برگرفته از تریبون زمانه *  

در بهار امسال بود که وزیر خارجه لهستان از اتحادیه اروپا خواست در حین تصمیم‌گیری درباره چگونگی حل مسئله تحریم‌های هسته‌ای آمریکا علیه ایران، توجه بیشتری به نگرانی‌های امنیتی آمریکا در خصوص خروج واشینگتن از برجام داشته باشد تا تفاهمات پیشین این اتحادیه با ایران. خبر کوتاه ولی قابل توجه و نشان دهنده اختلاف در اروپا درباره برجام و تغییر رویکرد دولت لهستان نسبت به ایران بود.


حال با گذشت چند ماه از آن اظهارنظرات، لهستان میزبان بزرگترین کنفرانس بین‌المللی با مدیریت ایالات متحده آمریکا در روزهای ۲۴ و ۲۵ بهمن، مقارن با ۴۰مین سالگرد انقلاب اسلامی برای بررسی صلح، ثبات و امنیت خاورمیانه با محوریت «تهدیدات» ناشی از جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. این کنفرانس در نوع خود بی سابقه بوده و احتمالا افزایش سیاست‌های خصمانه هماهنگ کشورهای پیرامونی ایران را به همراه خواهد داشت.

مهمان ویژه این اجلاس نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل است که به ویژه با حضور احتمالی مقامات ارشد شمار زیادی از کشورهای عربی، کمک فراوانی جهت تقویت جایگاه نتانیاهو در افکار عمومی اسرائیل در آستانه انتخابات پارلمانی این کشور را به همراه خواهد داشت. خبرها حاکی است که وزیران خارجه مصر، اردن، عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، مراکش و چند کشور دیگر به کنفرانس لهستان دعوت شده‌اند.

برای بررسی چگونگی تغییر سیاست‌های لهستان درباره ایران، نگاهی گذرا به این روابط و دولت کنونی آن می‌پردازم.

دولت لهستان؛ نخستین دولت محافظه کار در اروپا

حامد کاظم‌زاده- مرکز مطالعات اروپای شرقی، دانشگاه ورشو

در سال‌های اخیر، لهستان شاهد دو انتخابات مهم در ریاست جمهوری و مجلس بود که تا حدود زیادی ساختار سیاسی کشور را تغییر داد و باعث قدرت گیری گروه‌های راست محافظه کار و ملی گرا گردید. این تغییرات با پیروزی آندژِی دودا در ماه می‌۲۰۱۵ به عنوان ششمین رئیس جمهور، آغاز شد و منجر به پیروزی حزبش «قانون و عدالت» بعد از ۸ سال درانتخابات پارلمانی ۲۵ اکتبر ۲۰۱۵ شد. این تحولات را می‌توان یک انقلاب و زلزله سیاسی در لهستان و اولین دومینوی راست گرایی در دول اروپایی عصر جدید قلمداد کرد.

حتی نخست‌وزیر وقت لهستان در سال ۲۰۱۵ خانم بئاتا شیدوُ، بعد از انتخابات پارلمانی، در اولین نشست مطبوعاتی خود با خبرنگاران پرچم اتحادیه اروپا را که طبق سنت، در هنگام سخنرانی روسای کشورهای اتحادیه اروپا در کنار پرچم هر کشور قرار داده می‌شود، از محل برپایی این نشست حذف کرد. این اولین اقدامات ضد اروپایی در دولت جدید لهستان نبود، پیشتر نیز اعلام کرده بودند که با اسکان هفت هزار پناهجوی سوری را که دولت قبلی با ورود آنها موافقت کرده بود، مخالف است و پذیرای این افراد نخواهد بود. وزیر امورخارجه جدید لهستان نیز با اعلام موضع جنجالی در خصوص ایجاد یک ارتش از جوانان پناهجو که به اروپا رسیده‌اند، برای اعزام به سوریه و عراق جهت مبارزه با تروریسم، تا حدود زیادی در مقابل سیاست‌های اتحادیه اروپا قرار گرفت.

