عنوان این یادداشت برگرفته از بیانات ۷ مهر ۱۳۹۸ رهبری در دیدار با مجمع عالی فرماندهان سپاه در اعلام ماموریت سپاه قدس خارج از مرزهای کشور است که دفتر رهبری آن را «گام دوم انقلاب» و «دکترین جدید دفاعی جمهوری اسلامی» معرفی کرده است. مقام رهبری این فعالیتهای نظامی امنیتی فرامرزی را «لازمتر از واجبترین واجبات کشور» دانسته است. زیرعنوان یادداشت برگرفته از گزارش ۲۵ مهر ۱۳۹۸ روزنامه شرق از وضعیت منطقه دیشموک در استان کهکیلویه و بویر احمد – رکورد دار خودسوزی زنان در سال جاری به دلیل فقر فاحش – است.
تصمیم راهبردی رهبری که هزینه ای بسیار سنگین از جیب مردم خواهد داشت خصوصا در کشوری که بیش از نیمی از آن زیر خط نسبی فقر و بیش از یک سوم آن زیر خط مطلق فقر روز را شب می کنند نقد شده و با این ماجرای تکان دهنده مقایسه شده است: «به خانهای بدونِ مادر رفتیم. چهار بچه قد ونیمقد در خانه بودند که تمام آنها شاهد خودسوزی مادر بوده و گُرگفتن، سوختن و داد و فریادِ مادر هنگام مرگ را به چشم دیده بودند. روز اتفاق، کوچکترین بچه خانه، چندینبار سراغ مادر میرود؛ گرسنه است و برنج میخواهد، اما نه غذایی در خانه هست و نه برنجی. دفعه آخر، مادر شرمسار از عدم اجابت خواسته طبیعی فرزند و از فقر مضاعف، پیت نفت را روی خود میریزد و خود را به آتش میکشد!»
با صراحت از مقام رهبری پرسیده شده: لازم تر از اوجب واجبات کفاف و رفع گرسنگی و فقرزدائی مردم این کشور است یا بیت المال را هزینه ماجراجوئیهای منطقهای کردن البته به اسم راهبرد دفاع بازدارنده؟ این یادداشت دارای چهار بخش به شرح زیر است: اوجب واجبات، لازمتر از واجبترین واجبات کشور، خودسوزی برای یک پیمانه برنج، و اوجب واجبات شرعی و لازمترین الزام قانونی. از پیشنهادات و انتقادات استقبال می کنم.
بخش اول. اوجب واجبات
آیا قاعده «حفظ نظام اوجب واجبات است» قابل انتساب به بنیانگذاری جمهوری اسلامی هست؟ نظر جانشین وی در باره این قاعده چیست؟ آیا این قاعده به لحاظ شرعی، اخلاقی و حقوقی قابل دفاع است؟ این بخش در مقام پاسخ به این پرسشهاست و شامل سه بحث به شرح زیر است: موضع بنیانگذار، روایت رهبر و قاعده مخرّب.
بحث اول. موضع بینانگذار
عبارت «حفظ نظام از اوجب واجبات است» یا «حفظ نظام اوجب واجبات است» – که مضمون آن به مراتب قوی تر از مضمون عبارت اول است – بحرفیته (یعنی با عین همین کلمات) در صحیفه امام نیامده و بر زبان آقای خمینی جاری نشده است، اما یقینا و بدون کمترین تردیدی تبیین صحیح نظر ایشان است، و می توان مفاد آن را به بنیانگذار جمهوری اسلامی نسبت داد. این مفاد برگرفته از نامه مشهور مورخ ۱۶ دی ۱۳۶۶ آقای خمینی به علی خامنه ای امام جمعه تهران و رئیس جمهور وقت به شرح زیر است:
«ولایت مطلقه فقیهان همان ولایتی است که از جانب خداوند به نبیاکرم (ص) و ائمه (ع) واگذارشده است و از اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام الهی تقدم دارد. اختیارات حکومت محصور در چهارچوب احکام الهی نیست. حکومت یکی از احکام اولیه است و مقدم بر تمامی احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است.» (صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۱-۴۵۲) معنای این قول تقدم حکومت دینی و حفظ آن برکلیه واجبات شرعی است. به عبارت دیگر حکومت دینی و حفظ آن اوجب تمام واجبات است و به زبان ساده تر حفظ نظام اوجب واجبات است. (مضمون شدیدتر یعنی بدون از)
بحث دوم. روایت رهبر
علی خامنهای دومین رهبر جمهوری اسلامی درباره قاعده «حفظ نظام اوجب واجبات است» از منظر بنیانگذار جمهموری اسلامی و خودش به تفصیل بحث کرده است. در این بحث نمونه هایی از اعلامیه ها و بیانات وی در این زمینه طی سه دسته بررسی می شود.
