای شهری و امکانات موجود برای دختران بسیار تبعیضآمیز است بهگونهای که دختران نوجوان ملزم هستند با رعایت حجاب در اماکن عمومی ظاهر شوند و حتی امکان دویدن، بازی کردن و دوچرخهسواری را ندارند.
کودکان امروز، به دلیل تغییراتی که در سبک زندگی، ارتباطات اجتماعی و بافت محلی شهرها ایجاد شده همچون کودکان دهههای پیش امکان بازی و تفریح در کوچه و خیابان با گروه همسالان را ندارند، محلههای مسکونی جدید از امنیت کافی برای کودکان به طوری که بتوانند آزادانه در آنها بازی کنند برخوردار نیستند، خانههای آپارتمانی کوچک هم امکان هرگونه جستوخیز را از آنها سلب کرده و در این شرایط در صورتی که فضاهای شهری مناسب برای تفریح، بازی، سرگرمی و آموزش آنها به طور برابر و عادلانه، طراحی و احداث نشود و شهرها کمترین توجهی به نیازهای کودکان نداشته باشند در آینده با جامعهای روبهرو خواهیم شد که بزرگسالانی با انواع حسرتها و سرخوردگیها دارد و برای پیشبرد جامعه در مسیر توسعه پایدار ناتوان است. به خاطر داشته باشیم نبود امکانات شهری مناسب برای تفریح، کودکان را به سمت آسیب سوق میدهد و باعث میشود آنها برای ارضای نیازهای اساسی خود به رفتارهای پرخطر روی بیاورند. یکی از مهمترین دلایل بالا رفتن نرخ بزه میان نوجوانان و کاهش سن اعتیاد نبود امکانات تفریحی سالم در فضاهای شهری است.
کودکان میل به اکتشاف دارند و به قول «فراید برگ» طراح زمین بازی کودکان، جهان پیرامون برای آنها همچون آزمایشگاهی بزرگ است که از طریق بازی برای کشف هزار توی پنهان آن دست به کار میشوند و همین اکتشافات تجربیاتی را برای آنها به ارمغان میآورد که توشه بزرگسالی آنها خواهد شد. مهمترین وظیفه مدیران شهری این است که شهرها را بهگونهای بیارایند که بر اشتیاق کودکان برای بروز خلاقیتها، اکتشاف و کسب تجربه و مهارت بیفزاید.
منبع: خط صلح