حزب قانون و عدالت در کشوری پیروز انتخابات شد که در یک دهه گذشته به داشتن حامیان سرسخت اروپا مشهور است اکنون با ریاست جمهوری دودا و نخست وزیر جدید، ماتئوش موراویسکی این سؤال مطرح می‌شود که آیا لهستانی که تا دیروز به منزله سنگر ثبات، اعتماد و اعتبار برای اروپا بود، در آستانه شکستن اروپا است؟ باید اشاره کرد که در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ که حزب قانون و عدالت در قدرت بود، تنش‌های داخلی عمیق، محافظه‌کاری شدید در سیاست داخلی و سیاست خارجی ناسیونالیستی‌تر بر لهستان حاکم بود. با وجود این، اگر نتیجه‌گیری کنیم رأی مردم لهستان به عدالت و قانون، رأی علیه اروپا یا رأی برای وقوع یک تغییر اساسی در سیاست خارجی این کشور بوده، مقداری عجولانه نتیجه‌گیری کرده‌ایم، زیرا این انتخابات بشدت بر مسائل داخلی لهستان متمرکز بود. شاید دلیل اصلی رأی دهندگان به حزب قانون و عدالت، تقاضای تغییر حاکمیت ۸ ساله حزب بستر مدنیت به رهبری توسک ـ رئیس کنونی شورای اروپا ـ و کُمورُوسکی بود. تغییر شکل اقتصادی لهستان در دهه‌های گذشته باعث رشد ناگهانی و سریع این کشور شد اما همه مردم لهستان از این رشد سود نبردند. نرخ بیکاری در نسل جوان بالای ۲۰ درصد است و حتی آنهایی که شغل دارند از درآمدهای پایین و قراردادهای کاری نامناسب خود شکایت دارند و خدمات رفاه عمومی را دور از دسترس می‌بینند. ضعف اصلی کومورفسکی و حزبش این بود که نتوانستند چشم‌انداز ۱۰ سال آینده لهستان را برای رأی دهندگان ترسیم کنند و بیش از پیش بر همگرایی بر سیاست‌های اروپایی تاکید ورزیدند و با این شعارها نتوانستند رای‌های خاموش را برای خود جذب کنند. اما یک نتیجه در این انتخابات قطعی بود که آن همانا تغییر نسل در سیاست لهستان است که ممکن است چشم‌انداز سیاسی کشور در اروپا را خیلی زودتر از آنچه تصور می‌شد، برهم بریزد و تنشهای آنها با آلمان و روسیه را افزایش دهد.

برجام ایرانی

آخرین نتیجه این تغییر سیاست در مورد برجام و ایران بود. موضع مبهم لهستان درباره فعال‌سازی قوانین مسدودساز اتحادیه اروپا برای تضمین منافع برجامی ایران نخستین نشانه‌های این تغییرات بود. عدم تسریع در اعزام سفیر جدید، لغو دیدارهای هیاتهای سیاسی و اقتصادی با حضور همزمان معاون خزانه داری ایالات متحده جهت بررسی ویژه تحریم‌های علیه ایران در لهستان، نشانه‌های بارزی از تغییر رویکرد خاورمیانه‌ای لهستان در چند ماه گذشته بود.

در اصل سیاست خارجی لهستان، نگرانی‌های امنیتی در مورد روسیه در شرق اروپا را با مسئله ایران گره زده است. به طوری که وزیر امور خارجه لهستان بر این باور است که «اتحادیه اروپا باید مسائل امنیتی را در جریان رایزنی‌هایش درباره ایران هم‌زمان با افزایش حضور روسیه در اروپای شرقی، بیش‌ازپیش بررسی کند و در نظر بگیرد. ممکن است این دو در نگاه اول ارتباطی با هم نداشته باشند، اما این مسئله دیگری است که باید حل‌وفصل کنیم». این گفته کژاپوتوویژ برگرفته از اختلاف تاریخی این کشور و برخی از کشورهای تازه‌استقلال‌یافته از اتحاد جماهیر شوروی، با روسیه است. وزیر خارجه لهستان دغدغه‌های امنیتی دیگری مانند افزایش تهدیدهای روسیه در شرق اروپا را یکی دیگر از موارد تعیین‌کننده در مذاکرات بر سر ایران دانست. شاید دیدار مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، با وزیر خارجه لهستان هم در تصمیم او بی‌اثر نباشد. به هر حال روابط ایران با کشورهای شرق اتحادیه اروپایی تابعی از روابط آنها با ایالات متحده، اسرائیل و خود اتحادیه اروپا است. هنوز هم بزرگترین مراکز امنیتی ایالات متحده در کشورهای همچون لهستان و چک قرار دارد و بزرگترین اقلیت جمعی در اسرائیل نیز برگرفته از مهاجران این کشورهاست. به نظر می‌رسد در ماه‌های اخیر، تغییر سیاست خاورمیانه‌ای لهستان بیشتر متمرکز فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی در عراق شده است.

