در تاریخ ۱۱ مردادماه ۱۳۹۷، تجمعی در تهران در اعتراض به شرایط بد اقتصادی و فساد برگزار شد که در پی آن بیش از ۵۰ نفر دستگیر شدند. مژده رجبی، یکی از این بازداشت شدگان است که توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی محمد مقیسه، به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم شده بود. خانم رجبی دارای مدرک کارشناسی بیوتکنولوژی که تجربه حبس در بازداشتگاه وزرا، زندان قرچک و هم چنین بند نسوان زندان اوین را دارد، اخیراً از زندان آزاد شده است. در این شماره از خط صلح، با این زندانی سیاسی گفتگو کرده ایم و از او در مورد شرایط زندان، مشکلات و بی قانونی هایی که با آن مواجه بودند پرسیده ایم.
از ماجرای بازداشت خودتان بگویید و این که در طی مدتی که در زندان بودید، چه تجربه ای کسب کردید؟ آیا این بازداشت موجب شد که دیدگاه شما نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران عوض شود؟
من در تجمعات اعتراض به گرانی در ۱۱ مردادماه سال ۹۷ دستگیر شدم. من هر روز ساعت هفت عصر در مکان تئاتر شهر دست سازه های هنری خودم را می فروختم. آن روز ماموران اطلاعات من را از از پشت سر گرفتند و مورد ضرب و شتم قرار دادند و به علت مقاومت هایی که کردم، با شوکر به صورت و پاهای من کوبیدند که در پی آن دندان سمت چپ من شکست. یک شب در بازداشتگاه وزرا بودیم و بعد به دادسرای اوین منتقل شدیم و روز بعد هم به زندان زنان قرچک تبعیدمان کردند. ۷۵ روز در زندان زنان بودیم که در این مدت ۷۵ روز من به شدت از لحاظ روحی آسیب دیدم؛ چون اولین باری بود که بین افرادی قرار می گرفتم که در زندگی عادی با آن ها مواجه نشده بودم. در واقع هیچ گونه تفکیک جرایمی در آن زندان وجود نداشت. در تمامی بندها افراد معتاد، فروشندگان مواد مخدر، متهمین به قتل و افراد دارای بیماری های پرخطر همه و همه در کنار هم بودند و ما هم کنار آن ها بودیم. زندان جای غیر قابل توصیفی است؛ مخصوصاً وقتی کنار افرادی باشی که فرهنگ متفاوتی با تو دارند و فعالیت ها و هدفت را دائم سرزنش می کنند. در تمام مدتی که زندان بودم، انگار به دیواره ذهنم رنگ سفید پاشیده شده بود و به طور کلی تحربه متفاوتی از زندگی به دست آوردم. زندان به من یاد داد که رهاتر شوم و دلبستگی هایم را کم کنم. در ایران به طور کلی در حوزه حقوق بشر ضعف های شدیدی وجود دارد و به خصوص این که زنان جنس دوم محسوب می شوند. این مسئله را البته هر انسانی که در جامعه ایران زندگی کرده باشد هم به وضوح می بیند، اما چیزی که من در زندان دیدم این است که اغلب زنان زندانی به این جنس دوم بودن عادت کرده اند.
وضعیت بهداشت در زندان به چه صورت بود؟ با توجه به لزوم توجه بیش تر به بهداشت زنان، فکر می کنید مسئولان به این مسئله توجه داشتند؟
در زندان جیره های بهداشتی به زندانیان داده می شد اما زمان مشخصی نداشت و کیفیت وسایل بهداشتی هم خیلی پایین بود. هم چنین به علت شوری آب اصلاً وسایل شوینده کف نمی کرد و عملاً مسائل بهداشتی رعایت نمی شد.
رفتار پرسنل زندان با زنان زندانی چطور بود؟ طی دورانی که در زندان محبوس بودید، آیا رفتار یا رفتارهایی که همراه با بی احترامی و توهین به زندانی باشد هم مشاهده کردید؟
رفتار پرسنل زندان در قرچک خیلی بد بود و با زندانیان همواره با بی ادبی و توهین برخورد می کردند. مثلاً چند مرتبه که حال من بد شده بود، من را به بهداری نبردند و اصرار می کردند که دروغ می گویم. اصلاً اکثر اوقات که کسی حالش بد می شد، در را باز نمی کردند و توجهی نمی کردند. وقتی هم از رفتار بد افراد بند شکایت می کردم، مورد توهین قرار می گرفتم که اگر آدم سالمی هستی چرا این جا هستی. البته در زندان اوین هم وضع همین طور بود.
زندانیان چطور هزینه هایشان را تامین می کردند؟ آیا شاهد تبعیض و یا به عبارتی یک نظام طبقاتی در بین زندانیان بودید؟ مثلاً اگر زنی خانواده اش برایش پول واریز نمی کرد، چه شرایطی داشت؟
زنانی که واریزی نداشتند، مجبور بودند در زندان کارگری کنند تا از این طریق پولی به دست بیاورند. مثلاً سرویس بهداشتی های بند را می شستند یا نظافت بند را بر عهده می گرفتند. یا این که ظرف غذای سایر زندانیان و یا لباس هایشان را می شستند. در مقابل هم یا کارت تلفنشان شارژ می شد، یا زمان تلفن زدن دریافت می کردند و یا مبلغی به عنوان کاری که کرده بودند می گرفتند تا بتوانند مایحتاج خودشان را با خرید از فروشگاه زندان تامین کنند.
در زندان قرچک، چه مشکلی بیش از همه چیز شما را آزار می داد؟
در قرچک کیفیت غذا بسیار پایین بود و حتی باعث شد که در همین مدت کم من در آن جا کیست سینه بگیرم. رفتار پرسنل هم واقعاً آزار دهنده بود. اما مهم تر از همه این موارد، حواشی زندان و آسیب روحی بود که سایر زندانیان به من وارد کردند. این مسئله به دلیل عدم رعایت اصل تفکیک جرائم در این زندان است.
فکر می کنید به طور کلی در زندان ها چه مشکل یا مشکلات مهمی وجود دارد که اغلب توجهی به آن نمی شود؟
به نظر من رفتارهای پرخطر جنسی در بند زنان، بیماری های پرخطر نهان و عدم تفکیک جرایم مشکلاتی است که توجهی به آن نمی شود.
در پایان اگر نکته خاصی مد نظر دارید، بفرمایید.
نکته خاص این که از تمامی افراد جامعه درخواست دارم قضاوت کردن را فراموش کنند. تمام افرادی که تحصیل کرده اند، الزاماً دانا نیستند و همه افرادی که تحصیلات کم دارند هم بی سواد نیستند. اگر برای قضاوت ابتدا به درون خود مراجعه کنید، قضاوت کردن دیگران را فراموش خواهید کرد.
نکته مهم این که عکس هایی از من در سایت ها پخش شد و گفته شد مکان آن پارک شهر بود که باید اصلاح کنم و بگویم مکان آن عکس ها تئاتر شهر بوده. هم چنین عده ای زیر آن عکس های منتشر شده از من نوشتند که اگر دستفروشی می کند، پس چرا بینی اش را عمل کرده و مواردی از این دست. من هدفم از این کار این بود که به تمام زنان سرزمینم نشان بدهم برای زندگی کردن از هیچ مانعی نترستند و در هر شرایطی پا به پای مردان کار کنند؛ چرا که برای رسیدن به اهدافشان باید موانع را از سر راه بردارند و مستقل باشند.
با تشکر از فرصتی که در اختیار خط صلح قرار دادید.