مردم چه تلقی‌ای از نفوذ و قدرت‌نمایی چین در ایران دارند؟ گزارشی در باره بازتاب توئیت‌های عتاب‌آلود سفیر چین علیه اظهارات سخنگوی وزارت بهداشت ایران.

در سال ۱۳۷۸ سریالی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد با نام «کیف انگلیسی» که موضوع آن خلاصه‌ای از همه تبلیغات سیاسی نظام جمهوری اسلامی درباره حکومت‌های ایران پیش از خود بود. در این سریال بیشتر نمایندگان مجلس ملی ایران عامل دولت انگلیس نشان داده شدند که به صوت مخفیانه کیف‌های پر از پول به آنها پرداخت می‌شد تا منافع این کشور خارجی را تامین کنند. تاریخ تصویر شده در کتابهای درسی نیز قبل از آنکه تغییر کنند و بیش از پیش تحریف و سانسور شوند به این شکل بود که بیشتر مقامهای حکومتهای قاجار و پهلوی عامل کشورهای خارجی مانند انگلیس و آمریکا بوده‌اند و سایر گروه‌های سیاسی نیز که در قدرت سیاسی نبوده‌اند عامل روسیه، فراماسون، کمونیست یا بهایی معرفی می‌شدند که همگی عامل کشورهای بیگانه بوده‌اند. روحانیون حاکم بر ایران همواره با افتخار می‌گفتند که حکومت جمهوری اسلامی تنها حکومت مستقل ایران از زمان صفویه تاکنون است و رمز به دست آمدن این استقلال در شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» نهفته است.

اکنون بعد از گذشت بیش از چهل سال از عمر جمهوری اسلامی و روند استحاله‌ای که آشکار و نهان طی کرده‌ است، یک به یک افسانه‌هایی که این حاکمان درباره خودشان ساخته بودند به شکل مضحکی درحال فروپاشی است. افسانه‌ ساده‌زیستی حاکمان اسلامی با انتشار تصاویر و اخبار از ثروت مسئولان، ویلاهای مجاز و غیر مجاز، ماشین‌های لوکس خارجی و ولخرجی آقازادگان در کشور غربی تبدیل به یک داستان تکراری شده است. افسانه پاکدستی مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی به دنبال اخبار اختلاس‌های چند هزار میلیارد و فتوای رهبر جمهوری اسلامی پیرامون کش ندادن اخبار فسادها اختلاس‌ها تبدیل به یک کمدی تلخ شده است. افسانه‌ علمی بودن دین اسلامی و مذهب شیعه و مطابقت آیات قرآن و احادیث با علوم جدید، به دنبال شیوع بیماری کرونا و ابتذالی به نام طب اسلامی در چشم باز امروزیان هم دود شد و به هوا رفت. بعد از چند دهه ادعای حمایت از مستضعفین و معرفی روح‌الله خمینی به نام امام محرومان و گودنشینان، علی خامنه‌ای تعریف گذشته از “مستضعفین” را اشتباه دانست و تعریف دیگری از آن ارائه داد: «مستضعفین را بد معنا می‌کنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا اقشار آسیب‌پذیر معنا میکنند، یعنی آسیب‌پذیران. نه، قرآن مستضعف را این نمی‌داند… مستضعفین یعنی ائمه و پیشوایان بالقوّه‌ی عالم بشرییت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همه‌ی موجودی زمین خواهند بود… مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عاللم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالم بشریت است.»

توئیترهای سخنگوی وزارت بهداشت ایران

آخرین مورد از فروپاشی افسانه‌هایی که روحانیون شیعه و مسئولان جمهوری اسلامی درباره خود ساخته بودند مربوط است به ادعای استقلال نظام حکومت اسلامی از دولت‌ها و کشورهای شرقی و غربی. این افسانه با فقط سه توئیت از سفیر چین در جمهوری اسلامی فرو ریخت.

