پیامی به مناسبت ۱۶ آذر از فائزه عبدیپور و محمد شریفی مقدم، همراه با صدای خودشان که این پیام را خواندهاند:
۱۶ آذر امسال را در حالی آغاز میکنیم که یکی از ما در بندِ امنِ (سالن انفرادی) زندان تهران بزرگ و دیگری در این سوی دیوارهای زندان در زندانی به وسعت ایران، در حبس و خفقانِ حکومت به حیاتمان ادامه میدهیم. درحالی که در میان انبوه احکام و زندان بودن رفقا و همکلاسیهایمان انتظار بازداشتها و احکام بیشتر را میکشیم. اسمها، عددهای احکام، روزشمارهای زندان و تاریخ احضارها را از بر میکنیم تا در ذهنمان ثبت شود که سیستم سرکوب چگونه شکوهمندانه ۱۶ آذر امسال را گرامی داشتهاست.
در حالی که خیابانهای ما، که سالیان است از خون مردم پر میشوند و به دست عاملان و همراهان حکومت تلاش مضاعف صورت میگیرد تا رد خونشان پاک شود یا فراموش، همین چند هفته پیش چنان در خون غرق گشته که بوی خون و تصویر کشتهشدگان لحظهای از یاد هیچکس حتی عاملان و همراهان حکومت هم نخواهد رفت و لرزه بر جانشان انداخته است.
و ما که در این تاریخ ظلم، مبارزه و خون ۱۶ آذرهای بسیاری را تجربه کردهایم و ساختهایم. حال، اینبار، مردم و دانشجویان با حضور در خیابانها در آبانماه به پشواز و گرامیداشت ۱۶ آذر رفتهاند.
همهی ما آگاهیم و میدانیم اژدهای ایدئولوژیک نظام توتالیتر سالهاست که به جانِ نهادِ علم و دانش و دانشگاه چنگ انداخته، پیکرهاش را به آتش کشیده و از زوایای آن ارتزاق میکند.
دانشگاهی که رییس و مدیر و استادش را نهاد امنیتی تعیین میکند و تفکر، اندیشه و پژوهش در آن، تنها در تعینات ایشان امکان پذیر است.
آنجا که تمام سوالات از قبل پاسخی دارند و هر بارقهی امیدبخشی از پویایی و تفکر آزاد در نطفه خاموش میشود؛ هم به وسیلهی سیاستهای اقتصادی و معیشتی و طاقتفرسا کردن روزگار برای دانشجویان، ناتوان کردن، بی حوصله و بیاعتنا کردن ایشان به عنوان اصلیترین شگرد منفی برای کنترل اجتماعی و هم با اعمال سیاستهای امنیتی چون گزینش، احضار و بازجویی پیشگیرانه و پسگیرانه برای خفه کردنِ صدای دانشجویان.
در این میان اما کم نیستند دانشجویانی که نه تنها در برابر این سیاستها دست به مقاومت زده بلکه به عنوان نیروهای پیشرو وضع موجود را نپذیرفته و برای تغییر آن مبارزه میکنند.
وضعی که در آن نظام با سیاستهای نئولیبرالی خود در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی سعی در حذف و طرد هر چه بیشتر اقشار مختلف جامعه دارند تا دهک دارای قدرت و سرمایه فربهتر شده و بتواند همه چیز را ببلعد و در کنارش با ادبیاتِ فریبندهی طبقهی خود هژمونی فضا را به دست بگیرد.
و در مقابلشان دانشجویانی که مشتهای گرهکردهشان در صحن دانشگاه در روزگار سرکوب، قلم زدنشان در نشریات و کانالهای دانشجویی در زمانهی بایکوت و سانسور و جمع شدنشان هنگامی که سیستم هیچ جمع شدنی را بر نمیتابید، ستودنی بوده و هست.
این قلم فرسایی اگر چه بهانهی یک زندانیاست برای برگزاری باشکوه بزرگداشت ۱۶ آذر در گوشهی سلولش یا بهانهی یک فعال دانشجویی است تا بگوید هیچ چیز نمیتواند صدایشان را خفه کند، اما هردوی آنان تشنهی همراهی با رفقایشان در صحن دانشگاهها هستند و هیچ چیز نمیتواند در این اتحاد خللی ایجاد کند.
صدای فائزه عبدیپور و محمد شریفی مقدم را بشنوید:
چرا که حکومت آخوندی با تمامی وکوشش چهل ساله اش با ضمیمه روان کردن بسیاری جاسوسان و بسیجی ها و سپاهی ها به درون دانشگاها سعی برافسارکردن وبه اطاعت واداشتن دانشجویان حقیقی داشته است زیراکه ازفهم وشعورانسان ها هراس داشته دارد وهرموردی که به موقعیتی بردستگیری وزندانی کردن وبرچسب چسباندن بدست آید استفاده خواهد کرد- دراصل وحشت جنون واری که آخوندسانان و طلبه ها ومذهبی ها حتی دردوران حکومت اخوندی ازسواد آموزی و مدرسه ودانشگاه داشتند که برکساد شدن و بسته دکان های فروش مهملات و سوریه ها و آیات دینی درجهت شستشوی مغزی انسان ها وادارکردن آنها به برده بودن برای آنها بوده است که این مورد دربسیاری ازشهرستان ها ودهات ها موفق آمیز اجرا شده بوده است و ضمیمه آنهم جادوگری ها آنچنانی پیامبراسلام و دوازده امامش که برپایه هیچ علوم فیزیکی وتکنیکی و ریاضی استوارنبوده است وفقط برهیولائی بودن برده داران اسلام تاکید دارد…خمینی ناچارا” ولاعلاجانه ارثیه حکومت پهلوی که مدرسه ودانشگاه بود پذیرفت – آن زمان هم خمینی دانشجویان را موردی طاغوتی به رسمیت می شناخت ودستورپاکسازی دانشگاه ها و دستگیری فله ای دانشجویان و کشتن آنها را صادرکرد..درحقیقت علی خامنه ای همان هذفی را که خمینی دنبال میکرد ادامه داده ومیدهد…درحقیقت محض اسلام بوده ومی باشد که تحمل چشمی که حقیقت را می بیند و گوشی که حقیقت را می شنود و مغزی که حقیقت را تحلیل می کند و بیان می کند ندارد زیراکه افساربرده بودن اسلام را پاره می کند..
حقیقتگو / 07 December 2019