زنان کوچی در افغانستان با تعدادی چالشها و محرومیت مواجه هستند. آنها به آموزش دسترسی ندارند، در کودکی شوهر داده میشوند، برای حل اختلافات مانند کالا مبادله میشوند و مورد تجاوز قرار میگیرند.
- دیپلمات ـ ریتو ماهندرو
کوچیها چه کسانی هستند؟
کوچیها یا عشایر افغانستان یکی از فقیرترین و محرومترین گروهها در افغانستان به شمار میروند. کوچیها که تعدادشان بین ۳۰۰ هزار تا ۳ میلیون برآورد شده است، طی قرنها از طریق نگهداری بز، گوسفند و شتر زندگی مهاجرتی را در افغانستان در پیش داشتهاند. با اینحال، دههها جنگ و خشکسالی کوچیهای افغانستان را به طور فزایندهای مجبور کرده است شیوهی زندگی سنتی خود را رها کرده و به مناطق مسکونی نقل مکان کنند.
برخی از گلهبانهای بیبضاعت کوچی مواشی خود را از دست دادهاند و تلاش کردهاند به طور دائمی و نیمهدائمی در مناطقی سکنا گزینند که از آن خود شان نیست و به خاطر مشکلات مرتبط با مالکیت زمین و دسترسی به آب، با ساکنان و فرماندهان محلی درگیر شوند. کوچیهای زیادی در اردوگاههای پناهندگان و اقامتگاههای موقتی زندگی میکنند، اما اکثریت آنها از محرومیت در سطح نهادی، سیاسی و اجتماعی که در آن هویتشان مورد سوال و سوءتفاهم قرار میگیرد، رنج میبرند.
گزارش تحلیل آسیبپذیری ملی افغانستان بیان میکند که جوامع کوچی (هم عشایر و هم کوچیهای نیمهساکن) دسترسی محدودی به بهداشت، آموزش و پرورش و استانداردهای معیشت دارند. این گزارش وضعیت دختران و زنان کوچی را در مقایسه با سایر زنان فقیر در کشور، به مراتب وخیمتر توصیف میکند. فقر نابودکنندهای که کوچیها با آن روبهرو هستند، تاثیر مستقیم بر وضعیت زنان و دختران آنها میگذارد.
زنان کوچی و زنجیر محرومیت
لیدا ۸ ساله وقتی متوجه میشود که گروهی از مقامات افغان و خارجیها با پدر و برادرش صحبت میکنند از پشت دروازهی فیروزهای رنگ و رو رفته سرک میکشد و با افراد بیگانهای که در بیرون ایستادهاند، نگاه و لبخند رد و بدل میکند.
لیدا که نمیتواند هیجانش را پنهان کند، با عجله پشت دروازه پنهان میشود، اما طارق برادر ۱۴ سالهاش که با براداران و کاکاهای خود در بیرون ایستاده، درحالیکه دندانهایش را به هم میفشارد با چشمان برافروختهاش نگاه تند و سرزنشآمیزی به او میاندازد، زیرلب با اوقات تلخی میگوید: «چطور جرات میکنی؟ برو داخل.» لیدا به آرامی سرش را پایین میاندازد و در پشت در پنهان میشود.
کریمه، مادر لیدا، سر میرسد و او را به درون خرابهی خانهیشان میکشاند. لیدا دو سیلی به گونهی چپش میخورد و گزیفه خواهر ۱۰ ماههاش که به تازگی خزیدن را شروع کرده، به خاطر اینکه سر راه مادر قرار داشته لگدی به صورتش حواله میشود. گزیفه گریه و ناله میکند، اما کسی به داد او نمیرسد. کریمه دروازه را پشت سرش میبندد و بدون لحظهای فکر دوباره گزیفه را به باد کتک میگیرد. سپس او را در حیاط خاکآلود خانه تنها میگذارد تا گریه کند.