پیشینه روابط سیاسی ایران و لهستان

بعد از توافق هسته‌ای و آغاز دیپلماسی فعال در عرصه‌ی بین‌المللی و حضور گسترده گروه‌های دیپلماتیک کشورهای مختلف، اروپای شرقی و مرکزی در این رفت و آمد جایگاه خاصی داشتند. پیش از این، حوزه جغرافیایی اروپای شرقی و مرکزی مورد غفلت مسئولین دیپلماسی کشور بود و همواره این انتقاد مطرح بود که این کشورها با توجه به تعاملات تاریخی، جایگاه اقتصادی، و داشتن حق رای در اتحادیه اروپا می‌توانند در دیپلماسی ایرانی جایگاه استراتژیکی داشته باشند. خوشبختانه بعد از برجام، شاهد رشد چشمگیر نگاه دو طرفه بین این کشورها با ایران شدیم. شاید تبلور عینی آن را می‌توان به تکاپوی این کشورها و اعزام نمایندگانشان برای تنظیم مجدد و یا احیای روابط با ایران و استفاده از توانمندی‌های منطقه‌ای آن برای ایجاد سرمایه گذاری دو طرفه و همچنین مهار تروریسم در خاورمیانه دید.

سفرهای هیات‌های دیپلماتیک، تجاری و اقتصادی از لهستان، بلغارستان، یونان، اسلوونی، بوسنی، اتریش، کرواسی، چک، مجارستان و سایر کشورهای این منطقه برای ارزیابی زمینه‌های همکاریهای مشترک و سرمایه گذاری‌های صنعتی در حوزه انرژی نشان می‌دهد که اراده مستقل شرکای اروپایی برای همکاری و سود مشترک در حوزه‌های متنوع صنعتی جدی است و ما نیز باید با ایجاد راهکار مناسب به تدوین سیاست منطقه‌ای درازمدت و استراتژیک و نه مقطعی و کوتاه مدت بپردازیم. روابط ایران و لهستان در این میان یکی از بهترین نمونه‌های موجود بعد از برجام بود. این روابط می‌توانست الگوی مناسبی برای ارتقا روابط با سایر کشورهای این منطقه بر شمرده شود و تقریبا با توجه به حضور هیات‌های بلند پایه دو طرف در تهران و ورشو، چشم انداز روشنی نسبت به آینده روابط وجود داشت.

مناسبات تاریخی و سیاسی میان ایران و لهستان از سابقه و دیرینه بسیار زیادی برخوردار می‌باشد به طوریکه نخستین سند مکتوب تماس رسمی بین ایران و لهستان به سال ۱۴۷۴ میلادی و نامه اوزون حسن آق قویونلو به پادشاه وقت لهستان بر می‌گردد. در همین دوران یعنی از قرن ۱۵ میلادی همواره در بین هیات‌های اروپایی که با دربار صفویه در ایران ارتباط داشتند، تعدادی لهستانی حضور داشتند به گونه‌ای که این ارتباطات موجب شد زبان، فرهنگ و حتی صنایع دستی ایرانی در میان اشراف وقت لهستان جایگاهی ویژه پیدا نماید.

