«اکنون چهارده میلیون دانش آموز داریم که بر غم همه هجمه های فرهنگی، اگر لازم باشد همانند دوران دفاع مقدس در صحنه خواهند بود و جانفشانی خواهند کرد».
این سخنان اخیر محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش، به درستی معرف آن است که حقوق افراد در هر رده سنی که باشند، صرفاً در صفوف یکپارچه و بسیج گسترده مردم زیر پرچم یک حاکمیت توتالیتر تعریف می شود. حاکمیتی که می کوشد با استفاده از مصادره تمامی عرصه های خصوصی و عمومی، افراد را بر اساس مقاصد و ایده های خود شکل دهد. هم چنین این اظهارات به درستی نشان از بی اعتنایی آقای وزیر به تمامی کنوانسیون ها و پروتکل های بین المللی علیه پدیده شرم آور “کودک-سرباز” دارد. سلف همین نگاه ایدئولوژیک و جنگ طلبانه بود که در طی جنگ ایران و عراق، ۳۶ هزار کودک-سرباز (دانش آموز بسیجی) را به کام مرگ کشاند. اما این سخنان محمد بطحایی تنها به یک پروپاگاندای حکومتی ختم نمی شود؛ روی دیگر این دیدگاه، عملکرد وزارت متبوع وی در تخصیص بودجه و امکانات آموزشی برای استفاده از دانش آموزان در انواع پروژه های امنیتی- نظامی در جهت منافع سازمان های نظامی است. برای نمونه تنها در سال ۹۷ حدود هفت میلیون نفر (که درصد زیادی از این جمعیت را دانش آموزان تشکیل می دهند) در قالب اردوهای راهیان نور سازماندهی شده و برای تبلیغات حکومتی در مناطق جنگی از آن ها استفاده شده است (۱).
آموزش کودکان در ایران توامان با پروژه های خصم آمیز و جنگ طلبانه است. پروژه هایی که تحت عناوینی هم چون “ترویج فرهنگ ایثار و شهادت” از آن ها یاد می شود. برای نمونه نشر شاهد تاکنون ۴۰۰ عنوان کتاب با تیراژ بالا در جهت ترویج فرهنگ شهادت، برای کودکان به چاپ رسانده است (۲).
ربودن شادی کودکانه
شادی به مثابه برون داد حس امنیت از سوی کودک تعبیر می شود. اما ترویج فرهنگ جنگ و کشتار و متعاقب آن استفاده ابزاری از کودکان در پروژه های امنیتی- نظامی در نخستین گام، این وجه از شخصیت کودک را نشانه می گیرد. تعلیمات نظامی از کودکان ربات های خشن و لااختیاری می سازد که از مفهوم “کودک بودن” تهی می شوند. با تباه شدن کودکی افراد، زوایای مختلف شخصیت این کودکان تا پایان عمر تحت تاثیر قرار می گیرد. برای مثال کودک-سربازی که در سال های ابتدایی عمر خود جبهه جنگ و نزاع مسلحانه را تجربه می کند، قطعاً در بزرگسالی تحت تاثیر آسیب های روانی ناشی از آن خواهد بود.
بسیج دانش آموزی با تشویق، تهییج و البته ثبت نام اجباری دانش آموزان در پایگاه های بسیج مستقر در مدارس، به شکلی سیستماتیک دانش آموزان را از دوره ابتدایی تا مقاطع بالاتر در قالب طرح های مختلف نظامی به خدمت می گیرد. استفاده از دانش آموزان در اردوهای بسیج، به کارگیری دانش آموزان در پروژه های پلیسی هم چون ایست بازرسی های خیابانی و جاده ای، استفاده از کودکان به عنوان خبرچین و غیره، تنها مواردی علنی از عملکرد بسیج در جذب دانش آموزان در مدارس است.