الف. اینکه «حفظ نظام اوجب واجبات است» (با از، یا بدون از) در بیانات خامنه ای جانشین آقای خمینی مورد تایید کامل قرار گرفته است. به روایت پایگاه اطلاع رسانی مقام رهبری وی این مضمون را مستقیما به آقای خمینی نسبت داده است. به سه نمونه زیر توجه کنید:
«امام (ره) مکرر میفرمودند: حفظ نظام اسلامی، واجبترین فریضه است». (۶ تیر ۱۳۶۸)
«پیشوای صالحان نیز همیشه بیشترین همت خود را به همین دو مسأله می گماشت: پاسداری از جمهوری اسلامی و مراقبت از جهتگیری راست و درست آن. و آن فقیه عظیم القدر و اسلامشناس بیبدیل، حفظ جمهوری اسلامی را برتر و با اهمیتتر از هر واجبی می دانست.» (۱۰ خرداد ۱۳۶۹)
«انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، از روز اوّل تا به حال روی آن تأکید میکند و میگوید حج، برای آشنایی مسلمانان بایکدیگر، اتّحاد و تأمین منافع مشترک مسلمانان و احتراز از دشمنان مشترک، یعنی «برائت از مشرکین» است. اینجا چون مرکز اسلام است و لُبّ روح و حقیقت اسلام، توحید است و خانه خدا، مرکز اقامه و مظهر و نماد و رمز توحید است، لذا شعار، شعار توحیدی است و برائت هم برائت از شرک است. این امر واضحی است. حالا میگویند: آقا! در کتاب مسأله، کجا نوشتهاند که برائت از مشرکین، جزو واجبات حج است؟ خوب؛ کجا نوشتهاند که حفظ نظام اسلامی، از اوجب واجبات است و اگر کسی این را منکر باشد، اسلام را نفهمیده است؟ چیزهایی هست که نوشتن ندارد. هر جا که شما به اثری از دین نگاه کنید، این را بهوضوح میبینید. البته انسان باید بصیرت، فهم، معرفت و قدرت درک داشته باشد». (۱۶ فروردین ۱۳۷۴)
ب. در گام دوم خامنه ای فراتر از مضمون بلکه خود عبارت را به آقای خمینی نسبت می دهد. در نمونه نخست عبارت منتسب حرف «از» دارد: «برای ایجاد این نظام و برای حفظ این نظام، بزرگترین ارزش را در همهی کارهای دینی قائل میشویم. لذا امام فرمودند: «حفظ نظام اسلامی از واجبترین واجبات است»؛ حقیقت نیز همین است.» (۵ مرداد ۱۳۷۹)
در نمونه دوم با احتیاط بیشتری هر دو عبارت با از و بدون از را به آقای خمینی نسبت می دهد: «امام راه را، جهت را نشان می داد. فرمود: حفظ نظام از اوجب واجبات یا اوجب واجبات است؛ یعنى همهى مسائل بعدى، فرع این مسئله است. این جهت را به ما نشان داد.» (۶ آذر ۱۳۹۳)
ج. فارغ از انتساب عبارت «حفظ نظام اوجب واجبات است» (بدون از یا با از) به آقای خمینی، این عبارت مورد تایید و تصویب دومین رهبر جمهوری اسلامی هم هست: «حفظ نظام واجب است و اوجب از همهی امور است.» (۳۱ مرداد ۱۳۸۹)
بحث سوم. قاعده مخرّب
اکنون نوبت به جمع بندی انتساب و تحلیل مفاد قاعده است.