در سال ۱۷۹۵ و به هنگام تجزیه لهستان، ایران یکی از تنها دو کشور جهان بود که اشغال و تجزیه لهستان را هرگز به رسمیت نشناخت. در ۱۸۳۸، ایزیدیر بوروفسکی یک افسر لهستانی تبار در جریان نبرد هرات جان خود را در دفاع از تمامیت ارضی ایران از دست داد. علاوه بر این، ایران پس از جنگ جهانی اول و بلافاصله پس از تشکیل مجدد لهستان، در میان نخستین کشورهایی بود که لهستان را به رسمیت شناخت و با تاسیس سفارت در ورشو به برقراری روابط دیپلماتیک اقدام نمود. اگر چه ایران حتی پیش از جنگ جهانی اول، در شهر ورشو کنسول افتخاری داشته است.

در آذر ماه ۱۲۹۹ هجری (۱۹۲۰ م) سفارت ایران در ورشو توسط اسد بهادر تاسیس شد و نامبرده تا اسفند ۱۳۰۰ کاردار و سپس تا مهر ۱۳۰۵ وزیر مختار بود. متقابلاً در سال ۱۹۲۵ میلادی سفارت لهستان در تهران نیز دایر شد. متعاقب این تحولات در سال ۱۹۲۷ میلادی عهدنامه دوستی و مودت بعنوان یکی از مهمترین اسناد فیمابین دو کشور منعقد و بدین ترتیب روابط دوستانه دو کشور نهادینه و از تثبیت بیشتری برخوردار گردید.

در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال لهستان، حدود صد و بیست هزار نفر از اتباع لهستانی که از اردوگاههای سیبری آزاد شده بودند به ایران مهاجرت کردند که در این رابطه برخورد انسانی و مهمان نوازی ایرانیان با این مهاجرین، نقش مهمی در تقویت پیوندهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو کشور ایفاء نمود. پس از پایان جنگ تعدادی از مهاجرین در ایران باقی ماندند و هم اکنون گورستانی از لهستانی‌های مقیم ایران در برخی شهرها از جمله تهران بر جای مانده است. تاسیس انجمن مطالعات ایرانی (۱۹۴۲ میلادی) در تهران و سازمان پیشاهنگی و مدارس لهستانی در سراسر ایران از جمله آثار حضور پناهندگان لهستانی در ایران می‌باشند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت وقت سوسیالیستی لهستان از جمله کشورهایی بود که از ابتدا نظام جدید در کشورمان را به رسمیت شناخت. در این دوران همکاریهای و رایزنیهای سیاسی بیشتر به صورت تبادل هیات‌های عالیرتبه در سطح مقامات عالی رتبه پارلمانی، وزراء و معاونین وزراء بوده است. لهستان یکی از معدود کشورهای اروپایی بود که در دوران دفاع مقدس با فروش سلاح، تانک و مهمات به کشورمان در مقطعی در جنگ سرنوشت ساز بود.

در سالهای اخیر نیز روابط بین دو کشور گرم و فعال بوده و یکی از نخستین هیات‌های اروپایی که بعد از انتخابات ۹۲ به ایران سفر کرد، وزیر امور خارجه لهستان رادوسلاو شکُرسکی بود، اگرچه سفر خود به تهران را به دلیل بحران اوکراین و وقوع جنگ در کریمه، نیمه کاره رها کرد، اما در همین سفر نیمه کاره نیز، به توافقاتی مثبتی با همتای ایرانی‌اش نائل شد. در سال ۹۴ وزیر صنایع ایران آقای نعمت زاده سفری به لهستان داشت و همچنین در شهریور ۹۴ وزیر اقتصاد و معاون نخست وزیر لهستان سفری به تهران داشت. در آخرین موارد در ۱۷ مهر ۹۴ رئیس مجلس نمایندگان لهستان به دعوت دکتر لاریجانی و معاون وزیر انرژی لهستان در ۱۷ اردیبهشت ۹۵ به دعوت نعمت زاده مهمان ایرانیان بودند. در خرداد امسال (۱۳۹۵) سفر وزیر کشور و وزیرامور خارجه کشورمان به ورشو مهمترین تبادلات هیات‌های سیاسی در ۴۰ سال اخیر را رقم زده‌اند.

