چند روز پس از انتشار بیانیه مهدی کروبی و میرحسین موسوی در مورد اعتراضات آبانماه، واکنشها به موضعگیری رهبران «جنبش سبز» همچنان ادامه دارد.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی که حالا نزدیک به نهسال است در حصر خانگی هستند، هفته گذشته با صدور بیانیههایی نسبت به سرکوب اعتراضات مردم واکنش نشان دادند.
مهدی کروبی در بیانیهاش ریشه اعتراضات اخیر را در فساد، تحقیر، تبعیض و نابرابری حاکم در جامعه دانست و با اشاره به قطع وسایل ارتباط جمعی و اینترنت آن را راهکار غلطی که ته مانده اعتماد مردم را بر باد خواهد داد، معرفی کرد.
کروبی همچنین با اشاره به تحریمهای یکجانبه آمریکا، خروجی آن را بازگشت روش اداره حکومت به شیوه قجری و تشدید فساد و تبعیض در تمام ارکان حکومت تعبیر کرد و با سفیهانه دانستن سخنان فرمانده سپاه در تشبیه اعتراضات مردم مستضعف و زاغهنشین به جنگی جهانی علیه ایران گفت:«به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آوردهاند، این مردم زاغهنشین که شماها را روی مسند نشاندهاند ملاحظه آنها را بکنید و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود.»
مهدی کروبی در بیانیهاش ریشه اعتراضات اخیر را در فساد، تحقیر، تبعیض و نابرابری حاکم در جامعه دانست و با اشاره به قطع وسایل ارتباط جمعی و اینترنت آن را راهکار غلطی که ته مانده اعتماد مردم را بر باد خواهد داد، معرفی کرد.
پس از مهدی کروبی، میرحسین موسوی هم با صدور بیانیهای سرکوب اعتراضات مردم را محکوم کرد. موسوی در بیانیهای که بسیاری آن را شدیدالحن دانستهاند، کشتار و سرکوب اعتراضات مردم را به کشتار میدان ژاله در شهریورماه ۵۷ شبیه دانست و به نظام هشدار داد که به عواقب کشتار میدان ژاله توجه کند. او گفته است: «آدمکشان سال ۵۷ نمایندگان یک رژیم غیر دینی بودند، و ماموران و تیراندازان آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آنجا فرمانده کل قوا شاه بود و امروز اینجا ولی فقیه با اختیارات مطلقه.»
موسوی مردم معترض را «مردمی خشمگین و فرودستانی جان به لب رسیده» توصیف کرده که «در اعتراض به یک تصمیم غیر معقول «کاسبکارانه» و مخالف منافع اقشار مستضعف، و زخمخورده از سیاستهای خانمان برانداز به خیابانها آمده بودند» و در پایان تنها راه التیام این زخم را «معرفی آمرین و مباشرین این کشتار و محاکمه علنی آنها و توضیح بدون لکنت دلایل این جنایت آشکار» دانسته و گفته است «صدا کلفت کردن و دم از میان یک جنگ جهانی بودن پاسخی قانع کننده به مردم نیست و این فرافکنیها نمیتواند زخم عمیق و خطرناک وارد شده را التیام بخشد.»
در حالی که بیانیهی محمد خاتمی، جز از سوی برخی از افراد نزدیک به او، چندان مورد توجه قرار نگرفت اما بسیاری از چهرههای طرفدار میرحسین موسوی و مهدی کروبی، بیانیه آنها را شجاعانه دانسته و آن را پس از نهسال حصر خانگی نشانی از مواضع درست و مردمی رهبران «جنبش سبز» میدانند، بسیاری از مخالفان و یا منتقدان این دو نیز در روزهای گذشته در مقابل این بیانیهها موضعگیری کردهاند.
از مخالفان داخلی تا مدعیان خارجی
روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود در مطلبی با عنوان « گروگانهای بهائیت در فتنه ۸۸ دوباره به صف شدند»، موسوی را فردی «خبیث و رذل» توصیف کرد که به «کتمان جنایتهای اشرار و تروریستها در آدمکشی، آتشزدن پمپبنزینها و بانکها و اموال عمومی و خصوصی، حمله به مساجد و حسینیهها و آتش زدن قرآن، و حمله به عابران و رهگذران بیگناه،» پرداخته است. کیهان همچنین با تکرار اتهامات خود علیه میرحسین موسوی به نقل از برخی از منابع آگاه نوشته است که «او سالها قبل از فتنه سبز جذب محافل ماسونی شده است!»