أولا اگرچه «حفظ نظام اوجب واجبات است» (بدون از یا با از) بر زبان آقای خمینی جاری نشده، اما یقینا مضمون آن قابل انتساب به بنیانگذار جمهوری اسلامی است.
ثانیا اگر خامنه ای دومین رهبر جمهوری اسلامی را شارح صادق بنیانگذار جمهوری اسلامی بدانیم، وی مضمون بلکه عبارت مذکور را متعلق به آقای خمینی معرفی کرده و خود نیز به این قاعده کاملا باور دارد.
ثالثا قاعده «حفظ نظام اوجب واجبات است» از لوازم لاینفک نظریه «ولایت مطلقه فقیه» است. بر أساس این قاعده مراد از «نظام» جمهوری اسلامی است، نه نظام اجتماعی. مقصود از «حفظ» تداوم اقتدار آن است. اوجب واجبات بودن یعنی تقدم مطلق حفظ نظام بر هر چیزی از جمله احکام شرعی، موازین اخلاقی، قانون اساسی، و قوانین عادی. معنای این قاعده این است که اقتدار نظام جمهوری اسلامی به هر قیمتی باید حفظ شود.
رابعا قاعده «حفظ نظام اوجب واجبات است» یعنی تقدم نظام بر اسلام، اخلاق، و حقوق. این قاعده اسلام، اخلاق و حقوق را سیّال می کند و قاعده ای مخرّب هر سه و به شدت خطرناک است.
بخش دوم. لازمتر از واجبترین واجبات کشور
این بخش شامل دو بحث به شرح زیر است: مستند بسط قاعده «حفظ نظام اوجب واجبات است» و تحلیل قاعده بسط یافته.
بحث اول. مستند بسط قاعده «حفظ نظام اوجب واجبات است»
قاعده «حفظ نظام اوجب واجبات است» اخیرا یک «سند بالادستی» پیدا کرده است. در قاعده نخست حفظ نظام از داخل نشانه رفته است. اما در قاعده دوم که گسترش قاعده اول است حفظ نظام از خارج مورد عنایت قرار گرفته است. به این بیانات رهبری در دیدار با مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورخ ۷ مهر ۱۳۹۸ توجه کنید:
«این نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقهی خودمان: ما غُزِیَ قَومٌ قَطُّ فی عُقرِ دارِهِم اِلّا ذَلّوا؛ این حدیث از معصوم (ع) است که آن کسانی که در خانه نشستند تا به آنها حمله بشود دچار ذلّت شدند. این جوری نباشد که یک چهاردیواری را انتخاب کنیم و دیگر کارمان به این نباشد که پشت این دیوار چه کسی است، چه تهدیدی وجود دارد. این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجبترین واجبات کشور هم لازمتر است که مورد توجّه قرار بگیرد که خیلیها متوجّه به این نیستند، خیلیها توجّه به این ندارند. حالا بعضیها هم توجّه دارند و به نفع دشمن حرف میزنند -[مثلاً میگویند] «نه غزّه، نه لبنان»- امّا خیلیها هم توجّه ندارند؛ واقعیّت این است. این نگاه به این منطقهی وسیع جغرافیایی که جزو وظایف و جزو مسئولیّتهای سپاه است، نگذارید در داخل سپاه تضعیف بشود.»