پیشینه روابط اقتصادی ایران و لهستان

مبادلات بازرگانی دو کشور از دیرباز حتی پیش از برقراری روابط سیاسی که قدمتی پانصد ساله دارد میان بازرگانان دو کشور وجود داشته است و کاروان‌های بازرگانی ایرانیان در مسیر خود به آلمان با بازرگانان لهستانی مراوده و دادوستد می‌کردند. سپس با طولانی شدن دوران تجزیه و اشغال لهستان در طی دو قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی توسط دولت‌های روس، پروس و اتریش روابط بازرگانی مستقیم دو ملت دچار وقفه شد پس از جنگ جهانی اول و استقلال لهستان، روابط سیاسی دوباره برقرار گردید و به دنبال آن، ارتباطات بازرگان دو کشور نیز احیاء شد.

نخستین موافقتنامه بازرگانی دو کشور در اکتبر سال ۱۹۵۲ به امضاء دو طرف رسید. در طول بیش از نیم قرن، روابط اقتصادی و مبادلات بازرگانی دو کشور کم و بیش ادامه داشته که اوج آن مربوط به دورانی بود که لهستان از ایران نفت می‌خرید. نخستین سال صدور نفت خام به لهستان ۱۳۵۲ (۱۹۷۳) بود که با فروش ۳۰۵ هزار تن نفت خام به ارزش ۱۳ میلیون دلار انجام گردید. روند صدور نفت در سال ۱۹۹۸ نیز قطع گردید.

در ماه‌های اخیر نیز هیات‌های اقتصادی فراوانی بین دو کشور رفت و آمد کرده‌اند. از جمله اخیرا هیأتی ۳۵ نفره متشکل از ۲۰ شرکت بزرگ نفت و گاز لهستان به ریاست معاون وزیر انرژی این کشور در اردیبهشت‌ماه وارد ایران شده‌اند.

به طور کلی ارزش تجارت ایران و لهستان در یک دهه اخیر افت و خیزهایی داشته و در سال‌های اخیر افتی قابل توجه داشته است. بررسی آمارهای رسمی گمرک ایران نشان می‌دهد در سال ۸۵ ایران معادل ۱۲ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار کالا به لهستان صادر کرده است. در سال ۸۶ ارزش صادرات ایران به لهستان به ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسیده، در سال ۸۷ ایران معادل ۱۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار کالا به این کشور صادر کرده و در سال ۸۸ ارزش صادرات ایران به لهستان به میزانی معادل ۲۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار رسیده است. در سال ۸۹ صادرات ایران به این کشور به اوج خود رسیده و به میزانی معادل ۲۳ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار رسیده است.

ارزش کل صادرات ایران به لهستان در سال ۹۰ معادل ۱۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار، در سال ۹۱ معادل ۱۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار، در سال ۹۲ معادل ۱۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار و در سال ۹۳ معادل ۲۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار بوده است. در سال ۹۴ نیز ایران معادل ۱۹ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار کالا به لهستان صادر کرده است.

در سال ۹۴ ارزش کل واردات ایران از لهستان نیز ۲۹ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار بوده است. این در حالی است که ایران در سال ۸۵ معادل ۶۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، در سال ۸۶ معادل ۶۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار و در سال ۸۹ معادل ۷۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار کالا از لهستان وارد کرده است، اما در سال‌های بعد ارزش واردات ایران از این کشور روندی نزولی داشته است.

کالاهای عمده صادراتی به لهستان شامل: میوه، انواع خشکبار (عمدتا پسته و انگور خشک)، خرما، پلاستیک و مصنوعات آن، آهن و فولاد، فرش و انواع کف پوش، چای، روده حیوانات. اسانس‌ها و فراورده‌های غذایی، سنگ مرمر، انواع سفالینه‌ها، فولاد آلیاژی، موتورهای پیستونی برای تراکتور، برخی قطعات وسایل ترابری است.

کالاهای عمده وارداتی جمهوری اسلامی ایران از لهستان عبارتند از: انواع ماشین آلات و تجهیزات، وسایل نقلیه به جزء راه آهن و تراموا، مواد خوراکی متعدد، تجهیزات الکتریکی و الکترو. نیکی، شیشه و بلور، مبلمان، سیستم‌های روشنائی، پلاستیک و مصنوعات آن، تجهیزات عکاسی، اپتیکی و پزشکی، آهن و فولاد، فرآورده‌های، روغن فرار، فرآورده‌های لاستیکی، مواد بهداشتی و آرایشی، گوشت گوساله. قطعات خودرو، لوازم کشاورزی از جمله کمباین.