مدتی است که مقام‌های مسئول در کشورهای مختلف جهان درباره آمار و اطلاعات نادرست حکومت چین درباره ویروس کرونا و میزان مرگ و میر ناشی از آن صحبت می‌کنند. در ایران نیز بالاخره یکی از مسئولان جمهوری اسلامی درباره دروغگویی حکومت چین لب به سخن گشود و این آغاز فروپاشی سریع افسانه استقلال جمهوری اسلامی در یک اپیزود دیگر شد. کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت ایران در یک نشست خبری ویدئویی، آمارهای چین درباره کرونا را «یک شوخی تلخ» خواند و بعد در توئیتی نوشت که آمارهای حکومت چین باعث شده که به اشتباه بیماری آنفولانزا از بیماری کرونا خطرناک‌تر تصور شود اما یافته‌های علمی خلاف این را نشان می‌دهد. سفیر چین در توئیتی به آقای کیانوش جهانیپور دستور داد که به مطالب نشست‌های خبری مقامات چینی درباره کرونا با دقت گوش دهد. سخنگوی وزارت بهداشت ایران به سفیر چین پاسخ داد که وزارت بهداشت ایران خودش روزانه دو نشست خبری دارد که مطالب آن برای سفرای محترم به خصوص کشورهای دوست قابل استفاده است. در اینجا سفیر چین عصبانی شد و نوشت: «آقا عزیز، بنابراین امیدوارم که شما به حقایق و تلاشهای بزرگ مردم چین احترام بگذارید.»

عصبانیت سفیر چین در جمهوری اسلامی باعث موجی از حملات اکانتهای وابسته به سپاه پاسداران و نیروهای سایبری جمهوری اسلامی به سخنگوی وزارت بهداشت ایران شد. اصولگرایان و نیروهای سایبری سازماندهی شده توسط توسط جمهوری اسلامی در یک حمله هماهنگ که ظاهراً دستور آن از بالا رسیده بود، با انواع و اقسام اتهامات به آقای جهانپور هجوم بردند. نیروهای موسوم به ارزشی که در کاربران شبکه‌‌های اجتماعی بر وزن «مدافع حرم» آنها را «مدافع چین»، و بر وزن «حزب‌اللهی» آنها را «چین‌الهی» نامیدند از آقای جهانپور سوال می‌کردند که «سخنگوی وزارت بهداشت ایران است یا آمریکا و اسرائیل؟ ». کمی بعد سخنگوی وزارت بهداشت در پروژه‌ای شبیه به اعترافات تلویزیونی زندانیان سیاسی در ایران مجبور شد اعتراف توئیتری انجام دهد و نوشت که دولت و ملت ایران قدردان حمایت‌های چین در این روزهای سخت است. کاربران شبکه‌های اجتماعی از این قدرتنمایی آشکار حکومت چین در ایران دچار حیرت، غم و خشم شده‌اند.

اگر فرض کنیم که پول‌های دولت انگلیس در کیف و به صورت مخفیانه به دست عوامل این دولت بیگانه در ایران می‌رسیده است حالا دستورات دولت چین به صورت آشکارا و در توئیتر به نظام مقدس جمهوری اسلامی دیکته می‌شود. بسیاری از کاربران ایرانی حتی آنها که به چیزی جز سرنگونی نظام جمهوری اسلامی رضایت ندارند از اینکه می‌دیدند نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی در دعوای بین سفیر چین و سخنگوی وزارت بهداشت ایران، طرف سفیر دولت چین را گرفته‌اند احساس شرم و تاسف می‌کنند. انگار تاریخ به عقب برگشته و یک کاپیتولاسیون دیگر به راه افتاده است اما اینبار به جای آنکه آیت‌الله خمینی با آن مخالفت کند، وارثان و شاگردان او به جای مخالفت با این کاپیتولاسیون جدید، مشغول تربیت طلبه چینی برای حمایت از حکومت چین و همراهی با دولت بیگانه هستند.

بازتاب خبر قدرت‌نمایی چین در میان مردم

آیا مردم عادی در کوچه و بازار از این وقایع باخبر هستند؟ آیا این اعمال قدرت آشکار دولت چین در ساختار قدرت جمهوری اسلامی مسئله‌ای هست که مورد توجه مردم عادی در ایران قرار بگیرد؟ این جدال بین سفیر چین و سخنگوی وزارت بهداشت ایران در بین کاربرارن توئیتر سر و صدای زیادی به پا کرده است اما آیا در شرایطی که وزارت آموزش و پرورش می‌گوید 33 درصد دانش‌آموزان _ و طبیعتاً خانواده‌‌های آنها _ به اینترنت دسترسی ندارند این خبر که انگار «ایران مستعمره جدید چین شده است» به گوش همه‌ مردم ایران رسیده است؟

پاسخ مثبت است. در شرایطی که بحران معیشت ناشی از کرونا افکار مردم ایران را به خود مشغول کرده است و شهروندان ایران از محدودیت‌های ناشی از شیوع ویروس کرونا خسته شده‌اند، خبر قدرتنمایی سفیر چین در جمهوری اسلامی به سرعت در بین مردم پخش شده است. این توصیف از وضعیت که گویی «ایران مستعمره جدید چین شده است» در شبکه‌های اجتماعی زیاد به چشم می‌خورد اما تکرار آن از زبان مردم در کوچه و خیابان مسئله‌ دیگری است.