پایگاه اطلاع رسانی رهبری در تشریح بیانات مذکور نوشته است: «بیانات رهبر انقلاب در جمع فرماندهان سپاه حاوی یک جهش چشمگیر در تثبیتِ قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی بود که بدون تردید دکترین جدید دفاعی جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب محسوب میشود؛ «نگاه وسیع به جغرافیای مقاومت»، «نگاه وسیع فرامرزی»، «قناعت نکردن به منطقه خودمان» و «امتداد عمق راهبردی» کلیدواژههای راهبردیای هستند که هر کس اندکی از سیاست بینالملل بداند متوجهی معانی و الزامات آن میشود (پاسخی به چند پرسش بر اساس بیانات رهبر انقلاب: چرا حضور منطقهای از «واجبترین واجبات کشور» هم لازمتر است؟ ۱۴ مهر ۱۳۹۸)
بحث دوم. تحلیل قاعده بسط یافته
رهبری چیزی لازم تر از اوجب واجبات پیدا کرده و آن تشدید فعالیتهای برون مرزی جمهوری اسلامی است و به قرائن متعدد از جمله مخاطب این بیانات مأموریت جدید سپاه قدس در منطقه است. به تصریح پایگاه اطلاع رسانی رهبری این فعالیتها «امنیتی و نظامی» و قلمرو آن «غرب آسیا» یعنی فعلا عراق، سوریه، یمن و لبنان است. واضح است که سپاه قدس سالها در این چهار کشور فعالیت حداقل مستشاری داشته (البته با نزدیک سه هزار تلفات انسانی) اما در گام جدید این فعالیتها به تصاعد هندسی تشدید و گسترش می یابد. این عملیات برون مرزی به عنوان بازدارندگی دشمنان جمهوری اسلامی، مقابله با رژیمهای ظالم، طرفداری از ملتهای مظلوم، و حضوری به درخواست دولتهای منطقه برای مقابله با عاملین آمریکا و صهیونیسم معرفی شده اند. به عبارت واضح تر جمهوری اسلامی در دکترین جدیدش استراتژی تهاجمی صدور انقلاب در مقابل فشار حداکثری دولت ترامپ در پیش گرفته است، حضور فیزیکی نظامی در مقابل جنگ تمام عیار اقتصادی.
بنابراین حفظ نظام از داخل اوجب واجبات است و لازم تر از آن فعالیتهای بازدارنده سپاه قدس در منطقه است. البته مدتها قبل از اعلام عمومی استراتژی جدید، عمل به آن شروع شده بود و برای مقابل با همین سیاست رژیمهای «ظالم» منطقه برای حفظ نظامشان با آمریکا، کشورهای اروپایی و اسرائیل قراردادهای نظامی نجومی بستند. اتخاذ این استراتژی به حضور گسترده نظامی قدرتهای بیگانه در آبهای خلیج فارس و رونق بسیار بیشتر بازار کمپانی های اسلحه سازی چند ملیتی خصوصا آمریکایی شد.
این استراتژی تهاجمی یقینا بسیار هزینه بر است. هزینه چنین کمربند امنیتی فرامرزی از بیت المال ملت ایران پرداخت می شود. آیا چنین تصمیم خطیری به تصویب نمایندگان مجلس شورا رسیده است؟ یقینا نه. ولایت مطلقه شخصا تصمیم گرفته و شخصا اعلام کرده است. آیا حقیقتا چنین فعالیتهای با هزینه بسیار بالای مالی و انسانی «لازم تر از اوجب واجبات» است؟ در بخش بعدی به این مهم می پردازم.
بخش سوم. خودسوزی برای یک پیمانه برنج
این بخش شامل دو بحث به شرح زیر است: نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر، و رئوس گزارش تکان دهنده شرق از دیشموک.
بحث اول. نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر
مطابق خوش بینانه ترین آمار موجود در فروردین ۱۳۹۸ حداقل شش درصد (۶٪) جمعیت ایران زیر خط گرسنگی، یک سوم جمعیت کشور (۳۳/۳۳ درصد) زیر خط مطلق فقر، و حداقل ۵۵٪ زیر خط فقر نسبی زندگی می کنند. با توجه به تحریمهای کمرشکن دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی این آمار یقینا بالاتر رفته است. جامعه کارگری کشور متحمل بیشترین فشار است. پرداخت حقوق این قشر زحمتکش در مهمترین کارخانه های کشور در استانهای خوزستان و استان مرکزی حداقل سه ماه عقب افتاده است و روزانه شاهد تظاهرات آنها از یک سو و سرکوب و زندانی شدن غیرقانونی نماینگانشان هستیم.
