این یادداشت را به احترام صدای یک همنسل، یکی از کودکان زندانیان، مینویسم. مریم زارعی، متولد زندان اوین که فیلم مستندش، «متولد اوین» در جشنواره برلیناله جایزه بخش چشمانداز را برده است. احترام من البته نه به دلیل گرفتن جایزه که حتما شایستهاش بوده که به خاطر تلاش ارزشمندش در شکستن سکوتی است که بر نسل ما، نسل کودکان زندانیان، حاکم است.
همانند خانم زارعی، معتقدم نه تنها راویان خاموش قابل سرزنش نیستند که میتوان این سکوت را که محصول مشترکی از آثار تراما، تبعات سرکوب و نبود همدلی جمعی است درک کرد. اما اتفاقی که با شنیده شدن صدای این نسل میافتد، اتفاقا قدرت گرفتن خاموشان و ایجاد همدلی اجتماعی نسبی است.
سحر دلیجانی، دیگر متولد اوین و شورا مکارمی، فرزند فاطمه زارعی که در دهه ۶۰ اعدام شد، تنها افرادی از این نسل هستند که حاضر شدهاند در برابر دوربین از تجربه خود و مادرانشان بگویند. فیلم متولد اوین تلاش میکند بدون قضاوت نسلی که سکوت کرده، این مهر خاموشی را به نمایش بگذارد.
اما فیلم گرچه به روایت رنج والدین به خصوص مادران زندانی میپردازد، اما بر باور خانم زارعی پایبند میماند تا نسل دوم، نسل کودکان زندانیان را از سیطره روایت والدین خارج کند. البته شاید آنچه این فیلم و کارگردانش میتوانند انجام دهند، چنانچه خانم زارعی در یک مصاحبه گفته است، دعوتی باشد از نسل دوم برای شکستن سکوت و یافتن صدای خود برای بازگویی روایت رنج و نقض حقوق و کرامت انسانی خود.
اما خانم زارعی به درستی تاکید میکند که برای او رسیدن به ثبات روحی و روانی در پروسه فیلمبرداری اتفاق نیفتاده است. نداشتن چنین ثباتی ممکن است امکان ثبت و بیان روایت را مشکل یا اثرگذاری آن را اندک کند.
اما نکتهای که به نظرم یادآوری و تکرار آن مهم است این است که متولدین زندان تنها زندانیان سیاسی نبودهاند. زندانیان زن عادی یا به دلیل دستگیری در زمان حاملگی یا به دلیل حامله شدن در ملاقاتهای شرعی، کودک خود را در زندان به دنیا میآورند. این افراد بعضا به دلیل نداشتن سرپرست بیرون از زندان یا استفاده از قانون، کودک خود را نزد خود نگاه میدارند.
گرچه خانم دلیجانی در گفتوگویش به درستی بر تفاوتهای زندانیان سیاسی در نقض حقوق و کرامت تاکید میکند، اما اولا روایت زنان زندانی عادی کمتر شنیده شده و از میزان تحقیر و نقض کرامت انسانی آنها اطلاعی در دست نیست. دوم اینکه کودکان این افراد که در زندان نگهداری میشوند، همراه مادر، نقض حقوق و کرامتشان را تجربه میکنند. سوم هم اینکه حاملگی در زندان به دلیل شرایط اضطرابزا، حتی در صورت نبود شکنجه جسمی، میتواند اثرات مخربی بر جنین بگذارد که با تداوم روند فشارهای روانی و جسمانی، نقض حقوق کودک و مادر نیز شدیدتر میشود.
این بند آخر، تنها برای یادآوری رنج مداوم زنان و کودکانی است که کمتر امکان بلند کردن صدای خود را یافتهاند و من از فرصتی که این فیلم و این یادداشت کوتاه در اختیارم گذاشت استفاده کردم تا از این رنج هم یادی کنم.