سابقهی خشونت دولتی در جمهوری اسلامی به اولین روزهای تولدش بازمیگردد، اما در چند ماه اخیر، کنشگران سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری در داخل و خارج از ایران با موج جدیدی از بازداشتهای خودسرانه، حکمهای طولانیمدت زندان و فشار به خانوادهها روبهرو شدهاند.
دستگاه امنیتی حکومت نه تنها به دنبال خاموش کردن مخالفان و معترضان و خارج کردن افراد تأثیرگذار از مسیر مبارزهی اجتماعی و سیاسی است، بلکه تلاش میکند ارتباط میان اعضای جامعهی مدنی و اپوزیسیون را با یکدیگر و با نسلهای آینده مختل و یا به کل قطع کند. در این صورت، نسل جدید شناخت دقیقی از تاریخ مبارزهی سیاسی و اجتماعی، پیشینه و ریشههای خود پیدا نمیکند که این خود باعث ایجاد شکاف و ریشه دواندن بیاعتمادی میان دو نسل میشود. از طرف دیگر، نسل آینده مجبور میشود آزموده را از نو بیازماید و از راه سعی و خطا بسیاری از روشهای مقاومت و مبارزه را به تدریج یاد بگیرد.
یکی از راههای مقاومت و مقابله با این سیاست، به کار گرفتن آموختهها در طول سالها سرکوب است. بازگویی تجربیات و روایتهای مبارزه و مقاومت در دورههای مختلف و به اشکال گوناگون راهی برای انتقال آموختهها از نسلی به نسل دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از شخصی به شخص دیگر است. سرکوبها در دورههای مختلف به رغم تفاوتها و به دلیل سازمانیافته بودن، شباهتهایی نیز دارند. انتقال آموختههای کسانی که پیشتر شرایطی مشابه را تجربه کردهاند میتواند کمکی باشد به دیگران و اقدامی الهامبخش در راستای مقاومت در برابر سرکوب. ثبت و انتشار خاطرات فعالان سیاسی و زندانیان سابق، سابقهی طولانی در دیاسپورای ایرانی دارد. اما معمولاً این خاطرات به منظور ثبت تاریخ و مستند کردن خشونت دولتی نوشته شدهاند و نقش شهادتنامه را ایفا میکنند.
بازگویی خاطرات و انتقال تجربیاتِ دوران فعالیت سیاسی و اجتماعی، بازداشت، بازجویی، زندان و پس از آن، کمک به فعالان امروز در راستای تصمیمگیری و واکنش، نه تنها منجر به ثبت حقیقت میشود، بلکه الهامبخش مقابله با احساس ترس و گناهی است که حکومت سعی میکند از طریق فشار به فعالان، اطرافیان و خانوادههایشان به دل مخالفان و معترضان بیندازند. در عین حال، خواندن، شنیدن و دیدن این تجربیات و خاطرات، میتواند به درک بهتر افکار عمومی از شرایط فعال سیاسی و اجتماعی، اطرافیان و خانوادهاش و بازنگری نقش و سهم جامعه در روند مقاومت و مبارزه کمک کند.
نبود آزادی بیان در ایران سدی بزرگ بر سر راه انتقال تجربهی مقاومت و مبارزه است. اینجاست که نقش فعالانی که به انتخاب یا به ضرورت خارج از ایران زندگی میکنند پررنگتر میشود. آنها که امروز دور از ایراناند اما اتفاقات ایران را فعالانه دنبال میکنند، همواره با این پرسش روبهرو هستند که برای کمک به جریان مبارزات سیاسی و اجتماعی در ایران چه کاری از دستشان برمیآید. یکی از نقشهای سازندهای که این افراد میتوانند به عهده بگیرند، تلاش برای بازگویی، مستند کردن، انتشار و انتقال تجربیات فعالیت و مبارزه، چالشها، همینطور راهکارهای تجربه شدهی مقابله با چالشها در مسیر مبارزه سیاسی و اجتماعی است.