اکثریت کوچیها به لحاظ قومی پشتون هستند که قوانین جنسیتی سختگیرانهتری دارند. در میان پشتونها، دختران وقتی به سن ۸ سالگی رسیدند، اجازه ندارند خانه را بدون اجازهی عضو مرد خانواده، حتا یک برادر ۱۰ ساله ترک کنند. در اغلب موارد، یک عضو مرد خانواده باید او را همراهی کند. به طور کلی دختران اجازه ندارند ادامهی تحصیل بدهند، بلکه زود ازدواج میکنند و فرزند به دنیا میآورند.
لیدا با پدر و دو کاکایش، همراه با ۹ همسر و ۴۳ کودک آنها به عنوان کوچیهای غیرمهاجر (یکجازی) پس از اینکه اکثر مواشیشان را به خاطر خشکسالی و جنگ از دست دادند، به پروان نقل مکان کردند. برادران او به مکتب دولتی میروند اما به دلیل تنبیه جسمی از سوی استادان و کیفیت آموزش، همهروزه در صنف حاضر نمیشوند. برادران لیدا اغلب وقتشان را با سایر پسران در اطراف محله میگذرانند.
دسترسی به آموزش و ازدواج زودهنگام
وقتی از حامد برادر ریشدراز لیدا پرسیده میشود که آیا لیدا به مکتب میرود یا خیر، میگوید: «نه، او باید به مادرش در آب آوردن و آشپزی کمک کند.»
یافتههای «گزارش تحلیل آسیبپذیری ملی افغانستان»، نابرابری جنسیتی قابلتوجهی را در ثبتنام مکاتب ابتدایی به ویژه در میان کوچیها نشان میدهد. یکی از نمایندگان کوچیها میگوید: «با اینکه شاخصهای آموزش و پرورش برای دختران در افغانستان در حال بهبود است، اما این شاخصها برای دختران کوچی به دلیل قوانین جنسیتی سختگیرانهتر، ناامنی و ازدواج زودهنگام، پیشرفتی نداشته است. بسیاری از دختران برای حل وفصل اختلافات با صاحبان زمین و منازعات میان خانوادهها مبادله میشوند. حتا دختران ۷ ساله را به ازدواج مردان ۳۰ تا ۴۰ ساله در میآورند.»
حامد میگوید که «لیدا پیش از اینکه ۱۱ ساله شود، ازدواج خواهد کرد.» او مغرورانه به سوی برادرانش اشاره میکند و میگوید: «آنها مواظب همهچیز خواهند بود.» برادرانش از این گفتهی وی خوشنود میشوند. نمایندهی کوچیها که خواسته نامش در گزارش گرفته نشود، از لیدا میپرسد که او چه میخواهد. لیدا با کمرویی پاسخ میدهد: «بلی، میخواهم ازدواج کنم.» نماینده با تکاندادن سر به من میگوید که «او حتا معنی ازدواج را نمیداند. آنها این کار را فقط به خاطر پول انجام میدهند.»
لیدا ۲۱ خواهر دیگر دارد که شش نفرشان ازدواج کردهاند. دو نفر آنها که ۱۳ و ۱۴ ساله هستند، برای حل اختلاف با یکی از صاحبان، مبادله شدند زیرا خانوادهی حامد آب پاک میخواستند.
دسترسی به آب و آزار و اذیت جنسی
کمیتهی دانمارک برای کمک به افغانستان در سال ۲۰۱۸ گزارش داد که تنها ۴۵.۵ درصد افغانها به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارند. درصدی بزرگی از مردم ۴ تا ۷ ساعت را صرف جمعآوری آب آشامیدنی مورد نیاز خانوادههایشان از رودخانهها، کانالها و خندقها که اغلب آلوده و حامل بیماری هستند، میکنند. در بسیاری از جوامع کوچی، زنان مسئول تهیهی آب برای مصرف خانواده هستند. زنان به این دلیل که گلهها و غژدیهایشان باید دور از روستاها و کشتزارها باشد، اغلب مجبورند فواصل طولانی را برای رسیدن به آب طی کنند و در این هنگام ممکن است با مردان بیگانه روبهرو شوند.
نمایندهی کوچیها میگوید: «سهم مهم زنان در نظام اقتصادی گلهداری اغلب فراموش و نادیده گرفته میشود.»