اما آنچه جرقه نوشتن این یادداشت را زد گزارش روزنامه شرق (شماره ۳۵۵۲، پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۸، ص۱۲-۱۳) با عنوان «خودسوزی به خاطر یک پیمانه برنج» است. این گزارشی از بازدید طیبه سیاوشی شاهعنایتی نماینده تهران و عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی از منطقه دیشموک استان کهکیلویه و بویراحمد است که به دلیل آمار بالای خودسوزی زنان آن (۱۶ مورد خودسوزی از ۲۴ مورد خودکشی تنها در سال جاری) مورد توجه قرار گرفته است. از شما دعوت می کنم متن کامل این گزارش مهم را در لینک زیر مطالعه کنید: خودسوزی برای یک پیمانه برنج
بحث دوم. رئوس گزارش تکان دهنده شرق
پنج تکه از این گزارش را انتخاب کرده ام:
الف. این بخش گزارش آتشم زد و اشک برگونه ام روان شد: ««مردم کاملا راحت از خودسوزی صحبت میکنند؛ انگار پدیدهای رایج و طبیعی است. به خانهای بدونِ مادر رفتیم. چهار بچه قد ونیمقد در خانه بودند که تمام آنها شاهد خودسوزی مادر بوده و گُرگفتن، سوختن و داد و فریادِ مادر هنگام مرگ را به چشم دیده بودند. روز اتفاق، کوچکترین بچه خانه، چندینبار سراغ مادر میرود؛ گرسنه است و برنج میخواهد، اما نه غذایی در خانه هست و نه برنجی. دفعه آخر، مادر شرمسار از عدم اجابت خواسته طبیعی فرزند و از فقر مضاعف، پیت نفت را روی خود میریزد و خود را به آتش میکشد! در این خانه، نگاه حکمرانی میکند؛ نگاه کودک به ما، به پدرش و به مادربزرگش تمام نگاههای آن لحظه در این خانه، یا غرق در اشک غوطهور بود یا در استیصالی بهتآور غرق شده بود.»
ب. در روستای سر گچ و دلی پاتاوه «در یکی از خانهها، با مادری صحبت کردیم که فرزندش همین دو سال پیش خود را سوزانده بود. اینجا، اکثر خانوادهها یک مورد خودسوزی داشتهاند. چند روز مانده به زایمان خودش را میسوزاند! مادر را به بیمارستان منتقل میکنند؛ اما بچه بعد از چند روز که در شکم مادر میماند و آن را بیرون نمیآورند، به همراه مادرش میمیرد. بیشتر کسانی که خودسوزی کردهاند، همان لحظه نمردهاند؛ ۴۰ کیلومتر و سه چهار ساعت در راه پر از پستی و بلندی بوده تا به بیمارستان رسیدهاند و بعد فوت کردهاند. به همین دلیل، حتی موارد فوت مادر یا فرزند هنگام زایمان نیز زیاد گزارش میشد.»
پ. «یکی از بهانههایی که باعث شده حداقل امکانات زیرساختی در این روستاها وجود نداشته باشد، بهانه «سدسازی» است… این سد ساخته نخواهد شد و فقط یک بلاتکلیفی ایجاد کرده و ۱۵ سال است به بهانه آن به روستاهای این منطقه خدمترسانی نمیکنند، جاده نمیزنند و برق نمیآورند… هیچکدام از روستاها مدارس ابتدایی به بعد را ندارند و همان مدارس ابتدایی نیز در کانکس است و معلمها در زمستان، بهسختی میتوانند به مدارس روستایی بروند. کیفیت آموزش نیز بهشدت پایین است. دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی، از خواندن روان و بدون لکنت یک خط از درسهای خود عاجزند. خانهها نیز فاقد کمترین امکانات از جمله برق و آب است. آب را از تهِ دره و با زحمت به خانه میآورند و هیچگونه وسایل بخصوصی ندارند.»