موسوی: «آدمکشان سال ۵۷ نمایندگان یک رژیم غیر دینی بودند، و ماموران و تیراندازان آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آنجا فرمانده کل قوا شاه بود و امروز اینجا ولی فقیه با اختیارات مطلقه.»
سایر رسانههای اصولگرا مانند جوان، رجانیوز و تسنیم نیز در روندی مشابه مسیرحسین موسوی و مهدی کروبی را مورد حمله قرار دادند. خبرگزاری تسنیم با انتشار طرحی از موسوی به همراه فرح پهلوی، با تیتر «تقلب از دست فرح!» به بیانیه موسوی واکنش نشان داد و مواضع او را همسو با بیانیه فرح پهلوی دانست.
حسن روزیطلب از فعالان اصولگرا هم در صفحه توییترش به وقایع زاهدان در سال ۱۳۶۲ در زمان نخستوزیری میرحسین موسوی، اشاره کرد و نوشت تعداد کشتهشدگان آن سال دوبرابر شمار کشتهشدگان آبان ۹۸ بوده است.
هرچند بسیاری این توییت را، نوعی خودزنی تلقی کردند که برای زیرسوال بردن میرحسین موسوی، پرده از کشتاری دیگر در تاریخ جمهوری اسلامی برداشته است.
همچنین علی مطهری نماینده مجلس که در سالهای گذشته بارها موضوع رفع حصر را پیگیری کرده بود، در نشستی در مورد بیانیه موسوی گفت:« بیانیه اخیر آقای میرحسین موسوی را نپسندیدم مقایسه بین ولی فقیه و شاه مناسب نبود.»
اما بیانیه موسوی تنها در میان رسانههای اصولگرا با واکنشهای تند مواجه نشد. شماری از کاربران شبکههای اجتماعی و برخی از چهرههای مخالف حکومت ایران که تا پیش از موضعگیری رهبران «جنبش سبز»، آنان را به همدست بودن با نظام جمهوری اسلامی متهم میکردند، پس از بیانیه میرحسین موسوی، با یادآوری اعدامهای دهه شصت و در دوران نخستوزیری او، موسوی را هم شریک «جنایتهای جمهوری اسلامی» دانستند که روزی باید در دادگاه محاکمه شود. مسیح علینژاد، در توییتر خود با اشاره به بخشی از بیانیه موسوی که خواهان محاکمه آمران کشتار خونین آبانماه شده است، نوشت: «زخم کشتار دهه ۶۰ و ۸۸ التیام یافته بود که شما به آمران این کشتار و آمران قتلهای زنجیرهای رأی دادید؟»
همچنین شاهین میلانی مدیر اجرایی مرکز اسناد حقوق بشر نیز در توییتر خود، موسوی را «حامی ترور سلمان رشدی، گروگانگیری و سرکوب بهاییان» معرفی کرد و او را «نخستوزیر آدمکشترین فرد ایرانی قرن بیستم» (آیتالله خمینی) دانست.
به باور این دسته از مخالفان میرحسین موسوی، او همچنان یکی از افراد درون نظام جمهوری اسلامی تلقی میشود که مرزبندی خود را با گذشته حکومت روشن نکرده است. هرچند که موسوی در جریان انتخابات ۸۸ در دفعاتی که مورد سوال خبرنگاران قرار گرفت، نسبت به کشتارهای سال ۶۷ در زمان نخستوزیریاش ابراز بیاطلاعی کرده بود، با این حال به تعبیر مخالفان، بیاطلاع بودن نخستوزیر از آنچه در زندانها در قبال زندانیان سیاسی میگذشت، عذری است که چندان موجه به نظر نمیرسد.
گذر از اصلاح طلبی
با وجود موضعگیری مخالفان، در جبهه طرفداران میرحسین موسوی و مهدی کروبی، بیانیه آنها با استقبال چشمگیری مواجه شد و بسیاری آن را نشانگر این دانستند که موسوی مانند عاشورای ۸۸ که در مقابل اتهام آشوب و اغتشاش حکومت به معترضان، آنان را «مردان خداجو» نامیده بود، این بار نیز با محکومیت قاطع کشتار و سرکوب مردم در دوگانه ساختهشده «اغتشاشگر» و «مردم معترض» قرار نگرفته و به روشنی و قاطعیت سرکوب و کشتار مردم را محکوم کرده است، کاری که بسیاری از چهره های اصلاحطلب از ترس اینکه مواضعشان همسو با دشمنان نظام تلقی شود، یا به دلیل منافع دیگری از انجام آن سرباز زدهاند.