در میان مردم: « مجبورم بروم سر کار»

خیابان‌های ایران این روزها بسیار خلوت‌تر از گذشته است. بیشتر مغازه‌ها بسته‌اند، پارک‌ها و مراکز تفریحی و فرهنگی بسته شده است و از رفت و آمد عابران در پیاده‌رو‌ها خبر چندانی نیست. اگر در شبکه‌‌های اجتماعی تصاویری از فشرده شده مسافران در اتوبوس‌های شهری و واگن‌های مترو می‌بینید نباید فراموش کنید این تصاویر مربوط به ساعات خاصی از روز هستند و این مردم نیر برای تفریح و گردش خود را در معرض خطر قرار نداده‌اند. بسیاری از مردم ایران مجبور هستند برای سیر کردن شکم خودشان سر کار بروند. شرکت‌های خصوصی از تعطیل کردن کارگران و کارمندان خود خودداری کرده‌اند و دولت به این بهانه که تحریم است و منابع مالی ندارد، دخالتی در این مسئله نکرده است. مردمی که مجبور هستند قرنطینه را رعایت نکنند و کار کنند، در ساعات صبح برای رفتن به سر کار و در ساعات عصر برای بازگشت به خانه از سیستم حمل و نقل عمومی استفاده می‌کنند. بیشتر آنها افرادی هستند که خودرو شخصی ندارند و از توانای مالی برای رفت و آمد با تاکسی‌های اینترنتی یا غیراینترنتی برخوردار نیستند. این شهروندان به اجبار در وضعیت‌های خطرناک قرار گرفته‌اند و این رفتار آنها به دلیل عدم آگاهی آنها از اوضاع و احوال جامعه و جهان نیست.

یک کارگر میانسال می‌‌گوید: «همین دیروز با یک نفر که داشت عکس می‌گرفت دعوایم شد. گفتم مگر عروسی مادرت است که از مردم عکس می‌گیری؟ اگر ما داریم کار اشتباه می‌کنیم خود تو چرا بیرون قرنطینه هستی؟ ما مجبوریم برویم سر کار. دولت اگر اندازه بخور و نمیر به مردم پول بدهد هیچکس در این شرایط سر کار نمی‌رود. ما برای اینکه شکم زن و بچه خود را سیر کنیم دل را زده‌ایم به دریا. مجبوریم. خودمان که نخواسته‌ایم.»

کارگر دیگری می‌گوید: «ریه من خراب است. پنج سال است در کارخانه مواد شوینده کار می‌کنم و ریه‌ام خراب شده. کرونا پیرها را می‌کشد و آنهایی که ناراحتی قلبی دارند یا مثل من ریه‌هایشان خراب است. ماسک می‌زنم و دست‌هایم را می‌شویم. بقیه‌اش دست خداست. من هم مثل بقیه از کرونا می‌ترسم ولی مجبورم بروم سر کار. همه کارها تعطیل شده ولی کار ما بیشتر شده. صاحب کارخانه می‌گوید اگر نمی‌خواهی بگو تا یک نفر دیگر به جایت بیاورم و برو بخواب خانه‌ات. اگر اخراج شوم از کجا پول کرایه خانه را بیاورم؟ همینجوری هم با این حقوق نمی‌وانم زندگی کنم چه برسد به اینکه بیکار شوم.»

 شهروند دیگری می‌گوید: «زمان قدیم نیست که فقط کسی که رادیو گوش می‌دهد از اخبار خبر داشته باشد. الان ماهواره هست، موبایل هست، بسته اینترنت هست، تلگرام هست، اینستاگرام هست. مردم به هم خبر می‌دهند. الان اطلاعات مردم درباره کرونا اندازه یک خبرنگار است.» او اضافه می‌کند: «به صاحب شرکت گفتیم حداقل تا یکم اردیبهشت تعطیل کن، گفت تعطیل می‌کنم به شرط اینکه بدون حقوق باشد. ما نمی‌توانیم. ما از طبقه ضعیف جامعه هستیم. من بعد از بیست و سه سال کار فقط دوازده سال سابقه بیمه دارم. اندازه اینکه بتوانم یک ماه بیکار باشم توی کارتم پول ندارم. می‌دانم خطرناک است ولی هیچ راه دیگری ندارم. مردم کرونا را می‌فهمند، این وضعیت را دولت باید درست کند اما دولت ما، دولت اجنبی است.»

