از زمان مشروطه تا کنون، گروه های مبارزاتی مختلفی برای ایجاد دموکراسی، آزادی بیان و مواردی از این دست، در ایران شکل گرفت و در دوره های مختلف تاریخی، افرادی دستگیر، کشته و سرکوب شدند. اما سابقه نداشت، نیروهای امنیتی، برای مقابله با تجمع کنندگانی که به دلیل کم آبی دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شوند و دست به خشونت بزنند. بر خلاف آن که مشکل کم آبی، کم و بیش در برخی از نقاط ایران داستانی همیشگی بود، برای اولین بار، در نخستین روزهای تیرماه سال جاری، شاهد درگیری نیروهای امنیتی و حکومت با مردم جنوب کشور بودیم و یکی از شعارهای مردم این بود: «مسئولین بی شعور آب شور، آب شور».
بحران آب در جنوب کشور به جایی رسید که، در روز چهارشنبه ۶ تیرماه، یک جوان آبادانی در اعتراض به وضعیت نامناسب آب، قصد خودسوزی در مقابل اداره آبفای این شهرستان را داشت. او با ورود به ساختمان اداره آبفا با ریختن بنزین روی خودش اقدام به خودسوزی کرد که ماموران با استفاده از پتو مانع آتش افروزی این جوان شدند. اعتراضات در ایران به وضعیت آب اعم از کم آبی و شوری آب، ابعاد گسترده تری یافته و این روزها در شهرهای جنوب کشور میادین شهرها صحنه تجمعات مردمی است و به این ترتیب، بحران آبِ ایران، در سرخط خبرهای رسانه های بزرگ دنیا و محافل سیاسی در داخل و خارج از کشور قرار گرفت.
در حالی که بحران آب، روز به روز وسعت بیش تری می گیرد و مانند ویروسی غیر قابل کنترل به سایر استان های کشور، سرایت کرده است، برخی از کارشناسان حوزه آب، معتقدند که مشکل اصلی به نبود مدیریت صحیح و کارآمد در حوزه آب، ایران را به سوی بحران خشکسالی برده است. برخی نیز معتقدند، این مدیران ناکار آمد همه منابع آبی را برای اشخاص و شرکت های وابسته و نزدیک به خود، مزارع پسته و سدها در تملک گرفته اند و اکنون تغییرات آب و هوایی و خشکسالی اوضاع را بدتر کرده و کشاورزان را مجبور می کند از زمین هایشان رانده شوند.
شایعه انتقال آب از ایران به کشورهای همسایه
ناصر کرمی استاد دانشگاه برگن نروژ، معتقد است، بحران آبِ ایران می تواند پشتوانه تحولات سیاسی آینده ایران باشد. او به خط صلح گفت: «بحران آب در وهله اول یک بحران اقتصادی است، چرا که ما داریم در مورد یک کالا صحبت می کنیم که جزو کالاهای اساسی معیشتی مردم است و اگر نیاز روزانه مردم تامین نشود، این بحران می تواند به یک بحران اثر گذار سیاسی تبدیل شود».
کرمی در ادامه اشاره دارد به این که در مواردی مانند: مسائل حقوق بشر یا برابری جنسیتی، اگر خواسته مردم برآورده نشود، برای حکومت (به نوعی) جای تعدیل وجود دارد، اما آب جزو کالاهای اساسی است؛ مردم هر روز که از خوب بیدار می شوند برای ادامه حیات به آن نیاز دارند. بنابراین اگر نیاز روزانه مردم برآورده نشود، همه مردم در اقصی نقاط کشور از هر قشری، در صدد مطالبه این کالای اساسی بر می آیند و خود به خود، تبدیل به یک جنبش فراگیر مردمی می شود.