بیانیه میرحسین موسوی به تعبیر برخی از طرفداران او، نقطه پایانی بر اصلاحطلبی یا به بیان دیگر اصلاحطلبی حکومتی تلقی شده است. به باور بسیاری او در این بیانیه با عبور از ولی فقیه، اصلاحطلبان را در وضعیتی دشوار قرار داده.
برخی از چهرههای اصلاحطلب تا پیش از این در مواجهه با اتفاقات اخیر سعی کرده بودند با اتخاذ موضعی دوپهلو، و گاه همراستا با صداوسیما، در مورد اعتراضات آبانماه حرف بزنند. علی شکوریراد دبیرکل حزب اتحاد ملت در روزهای ابتدایی اعتراضات مردم، در توییترش نوشت:«طبیعی است که مردم به افزایش قیمت بنزین که قهرا موجب دور جدیدی از افزایش قیمتها و فشارمعیشتی بر آنها میشود اعتراض داشته باشند و آن را به نحوی بروز بدهند. اما بنظر میرسد آشوب، غارت و تخریب اموالواماکن و ایجاد ناامنی به تحریک دو طیف سرنگونیطلب برای دولت و برای نظام صورت میگیرد».
برخی دیگر از اصلاح طلبان و خبرنگاران نیز در روزهای ابتدایی اعتراضات، با اشاره به تخریب بانکها و آتش زدن اموال عمومی، معترضان را در صف اغتشاشگران قرار داده بودند.
با اینحال بیانیه میرحسین موسوی به تعبیر برخی از طرفداران او، نقطه پایانی بر اصلاحطلبی یا به بیان دیگر اصلاحطلبی حکومتی تلقی شده است. به باور بسیاری او در این بیانیه با عبور از ولی فقیه، اصلاحطلبان را در وضعیتی دشوار قرار داده است؛ انتخاب بر سر اینکه آیا کنار میرحسین موسوی میمانند و از عالیترین مقام نظام عبور میکنند یا اینکه با گذر از موسوی، او را هم در صف براندازان و مخالفان داخلی و خارجی نظام قرار میدهند و آماده رقابت انتخاباتی بعدی میشوند.
بعضی از افراد مانند فرید مدرسی، روزنامهنگار نزدیک به دولت روحانی، به نظر میرسد که انتخاب خود را کرده اند، مدرسی در صفحه توییترش، با برانداز خواندن میرحسین موسوی نوشت:« بیانیه میرحسین موسوی یک سخن بیشتر نبود؛ من براندازم. » او در توییت دیگری نوشت که میرحسین موسوی با این بیانیه خواسته است تا براندازی را در آرایش سیاسی داخل کشور جای و محور براندازان مسالمتآمیز داخلی شود.
حالا باید منتظر ماند و دید که در ماههای آینده چه تعداد از گروهها و یا افراد منتسب به اصلاحطلبی، صف خود را از موسوی جدا میکنند.
این نوشتار خسته کننده که نیمی از آن هم به ارائۀ مؤکد نوشتۀ چند خطی میرحسین اختصاص دارد و توسط یکی از فعالان ستاد میرحسین نوشته شده، هر چیز را که بخواهد می بیند و هرچیز را که نخواهد نادیده می گیرد. تمام واکنش های منفی به پیام نخست وزیر خمینی از نظر ایشان به کیهان و جناح اصولگرای رژیم و عده ای از سلطنت طلبان موسوم به برانداز خلاصه می شود! انگار نه انگار که در این مملکت مخالفان رژیم از گروه ها و گرایش های رنگارنگ و متفاوت وجود دارند. ایشان هم مثل همۀ سبزالهی های دیگر از همان فرمول نخنمای ایجاد تقابل بین اصولگرا و اصلاح طلب برای توضیح تضاد سیاسی در ایران استفاده میکند که مدتهاست به سر آمده و تمام شده است. مخالفان خواهان سرنگونی این رژیم نیز به موارد مطروحه محدود نمی شود و درضمن پیام میرحسین توجه هیچ کس را جلب نمی کرد، اگر این روزنامه نگاران و فعالان ستادی اصلاح طلب بند به بند آن را با دلبری در بوق و کرنا نمی کردند. گویا همچنان رابطۀ عمودی بین مولای سبزالهیان جهان با بدنۀ به حداقل رسیدۀ جنبش سبز برقرار است و اکنون مریدان میر، از برای پروموت کردن برنامه های او برای فصل سقوط رژیم محبوبشان هزاران سودا در سر دارند.
کارو / 04 December 2019