در حال حاضر در ایران موسسه یا کلینیک روان درمانی ویژه برای درمان و بازیابی دانش آموزان بسیجی موجود نیست تا بتوان برآوردی دقیق از میزان آسیب های روانی وارده بر کودکان در مدارس به دست آورد؛ اما رو آوردن گسترده کودکان به بزهکاری، پایین آمدن سن اعتیاد تا ۱۲ سال و غیره همگی می تواند نتیجه مستقیم و غیر مستقیم همین آسیب های روانی بر کودکان باشد. دانش آموزانی که تحت تعلیمات جنگی قرار می گیرند، عموماً نمی توانند احساسات و هیجانات خود را کنترل کنند و یک مجموعه گسترده از عوارض این تعلیمات در کودکان مشهود است.
مسخ شدگی ایدئولوژیک
به علت هژمونی مسلط ایدئولوژی اسلامی بر سیستم آموزشی کودکان در مدارس و دیگر نهادها، نمونه کودک-سربازانی که تحت تعلیمات ایدئولوژیک وارد جبهه های جنگ شدند، بسیار است. اسطوره پردازی برای تشویق و تهییج کودکان برای برتن کردن یونیفرم های نظامی و حضور در جبهه در طول چهل سال گذشته به عنوان پروژه ای مداوم توسط سازمان های نظامی وابسته به حاکمیت در ایران دنبال شده است. از آن کودک اردبیلی که بنا به اذعان والدینش در زمان جنگ بین ایران و عراق حکم جهاد را از دست علی خامنه ای گرفته تا مدافع سیزده ساله حرم و کودک-سربازانی که در سوریه می جنگیدند، همگی قربانی دستگاه تبلیغاتی و سیستم آموزشی ایدئولوژیک در ایران هستند. در مدارس ایران با گنجاندن مفاد درسی خاص، مدام به کودکان القاء می شود که با الگوگیری از کودک-سربازانی که جان خود را در جنگ برای حفظ نظام فدا کرده اند، آن ها نیز باید به جنگجویانی برای حفظ و تقویت نظام حاکم تبدیل شوند. دعوت به تغییری اخلاقی در برابر سقوط ارزش های اخلاقی در جامعه، القای تلاش برای پاکسازی اجتماع از هرگونه تفکر غیر حکومتی و تاکید بر خدمت مازوخیستی برای نشان دادن خلوص نیت در اطاعت از اوامر حاکم، قبولاندن فرهنگ شهادت به مثابه راه بزرگ خوشبختی و غیره، همگی آموزش های ایدئولوژیکی است که منجر به مسخ کودکان در ایدئولوژی حاکم شده و سازمان های نظامی هم چون سپاه و بسیج با استفاده از آن می توانند دانش آموزان را به شکلی برده وار به خدمت گیرند.
عرصه خالی فعالان حمایت از حقوق کودک
در حاکمیتی که هرگونه بارقه هایی از روشنگری و تلاش برای حقوق بشر را مضر می داند و نیز دشمنی آشکار با روشنفکران به امری روزمره بدل شده و رسانه ها به صورت علنی مصادره، توقیف و سانسور می شوند، فعالیت در حوزه کودکان نیز از امورات خیریه ای و جمع آوری اعانه نمی تواند فراتر رود. از طرفی جای خالی سازمان ها و موسسات روانشناختی و بازتوانی برای تحلیل و آسیب شناسی و درمان پدیده گسترده کودک-سرباز در ایران، دست حاکمیت و نهادهای نظامی وابسته به آن را باز می گذارد تا با خیالی آسوده، حسین فهمیده ها، مرحمت بالا زاده ها، حسن جنگجو ها، مهدی طحانیان ها و غیره را به وسعت میلیون ها کودک ایرانی احیاء و بازتولید کنند. بی تعارف، حقوق کودکان در ایران به شکلی روزمره و از تریبون های رسمی حکومتی در حال پایمال شدن است. و این نه تنها دفاع از حقوق این کودکان را لازم و ضروری می نماید، بلکه ضرورت جلوگیری از این روند به مثابه ضمانت امنیت جامعه اکنون و آینده است.
لینک این مطلب در تریبون زمانه
منبع: ماهنامه خط صلح
پانوشت ها:
-
اعزام بیش از ۷ میلیون نفر به راهیان نور در سال ۹۷، وبسایت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، ۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸
-
رونمایی از تازه های نشر شاهد، خبرگزاری ایسنا، ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۷