دسترسی به آب مسألهی بحثبرانگیزی برای کوچیهای مهاجر و غیرمهاجر است، به خصوص اگر آنها به زمین دسترسی نداشته باشند.آنها معمولا بر منابع مشترک مانند رودخانه و کانالهای آب تکیه میکنند و یا پس از «جورآمد»، آب را از منابع خصوصی یا تحت مالکیت مردم محلی خریداری میکنند. استفاده از آب بدون اجازهی مالک زمین، میتواند به دشمنی، اختلاف و درگیریهای جدی منجر شود که به قتل با معافیت از مجازات ختم میشود. این امر میتواند مانند قضیهی خواهر لیدا، به تبادل دختران و زنان برای حل اختلافات منجر شود.
علاوه بر این، بسیاری از دختران و زنان جوان در طول مسیرشان برای آوردن آب، در معرض خشونت جنسی و خشونت مبتنی بر جنسیت قرار میگیرند.
کریمه میگوید که خواهرش وقتی رفت تا آب بیاورد، مورد تجاوز قرار گرفت: «او با سایر دختران رفته بود تا آب بیاورد اما او کمی آهسته راه میرود و مریض است. او با خودش حرف میزند. یکی از همسایگانم پیشنهاد کرد که او را به خانه بازگرداند، اما او را به منطقهی منزوی برد و مورد تجاوز قرار داد.»
وقتی از کریمه پرسیده شد که آیا این اتفاق را گزارش دادهاند یا خیر، پاسخ او نه بود: «ما گزارش ندادیم زیرا او خانوادهی ما را سرافکنده کرد.» کریمه دیگر نمیداند که خواهرش کجاست.
بهداشت باروری و جنسی
تا هنوز اطلاعاتی در خصوص بهداشت باروری و جنسی (SRH) و آسیبپذیریهای زنان کوچی از این ناحیه منتشر نشده است. زنان کوچی مدام در حال حرکتند و از حمایت سازمانهای کمکرسان برخوردار نیستند. اطلاعات کافی که چالشهای زنان کوچی را به وضوح نشان دهد، وجود ندارد.
جمیله یکی از همسران حامد میگوید: «من ۱۶ بار باردار شدهام اما فقط ۵ کودکم زنده ماندهاند. هرچیز به دست خداست. من تلاش کردم اما او [حامد] درک نمیکند. من مثل گاو خشکی دراز میافتم.»
جمیله که از استرس مفرط رنج میبرد، ضعیف، ناتوان و بیمار به نظر میرسد. حامد نمیفهمد که چرا همسرش همیشه بیمار است و گریه میکند.
حامد میگوید: «من باید دوباره او را به زیارت ببرم. او همیشه بیمار و غمگین است. نمیدانم چه مرگش است.»
نتیجهگیری
زنان کوچی در افغانستان با تعدادی چالشها و محرومیت مواجه هستند. آنها به آموزش دسترسی ندارند، در کودکی شوهر داده میشوند، برای حل اختلافات مانند کالا مبادله میشوند و مورد تجاوز قرار میگیرند.
با اینحال، سیاستگذاران و سازمانهای کمککنندهی بینالمللی در افغانستان، آنچنان که باید به آسیبپذیریها و چالشهای زنان و دختران کوچی توجه نکردهاند. اطلاعات آمادهای در مورد واقعیتهای زندگی زنان کوچی که در معرض خشونت جنسی و مبتنی بر جنسیت قرار داشته یا روبهرو هستند، به خدمات بهداشتی و آموزشی دسترسی ندارند و در کودکی شوهر داده میشوند، وجود ندارد.
با اینکه کوچیها به لحاظ سیاسی آگاهتر میشوند و از حق رای خود استفاده میکنند، اما دولت باید فراتر از روند سیاسی گام برداشته و به واقعیتهای اجتماعی این جوامع بپردازد. با اینکه سیاستهای تازه به طور فزایندهای به هدف توجه به گروههای عشایر ایجاد میشود، اما تاکید بیش از حد بر تحرک کوچیها، چشم سیاستگذاران را بر نیازهای اجتماعی و جنسیتی کوچیها بسته است.