ت. «یکی، دو دیگِ کوچک و کتری و قوری و کمی قند و چای، تمام دارایی مردم این منطقه است. در یک مورد، به خانهای ۲۰ متری و تاریک برخوردیم که همزمان آشپزخانه، هال و پذیرایی، اتاقخواب و حتی طویله بود! چوبدستیهای زیادی در داخل و بیرون خانهها به چشم میخورد؛ برای چرای بُزها. مردم این منطقه فقط بز و الاغ دارند؛ بقیه حیوانات اهلی نمیتوانند در این کوهها دوام بیاورند. یکی از همراهان دستش را بین صورت من و خودش حائل کرد و در گوشم گفت: «با همین چوبی که حیوانات را میزنند، زنها را هم میزنند! چهره زنها شکسته است؛ جایی دیگر، زنی ۷۰ ساله با کولهای از هیزم از راه رسید. از او پرسیدم همیشه شما هیزم میآورید؟ گفت: «هیزمآوردن کار زنهاست؛ مردها عارشان میشود هیزم جمع کنند!»
ث. «۵۳ درصد مردم این منطقه تحت پوشش کمیته امداد هستند و با درنظرگرفتن مددجویان بهزیستی، از هر چهار نفر دیشموکی، سه نفر تحت نهادهای حمایتی قرار دارند… با ماشین که میرفتیم، بچهها از کوهها سرازیر میشدند و از درهها به بالا میدویدند. فکر میکردند برایشان چیزی آوردهایم! نحوه برخورد با مردم این منطقه و توزیع بستههای غذایی به شکلی نامحترمانه، عادتی نامناسب را بین کودکان این مسیر جا انداخته است. مدتی قبل، گزارشی در خبرگزاریها منتشر شد مبنی بر اینکه مردم روستایی این منطقه، از نحوه توزیع بستههای قند، ماکارونی، تنماهی و… راضی نبوده و آنها را تحویل نگرفتهاند. مسئولان نیز کیسههای غذایی را در کنار جاده رها میکنند.»
فقر شدید اقتصادی، فقر عمیق فرهنگی، و ناامیدی از مسئولان: انگار کسی به فکر ما نیست. روستای سر گچ و دلی پاتاوه و شهر دیشموک استان کهکیلویه و بویر احمد تنها دو نمونه است. شرمسارانه درصد قابل توجهی از هموطنان ما در چنین سطحی زندگی می کنند. از خانم نماینده ای که احساس وظیفه کرده به این منطقه فراموش شده سرکشی کرده، خبرنگاری که درد این مردم مظلوم را گزارش کرده و روزنامه ای که این گزارش را منتشر کرده باید صمیمانه تشکر کرد. بر قطعات این گزارش واقعی تلخ شرحی نیفزودم. گزارش به حد کافی گویا و بی نیاز از شرح است. امیدوارم واکنش به این اقدام انسانی، اخلاقی و اسلامی روزنامه، خبرنگار و نماینده مجلس آن چنان که رسم جمهوری اسلامی است به محدودیت و فشار بر آنها به اتهام ناچسب سیاه نمایی نینجامد که آینه شکستن خطا خواهد بود.
بخش چهارم. اوجب واجبات شرعی و لازمترین الزام قانونی
دستگیری از فقرا و مساکین و ریشه کن کردن فقر در صدر وظایف یک حکمرانی خوب است. در توزیع زکات اگر در منطقه زکات دهنده فقیر و مسکینی باشد انتقال زکات به مناطق دیگر خلاف شرع است. بیت المال ایران در درجه نخست باید صرف فقرزدائی و کفاف مردم ایران شود. تا زمانی که فقیری در این کشور وجود داشته باشد هرگونه هزینه کردن بیت المال خارج از مرزها برای مظلومین هم مذهب یا هم دین یا مبارزه با ظالمان در دیگر کشورها مطمئنا اولویت ندارد.
راستی آیا استانداران، وزیران، هیات رئیسه مجلس، رئیس جمهور و رهبر از وضعیت حدود نیمی از جمعیت کشور که زیر خط فقر نسبی زندگی می کنند یا حداقل یک سوم کشور که زیر خط مطلق فقر روز را به شب می رسانند خبر دارند؟ آیا مشخصا از وضعیت اسفبار منطقه دیشموک مطلعند؟ این فقر و خودسوزی از آن اموری است که مانع اجابت دعا و عامل نزول بلا می شود. اگر نمی دانید، بی عرضه اید و اگر اطلاع دارید و کاری نکرده اید که واویلاست.