از سوی دیگر این استاد دانشگاه، با این موضوع که دلیل اصلی اوج گرفتن بحران آب در ایران، صدور آن از ایران به کویت و عراق است مخالفت کرده و گفت: «تا جایی که به خاطر می آورم سابقه طرح انتقال آب از ایران به کویت به اوایل دهه هشتاد برمی گردد. به خاطر دارم خبرنگار روزنامه شرق به خاطر انتخاب تیتر نامناسب و اروتیک برای این خبر مواخذه شده بود (تیتر مضمونی داشت به این شکل که کویتی ها از این پس آب ما را می خورند). به هر حال قرار بود بعد از آن که سد کرخه آبگیری شد با افزون بر چهارصد کیلومتر لوله گذاری آب از محل این سد به کویت منتقل شود. همان زمان در پاسخ به اعتراض طرفداران محیط زیست وزارت نیرو این طور استدلال کرد که حجم آبی که از پشت سد تبخیر می شود ده ها برابر بیش تر از آبی است که به کویت منتقل خواهد شد و از نظر اقتصادی این معامله ای کاملاً به سود ایران است. اما نکته این است که به دلیل محاسبات غلط فنی (در تعیین میزان آب ورودی به مخزن سد دو مولفه تغییر اقلیم و افزایش برداشت در بالادست را اصلاً حساب نکرده بودند)، سد کرخه هرگز آن قدر آب نداشت که تصور می رفت داشته باشد. پس احتمالاً آن طرح خود به خود منتفی شده است. هم چنان که هرگز هم خبری از اجرای طرح عظیم لوله گذاری چهارصد کیلومتری منتشر نشد. بعید است از کارون هم آبی قابل انتقال به کویت باشد. خود این شایعه به نظر من تقلیل موضوع است؛ کوچک کردن مسئله بزرگی به نام توسعه ناپایدار در سراسر کشور. بحران آب و خشکیدگی دلایلی پیچیده تر از طرح غلط یک مدیر برای فروش آب به کشور همسایه دارد».
کرمی هم چنین تاکید دارد بر این که، ایران مستمر و سیستماتیک آب شیرین به عراق منتقل نمی کند؛ هرچند که ممکن است مثلاً ایران در مواردی با تانکر، آب به عراق فرستاده یا در قالب کمک اهدایی بطری آب آشامیدنی به عراق ارسال کرده باشد. اما بعید است بین ایران و عراق، لوله کشی انتقال آب شیرین وجود داشته باشد.
ادعای تغییر اقلیم در ایران ساختگی است
ناصر کرمی در خصوص این که چندی پیش، رئیس سازمان پدافند غیر عامل، مدعی شد تغییر اقلیم در ایران کار دشمنان است، گفت: «جالب است بدانید به شکلی دیگر (این ادعا که نشانه ای از روند طبیعی تغییر اقلیم در ایران وجود ندارد) پیش از این، توسط گروهی که طرف قرارداد دولت بوده اند و رزومه علمی خیلی پرباری هم دارند، ابراز شده است. آن گروه در سمیناری در آمریکا و چند سمینار دیگر در ایران با هم بوده اند و ظاهراً مجری یک پروژه مشترک. در میانشان استاد دانشگاه ارواین کالیفرنیا و چند شخصیت برجسته علمی دیگر هم دیده می شود. نمی شود گفت این گروه هیچ کدام اصلاً مبانی اقلیم شناسی را نمی شناسند. یعنی رزومه علمی سنگین آن ها در این باره، آدم را مشکوک می کند. افراد دانشگاهی مدعی مدیریت آب و محیط زیست که کاملاً منکر وقوع تغییر اقلیم در ایران شدند. اگر هم اقلیم را نشناسند به اقتضای شغل شان باید یکبار در زندگی، یک ساعت کلیدواژه های تغییر اقلیم و خاورمیانه را گوگل کرده باشند».
کرمی، در پاسخ این پرسش که چرا این اساتید دانشگاه، تغییر اقلیم در ایران را انکار کرده اند، گفت: «من به نتیجه ای نرسیده ام. فقط می دانم که با هم هماهنگ بوده اند و مجری پروژه هایی از سوی دولت جمهوری اسلامی. مشکل اصلی این است که این گروه همه زحمات چندین ساله ما را که تلاش می کردیم به مردم و جمهوری اسلامی بباورانیم این سرنوشتی متفاوت است و باید اقتضائات این سرنوشت تازه را بپذیرند، برباد دادند. آن ها نظام را مجاب کردند که مشکل خشکسالی موقت است و می توان برای حل مشکل آب، منتظر تَرسالی ماند. به هر رو آن چه که رئیس سازمان پدافند غیر عامل می گوید، بر بنیاد ادعاهای کسانی است که رفتند ایران و به نظام جمهوری اسلامی دلگرمی دادند که مشکل آن قدرها هم که فلانی مدعی است پیچیده نیست و ما برایتان حلش می کنیم».
