برگرفته از تریبون زمانه *  

اینکه با حالت عجله فقط این چند جملهٔ کوتاه را می‌خوانید، بلایی است که دنیای مجازی سر شما آورده است! اگر به اینجا رسیدید، احتمالاً نسبت به بلای عجله کمی مقاوم تر بوده‌اید و یا چون شاهد متنی درباره‌ی عجله و شتابزدگی خود بوده‌اید، تا اینجا هم کنجکاوی به خرج داده‌اید.

از اینجا به بعد اگر حوصله شما نمی‌کشد یا حس می‌کنید در جاهای دیگر فضای مجازی چیزی خیرات می‌کنند که از آن جا مانده‌اید، می‌توانید به سرعت خارج شده و به آن چیزها برسید. یا اگر فکر می‌کنید با back زدن و خروج از این نوشتار، جاهای دیگری، محتوایی (فیلم، متن، جمله، عکس و…) هست که برعکس این متن پرچانگی نداشته و کوتاه و مختصر، حس نیاز شما را ارضا می‌کند، باز هم می‌توانید خودتان را به آنها برسانید. در اینجا، قصد نگارنده مختصرگویی و ارائه متنی موجز نیست تا شما به جستجوی عجولانه و شتاب زدهٔ خود ادامه دهید.

حال اگر تا اینجای داستان با متن همراه بودید، بد نیست به مطالعهٔ ادامهٔ آن نیز همت گمارید تا شاید این جستار ذره‌ای در کُنش‌های شما در فضای مجازی ترتیب اثر کند. مهمتر از آن اگر نگارنده به مراد خود برسد، شاید از این پس در کسب معرفت شما، نوعی تحول ایجاد شود.

اگر قدری تأمل و تعمق بخرج دهیم، متوجه خواهیم شد که پیش تر از دیرباز، مطالب مختلف در قالب کتاب‌ها ارائه می‌شدند. این کتب معمولا حجیم و مبسوط نوشته می‌شد. پس از آن پیشرفت دنیای رسانه، با روی کار آمدن نشریات، باب قالب‌های جدیدی را گشود، مثل مقالات و رساله‌های مختصرتر. از آن پس جستارنویسی و ستون نویسی‌ها رشد و نمو پیدا کردند و با پیشرفت تکنولوژی این جستار نویسی‌ها حتی به دنیای مجازی رسوخ پیدا کرد. سرانجام متون به قدری تقلیل یافتند که امروزه «جملات قصار» نیز در نمایشگاهی از انواع قالب‌های کسب دانش، مقام چشمگیری یافته است. اگر نگوییم جملات قصار بیشترین اقبال و توجه را به خود جلب کرده، دست کم یکی از پرطرفدارترین نوع مطالعه است. (در باب جملات قصار و ضعف‌های آن پیش از این یادداشتی ارائه شده)

به همین دلیل عدهٔ زیادی از مخاطبان، تا این سطور، این متن را همراهی نکرده‌اند و برخی از شما نیز تا انتها دوام نخواهند آورد.

باری، تنها در عرصه نوشتاری این کاهش حجم رخ نداده است. در عرصه دیداری و شنیداری و حتی مدیاهای مختلف (فی المثل شبکه‌های اجتماعی) نیز همین سیر مشهود است. تصور کنید روزگاری سیاستمداران و رجال و فعالان و تحلیلگران، با کتاب و بعد مقالات، سعی در ارائه نقطه نظرات داشتند، امروزه بسیاری از آنها به نگارش متن‌های کوتاه بسنده می‌کنند. این خلاصه شدگی امروز پا را فراتر نهاده و برای مثال در بین رجال، متن‌های مفصل جای خود را به توئیت‌های کوتاه داده‌اند. از آن سو استقبال مخاطبان را از همین توئیتر، حتی در عرصه بین المللی می‌توان دید.

در سایر رسانه‌ها این نوع خلاصه شدگی که علتی جز عجله و شتاب زدگی مخاطب ندارد نیز رایج است. بسیاری از فیلم‌های بلند به کلیپ‌های چند ثانیه‌ای و گیف‌ها بدل شده‌اند. گویی مخاطبان و دقیقتر بگوییم انسان پسامدرن هر چه میگذرد، این جمله را برجسته تر می‌یابد که: ” زود باش بگو “

امروزه اگر من و شما قصد نگارش مطلبی را داشته باشیم، هرچه باشد، اگر مختصر نبود، دچار افت و نزول خواهد شد. همین یادداشت از این قاعده استثناء نیست.

این پدیده‌ی عجله و شتابزدگی دو آسیب جدی به همراه دارد. یکی اینکه با تلخیص و کاهش حجم متون، یعنی با کاهش کمیّت، کیفیت نیز فدا خواهد شد. افراد تصور می‌کنند اگر به سرعت و عجولانه به کسب داده‌ها بپردازند، در حال طی کردن مسیر دانش و معلومات هستند. صرفنظر از اینکه کاملا برعکس، نه تنها دانش و معلومات با کیفیتی کسب نمیشود، بلکه حتی آنها در جهت معکوس حرکت خواهند کرد و آن جهت بدسوادی است. بدسوادی نوعی توهم دانایی (داونینگ کروگر که پیش تر در متنی توضیح داده شده است.) را موجب می‌شود که صد مرتبه بدتر از بیسوادی و نادانی است.

با این شتابزدگی، چنانچه قانون عرضه و تقاضا نیز اقتضا می‌کند، مطالب نیز با گذشت زمان مختصرتر و خلاصه تر می‌شوند. نویسنده‌ها، سازنده‌ها و در هر عرصه‌ای ارائه دهندگان به ناچار یا ناخوداگاه به سمت ارائهٔ محتوایی چکیده می‌روند و کیفیت رفته رفته رخت می‌بندد یا حداقل کمرنگ تر خواهد شد.