به نظر می‌رسد کسانی که بیشتر در معرض خطر هستند با وسواس بیشتری اخبار درست و شایعات نادرست مربوط به کرونا را دنبال می‌کنند. گویی فرد وحشت‌زده‌ای به تماشای فیلم‌های وحشتناک بنشیند تا از وحشت خود کم کند. مردمی که نمی‌توانند در قرنطینه بمانند چرا اینقدر پیگیر اخبار بد هستند. شاید جواب را بتوان از حرف‌های یک خانم سی ساله‌ای که ساعت شش و چهل و پنج دقیقه صبح عازم محل کار خود است پیدا کرد. «هر روز خبر می‌آید که داروی کرونا کشف شد. مردم خوشحال می‌شوند ولی بعدش معلوم می‌شود دروغ بوده است. کاش زودتر آمریکا یا استرالیا دارویش را بسازند و از این وضعیت خلاص شویم.»

حساسیت عمومی به خبر، از جمله خبر مربوط به چین

این مردم وحشت‌زده که ناچار هستند بیرون از شرایط قرنطینه مشغول کار و رفت و آمد باشند خیلی زود در جریان قدرت‌نمایی سفیر چین در ایران قرار گرفته‌اند. این سرعت در پخش اخبار و توجهی که فرودستان جامعه ایران به اخبار مربوط کرونا و سایر اخبار سیاسی و اجتماعی نشان می‌دهند بسیار قابل تامل است. اوضاع تا حدی شبیه به چهار سال اول دولت خاتمی، ایام اعتراض جنبش سبز، قیام دی‌ ماه 1396 و اعتراضات آبان 1398 است. جامعه عطش اخبار دارد. هنوز بسیار زود است درباره میزان پیگیری جامعه ایران در رابطه با قدرتنمایی سفیر چین در جمهوری اسلامی صحبت شود. بری روشن شدن ابعاد این مسئله باید منتظر آینده بود و بررسی‌های دقیق‌تری انجام داد. فعلاً فقط می‌توان پیش‌بینی کرد که این اتفاق جدید در کنار مسئله اجناس بی‌کیفیت چینی، حمایت سیاسی چین از جمهوری اسلامی و صادرات ماشین آب‌پاش و تجهیزات ضد شورش به ایران باعث شود حکومت چین همچنان در نزد مردم ایران منفور باقی بماند و منفورتر شود. آنچه که فعلاً می‌شود روی آن تاکید کرد سرعت پخش خبر و خشم مردم در رابطه با آن است.

مردمی که این روزها مجبور هستند برای امرار معاش ار قرنظینه خارج شوند به شدت از صحبت‌های سفیر چین در ایران و تلاش مقام‌های جمهوری اسلامی برای راضی نگه داشتن حکومت چین خشمگین هستند. دلیل اولیه این خشم این است که احساس می‌کنند حکومت ایران به کلی از مسئولیت خود درباره مردم ایران شانه خالی کرده است. این مردم معتقد هستند که «پول‌ها» خرج «آخوندها»، «عراق»، «سوریه»، «موشک»، «باج دادن به چین»، «باج دادن به روسیه» و مواردی از این دست می‌شود. دلیل دیگر این است که آنها عامل شیوع کرونا را در ایران را رفت و آمد «تاجرها»، «آخوندهای چینی»، «خانواده حداد عادل»، «خانواده عسگر اولادی»، «هواپیمایی ماهان» و «کارگران و مهندسان چینی» بین ایران و چین می‌دانند.