کروتر، پژوهشگر دانشگاهی در حوزهی آموزش که تحقیقات گستردهای دربارهی شیوههای مختلف آموزش بزرگسالان و سهم آن در پیشبرد دموکراسی و عدالت اجتماعی انجام داده میگوید: «جنبشهای اجتماعی فرصتهایی برای یادگیریاند. افرادی که در جنبشهای اجتماعی نقش دارند دچار تحول شخصی میشوند. این جنبشها همچنین فضایی هستند برای مشارکت، فعالیتهای جمعی و آموختن از چالشها، موفقیتها، بحثها و دیدارها.» او استدلال میکند که جنبشها محیطی فراهم میکند برای ساخته شدن و به اشتراک گذاشتن نوع خاصی از دانش و تجربه. اینها همه شکلی بنیادین از آموزشی است که در عرصهی اجتماع اتفاق میافتد.[1]»
به عنوان نمونه، مواجهه با روشهای شکنجهی روانی در دوران بازجویی مثل ارعاب، فریب، تهمت، توهین، تحقیرِ کلامی و ناسزاهای جنسی که به خصوص نثار زنان میشود، بنا به شهادت کسانی که این وضعیت را تجربه کردهاند، بسیار سخت و آزاردهنده است. اطلاع از اینکه دیگر فعالانی که در وضعیت مشابه بودهاند، چه تجربیاتی داشتهاند و چه روشهایی را به کار بردهاند که بتوانند تا حد ممکن با فشارها مقابله کنند، راهی خواهد بود برای مقاومت و کم کردن فشار. چنانکه سارا لوس، یکی از بنیانگذاران انجمن تاریخ شفاهیِ تحولات اجتماعی، میگوید: «شناخت تاریخی [حاصل از بازگویی خاطرات و تجربیات] میتواند باعث کم شدن احساس گناه و تکافتادگی شود.»[2]
با امکاناتی که امروز تکنولوژی در اختیار ما میگذارد، این تجربیات میتوانند با استفاده از روشها و ابزارهای متفاوت بازگو شوند و در اختیار دیگران قرار گیرند. برنامههای تلویزیونی، رادیویی و اینترنتی، در کنارِ نوشتن، انتشار و به اشتراک گذاشتن یادداشتها، مقالات، مصاحبهها و کتابها ابزارهای ارتباطیِ مؤثریاند که پیش از این هم به خوبی به کار گرفته شدهاند و در اختیار ما هستند.
یادگیری، آموزش و رشد در مسیر فعالیت سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری عنصری ضروری برای ایجاد تغییرات مثبت است. افزایش شناخت از روشهای سرکوب در جمهوری اسلامی، همینطور آموختن و به کار بستن راههای مقابله با فشارها معنای متفاوتی به تجربیات تلخ و سختی میدهد که در عین شخصی بودن سیاسیاند. ورای گرایشهای سیاسی، تجربهی بازداشت، بازجویی، زندان و سرکوب تجربهای مشابه است و بازگویی و آموختن از آنها میتواند تأثیری مثبت در روند مبارزه و مقاومت بگذارد. این روایتها، نقطهایست که تجربیات شخصی با تجربههای جمعی، تاریخ مبارزات سیاسی و اجتماعی و روند تغییرات در جنبشهای اجتماعی گره میخورد.
منبع: آسو
لینک مطلب در تریبون زمانه
[1] Crowther, Jim. “Social Movements, Praxis and the Profane Side of Lifelong Learning” In Lifelong learning: concepts and contexts, edited by Jim Crowther and Peter Sutherland, 171-181. London: Routledge, 2006.
[2] Loose, Sarah K., and Amy Starecheski. “Oral History for Building Social Movements, Then and Now” In Beyond Women’s Words: Feminisms and the practices of oral history in the twenty-first century, edited by Katrina Srigley, Stacey Zembrzycki nad Franca Iacovetta, 236-243. New York: Routledge, 2018.