اما آسیب دوم و مهمتر، نفس عجله و شتابزدگی است که امریست مذموم. از دوران باستان تاکنون اندیشمندان، از زوایای مختلف، همواره عجله را نکوهش کرده‌اند. از اپیکور و لذت‌گرایان که تاکید داشتند شتابزدگی مایهٔ دفع لذت است. از منظر زیبایی شناختی هرگاه در هر کاری عجله کنیم، بی تردید از لذت آن کار کاسته خواهد شد

جمله‌ای منتسب به برتراند راسل است که می‌گوید: “وقتی که از آن لذت می‌بری، تلف نشده است. ”این جمله را می‌توان با این نکته آمیخت که هنگامی که تصور می‌کنیم در حال اتلاف وقت هستیم و عجله می‌کنیم تا وقت تلف نشود، هم لذت را از دست می‌دهیم و هم وقت تلف می‌شود. نیاز به استدلال چندانی نیست تا بپذیریم که عجله کردن در هر امری باعث می‌شود لذت آن از بین برود.

صرفنظر از ابعاد اخلاقی و عقلانی که باز هر عمل عجولانه‌ای قابل سرزنش و خطاست. این عجله و شتابزدگی موجب قربانی شدن محتوا خواهد شد، یا عبارت دیگر بقای محتوا و کیفیت فدای کاهش کمّیت خواهد شد. متون پر محتوا و جامع از میان می‌رود و متن‌های کوتاه اما بی محتوا جایگزین می‌شوند. همانطور که امروزه سایت هایی مثل ویکیپدیا منبع و مرجع مطالعهٔ بسیاری از موضوعات شده که درک آنها هرگز با این جستارهای مختصر ممکن نیست. اما همین سایت‌ها بیشترین بازدید را دارند، چرا که محتوا و درک غنی و جامع برای مخاطب گزاف است. (البته بسیاری از افراد تنها برای تظاهر، به این اطلاعات کلی و نابجا بسنده می‌کنند) این آسیب‌ها، گریبانگیر تمام بشر می‌شود و نه فقط افراد اهل دانش و فضیلت.

از نظر روانشناختی نیز هنگامی که فرد مدام درگیر عجله شود، آرامش و تأمل و حتی نکته سنجی در او تضعیف خواهد شد. اینگونه است که مثلاً کثیری از کاربران شبکه‌های اجتماعی را داریم که مدام در حال پرش میان صفحات و نوعی استیصال پنهان می‌شوند و زمان جستجو کردن آنها بیشتر از زمان خواندن یا دیدن یا شنیدن آنهاست. افراد گاهی تصور می‌کنند که اگر محتوای مفصلی را (در تمام حوزه‌ها ولو سرگرمی) دنبال کنند، وقت آنها تلف می‌شود و از چند محتوای دیگر جا می‌مانند.

همانگونه که احیاناً این متن تا اینجا برای برخی مخاطبان جالب نبوده، اما شاید برخی از کسانی که این مطلب را ترک کردند و تا بدینجا همراهی نکردند، اکنون وقت بیشتری را صرف جستجوهای پوچ کرده‌اند.

اگر با نگاهی کلان بنگریم خواهیم دید بسیاری از خطاها و حتی تصورات نادرست بشر هم ناشی از عجله و شتابزدگی بوده است. افراد برای پرسش‌های خود بدنبال پاسخ‌های سریع، فوری و کوتاه بوده و هستند که همین عجله (بعلاوه علل دیگر) آنها را به دام خطاهای مختلف می‌اندازد.

از طرف دیگر در دنیای امروز گویی “وقت نداشتن” و عجله داشتن به نوعی امتیاز تبدیل شده و دائماً افراد از کمبود وقت سخن می‌گویند. (که خود بحثی است مجزا) اما این شواهد نشانگر یک شتاب زدگی و عجلهٔ دائمی میان آدمهاست. نمونه‌ها و مصادیق این عجله و به تبع آن خلاصه شدگی به مثال هایی که ذکر شد خلاصه نمی‌شود.

می‌توان ده‌ها مورد دیگر، حتی در مسائل بسیار پر اهمیت، نشان داد که شامل این خلاصه شدگی می‌شوند. امروزه در دنیای علم و اندیشه، شاهدیم که مثلاً سخنرانی‌های تد (TED) (که افراد ایده‌ها و حرف‌های خود را در چند دقیقه بطور خلاصه بیان می‌کنند) ببشترین بازخوردها و توجه عموم را دارد که خود مشتی است از خروارها شواهد که نشانگر فاجعه‌ای در آیندهٔ بشر هستند.

اگر تا اینجا با این متن همراه بوده‌اید به شما تبریک می‌گویم، شما در برابر موج خلاصه شدگی، حداقل کمی مقاوت بیشتری دارید. عده‌ای دیگر از شما که همچنان مطالب مفصل و کتاب‌ها را دنبال می‌کنید کاملاً مقاوم بوده‌اید.

و این خود امتیازی ویژه در مسیر کسب معرفت و فضیلت است که اگر در زندگی نیز همین رویکرد را دنبال کنیم، از ضعف‌های ما کاسته خواهد شد. عده‌ای دیگر اما تنها برخی مطالب، همچون این متن، حس کنجکاوی آنها را تحریک می‌کند اما غالباً همان رویکرد شتابزدگی را پی میگیرند، اما باید به آنها گفت: «فقط در کنار گذاشتن این عجله و شتابزدگی باید عجله کنید!»


لینک مطلب در تریبون زمانه

منبع: ۵۲ هرتز