یک دلیل دیگر عصبانیت مردم این است که خیلی محکم بر این عقیده هستند که مقام‌های چینی درباره بیماری کرونا دروغ گفته‌اند. قسمتی از این اعتقاد محکم ناشی از اخبار است و قسمتی دیگر ناشی از مشاهدات عینی خود آنها. یک کارگر ایرانی می‌گوید: «من که بلد نیستم ولی دخترم گفت بابا غصه نخور فقط بیست درصد مریض می‌شوند و از این بیست درصد فقط دو درصد می‌میرند. حساب و کتاب کرد، بلد است؛ گفت زیاد نیست. ما باورمان شد کرونا از آنفولانزا زورش کمتر است ولی بی‌پدر خیلی بیشتر دارد آدم می‌کشد. این چینی‌ها سر همه دنیا کلاه گذاشتند. حالا ببینی چقدر آدم در چین تلف شده‌اند اما اعلام نکرده‌اند.» یک راننده اتوبوس می‌گوید: «می‌گفتند خیلی که اوضاع خراب باشد دو دهم درصد از کل جامعه خدابیامرز می‌شوند. دو درصد نه ها؛ دو دهم. یعنی دو تقسم بر ده باز تقسیم بر صد. این کجایش دو دهم درصد است؟ فیلم غسالخانه قم را مگر ندیدید؟ این چینی‌های برای اینکه جلوی صادرات جنسهایشان گرفته نشود آمار را کمتر اعلام کرده‌اند. شما برو ببین بهشت زهرا ببین چه خبر است.»

اکنون عامل دیگری نیز به دلایل عصبانیت شهروندانی که در قرنظینه نیستند و مجبور هستند برای رفت و آمد به محل کار از سرویس‌های حمل و نقل عمومی استفاده کنند افزوده شده است. این عبارت به دفعات شنیده می‌شود که «ما مستعمره چین شده‌ایم.» از چند نفر سوال کردم که تعریف آنها از مستعمره چیست؟ از پاسخها مشخص بود که مردم آگاه هستند که درباره چه چیزی صحبت می‌کنند. این افراد با علم اینکه معنای مستعمره بودن چیست، ایران را مستعمره دولت چین می‌دانند.

 نکته دیگر اینکه تقریباً همه کسانی که برای تهیه این گزارش با آنها گفتگو شده است معتقد هستند «تحریم‌ها» باعث اطاعت جمهوری اسلامی از چین شده است. بسیاری معتقدند از آنجایی که جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریم‌ها نفت را «ارزان»، «نصف قیمت»، «مفت» یا در برابر واردات «جنس چینی آشغالی» یا «جنس درجه سه» به چین داده است «برای ایران دم درآورده‌اند» و «امر و نهی می‌کنند.» دو شهروند ایرانی از عبارت «کاپیتولاسیون» برای توصیف این وضعیت استفاده کردند. یکی از آنها یک شهروند بازنشته بود که برای انجام کارهای اداری در حالت مسافرت درون شهری بود و دیگری یک شهروند بیست و هشت ساله که در یک شرک خصوصی اشتغال داشت و می‌گفت «اینقدر برای گرفتن ماسک و دستکش با رئیس شرکت دعوا کرده‌ام که مطمئنم بعد از کرونا مرا اخراج می‌کند.»

«از زمان قاجارها بیشتر سقوط کرده‌ایم»

شگفت انگیزترین اظهار نظر این گزارش مربوط است به یک خانم سی و دو ساله که کارمند یک شرکت خصوصی است و اعتقاد دارد حسن روحانی خودش را سپر بلای خامنه‌ای کرده: «قبلاً‌ها روحانی جواب رهبر را می‌داد. اختلاف اگر داشتند یکجوری حسن روحانی در سخنرانی‌هایش اعلام می‌کرد که مردم بفهمند ولی یک مدت است اینقدر روحانی بد شده که انگار مسابقه گذاشته از همه بدتر باشد. اینقدر حرف‌های چرت و پرت می‌زند که من بعضی وقتها یادم می‌رود که مقصر اصلی رهبر است. به نظرم با هم معامله کرده‌اند که روحانی خودش را سپر بلای رهبر کند. شاید برای اینکه برادرش فساد اقتصادی دارد و ممکن است بعد از اینکه ریاست جمهوری اش تمام شد خودش را هم به عنوان فساد اقتصادی دستگیر کنند.» او اضافه می‌کند: «هر کس دیگری جای روحانی بود سفیر چین را احضار می‌کرد یا دستور می‌داد پرتش کنند بیرون ولی اون آقایی که توی وزرات بهداشت بود را مجبور کردند از سفیر چین معذرت خواهی کند. خاک بر سرشون که شخصیت ندارند. از زمان قاجارها بیشتر سقوط کرده‌ایم.»


از همین نویسنده