پیشینه روابط فرهنگی ایران و لهستان

قدمت روابط فرهنگی ایران و لهستان در حقیقت به مانند روابط سیاسی دوجانبه به قرن پانزدهم میلادی بر می‌گردد در حقیقت از همین زمان با برقراری تماس‌های سیاسی بین پادشاهان دوکشور به نوعی مناسبات فرهنگی دوجانبه نیز برقرار گردید. در این ارتباط شاید بتوان وجود صنایع دستی و فرش‌های ایرانی در دربار و در بین شاهزادگان لهستانی را نشانه‌ای از وجود این مبادلات و ارتباطات فرهنگی دانست. این ارتباطات به موازات مناسبات سیاسی دوجانبه در طول دوره‌های مختلف تاریخی تا دوره معاصر ادامه یافته است. در همین ارتباط می‌توان یکی از تاثیرات مهم این مناسبات را در تاسیس و راه اندازی موسسه تدریس زبان فارسی در سال ۱۸۲۰ در دانشگاه یاگلونی کراکوف برشمرد که بعدها در سال ۱۹۱۹ با شکل گیری دانشکده مستقل شرقشناسی در دانشگاه مذکور پژوهش‌های زبان و فرهنگ فارسی رسمیت بیشتری پیدا نمود. شایان ذکر است که در حال حاضر کرسی زبان فارسی علاوه بر دانشگاه کراکوف در دانشگاه ورشو و پزنان نیز فعال می‌باشد.

بخش دیگر همکاری‌های فرهنگی دوجانبه با ورود صد و بیست هزار آواره لهستانی جنگ جهانی دوم به ایران در سال ۱۹۴۲ و استقبال و میزبانی دولت و مردم ایران از آنها ایجاد گردید که این حضور لهستانی‌ها در ایران خود زمینه ساز شناخت و آمیزش فرهنگی ویژه‌ای شده که وجود قبرستانهای لهستانی در شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران، مشهد، اصفهان و همچنین ازدواج اتباع دو کشور در این دوران از جمله نمادهای آن می‌باشد.

البته مناسبات فرهنگی دو کشور در سال ۱۳۴۷ با امضای اولین موافقتنامه فرهنگی بین دولت وقت ایران و لهستان شکل رسمی و قانونی به خود گرفت که تاکنون بعنوان بستر اصلی همکاری‌های فرهنگی دوجانبه عمل نموده است. این سند بعدها با امضا برنامه اجرایی مبادلات علمی و فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری لهستان و تمدید آن مطابق با نیازهای فرهنگی دو کشور تجدید گردید. بطوریکه چهارمین برنامه مبادلات علمی و فرهنگی نیز در سفر آقای آهنی معاون وقت اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه در مهر ماه سال ۱۳۸۹ بین دو کشور به امضاء رسید.

مهمترین زمینه‌های همکاری فرهنگی در سند مبادلات علمی و فرهنگی را می‌توان همکاری‌های دانشگاهی، اعطای بورس‌های کوتاه مدت، همکاری جهانگردی، برگزاری هفته‌های فرهنگی، فیلم و نمایشگاه‌های عکس دانست. علاوه بر این نباید از نظر دور داشت که حضور قابل توجه دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های لهستان و همچنین اقلیت ایرانی موجود در این کشور به همراه جامعه کوچک مسلمانان تاتار و مهاجر از دیگر کشورها از جمله پیوندهای فرهنگی دیگر دو کشور به شمار می‌روند. هم اکنون در حدود ۵۰۰ ایرانی در کل لهستان زندگی می‌کنند که بیشتر آنها از قشر دانشجو می‌باشند. همچنین در زمستان سال گذشته اجلاس گفتگوهای فرهنگی دو کشور در دانشگاه تهران با حضور معاون نخست وزیر لهستان با موضوع ۷۵مین سالگرد ورود پناهجویان لهستانی به ایران، سطح روابط فرهنگی دو کشور را به شدت افزایش داد.

لینک مطلب در تریبون زمانه