حمایت دولت از کشاورزی یا راضی نگهداشتن حامیان حاکمیت
حدود ۹۰ درصد آب کشور برای کشاورزی مصرف می شود. نکته قابل تامل در این باره سهم واقعی کشاورزی در تولید ناخالص ملی و حوزه اشتغال است. حتی با صرف نظر از قیمت واقعی آب مصرفی در کشاورزی و دامداری می توان گفت عمده این بخش صرفاً با یارانه های نفتی دوام آورده است و با حذف یارانه توانی برای برای رقابت و بقا نخواهد داشت. در عین حال سهم این بخش در اقتصاد ملی را نمی توان انکار کرد. خشکسالی شدید کنونی اگرچه از دهه هفتاد شمسی فرصت ها و زمینه های کسب و کار را در کشاورزی ایران محدود کرده، اما اثرات فراگیر آن در همین چند سال اخیر و در واقع از آغاز دهه ۹۰ آشکار شد.
سال گذشته دولت به خاطر بحران فرونشست آب های زیرزمینی و متعاقب آن فرونشست اراضی، در نیمی از دشت های ایران کشاورزی را ممنوع اعلام کرد و پیش بینی می شود روند محدود سازی اراضی قابل کشت هم چنان تداوم داشته باشد. توجه داشته باشیم که با بارش سالانه کم تر از ۲۰۰ میلی میتر عملاً کشاورزی در اراضی دیم متوقف شده و با افزایش هزینه استخراج ذخیره و انتقال آب، توجیه اقتصادی برای کشت آبی را هم کاهش خواهد داد. مستندات اقلیمی می گویند که تحت تاثیر تغییر اقلیم میزان بارش در ایران حدود ۱۹ درصد کم تر شده و کشاورزان بیش تری بیکار و مهاجران افزون تری روانه شهرها خواهند شد. عمده کشاورزان و روستاییان هم اکنون نیز از یارانهها ارتزاق میکنند و دولت البته ناچار خواهد بود روز به روز یارانه این بخش را بیش تر کند. نباید فراموش کرد که روستاییان به طور سنتی، بیش تر از شهرنشینان حامی حاکمیت هستند و جمهوری اسلامی با چنگ و دندان به دنبال تداوم حمایت آن ها خواهد بود.
خشکسالی مدیریتی خطرناک تر از بحران آب
“محمد درویش” عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، معتقد است آن چیزی که در کشور ما بحران ایجاد میکند این است که ما هرگز واقعیت های اقلیمی و جغرافیایی خودمان را به رسمیت نمی شناسیم و هم چنان رو به آسمان برنامه ریزی می کنیم؛ امیدواریم و دعا می کنیم که باد و باران بیاید. او اشاره دارد به این که مشکل بحران آب تنها به ایران محدود نمی شود؛ بلکه امارات -همسایه جنوبی ما- هم در خشکسالی بسیار شدیدی است و در سال جاری بارندگی آن ها هم به شدت کم بوده است.
درویش در ادامه به خط صلح گفت: «در تمام منطقه خاورمیانه وضعیت همین گونه است، اما آن ها هیچ نگرانی از این خشکسالی و کمبود باران ندارند و هرگز مانند ما دل نگران ریزش های آسمانی شان نبوده اند. چون که چیدمان توسعه شان را بر مبنای اقتصادی طراحی کرده اند که کم ترین وابستگی را به آب و خاک دارد. این کشورها روی بازرگانی، تجارت، گردشگری، صنایع “های تک” و انرژی های نو، سرمایه گذاری کرده اند. فقط شهر دوبی در سال گذشته ۱۴.۵ میلیارد دلار از محل گردشگری درآمد داشته است. در حالی که کشور پهناور ما که مساحت آن چندین برابر امارات است ۱.۳ میلیارد دلار درآمد داشته است».