از مسئولان خصوصا مقام محترم رئیس جمهور و بویژه مقام معظم ولایت مطلقه می پرسم: برای فقرزدائی این مردم که ولی نعمت شما هستند چه کرده اید؟ و از رهبر کشور می پرسم این واقعیت نظامی است که سی سال است توسط شما اداره می شود. راستی شرع و عقل و اخلاق و قانون اوجب واجبات را رسیدگی فوری به نیازهای مشروع این مردم نمی داند؟ آتش خودسوزی استیصالی آن مادر بخت برگشته پایه های ریاست شما را خواهد سوزانید اگر عدالتی بر جهان حاکم باشد.
با وجود فقر مطلق حداقل یک سوم مردم ایران با کدام مجوز قانونی، اخلاقی، و شرعی اعلام کرده اید لازم ترین اوجب واجبات فعالیتهای منطقه ای (فرامرزی) سپاه است. این تصمیم خطیر توسط کدام نهاد نظام برآورده هزینه، محاسبه اولویت و تصویب شده است؟ متاسفانه شما در تمییز اوجب واجبات شرعی ولازمترین الزام قانونی خطایی فاحش کرده اید. اگر این تصمیمات کلان مراحل قانون خود را طی کرده بود و به شیوه یکه سالارنه و خودکامانه اتخاذ نشده بود یقینا به تصویب نمایندگان ملت نمی رسید. اگر ذره ای تردیدی در خطای فاحش بودن فعالیتهای نظامی امنیتی فرامرزی (و در حقیقت ماجراجوییهای منطقه ای) دارید در یک همه پرسی از مردم کشور بپرسید. تا دیر نشده صدای مردم را بشنوید.
با سلام
این جا این نوشتۀ کدیور عزیز ـ در آن بخشی که بدان به مردم رنج دیده پرداخته می شود ـ شرافتمندانه است. بسیار به جا می بود اگر چنانچه این نوشته جامعه را به کنش آگاهانه بر علیه حکومت فرا می خواند. بایست نگران گسترش نفرت درجامعه ـ در ابعاد میلیونی ـ بود. ایرانی ضرر نمی کند اگر چنانچه جامعه اش را ـ هر آن ـ به زندگی شرافتمندانه فرا خواند.
کدیور عزیز البته می دانند که بنا به منطق قرآن آدمی نبایست پیرو آنچه که او را نه سود و نه زیان دارد باشد. قرآن بارها می گوید که «ذلک هُوَ الضّلالُ البَعیدُ.» هم بر این مبناست که می توان گفت: رویگردانی ـ از آنچه که می دانیم زیانبار است ـ سزاوار است. «یَدعوا لَمَن ضَرُّهُ أقربُ مِن نفعِهِ.» (سورۀ حج دو آیۀ 12 و 13) پس به جاست که جامعه به کنش آگاهانه ـ بر علیه حکومتی که زیانبار است ـ بپردازد.
اگر چنانچه عقل را به منزلۀ سنجه از برای سود و زیان لحاظ کنیم؛ می توان گفت که بیایید هر آنچه را که عقلی نیست دینی نیز ندانیم. این در قرآن اصل است که «اگر دین خیر و نفعی به حال جامعه ندارد؛ اگر چنانچه موجه عقلی نیست؛ ارجمند نیست؛ چون که ناشی از خویمندی آدمیان است.» هم بر این مبناست که گفته می شود ابراهیم دین پدری اش را ـ که آن را عاقلانه نیافت ـ ارجمند نیافت و آن را کنار نهاد. گفت: « شرمتان باد! مگر عقل ندارید؟» [«أُفٍ لکم… أفلا تعقلونَ؟»] (انبیاء 67)
با احترام
داود بهرنگ
داود بهرنگ / 22 October 2019