او تاکید دارد بر این که، خطری بزرگ تر از خطر خشکسالی کشور را تهدید می کند و آن هم خشکسالی مدیرانی است که حاضر به تغییر نیستند و درایت درک شرایط کنونی را ندارند؛ مدیرانی که بسیار محافظه کار و متحجر هستند. با توجه به این ماجرا ما درگیر خطری هستیم که نامش را میگذارم “خشکسالی مدیریتی”.
راهکارهای مقابله با بحران خشکسالی در ایران
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور معتقد است راهکارهایی برای مقابله با حل بحران کم آبی و خشکسالی در ایران وجود دارد. او در این خصوص گفت: «در کشوری زندگی می کنیم که به طور متوسط ۱۰ هزار متر مکعب آب در هر هکتار برای کشاورزی استفاده می شود و این یکی از بالاترین رقم ها در دنیاست و آن وقت نیشکری کشت می کنیم که برای تولید آن در هر هکتار ۳۵ هزار مترمکعب آب مصرف می شود! بهترین کاری که باید بکنیم این است که آبی که در این مملکت وجود دارد را برای توسعه گردشگری، توسعه صنایع های تک و نیاز آب شرب مردم استفاده کنیم».
درویش در ادامه با اشاره به این که ما در کشورمان پرمصرفترین صنایعی که در جهان وجود دارد را مستقر کرده ایم، گفت: «یعنی هیچ “صنعت آب بَری” در جهان وجود ندارد که ما آن را نداشته باشیم. سه صنعت فولاد، آهن و اتم، به شدت آب بَر هستند. تمام نیروگاه های اتمی در دنیا در کنار رودخانه ها و دریاها قرار گرفته اند؛ اما ما در مرکز کشور -قم و اصفهان-، نیروگاه اتمی ساخته ایم؛ و یا این که استحصال اورانیوم را از یزد انجام می دهیم و مجبور هستیم با تانکرهای بزرگ برای مردم آن منطقه آب شیرین ببریم. این نابخردی و عدم توجه به ملاحظات واقعی حاکم بر سرزمین ماست».
او با تاکید دوباره بر این که، احداث صنایع فولاد، آهن، اتم و کشت نیشکر در مناطق کم آب اشتباه است، به خط صلح گفت: «نیشکر در جایی کشت می شود که دست کم میانگین ریزش های آسمانی اش ۱۰۰۰ میلی متر باشد، در حالی که ما با وجود کم آبی با افتخار نیشکر می کاریم و کسی را که با افتخار نیشکر کاشته است به عنوان رئیس سازمان محیط زیست منصوب می کنیم و به او جایزه می دهیم. این ها اشتباهات بزرگی است که در کشور رخ داده و هم چنان ادامه دارد؛ و تا وقتی که این وضعیت باشد ما حق نداریم از آسمان شکایت کنیم».
درویش در ادامه افزود: «کل نیاز آب شرب ایرانیان، ۸ میلیارد متر مکعب است. یعنی ۸۰ میلیون ایرانی فقط به ۸ میلیارد متر مکعب آب شرب نیاز دارند و این ۸ میلیارد متر مکعب یعنی ۸ درصد آب قابل استحصال کشور که در سخت ترین خشکسالی ها هم همیشه اتفاق می افتد. این وضعیت در ایران را با عربستان سعودی مقایسه کنید که فقط برای تامین آب شرب مردم به ۳ میلیارد متر مکعب آب نیاز دارد، ولی کل موجودی آب قابل استحصالش فقط ۱ میلیارد متر مکعب است. بنابراین، اگر در ایران خشکسالی داریم پس وضعیت عربستان چگونه است؟ آدم های ناشکری هستیم که در چنین فلاتی که ۱۸۰ رودخانه دائمی دارد، آن قدر بد رفتار کردهایم، آنقدر ولنگارانه و نابخردانه از نعمتهای الهی سوء استفاده کرده ایم که حالا به چنین فلاکتی افتادهایم».